جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


سکوهای خیزش اقتصادی


سکوهای خیزش اقتصادی
پیام اصلی نتایج شاخص های توسعه این است که بسیاری از فقیرترین کشورها و مناطق جهان، با موانع ساختاری مواجهند که دستیابی به رشد اقتصادی پایدار را بسیار دشوار ساخته است. بنابراین، تصادفی نیست که آنها فقیرترین مردم جهان هستند. رشد پایدار نیازمند این است که کشورها در بعضی از جنبه ها، آستانه های پایه ای را به دست آورند. عواملی همچون، مدیریت اقتصادی مناسب، آموزش و بهداشت پایه و دستیابی به بازارهای بین المللی. اگر کشوری در یک یا چند مورد یاد شده به دلیل مشکلات ساختاری به حد موردنظر نرسد، در دام فقر خواهد افتاد و دستیابی به رشد اقتصادی پایدار به وقوع نخواهد پیوست.
حتی در کشورهایی که در جهات دیگری خوب عمل می کنند، موانع ساختاری می تواند به ایجاد فقر کمک کند. برای مثال، مناطق غربی و دور از بنادر کشور چین، در مقایسه با مناطق ساحلی، شرایط بیوفیزیکی و دشوارتری را تحمل می کنند. کاهش فقر در کشورهای در حال توسعه نیازمند تمرکز بر نحوه تخصیص منابع در راستای کاهش فقر و نابرابری است. اما در بسیاری از کشورهای در حال توسعه به دلیل عدم رشد اقتصادی، منابع به میزان قابل توجهی در سطح اشتغال ناقص قرار دارند. رشد اقتصادی پایدار برای دستیابی به تمام اهداف توسعه اقتصادی مهم است.
در بسیاری از مطالعات صورت گرفته نشان داده شده است که با ثابت نگه داشتن توزیع درآمد، به ازای یک درصد افزایش درآمد سرانه، به طور متوسط ۲ درصد از نرخ فقر کاهش می یابد. این نتایج نشان می دهد که کاهش فقر تا حد نصف، حداقل نیازمند ۴۱ درصد افزایش درآمد سرانه کشورهاست. اگر این ۴۱ درصد در طول ۲۵ سال به دست آید (۲۰۱۵-۱۹۹۰)، رشد سالانه ۱‎/۴ درصد را نیاز دارد. با این حال، حتی نرخ رشد بالاتر اقتصادی برای کشورهای با درآمد پائین امکان پذیر است، به شرط این که سیاست ها و پیش شرط های لازم برای رشد اقتصادی برقرار باشد. به دو دلیل رشد اقتصادی برای تحقق اهداف توسعه ضروری است. اول این که، رشد اقتصادی به طور مستقیم فقر درآمدی بسیاری از خانوارها را کاهش می دهد، پس انداز آنها را افزایش داده و منابع را برای سرمایه گذاری
در توسعه انسانی آزاد می کند. بنابراین، کشورها بدون رشد اقتصادی نمی توانند نسبت افرادی را که در فقر درآمدی زندگی می کنند، کاهش دهند. دوم، رشد اقتصادی درآمدهای دولت را افزایش می دهد. از آنجا که بخش اعظم سرمایه گذاری توسعه انسانی (بهداشت، تغذیه، آموزش و...) از بخش های عمومی حاصل می شود، منابع مالی بیشتری برای تحقق اهداف توسعه ضروری است. با این حال بسیاری از دولت ها در کشورهای در حال توسعه از چنین سرمایه گذاری هایی غفلت می کنند و یا در توزیع منابع میان گروه های مختلف درآمدی، تبعیض قائل می شوند.
به این ترتیب، مزایای بالقوه رشد اقتصادی، برای دستیابی به اهداف توسعه ضعیف می شود. یافتن راه هایی برای نیل به اهداف توسعه، بخصوص در کشورهای با اولویت فوق العاده که در آنها فقر گسترده و رشد اقتصادی ناچیز با هم ترکیب می شوند، مستلزم شناسایی علت های حاکمیت رشد اقتصادی ناچیز است، در حالی که بسیاری از کشورهای دیگر بسرعت رشد می کنند. موفقیت (یا شکست) در برقراری رشد اقتصادی پایدار، ارتباط نزدیکی با نحوه ترکیب اقتصادی کشورهای موردنظر و بازارهای جهانی دارد. موفقیت یا شکست ارتباط کمتری با درآمد اولیه کشور دارد و ارتباط نسبتاً بیشتری با ساختار محصولات صادراتی دارد.
بیشتر تجربیات موفقیت آمیز کشورهای با درآمد پائین، روی صادرات محصولات صنعتی تمرکز دارد. با شناسایی روابط میان رشد اقتصادی و ساختار اقتصادی، تمرکز روی مشکلاتی که کشورهای فقیر با آن مواجهند، امکان پذیر خواهد بود. به عنوان مثال چرا کشور چین به صادرکننده محصولات صنعتی تبدیل شده، اما بسیاری از کشورهای دیگر در حال توسعه نشده اند؟ آیا سیاست های اقتصادی به تنهایی نقش مهمی ایفا می کنند یا شرایط ساختاری نیز اهمیت دارند؟ و اگر شرایط ساختاری نقشی ایفا می کنند، چطور این شرایط بهبود می یابند، به طوری که این کشورها بتوانند به صادرکننده محصولات صنعتی تبدیل شوند؟
بازده سرمایه گذاری در بسیاری از کشورهای توسعه نیافته خیلی بالا نیست و این تنها به دلیل سیاست های اقتصادی نیست. دستیابی به اهداف توسعه نیازمند سرمایه گذاری های خاص در بسیاری از بخش هاست. بهداشت، آموزش، آب و فاضلاب، جاده ها، بنادر و نیرو و البته انرژی مطلوب باید به معیارهای موردنیاز سرمایه گذاری خصوصی مبتنی بر بازار برسند. برای کشورهایی که در دام فقر گرفتارند، چه می توان کرد؟ چه پیش نیازهای ساختاری وجود دارد تا این کشورها نیز از رشد اقتصادی پایدار بهره مند گردند؟ در این راستا، مهم ترین سیاست هایی را که می توان در راستای کاهش فقر در کشورهای در حال توسعه ذکر کرد، در ۶ دسته تقسیم بندی می شوند:
۱) سرمایه گذاری در بخش های اجتماعی
پیشرفت اساسی در زمینه سلامتی، تغذیه، آموزش، آب و فاضلاب در سطوح پائین درآمدی، هنگامی حاصل می شود که منابع اضافی در دسترس باشند و در این راستا سرمایه گذاری های عمده می تواند به وسیله بخش عمومی انجام شود. بنابراین قبل از این که درآمد سرانه به شکل اساسی افزایش یابد، دستیابی به سطح قابل قبولی از بهداشت و آموزش لازم است.
۲) سرمایه گذاری برای افزایش بهره وری در بخش کشاورزی
بهره وری کشاورزی می تواند از طریق به کارگیری تکنولوژی بهتر (مانند بذرهای اصلاح شده، نظام های گردشی کشت و زرع، مدیریت غنی سازی خاک و...) و بهبود تأسیسات زیربنایی روستایی (مانند طرح های آبیاری، امکانات حمل ونقل انبار، راه های مواصلاتی روستاها به بازار های بزرگتر) افزایش یابد. علاوه بر این، امنیت در حفظ و نگهداری زمین می تواند از حقوق کشاورزان حمایت و آنها را تشویق کند که در اصلاحات اراضی سرمایه گذاری کنند و به این ترتیب بهره وری در بلندمدت افزایش می یابد.
۳) سرمایه گذاری در تأسیسات زیربنایی
به منظور دستیابی به رشد اقتصادی پایدار بویژه در اقتصاد کشورهای در حال توسعه، رسیدن به معیارهای مناسب در خصوص جاده ها، نیرو و انرژی، بنادر و ارتباطات در راستای هدایت اقتصاد به حوزه های غیرسنتی ضروری است. این مهم بویژه در مناطق کوهستانی و یا محاط در خشکی که هزینه های گزاف حمل ونقل را تحمل می کنند، جهت نیل به توسعه و توازن منطقه ای ضروری است.
۴) سیاست های توسعه صنعتی برای حفظ فعالیت های خصوصی
توسعه موفقیت آمیز فعالیت های غیرسنتی، غالباً نیازمند سیاست های صنعتی خاص است، شامل: فعالیت های مالیاتی مدون، مناطق پردازش صادرات، مناطق ویژه اقتصادی، پارک های علمی و فناوری، ارتقای تکنولوژی و دانش، تأمین مالی کردن تحقیق و توسعه هدفمند و مزایای عمومی تأسیسات زیربنایی و زمین.
۵) تأکید گسترده بر عدالت و برابری در سراسر جامعه
نهادهای سیاسی باید این امکان را برای فقرا (و بویژه زنان) فراهم آورند که در تصمیم گیری هایی مشارکت کنند که بر زندگی آنها تأثیر می گذارند و از بروز استبداد و سایر فعالیت های غیرقابل پیش بینی توسط دولت و سایر نیروهای اجتماعی جلوگیری می کند. بنابراین، استراتژی های دستیابی به اهداف توسعه باید حق زنان در آموزش، خدمات بهداشتی کارآمد، مالکیت دارایی ها، مشارکت مؤثر نیروی کار و امنیت مالکیت زمین را تأمین کنند. این استراتژی ها همچنین باید روی حذف سایر مظاهر تبعیض از جمله تبعیض نژادی و یا منطقه ای تمرکز کنند.
۶) تأکید بر ثبات محیطی و مدیریت شهری
بسیاری از مناطق فقیر دنیا در مکان هایی قرار دارند که از نظر جوی بسیار متغیر و آسیب پذیرند و نیازمند مدیریت اکولوژیک منطقی هستند. این مناطق شامل، مناطق خشک و گرمسیری آسیب پذیر در برابر پدیده ال نینو و تغییرات بارندگی و حرارتی می شوند. چالش اکولوژیکی دیگر، مدیریت شهرنشینی صحیح از طریق برنامه ریزی دقیق و سرمایه گذاری های کلان عمومی است. این سیاست های دقیق در این زمینه می تواند به خیزشی در جهت خروج از فقر بینجامد. به طور کلی، با اجرای موفقیت آمیز این سیاست ها، کشورهای در حال توسعه می توانند براساس مزیت نسبی خود به عرضه محصولات کاربر برای بازارهای داخلی و خارجی بپردازند. گردشگری و خدمات مبتنی بر اطلاعات، می تواند بر ترقی قابل ملاحظه ای در صادرات خدمات بینجامد. در این صورت رشد صادرات غیرسنتی می تواند فرآیند انباشت رشد را پدید آورد و شامل موارد زیر می شود: افزایش نرخ پس انداز، افزایش درآمدهای دولت، رشد شهرنشینی، حاصلخیزی و افزایش بهره وری کشاورزی. برای دستیابی به رشد بلندمدت، تمام این سیاست ها باید صرف نظر از مرحله توسعه اقتصادی کشور، به طور همزمان به کار روند.
اما نکته ای در این راستا قابل ملاحظه می باشد این است که بسیاری از کشورهای فقیر نمی توانند خودشان این سرمایه گذاری ها را انجام دهند.
در این راستا، کمک های بین المللی باید هزینه های یاد شده را پوشش دهد، با این فرض که کشورهای با درآمد پائین بتوانند از طریق ارتقای مدیریت اقتصادی مناسب، رعایت حقوق بشر و پیگیری سیاست های شفاف و کارآمد، به اهداف توسعه دست یابند. ایده اصلی در اینجا این است که کشورهای فقیر گرفتار در رکود اقتصادی بتوانند، با استفاده از کمک های مالی و فنی خارجی، در زمینه های بهداشت، آموزش و تأسیسات زیربنایی سرمایه گذاری کنند و به این ترتیب به معیارهای بالاتری از توسعه برسند و در نتیجه در مسیر رشد پایدار قرار بگیرند. البته در بلندمدت، این تأمین مالی خارجی ضرورتی ندارد که کل فرآیند رشد را در این کشورها تأمین کند؛ بلکه این تنها برای حمایت از خیزش کافی است و در بیشتر موارد این خیزش می تواند از طریق تولید داخلی حاصل شود.
علی صادقین
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید