شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

توضیح مفاهیم اخلاقی


توضیح مفاهیم اخلاقی
در بررسی استدلال ها خصوصاً استدلالات اخلاقی توجه به معنای واژگان و عباراتی كه افراد در استدلال هایشان استفاده می كنند بسیار مهم است. برخی از واژگان و مفاهیم نیاز به توضیح و تبیین دارند اما برخی از مفاهیم اخلاقی مانند آزار نرساندن چنان روشن و واضحند كه به عنوان مفاهیم پایه در استدلال های اخلاقی استفاده می شوند. (البته اگر در این گونه مفاهیم به دقت بنگریم متوجه خواهیم شد كه چندان هم روشن و واضح نیستند اما این موضوع در قلمرو فیلسوفان اخلاق است خصوصاً فیلسوفان فرااخلاق.) دو مفهوم اخلاقی عدالت و خودمختاری نیز نقشی مهم در استدلال های اخلاقی بازی می كنند اما شاید مانند مفهوم آزار نرساندن چندان روشن و واضح نباشند. در هر حال در بررسی استدلالات اخلاقی اگر مفاهیمی برای ما روشن نیستند ابتدا باید معانی آنها را مشخص كنیم سپس به بررسی خود استدلال بپردازیم. البته این موضوع برای خود ما نیز صادق است. وقتی مفهومی را در یك استدلال اخلاقی استفاده می كنیم باید به معنای دقیق آن نیز توجه داشته باشیم. شاید ساده ترین روش وقتی با یك واژه ناآشنا روبه رو می شویم استفاده از «فرهنگ لغات» باشد. معمولاً تعاریفی كه در فرهنگ لغات برای واژگان استفاده می شود تعاریف مترادف است كه غالباً به صورت واژگان منفرد بیان شده است.
مثلاً اگر متنی از قرن هفتم هجری را مطالعه می كنید و با واژه جماش روبه رو می شوید با رجوع به فرهنگ لغات می بینید كه در برابر آن نوشته شده فریبنده. اما مفاهیم فلسفی یا برخی از مفاهیم اخلاقی به سادگی توسط یك واژه تعریف نمی شوند. مثلاً وقتی با واژه فایده گرایی در یك متن اخلاقی روبه رو می شوید و به فرهنگ لغات فلسفی رجوع می كنید، می بینید كه در برابر آن نوشته شده: «فایده گرایی آموزه ای است كه بیان می دارد عملی به لحاظ اخلاقی موجه است كه بیشترین خیر و فایده را برای اكثریت داشته باشد.»
شاید بیشترین فایده شناخت دقیق معانی مفاهیم اخلاقی در تصمیم گیری های اخلاقی باشد. وقتی می خواهید تصمیمی اخلاقی بگیرید باید با معانی دقیق مفاهیم اخلاقی آشنا باشید كه اگر از شما درباره معانی آنها سئوال شود لااقل بتوانید به طور دقیق منظور خود را بیان كنید. بگذارید از واژگان ساده آغاز كنیم؛ واژگان غیراخلاقی ای كه در مكالمات روزمره بسیار از آنها استفاده می كنیم. مثلاً اگر معنی واژه پدر را از شما سئوال كنند احتمالاً خواهید گفت مردی كه صاحب بچه است. به نظر می رسد این تعریف شرط لازم و كافی برای كاربرد واژه پدر است. مرد بودن و صاحب بچه بودن هر كدام شرط لازم و با همدیگر شرط كافی برای تعریف واژه پدر هستند. در این تعریف می توان گفت كه از «مشخصات معرف»defining characteristic استفاده شده است. یعنی با نبود آن ویژگی ها شخصی را كه گفته ایم پدر است دیگر پدر نمی خوانیم. صاحب بچه بودن و مرد بودن هر دو ویژگی مشخص كننده پدر بودن است. اما به نظر می رسد این دو ویژگی تنها به یك مفهوم معرف معنای پدر بودن است. مثلاً در انگلیسی به كشیش ها نیز پدر می گویند بدون آن كه صاحب بچه باشند. این مسئله نشان می دهد كه تعاریف را باید در زمینه و بافت موضوع در نظر بگیریم. نكته دیگر این است كه تعاریف هم باید به لحاظ منطقی قانع كننده باشند و هم به لحاظ روانشناختی. یعنی شنونده باید لااقل معانی واژگانی را كه در تعریف به كار برده شده اند بداند. مثلاً اگر در تعریف «تنگی» بگویید «ضیق» كار شما منطقاً درست است ولی ممكن است شنونده شما نداند كه «ضیق» معنی «تنگی» می دهد. در این صورت اگرچه تعریف شما دقیق است ولی فایده ای برای شنونده نخواهد داشت. معمولاً وقتی واژه ای را تعریف می كنید فرض بر این است كه شنونده معنی آن را نمی داند در نتیجه در صورتی تعریف شما را می فهمد كه با معنی واژه هایی كه در تعریف آن به كار می برید آشنا باشد. البته توجه داشته باشید كه همه واژگان نمی توانند از طریق ارائه شرایط لازم و كافی تعریف شوند. این حالت حتی برای واژگان معمول و شایع نیز صادق است. مثلاً فرض كنید كسی سئوال كند كه «بوكس یك ورزش است؟» یا «شطرنج ورزش است؟» برای پاسخ دادن به این سئوالات شما باید بدانید كه «ورزش» چیست؟ اما ممكن است كسی پاسخ دهد كه هر نوع فعالیتی كه مستلزم آسیب فیزیكی به سر انسان باشد یك فعالیت ورزشی معقول نیست.
در این صورت ما بوكس را از مقوله ورزش های معقول جدا كرده ایم اما هنوز نگفته ایم كه اصلاً ورزش نیست چون ابتدا باید تعریف ورزش را مشخص كنیم. فرض كنید كه شرایط لازم و كافی برای ورزش بودن را مشخص كرده اید. مثلاً «ورزش یك فعالیت بدنی است كه مستلزم رقابت باشد» در این صورت اسنوكر (یك نوع بازی بیلیارد) كه مستلزم هیچ فعالیت بدنی دشواری نیست یا حتی شطرنج یك ورزش است یا نه. یا مثلاً كوهنوردی كه یك فعالیت رقابتی نیست آیا ورزش به حساب می آید یا نه. اما با تامل و تعمق در فعالیت هایی كه ورزش نامیده می شود شما می توانید فهرستی از خصوصیات را تهیه كنید بدون آن كه برای یك فعالیت وجود همه آن خصوصیات ضروری باشد. بنابراین می توان گفت تامل و تعمق در مثال ها می تواند در روشن كردن معنای برخی از مفاهیم به ما كمك كند. در مورد مفاهیم اخلاقی این روش بسیار به كار می آید. در نوبت بعد به توضیح مفهوم «شخص» (person ) كه در برخی استدلالات اخلاقی مانند استدلال های مربوط به سقط جنین نقشی مهم را بازی می كند می پردازیم.
Critical reasoning in ethics. Ann Thomson.۱۹۹۹
احمدرضا همتی مقدم
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید