جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

وحدت وجود


وحدت وجود
خداوند شبیه هیچ کس نیست چون وجود محض است، وجود نمی تواند دو تا باشد ولی ماهیت می تواند هزار چیز باشد، چون عامل دو یی ماهیت است نه وجود. اگر دو تا چیز داریم به خاطر اینست که دو تا ماهیت داریم اما وجود چون ماهیت ندارد، نمی تواند دو تا شود.
● اینترنت
امروزه تمام سلول های عالم پر از علم و دانش و آگاهی شده است و فقط شما باید دستور بدهید و اطلاعات را بگیرید. از طریق شبکه اینترنت تمام کتاب های عالم در اختیار شما خواهد بود. اگر اتصال ما محدود باشد فقط هارددیسک خودمان خواهد بود و چندتا «سی دی»ای که داریم، ولی اگر متصل شدیم به شبکه اینترنت تمام اطلاعات در اختیار ما خواهد بود.
ولی یک شبکه اینترنت بزرگ تری هست که هنوز به آن دسترسی پیدا نکرده اند و آن شبکه اینترنتی است که انبیا و اولیا و شعرای آسمانی به آن شبکه متصل می شوند، آنچنان که شعرای آسمانی می گویند که ما شعر نمی گوییم بلکه الهه شعر را صدا می کنیم و او می آید و شعر و داستان را تعریف می کند چون او از عالم بالا به آن شبکه دسترسی دارد.
● دل
اگر روح ما وسعت بیشتری پیدا کند تمام آنچه که در دل تمام آدم ها است را می توانیم بگیریم. ما گیرنده مان ضعیف است وگرنه قیافه آدم ها را که نگاه کنید می فهمید که در دل او چیست. اینکه می گویند; از دل به دل روزنه ای هست، یعنی شبکه اتصالی هست ولی ما به دلیل اشتغال دائم به خودمان و نفسانیات خودمان نمی توانیم از دل هم باخبر شویم. ما اگر صاف بشویم از احوال هم بی اطلاع نیز باخبر می شویم.
● شعر
شعر همه اش رمز است و علت اینکه بصورت رمز بیان شده است برای اینست که اصلا این حقایق گفتنی نبوده و این ساده ترین صورتی بوده که امکان داشته این حقایق را بیان کنند.
● احوال پرسی
احوال پرسی های ما بصورت تعارف درآمده و سریع تمام می شود ولی وقتی می گوییم حال تو چطوره؟ یعنی واقعا دلم می خواهد بدانم و می خواهم بیایم در زندگی تو و بدانم چه نیازی داری؟ ما اگر واقعا حال هم را بپرسیم خیلی از مشکلات حل می شود.
● انسان الهی
ما چون یکی هستیم یک کار هم بیشتر نکنیم، صدتا کار نکنیم و یک کار بکنیم. بعضی ها تقسیم می کنند کارها را به کار دنیوی; مثل خورد و خواب و زن و بچه و کامپیوتر و مدرسه و... و یک کارهایی را هم می گویند کار اخروی; مثل نماز و روزه و کارهای خیریه و...، درصورتیکه چنین چیزی نیست بلکه باید انسان ها را تقسیم کرد به انسان های الهی و انسان های دنیوی، اگر انسان الهی شد، خورد و خواب او هم الهی می شود، چون بخاطر خدا زندگی می کند و بخاطر خدا پشت کامپیوتر می نشیند و به خاطر خدا کتاب می نویسد و همه اش می شود کار اخروی و عاشق خداوند اصلا کار دنیوی نمی کند. انسان الهی بشوید و بروید دنبال دنیا و هزارتا کار بکنید تا وجودتان منشا خیر و برکت بشود و خلاقیت و سازندگی و آبادانی ایجاد بشود.
انسان هست که الهی می شود یا دنیوی، اگر دنیوی شدید همه کارهای تان دنیوی می شود و حتی حج و نماز و زکات تان هم دنیوی می شود، وقتی روی آدم به طرف دنیا و هواهای نفسانی خودش بود دیگر تفاوتی نمی کند که به کدام طرف بایستد و نماز بخواند چون به هر طرف بایستد در اصل به طرف خودش ایستاده و نماز خوانده است.
● بخشش
گناه یعنی نقصان و محوکردن گناه یعنی رسانیدن کسی از مرتبه نقصان به کمال; اگر کسی را که خطایی از او سرزده را خواستید ببخشید یک راه آن اینست که به او بگویید تو را بخشیدم و او را رها کنید، ولی یک راه دیگر آن اینست که آن نقصانی که در او هست که به سبب آن نقصان این بی ادبی و ظلم در او حادث شده است را از او بگیرید و تبدیل به کمال کنید و این بهترین راه بخشش است.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید