شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دکترین سیاسی- اجتماعی امام حسین(ع)


دکترین سیاسی- اجتماعی امام حسین(ع)
یكی از مهمترین رموز موفقیت رهبران و مصلحان بزرگ در طول تاریخ بشر برخورداری آنان از آیین سیاسی، اجتماعی و یا دكترین است كه براساس آن سیر و روند حركتی خود را ساماندهی كرده و جامعه مطلوب خود را محقق می سازند.
در این راستا امام حسین(ع) بدون تردید یكی از بزرگترین مصلحان و تاریخ سازان حیات بشر بوده كه رفتار سیاسی و اجتماعی خود را مبتنی بر اركان و پایه هایی قرار داد كه تا پایان حیات بشر روی این كره خاكی استمرار خواهد داشت و همواره به عنوان الگویی الهام بخش جوامع انسانی را حیات و روشنایی می بخشد. در این رابطه مقاله حاضر نگاهی اجمالی دارد به مهمترین شاخص های دكترین سیاسی اجتماعی امام حسین(ع) كه با هم آن را از نظر می گذرانیم.
● مهمترین چالش حاكمیت
چالش اساسی و مهمی كه معمولا سد راه ولایت مداران الهی بوده است و همواره تلاش و كوشش آنان را برای برپایی حكومت دینی با مشكل روبرو ساخته بود، فتنه گری دنیاپرستان و سكولارمآبان در مقابله با جامعه اسلامی و مشروع بوده است كه انبیا و اولیای الهی را با ترفندها و شیطنت های فراوانی، مورد هجمه قرار می دادند.
این افراد در حقیقت با ولایت الهی در جدال بودند و حاكمیت دین و معنویت را به كلی انكار می كردند و حوزه دین را در مسائل شخصی و فردی خلاصه می نمودند. این درحالی بود كه فقط كسانی كه از طرف خدا مأذون به حكومت و فرمان روایی باشند، حق حاكمیت بر مردم را خواهند داشت و هر كسی به غیر از این اولیاء الهی، بخواهد حكمرانی نماید، ماهیتی جز طاغوت نخواهد داشت.
قرآن كریم تمامی خلافت ها را مخصوص انبیا و اوصیای آنان معرفی می كند و حق حاكمیت و قانون گذاری را از آن ایشان می داند، چنانكه در مورد حضرت داوود(ع) می فرماید: «یا داوود انا جعلناك خلیفه فی الارض فاحكم بین الناس بالحق و لاتتبع الهوی فیضلك عن سبیل الله»(ص/۲۶) ای داوود ما تو را خلیفه و حاكم در روی زمین قرار دادیم پس بین مردم به حق و حقیقت حكم و قانون گذاری كن و از هوی و هوس تبعیت مكن كه تو را از راه خدا بازدارد.»
امام حسین(ع)، با عملكرد مثبت و عظیم خود ثابت كرد كه اسلام، دینی است كه بعد سیاسی آن بسیار نیرومند است، احكامی كه جنبه اجتماعی و سیاسی دارد و نقشی كه یك مسلمان در قبال موضوع حق و باطل بر دوش دارد و نیز اهمیت مسئله حكومت و رهبری و دخالت مردم در سرنوشت اجتماعی خویش و نظارت بر روند كار حاكمان و مسئولان امور، از ابعاد وسیع این بعد سیاسی اسلام می باشد. در حقیقت قیام عاشورا، حركتی انقلابی بر ضد انحراف سیاسی و دینی حكام مستبد به شمار می رود و پاسخی به اینگونه سؤال ها است كه حاكم شایسته كیست؟ صفات رهبر مسلمانان كدام است؟
وظیفه حكومت در قبال مردم چیست؟ معیارها و بناهای ساختار سیاسی جامعه چیست؟ حضرت سیدالشهدا(ع) با قیام خونین خویش پاسخ تمامی آنها را به خوبی ارائه نمودند. آن حضرت در موقعی كه حقایق و معارف اسلامی و قرآنی، دستخوش تحریفات و تغییرات فراوان شده بود، احكام نورانی اسلام به ویژه بعد سیاسی- اجتماعی آن را زنده نمودند كه به جلوه های درخشان عملكرد امام حسین(ع) در بعد سیاست و حكومت اشاره می نماییم:
۱) ترسیم ولایت و رهبری جامعه اسلامی
یكی از كلیدی ترین اصول دینی، ولایت جامعه دینی و الهی می باشد. در اسلام، ولایت به معنای پذیرفتن رهبری پیشوای الهی و نیز اعتقاد به این كه امامان معصوم(ع)، پس از پیامبر اسلام، از سوی خداوند بر مردم ولایت دارند. درواقع نظام سیاسی اسلام و شیوه حكومتی دین بر پایه ولایت می باشد. اولیای خدا، حاكم الهی بر مردم هستند و اطاعت از آنان به عنوان «اولی الامر» كه در قرآن كریم به آن تصریح شده است، واجب می باشد.
امام حسین(ع)، ولایت بر مسلمین را، حق امامان(ع) می دانستند و دیگران را به عنوان غاصبان این حق معرفی می كردند، چرا كه این یك منصب الهی از سوی خدا برای ائمه(ع) بود و كسانی كه ناروا بر مسند زعامت مسلمین جانشینی پیامبر تكیه زده اند، درواقع با قوانین مسلم الهی مخالفت نموده اند، چنان كه آن حضرت از این حق الهی، چنین یاد می كنند: «و نحن اهل البیت اولی بولایه هذاالامر علیكم من هذالمدعین مالیس لهم»(۱)؛ یعنی ما خاندان پیامبر بر تصدی امر خلافت از این مدعیان ناحق سزاوارتریم.
آن حضرت در نامه ای به مردم بصره چنین می نویسد: «پس از آن، خداوند، پیامبرش را به سوی خویش برد، ولی مردم، حكومت و خلافت را از ما گرفتند و ما برای جلوگیری از تفرقه در امت، سكوت كردیم، درحالی كه می دانیم ما برای این حق مسلم، سزاوارتریم... اگر شنوای سخنم باشید و فرمان مرا اطاعت كنید، شما را به راه رشد و كمال رهبری می كنم.»(۲) امام حسین(ع) پس از مرگ معاویه، وقتی والی مدینه به دستور یزید می خواست از آن حضرت بیعت گیرد، آن حضرت نمی پذیرد و خطاب به فرزند زبیر می گوید: «هرگز بیعت نمی كنم، چرا كه امر خلافت پس از برادرم حسن(ع)، از آن من بود كه معاویه چنان كرد.»(۳) در واقع حضرت سیدالشهداء(ع) این مژده را به امت اسلام داد كه باید در مقابل رهبری خدایی و كسانی كه برای آنان حق ولایت از طرف خدا تعیین شده است، تسلیم بود و همه تلاش ها و جهت گیری ها و موضع گیری های جامعه دینی در مسیر ولایت قرار گیرد.
این خط سیاسی امام حسین(ع) در مسئله رهبری را می توان از نقاط قوت و امتیاز شیعه دانست كه برای رهبری امت، ویژگی های خاصی را معتقد می باشد و در هر عصر و زمانی جز معصوم و وابستگان و منتسبین به آن بزرگواران مانند فقهای اسلامی، حق حاكمیت و ولایت بر جامعه اسلامی را ندارند.
۲) عدالت محوری در امور سیاسی- اجتماعی
عدالت، دستور خداوند و رسولان او می باشد و دامنه آن همه امور زندگی را در برمی گیرد، حتی رفتار عادلانه میان فرزندان را نیز شامل می گردد، ولی جهت بارز و عمده آن، عدالت اجتماعی و مراعات حقوق افراد از سوی حكومت ها می باشد و حكومت جائر و سلطه ستم، از زشت ترین منكراتی است كه باید با آن مبارزه كرد. از بارزترین مفاسد حكومت اموی، ظلم به مردم و نادیده گرفتن حقوق آنان و از بارزترین محورهای قیام امام حسین(ع)، عدالت خواهی و ظلم ستیزی بود. تكلیف هر مسلمان ایجاب می كند كه در مقابل طاغوت و ظلم آنان بایستد، به ویژه كسی مانند اباعبدالله(ع) كه در موضع «امام حق» وظیفه سنگینی برعهده داشت.
آن حضرت در یكی از سخنرانی های خود، با استناد به فرمایش رسول اكرم(ص) كه ایستادن در برابر سلطنت جباران را لازم و واجب می شمارد، خود را شایسته ترین فرد برای قیام جهت تغییر ساختار سیاسی حكومت جامعه معرفی می كند و بنی امیه را مردمانی ستمگر نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) معرفی می نماید: «و تعدت بنو امیه علینا»(۴)؛ یعنی بنی امیه حقیقتاً بر ما ظلم نمودند. امام حسین(ع) در نامه ای كه خطاب به بزرگان كوفه می نویسند، تكلیف و ویژگی اصلی امام راستین را، حكومت بر طبق قرآن و قیام به قسط و عدل معرفی می كنند: «فلعمری ماالامام الا الحاكم بالكتاب، القائم بالقسط»(۵) به جان خود سوگند، امام، كسی جز حكم كننده بوسیله قرآن و قیام كننده به عدل نمی باشد.
پیام عاشورا، دعوت انسان ها برای تلاش در راه اقامه عدل و قسط است كه بدون آن، حیات بشری تباه می گردد و زمینه مرگ دستورات الهی و دینی فراهم می آید. از سوی دیگر، حضرت زینب(ع) به یزید اعتراض كرد كه آیا این عادلانه است كه خانواده خودت را در حجاب و حرم، مستور داشته ای، ولی خاندان پیامبر را با این وضع، به دشت و بیابان كشانده ای كه همه به چهره های آنان بنگرند...»(۶) و بدین شیوه حكومت وقت را از بعد تبعیض و بی عدالتی، زیر سؤال می برد. امام خمینی«ره» دراین باره چنین می فرماید: «سیدالشهداء از همان روز اول كه قیام كردند برای اجرا عدالت بود. سیدالشهداء كه همه عمرش را و همه زندگی خود را برای رفع منكر و جلوگیری از حكومت ظلم و جلوگیری از مفاسدی كه حكومت ها در دنیا ایجاد كردند، صرف نمود، برای این بود كه حكومت جور از بین برود...»(۷)
۳) حفظ روحیه باطل ستیزی در حكومت دینی
در همه دوران زندگی بشری، حق و باطل در ستیزه بوده اند و باطل، چه در زمینه افكار و عقاید، چه در بعد رفتاری و اخلاقی و چه در محور حكومتی و اجتماعی، پدیده ای بوده است كه همه انبیاء و اوصیاء الهی با آن مبارزه كرده اند.
امام حسین(ع) در زمان خویش، با باطلی آشكار همچون «حكومت یزید» روبرو بود و تكلیف او مبارزه با این حكومت فاسد و عملكردهای متكی به باطل در جامعه بود. آن حضرت یكی از زمینه های قیام خویش را اینگونه معرفی می كند: «آیا نمی بینید كه به حق عمل نمی شود و از باطل پرهیز نمی كنند پس باید به استقبال شهادت رفت...»(۸) در آن زمان، بدعت و تحریف به حد اعلای خود رسیده بود و حكومت امویان در خط مقدم زدودن سنت های الهی و احیای بدعت های شیطانی قرار داشت و امام حسین(ع)، برای مبارزه با این باطل، قدم در راه جهاد و شهادت گذاشت، چرا كه می دید سنت مرده است وبدعت ها زنده شده اند.
آن حضرت در سفر خود به كربلا، در نطق مهمی كلام رسول خدا(ص) را كه دستور به مقابله با حكومت باطلان و بدعت ستیزی می دهد، بازگو می كنند و سپس آن را بر حكومت یزید تطبیق می كنند، چرا كه پیرو شیطان و مخالف خدا شده اند و دست به فساد و ظلم آلوده اند و آن حضرت، تكلیف باطل ستیزی را به صورت كلی و همیشگی در میان امت اسلامی روشن می سازند و تصریح می كنند كه در برابر قدرت های باطل، نباید سكوت و سازش كرد.(۹)
۴) داشتن تدبیر و برنامه ریزی دقیق در حكومت داری
ویژگی هر حركت موفق، به برنامه ریزی آن برمی گردد و هرچه به صورت حساب شده و و منظم اجرا شود، نتایج بیشتری بدست می آید. قیام عاشورا را می توان یك نهضت با برنامه و دقیق سیاسی به شمار آورد، نه اینكه تنها آن را یك شورش ضربتی و هیجانی بدانیم. امام حسین(ع) برای لحظه به لحظه و روز به رزو آن، دوراندیشی و تدبیر نموده بود و برای همه احتمالات و صورت های حادثه، چاره اندیشی های دقیقی كرده بود، چه آنچه كه به جبهه امام حسین(ع) مربوط می شد و چه آنچه كه برای خنثی كردن توطئه های دشمن، همه دارای تدبیر و برنامه ریزی بود. حركت عاشورا می تواند برای تمامی حركت های اصلاح طلبانه و حق گرایانه، به عنوان یك الگوی ایده آل مطرح باشد.
با مروری بر حوادث عاشورا از آغاز حركت امام حسین(ع) از مدینه تا پایان ماجرا و شهادت آن بزرگوار و حتی داستان اسارت اهل بیت(ع) به یك برنامه ریزی دقیقی پی می بریم كه اینها همه دست به دست هم داد تا این نهضت الهی به نتایج عظیم خود همچون رسوا كردن هیئت حاكمه، اعتلای كلمه اسلام و ولایت و غیره دست یابد.
حفاظت شخصی از امام حسین(ع) توسط جوانان هاشمی، تعیین نیروهای گزارشگر، خنثی كردن توطئه ترور امام در مكه، جمع آوری اطلاعات از وضع هیئت حاكمه، جذب نیروهای ویژه، آرایش نیرو در جبهه كربلا توسط امام(ع)، نامشروع دانستن خلافت یزید و اعلام مشروعیت حركت خویش، اتمام حجت و معرفی امام، تقویت بعد معنوی اصحاب در شام عاشورا، جذب عاطفی حر و یاران و... همه از مواردی است كه از تدبیرات ویژه و ایده آل امام حسین(ع) حكایت داردو به تمامی جنبش های دینی این پیام را می دهد كه غیر از ایمان و توكل، باید برنامه ریزی دقیق نیز داشت تا بتوان از آن حركت نتایج بی شماری به دست آورد.
پرواضح است كه در دنیایی كه القاء فكر یا مبارزه با یك اندیشه یا ترویج یك فرهنگ، توسط استعمارگران و سرمایه داران جهان خوار با آن امكانات وسیع و گسترده خویش، با برنامه ریزی و تدبیر انجام می شود و كارهای بدون برنامه ریزی و آینده نگری چندان ثمربخش و مؤثر نیست، الهام از حادثه عاشورا، در امر حكومت داری و سوق دادن جامعه اسلامی به سوی كمال و سعادت، بسیار ضروری می باشد.
پی نوشت ها:
۱- تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۳
۲- همان، ص۲۶۶
۳- خوارزمی، مقتل الحسین،ج۱، ص۱۸۲
۴-بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۳
۵- شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۹
۶-بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۵۸
۷- امام خمینی(ره)، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۰
۸- بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۱
۹- موسوعه كلمات امام حسین(ع)، ص۳۶۰
غلامرضا صالحی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید