جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا
زبان پارسی
از هدفهای سرهگویی و سرهنویسی این است که از زیانهایی که واژگان بیگانه به ساختار آوایی و گوشنواز زبان و همچنین رسایی، پختگی و استواری آن وارد میکنند، جلوگیری کنیم.
این که زبان پارسی نمیباید «وامواژهها» را راه دهد، دیدگاهی دانشورانه و بر پایهی برهانهای زبان شناختی است. زبان پارسی بسیار پیشرفته است. زبانی است بسیار پویا. از دید زبان شناسی تاریخی، پیشرفتهترین زبان کنونی است.
این از آنجاست که زبان، آینهی فرهنگ است. فرهنگی که پویاست، زبانی هم سنگ و هم ساز با خویش را پدید میآورد. فرهنگ ایرانی چون فرهنگی پویا و پیشتاز است، زبان پارسی هماهنگ با آن بسیار دگرگون شده و پیشرفت کرده است. زبان پارسی امروز، ساختاری دارد که با بسیاری از دیگر زبانهای جهان، هم روزگار نیست. به سخن دیگر، آن زبانها از دید کاربردهای سرشتین و بنیادین، در روزگاران و ساختارهایی ماندهاند که دیری است، زبان پارسی از آنها گذشته است. دیگر زبانهای جهان با پارسی دری یا همان پارسی نو، هم روزگار نیستند. برای نمونه با پارسی میانه سنجیدنیاند، حتی با پارسیباستان.
اگر زبان پارسی که بسیار پیشرفته است، از زبانها که در سنجش با آن، هنوز کهن ماندهاند، واژه بستاند، برخود زیان زده است. این واژهها با ساختار، هنجارها و رفتارهای زبان پارسی سازگار نیستند. از این روی آنها، گزند میرسانند و برمیآشوبند. بدان ماند که شما پارهای از پلاس یا بوریای ستبر درشت را بر پرنیانی نغز و رخشان بپیوندید و بدوزید. پیداست که این دو با یکدیگر، سخت ناسازند.
نخستین و آشکارترین زیان و گزندی که زبانهای بیگانه به زبان پارسی میزنند آن است که به رفتار آهنگین وخنیایی و هموار و گوش نواز این زبان لطمه میزند. واژههای ایرانی هنگامی که از روزگاران باستان میانه به روزگار نو رسیدهاند، واژههای پارسی شدهاند (پارسی دری)، از دید ساختار آوایی، سوده و ساده و نرم و هموار گردیدهاند. برای نمونه، یک واژه درشتناک گران اوستایی مانند «خورنه»(khoarnah) در پارسی شده است «فر»(far). از دید آوایی به فرجام خود رسیده است؛ یعنی واژهای مانند «فر» بیش از این سوده و کوتاه نمیتواند بشود.
اما واژههایی را که از زبانهای دیگر میستانیم، میتوانند واژههای درشت و گران و ناهموار باشند که آن ساختار دلاویز آوایی را از میان میبرد. اما خواست سرهنویسان بازگشت به زبان زمان روزگار فردوسی نیست؛ اگر نوشتهها و سرودههای پارسی گرایانه امروز، به زبان فردوسی میماند، از آن روی نیست که آن نویسنده یا سراینده، آن زبان را به کار میگیرد یا میخواهد به شیوهی فردوسی بسراید.
از آنجاست که زبان پارسی بدان سان که استاد توس یا سعدی به کار گرفته است، از دیدی دیگر، نزدیکترین زبان، به زبان سرشتین پارسی است. هنگامی که ما میکوشیم به این زبان برسیم، خواه ناخواه، آن چه به دست میآوریم، نزدیک فردوسی خواهد بود.
● بینیازی زبان پارسی از واژههای بیگانه
زبان فارسی، زبانی است توانمند و بینیاز، اگر گاهی به «وام واژهها» نیاز دارد، این نیاز در همان مرز و اندازهای است که هر زبان میتواند داشته باشد. و حتی بسیار کمتر از بسیاری از دیگر زبانها، نیازمند «وامواژهها»ست.
این توانمندی در زبان پارسی برمیگردد به سامانه و دستگاه واژهسازی در این زبان که بسیار نیرومند و کارآمد و آفرینش گرانه است و حتی بیکرانه است و میتوانیم بیشماره در پارسی، واژه بسازیم. زبان پارسی مانند بسیاری از زبانهای جهان، کالبدینه نیست؛ بدینسان که پیمانهها و ریختهای از پیش نهادهای برای واژهسازی در این زبان نمیبینیم. زبان پارسی بسیار نرمشپذیر است و به موم میماند [از این رو]، خود را با توان زبانی کاربر خویش دمساز میگرداند.
هرچه مایه و توان و دانش شما در زبان پارسی بیشتر باشد، این زبان را آسانتر و «مایهورتر» میتوانید به کار بگیرید.
برای همین است که این زبان در جهان، سخن سرود شعر شده است. برای آن که سخنور میتواند آن چه را در درون او میگذرد، به یاری این زبان روشنتر و رساتر بازگوید. او زبان پارسی را بیش از هر زبان دیگر میتواند از آن خود کند و میتواند زبانی ویژه و شیوه شناختی در پارسی خود بیابد.
برای نمونه، یکی از واژههای بسیار آشنا در زبان پارسی، واژهی «دست» است. با این واژه میتوان دهها واژه ساخت. گذشته از آن واژهها که دیگران پیش از این، از این واژه ساختهاند. بسنده است که این واژه را با واژهی دیگر بپیوندید تا واژهای نو، به دست آید :
فرادست، فرودست، زبردست، بالادست، پاییندست، دستاویز، دستبند، دستگیره و ...
حتی میتوانیم فرهنگی خرد از واژگانی را که تا کنون با این واژه ساخته شده است فراهم بیاوریم.
از این روی، این زبان در سرشت و ساختار، زبانی تُنُک مایه نیست که از برآوردن نیازهای روز ناتوان باشد و بخواهد از «وام واژهها» بهره برد. ناتوانی، کمبود و بیتوشی، از زبان پارسی نیست از کسانی است که این زبان را به کار میگیرند.
از این روی میتوان از واژگان بیگانه پرهیز کرد. برای واژگانی که به هر انگیزهای در این زبان راه جسته است، برابرهای پارسی بیابیم؛ اندک اندک این واژهها را هم از زبان برانیم؛ و آن واژگان دیگر را، به جای آنها بنشانیم. ما اگر گاهی اندک نیاز داشتیم که واژهای را از زبان دیگر بستانیم، برآنم که میتوانیم چنین کرد.
بخشی از یکی از سخنرانیهای دکتر میرجلالالدین کزازی
برگرفته از تارنمای فر ایران
برگرفته از تارنمای فر ایران
منبع : پایگاه پژوهشی آریابوم
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
طالبان دولت رئیس جمهور توماج صالحی رئیسی گشت ارشاد رهبر انقلاب کارگران سریلانکا پاکستان مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم
کنکور تهران حجاب سیل هواشناسی سازمان سنجش شهرداری تهران پلیس اصفهان سلامت فراجا وزارت بهداشت
قیمت خودرو قیمت طلا خودرو قیمت دلار دلار بازار خودرو مسکن بانک مرکزی ایران خودرو ارز قیمت سکه سایپا
ترانه علیدوستی تلویزیون گردشگری سریال سینمای ایران مهران مدیری کتاب تئاتر موسیقی
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
غزه اسرائیل روسیه رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه حماس چین طوفان الاقصی اوکراین ترکیه عربستان
فوتبال پرسپولیس استقلال بارسلونا بازی ژاوی باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال فوتسال تراکتور لیگ برتر انگلیس والیبال
تیک تاک همراه اول ناسا اپل فیلترینگ وزیر ارتباطات مایکروسافت عیسی زارع پور
مالاریا کاهش وزن پیری سلامت روان داروخانه