جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

پدیده تجسد ارواح


پدیده تجسد ارواح
روح‌شناسان، در اوایل قرن ۱۹ با رسیدن گزارشاتی درمورد تجسد یافتن ارواح در مكان‌هایی خاص، مانند خانه‌هایی كه بروی قبرستان‌های قدیمی ساخته می‌شد و یا خانه‌ای كه در آن قتل‌های مرموزی رخ داده بود و یا حتی در مكان‌های مقدس به صرافت تحقیق درمورد درستی یا كذب وقوع این اتفاقات برآمدند. و البته یكی از مراحل تحقیق آنها مربوط به جلسات ارواحی می‌شد كه گردانندگان آن جلسات مدعی حضور و گاه تجسد ارواح بودند. روح‌شناسان این مدعیان را با دقتی بالا مورد آزمایش قرار دادند و ادعای اغلب آنها را كذب محض دانستند. اما در میان آنها متوجه كسانی شدند كه در واقع می‌توانستند با ارواح ارتباط برقرار كنند.‌‌‌
‌‌‌نتایج تحقیقات روح‌شناسان از این جهت قابل توجه و بررسی است كه آنها توانستند ضمن آشكارسازی ادعای واقعی از دروغین مدعیان ارتباط و رؤیت ارواح, با به‌دست آوردن شواهد و مستندات قوی و موثق, حقیقت وجود ارواح و زندگی پس از مرگ در جهان‌های ارواح و هم‌چنین امكان وقوع تجلیات ارواح در دنیای مادی را به عموم مردم و شكاكان به اثبات رسانند.
به‌طور معمول، روح مردگان، وجودهایی هستند غیر قابل رویت زیرا هنگامی‌كه روح، كالبد جسمانی را در زمان مرگ ترك می‌كند، ارتعاشات كالبد روحی‌اش به گونه‌ای‌ست كه دیگر برای چشمان مادی قابل رویت نیست. كالبدی كه روح بعد مرگ در آن قرار دارد، سرعت فركانس امواجش بسیار بالاتر از فركانس‌هایی است كه چشمان مادی قادر به رویت آن باشند. چشم‌های مادی تنها قادر به دیدن فركانس‌های مابین مادون قرمز و مافوق بنفش است و فركانس‌های پایین و بالاتر از این حدود برایش درك نشدنی­اند.
‌‌‌به‌همین دلیل وقتی اتفاقی غیر از این روی می­دهد باعث وحشت می­شود. دیده شدن ارواح با وجود آن‌كه امری غیرمعمول به‌نظر می­رسد، اما بدلیل شدت و تعداد وقوع و امكان ایجاد آن بصورت كنترل شده، مورد توجه روح‌شناسان قرار گرفت.
در اوایل قرن ۱۹ وقتی روح‌شناسان با این امر عجیب روبرو شدند، در ابتدا با نگاهی محتاط و شكاكانه به این پدیده پرداختند اما هنگامی‌كه برای خودشان به اثبات رسید، سعی كردند كه با تكرار آزمایشات هم به رموز و نادیده­های این پدیده پی ببرند و هم این‌كه با بدست آوردن شواهد و مستندات قوی و موثق آنرا به عموم مردم و شكاكان به وجود ارواح و ظهور آنها، به اشكال گوناگون به اثبات برسانند.
روح‌شناسان پی بردند كه ارواح به دو شكل قابل دیدن می­شوند؛ یكی در شرایطی مثل خواب آلودگی (ابتدای خوابیدن)، در هنگام رؤیا و یا غم و اندوه زیاد در اثر دلتنگی نسبت به فردی كه مرده است و یا به دلیل داشتن استعداد باطنی برای دیدن موجودات نامرئی رخ می‌دهد و شكل دوم، به‌دلیل تغییری كه در فركانس امواج ارواح روی می‌دهد. این تغییر فركانس به نحوی است كه ارواح برای افراد مختلف قابل رویت می‌شوند.
‌‌‌در این مقاله به معرفی نوع دوم دیده شدن ارواح كه به تجسد ارواح شهرت دارد می‌پردازیم.
‌‌تجسد عبارت است از قابل مشاهده شدن و جسمیت یافتن ارواح به اشكال گوناگون. ارواح تنها به شكل زمان حیات خود دیده نمی‌شوند بلكه شكل های دیگری نیز به خود می گیرند.
▪ از اشكالی كه ارواح در حالت تجسد به خود می‌گیرند می‌توان به موارد زیر اشاره كرد:
ـ صورت و شكل دیگری غیر از آنچه در زمان حیات داشته‌اند به گونه‌ای كه دوست دارند به آن شكل دیده شوند (این مورد از مواردی است كه ارواح شیطانی از آن بسیار سوء استفاده می‌كنند و شكل اشخاصی را به خود می‌گیرند كه در نظر بیننده روحی معتبر و قابل اعتماد است.
البته ارواح شیطانی و حتی روح شیطان قادر نیست چهره شخصیت‌های خاص معنوی را بر خود بگذارند و در این كار كاملاً ناتوان‌اند). مثلاً گاه دیده شده كه ارواح برای خود بال می‌گذارند. روحی در جواب این سؤال كه آیا ارواحی كه با بال ظاهر می‌شوند واقعاً دارای بال هستند یا این‌كه بال‌های آنها جنبه سمبولیك دارند پاسخ داد كه ارواح بال ندارند، نیازی هم به داشتن آن ندارند زیرا آنها چون روح هستند می‌توانند به همه جا بروند و اگر به این صورت ظاهر می‌شوند فقط برای این است كه اشخاص مرتبط با ارواح را تحت تأثیر قرار دهند. بعضی از ارواح با لباس‌های عادی و بعضی دیگر با ردای سفید پرده مانند ظاهر می‌شوند و این حالت بستگی به میزان تكامل هر یك از آن ارواح دارد.
ـ به حالت ابرهای متراكم یا غیر متراكم
ـ اجسام و گوی‌های نورانی
‌‌‌هنگامی‌كه ارواح خود را به شكل زمان حیات مادیشان یا غیر آن درمی‌آورند غالباً تجسدشان ناقص است و قسمت‌هایی از بدن را شكل نمی‌دهند و این امر گاه به دلیل نداشتن سیال(۱) نیمه مادی كافی برای جسمیت دادن تمام قسمت‌هاست و قسمت‌های شكل نگرفته را با پارچه‌ای كه خود شكل می‌دهند می‌پوشانند. مدت ماندگاری این اشكال گاه بسیار كوتاه است و در برخی موارد نیز كاملاً همیشگی‌اند.
‌‌‌«ویلیام كروكس» محقق در زمینه علم روح شناسی كه با مدیومی به نام «فلورانس كوك» همكاری داشت، در یكی از جلسات ارتباط روحی به همراه كوك توانست بخشی از تجسد «كاتی كینگ»، روحی كه به مدت سه سال در جلسات كوك تجسد یافته بود را نزد خود نگه دارد. كروكس خود با غم و اندوه بعد از رفتن همیشگی كینگ چنین می‌نویسد:« یك حلقه از موهای سر كاتی كینگ كه خودش اجازه داده بود از میان گیسوان پرپشت او قیچی كنم اكنون جلوی چشمان من است، موهایی بلوطی.»
‌‌‌گاهی دیده شده كه جسم تشكیل شده غیر قابل لمس است و گاه همانند اجسام مادی قابل لمس. غیر قابل لمس بودن جسم تشكیل شده به این معنی است كه می توان دست را از میان جسم شكل گرفته عبور داد. قابل لمس بودن روح تجسد یافته نیز به این معناست كه انگار روح دارای گوشت و پوست است. برخی اوقات وقتی محققین با ارواح تجسد یافته دست می‌دادند كاملاً دست دادن به یك فرد زنده را احساس می‌كردند، یعنی حتی گرمای دست طبیعی بوده است اما گاهی حس دست دادن مثل این بوده كه دست خود را ازمیان آبی سرد عبور داده‌اند.
‌‌‌«آلان كاردك» محقق بزرگ علم روح شناسی در یكی از جلسات ارتباط با ارواح از روحی چنین سؤال ‌كرد: «آیا ارواحی كه ظاهر می‌شوند همیشه غیرقابل لمس هستند؟» روح احضار شده پاسخ داد:« بله … در حال عادی و معمولی غیرقابل لمس كردن هستند ولی می‌توانند به شخص حالت و تأثیری همانند احساس لمس كردن را بدهند و این اثر را در فكر او باقی گذارند. حتی در بعضی موارد هم یك لحظه ملموس شده و شخص احساس می‌كند كه او یك موجود مادی است ».
● چگونه ارواح تجسد می‌یابند؟
‌‌‌در ارتباط با چگونگی تجسد ارواح دو نظریه وجود دارد؛ یكی نظر «گابریل دلان» است در كتاب خود «عود ارواح» می‌نویسد:‌‌ « اگر روحی قادر است كالبد جسمانی خود را همان‌طور كه در زمان حیاتش بوده، تشكیل بدهد، مسلم باید دارای كالبدی غیرجسمانی (اثیری) باشد كه نقش اسكلت كالبد جسمانی را در خود داشته باشد. در این صورت هر وقت روح ماده‌ای بنام اكتوپلاسم را كه از مدیوم خارج می­شود را به‌دست آورد و جذب کند، می‌تواند و طرح اسكلت كالبد جسمانی خود را به‌وسیله پر كند و درواقع به خود جسمیت بخشد.
‌‌‌نظریه دوم مربوط به آلان كاردك است. او در یكی از جلسات روحی از روح حاضر شده سؤال ‌كرد كه روح چگونه می‌تواند خودش را مرئی كند؟ روح جواب داد: «ارواح به‌وسیله اراده خود تغییراتی در جسم اثیری (اختری) خویش می‌دهند یعنی سرعت امواج اثیری خود را به كمتر و كمتر می‌كنند تا برسد به مرز امواج فیزیكی».
‌‌‌كاردك می‌پرسد: «آیا درست است كه بگویم روح به واسطه متراكم ساختن امواج، كالبد اثیری خود را ظاهر می‌كند؟» روح جواب می‌دهد كه نه، متراكم ساختن كالبد اثیری درست نیست بلكه حالت سیالی امواج كالبدش را به تدریج كمتر می‌كند تا نزدیك به امواج فیزیكی بشود. برای كاهش سیالیت امواجش باید نیروی حیاتی مدیوم را جذب كند، تنها در آن وقت است كه كالبد اثیری او برای مدیوم و دیگران قابل رویت می‌شود.
● نظریه شكاكان به وجود ارواح
‌‌‌با وجود شواهد بسیار، برخی در تجسد ارواح تردید می‌كنند و فرضیه‌های دیگری غیر از تجسد برای اشكال رویت شده ارائه می‌دهند، در یك نظریه آمده است كه تظاهر ارواح، تصوری بیش نیست. به این معنی كه مدیوم بعد از به خواب رفتن، به گونه‌ای تصور خیالی خود را در حاضرین منتقل می­كند. او با استفاده از انتظار طولانی حاضرین در جلسه و آمادگی آنها برای تلقین پذیری، تصورات خویش را القا می­كند.
‌‌‌محققین در پاسخ به این فرضیه بیان كرده‌اند كه وقتی روح شكل مرئی مستقلی از خود ظاهر و نمودار كرد و آثاری از خود به جای گذاشت، معلوم می‌شود كه تصور نبوده زیرا تصویر دارای استقلال و موجودیتی نیست كه بتواند منشاء آثاری شود.
‌‌‌نظریه‌ای دیگر این‌طور بیان شده است كه پیدایش این پدیده‌ها كاملاً مربوط به خروج كالبد اختری مدیوم و تغییر شكلی است كه به خود می‌دهد. یعنی مدیوم فكر حضار را گرفته و به كالبد اختری خود، شكل و چهره یك یا چند نفر مرده را می‌دهد.
‌‌‌جواب روح‌شناسان به این فرضیه چنین است كه گاه اتفاق افتاده كه روح متجسد به یك زبانی صحبت كرده و یا نوشته كه مدیوم و حضار هیچ‌كدام آشنا به آن خط و زبان نبوده‌اند. در مواقعی نیز سه یا چهار روح تجسد یافته‌اند كه در زمان واحد به زبان‌های مختلف مكالمه كرده و یا هر كدام كاری جداگانه انجام داده‌اند. مثلاً كنسرتی داده و هر كدام با آلات موسیقی مخصوصی ‌نواخته‌اند.
‌‌‌علاوه بر جواب‌های فوق، گاه در پدیده تجسد ارواح نشانه‌هایی وجود دارد كه با مشاهده آنها، دیگر نمی­توان آن پدیده را به دخالت تصور و خیال مربوط دانست.
▪ این نشانه­ها عبارتند از:
ـ در صورتی كه روح متجسد برای بیننده آشنا باشد و در عین حال با علائم مخصوص ظاهر شود كه بیننده در زمان حیات او از آن بی‌خبر و او را با علائم ندیده باشد از قبیل جراحت، زخم، لباس مخصوص و ... كه پس از تحقیق صحت آن علائم معلوم شود.
ـ در صورتی كه روح متجسد اطلاعاتی بدهد كه در نزد حضار مجهول و صحت آن پس از جستجو معلوم گردد.
ـ در صورتی كه چندین نفر با هم شبحی را كه به صورت مادی ظاهر می‌شود، مشاهده كنند.
ـ در صورتی كه علاوه بر اشخاص حاضر در جلسه، حیواناتی هم كه در آنجا هستند. شبح را دیده باشند و این از واكنش­هایشان معلوم شود.
● مؤخره:
‌‌‌در تاریخ روح‌شناسی براساس نشانه­های ویژه تجسد، نمونه­های زیادی از پدیده تجسد ارواح وجود دارد، نمونه­هایی كه تحت شرایط خاص و سخت آزمایشگاهی انجام شده‌اند. حتی گاهی برای این‌كه امكان تقلب را از مدیوم یا دیگران سلب كنند، مدیوم و حاضرین را كاملاً بازرسی كرده، به مدیوم لباس یكپارچه پوشانده‌اند، دست و پا و دهانش را بسته و او را روی صندلی با فاصله از حضار نشانده­اند، در حالیكه او به صندلی نیز بسته شده بود و البته تدابیر دیگری نیز كه جای هیچ شك و تردیدی در نتیجه جلسه باقی نگذارد، بكار بسته­اند.
▪ در نهایت روح شناسان كه بسیاری از آنها از میان دانشمندان مشهور علوم دیگر هستند به این نتیجه رسیدند كه:
ـ روح قادر است به میل خود تجسد یابد.
ـ روح قادر است اعمال مادی انجام دهد.
ـ روح قادر است تحت شرایط خاص تمامی اعمالی كه انسان‌ها به آن قادرند و حتی فراتر از آنها را انجام دهد.
آیا براساس این تحقیقات می‌توان این‌طور نتیجه‌گیری كرد كه در حقیقت ارواح نمرده­اند بلكه تنها از شكلی به شكل دیگری از حیات انتقال یافته‌اند؟
منبع : فصلنامه علوم باطنی


همچنین مشاهده کنید