جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

رهیافت انطباق با واقعیت


رهیافت انطباق با واقعیت
همزمان با پایان یافتن مهلت ثبت نام نامزدهای انتخابات مجلس هشتم و پس از نام نویسی کاندیداها فرصتی پیش آمد تا تحلیلگران و ناظران سیاسی بتوانند آرایش نیروهای رقیب در انتخابات آتی را اندکی شفاف تر بررسی کنند. این روزها در همه محافل سیاسی و در دل احزاب و تشکل هایی که قصد دارند با رویکردهای مختلف پا به عرصه این رقابت ها بگذارند حرف و حدیث از لیست های انتخاباتی در شهرهای بزرگ و پایتخت کشور و نیز نامزدهای مورد حمایت ایشان در شهرستان های کوچک فراوان است اما به نظر می رسد فعالان سیاسی و نامزدهای این انتخابات بایستی پیش از آنکه تمام تلاش و کوشش خود را معطوف به چگونگی معرفی خویش و تبلیغات انتخاباتی کنند به رفتار سیاسی شهروندان و حجم مشارکت آنان در انتخابات پارلمان هشتم هم توجه داشته باشند. اکنون چیدمان نیروهای سیاسی در جامعه و ثبت نام برخی از چهره های سرشناس در این انتخابات به شکلی صورت گرفته است که در نگاه نخست به نظر می رسد این بار آرایش نیروهای سیاسی حاضر در این رقابت ها از دوقطبی چند ساله اخیر که همواره میان حامیان اصولگرایی و طرفداران اصلاح طلبی به وجود آمده بود فراتر رفته و شاهد ظهور و بروز سیاستمدارانی هستیم که تصمیم دارند با رویکردها و برنامه های جدیدی به میدان آمده و افکار عمومی را به سوی خود جلب کنند.
● دوقطبی اصلاح طلبی- اصولگرایی
انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ و دستیابی سیدمحمد خاتمی به کرسی ریاست جمهوری در شرایطی که بخشی از نیروهای خط امام (ره) و مجمع روحانیون مبارز پس از چندین سال انزوا و دوری از قدرت سیاسی بار دیگر با رویکرد اصلاح طلبی در قدرت سیاسی پا به میدان گذاشتند بهانه یی شد تا همفکران رئیس جمهور بتوانند با تمام توان در عرصه های تئوریک و اجرایی، دیدگاه ها و برنامه های خود را به اطلاع شهروندان برسانند. ارائه تعاریف جدید از مفاهیم مدرن و حقوق شهروندی، تاکید بر محدود ساختن قدرت سیاسی و اهمیت به نظارت همگانی و تقویت رکن چهارم که در نقش ناظران بی طرف و حافظان منافع ملی و حقوق همگانی ایفای وظیفه می کنند بخشی از آن چیزی بود که مردان رئیس جمهور خاتمی طی هشت سال کوشیدند با آنها وجه تمایز خود را با رقیب برجسته کنند. طرح این مباحث از سوی اصلاح طلبان و مخالفت رقبای سیاسی ایشان با بخشی از این دیدگاه ها در کنار رخدادهای سیاسی نیمه اول دهه هشتاد باعث شد تا دوقطبی اصلاح طلبی ـ اصولگرایی طی این سال ها به مهم ترین گفتمان حاضر در رقابت های انتخاباتی تبدیل شود. تشدید این دوقطبی که شاهد بودیم در بعضی از اوقات تا مرزهای گسترده یی درون اقشار جامعه نفوذ کرد باعث شد تا همفکران خاتمی همواره با طرح برنامه ها و شعارهای خویش بتوانند آرای عمومی را به سوی خود جذب کنند.
پیروزی های پی در پی در چند انتخابات از جمله انتخابات مجلس ششم، انتخابات دوره اول شوراهای شهر و روستا و هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را می توان محصول شکل گیری این دوقطبی و شفافیت فضای سیاسی کشور جهت تصمیم گیری شهروندان دانست. همگی باور داریم که در فضای مه آلود انتخاباتی و زمانی که هنوز شهروندان شناخت کاملی از نامزدهای رقیب در انتخابات پیدا نکرده اند کار تصمیم گیری و انتخابات کار سختی است که اغلب اوقات صاحبان آرا در جامعه از آن شانه خالی می کنند، ولی در چند انتخابات مذکور سطح بالای مشارکت شهروندان در انتخابات و رفتار سیاسی آنان در پروسه حضور و نقش آفرینی در انتخابات نشان داد که علاوه بر اقبال عمومی از افکار و برنامه های طرح شده از سوی اصلاح طلبان دوقطبی شکل گرفته میان اصلاح طلبان و اصولگرایان که به نوعی دو جناح حاضر در پهنه سیاسی کشور محسوب می شدند در سرنوشت و نتایج به دست آمده از این انتخاب ها بسیار موثر بود. نیمه دوم دهه هفتاد سال های پرافت و خیزی بود که در آن علاوه بر توسعه برخی مفاهیم شهروندی و رشد چشمگیر مطالعات نظری در اندیشه های مدرن و مباحث مدرنیته برخی از همفکران رئیس جمهور و اصلاح طلبان هم کوشیدند تا با جنبش های سیاسی و تکاپوهای مدنی این مفاهیم را در اذهان اهالی کوچه و بازار جای دهند و با بهره گیری از این مفاهیم به اهرم های تازه یی جهت مقابله با رقبای سیاسی خویش دست یابند.
اما همزمان با شکل گیری این کنش از سوی اصلاح طلبان در جبهه مقابل هم شاهد واکنش های تازه یی در چند سال اخیر بودیم. اردوگاه اصولگرایی هم چندی پس از خروج از بهت دو شکست متوالی در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس ششم، بازیافت برخی مفاهیم و ارائه تعاریف جدید از دیدگاه های جریان سازان این جناح را در دستور کار قرار داد. تغییر گفتمان جامعه و جایگزینی کلمه اصولگرا به جای کلمه محافظه کار که طی چند سال نخست ریاست جمهوری خاتمی از سوی اصلاح طلبان به آنان لقب داده می شد و سازماندهی جدید نیروهای حاضر و جذب برخی نیروهای همفکر مستعد در بطن جامعه، بخشی از برنامه هایی بود که اصولگرایان طی این سال ها به قصد خروج از بحران و انزوا دنبال کردند. اصولگرایان که پس از این تغییرات به دو بافت اصلی جریان سابقه دار و قدیمی (موتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی اصناف و بازار) و بافت جدید و جوان (جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جمعیت آبادگران و...) تقسیم شدند بار دیگر طرح برخی مباحث اقتصادی و اندیشه های دینی و ایدئولوژیک را در بازنگری جدید از استراتژی ها و دیدگاه های خود در نظر داشتند. همزمان با این تحولات ساختاری و توسعه فضاهای تجاری و بازرگانی که بخش وسیعی از اصولگرایان را تحت پوشش قرار می دهد از یک سو و حضور و ورود جوانان تاز ه نفسی که در سال های پیش همواره در نقش پیاده نظام این اردوگاه حاضر می شدند و همراه با این تغییرات ایشان هم از فضای کافی برای ایفای نقش سیاسی در تصمیم گیری های پدران این اردوگاه برخوردار شدند باعث شد اردوگاه اصولگرایی بتواند در چرخش چندساله بار دیگر پیروزی در انتخابات و طعم شیرین قدرت را تجربه کند. اگرچه در تحلیل پیروزی اصولگرایان نمی توان نقش محرومیت برخی اصلاح طلبان از چرخه رقابت و ناامیدی شهروندان از کارآمدی اصلاح طلبان را به شمار نیاورد اما واقعیت این است که اصولگرایان موفق شدند پس از اجرای برخی تغییرات و همزمان با جذب نیروهای جوان تر دوقطبی شکل گرفته را به گونه یی بر هم زده و مهره چینی های سیاسی کشور را آرایشی تازه بخشند.
خروج از دوقطبی اصلاح طلبی- اصولگرایی برای فعالان سیاسی جناح اصولگرایان به معنای خروج از بن بست و انزوای سیاسی بود و شاهد بودیم که پس از انجام این کار آنان توفیق یافتند تا در چند انتخابات به پیروزی های نسبی دست یابند، اما این توفیق آسیب هایی را هم برای اصولگرایان و اردوگاه آنان به همراه داشت. شکل گیری تشکل های جدید و نقش آفرینی و سهم خواهی جوانان اصولگرا که از تجربه کافی برای حرکت در شطرنج سیاسی برخوردار نبود سرآغاز نگرانی بزرگان این جناح و گهگاه کناره گیری ایشان از فعالیت های سیاسی یا بازنشستگی اجباری آنها شد.
● ضلع سوم مثلث؛ رایحه خوش خدمت
همان طور که انتخابات ریاست جمهوری در سال ۷۶ آغاز شکل گیری گفتمان سیاسی دوقطبی به شمار می رود می توان انتخابات ریاست جمهوری نهم و پیروزی احمدی نژاد در این رقابت ها را هم سرآغاز شکل گیری یک آرایش سه گانه در فضای سیاسی کشور ارزیابی کرد. اگرچه در اوج رقابت های نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به نظر می رسید که حامیان شهردار پایتخت از انسجام تشکیلاتی و نظم سازمانی برخوردار نبوده و به صورت مقطعی دور یکدیگر گرد آمده اند، اما انتخابات اخیر شوراهای شهر و نقش آفرینی ائتلاف رایحه خوش خدمت که متشکل از همفکران احمدی نژاد بود نشان داد که این گمان هم چندان با واقعیت تطابق ندارد و شاید فعالان سیاسی بایستی با جدیت تحرکات رئیس جمهور و مردان همفکر وی را در صحنه رقابت ها دنبال کنند.
ائتلاف رایحه خوش خدمت که ظاهراً از دل اردوگاه اصولگرایی بیرون آمد ولی عملاً در صحنه رقابت ها به یکی از رقیبان جدی اصولگرایان تبدیل شد، نشان داد که نظم درون گروهی و سازماندهی غیرعلنی یا زیرزمینی کاملاً مستمری در میان حامیان احمدی نژاد وجود دارد و اینک فاتحان رقابت های ریاست جمهوری نهم دیگر حاضر به اطاعت از اسلاف اصولگرای خود نبوده و خود را رقیب ایشان می دانند. رخدادهای سیاسی نشان داد که پس از شکل گیری تشکل های نوپا در اردوگاه اصولگرایی و بهینه سازی تابلوهای تبلیغاتی این جناح برای ورود به رقابت ها اکنون از میان بعضی از این تشکل ها از جمله ایثارگران، آبادگران و اصولگرایان تحول خواه که حامیان قالیباف به شمار می روند همفکران رئیس جمهور که با تابلوی «رایحه خوش خدمت» به میدان آمده اند بیشترین توفیق را داشته و توانسته اند خود را به عنوان ضلع سوم آرایش نیروهای سیاسی معرفی کنند. ضلع نوپا و جوان این مثلث که در کنار اضلاع اصولگرایی و اصلاح طلبی به میدان آمده همچنان پدیده یی ناشناخته است. پدیده یی که بزرگان و رهبران اردوگاه اصولگرایی را هم غافلگیر کرد و به آنان آموخت که تازه نفس ها را جدی بگیرند. واکنش اصلاح طلبان نسبت به ضلع سوم اما هنوز مبهم است آنها که در بسیاری از اوقات نمی توانند این آرایش جدید را بپذیرند این وضعیت را ناپایدار و مقطعی ارزیابی می کنند و امید دارند که با رفع برخی بن بست ها و تنگ نظری ها بتوانند دوباره به وضعیت گذشته دست یابند اما مساله اینجاست که وضعیت این سه ضلعی انکارناپذیر است و نقش آفرینی آن در انتخابات مجلس هشتم که از چندی پیش هم با حضور در تهیه لیست ها آغاز شد ادامه دارد.
تجربه به اصولگرایان سابقه دار فضای سیاسی کشور آموخته که این بار و برخلاف دفعات گذشته نمی توانند همان وظایف قبلی را از جوانان انتظار داشته باشند و طراحی مکانیسم های جدیدی نظیر گروه های ۶« ۵ و شکل دهی جبهه متحد اصولگرایی، ناشی از درایت رهبران این جناح است.
● اصلاح طلبان و انطباق با واقعیت ها
هژمونی سه ضلعی مذکور و برخی از محدودیت های جاری که اصلاح طلبان با آنها دست و پنجه نرم می کنند به فعالان سیاسی اردوگاه اصلاحات آموخته است که اگرچه برخی از همفکران ایشان وضعیت جدید را ناپایدار اما برای فرار از انزوای طولانی مدت و خروج از بحران فراموشی و ناکارآمدی ناچاراً باید با وضعیت جدید منطبق شده و استراتژی خود را براساس آن بنا کنند. تاکید بر گفتمان عقلانی- اعتدالی و پرهیز از مطالبات حداکثری بخشی از برنامه های جدیدی است که از این اردوگاه به گوش می رسد.
اما به نظر می آید فعالان سیاسی اصلاح طلب در شرایط کنونی هم به مشکلات رقیبان سیاسی خود دچار شده اند. چندگانگی در نگاه به اصلاحات از یک سو و انشقاق های تئوریک و سازمانی، پدیده های تازه یی است که در این انتخابات گریبانگیر ایشان شده است و باید با بهینه سازی دیدگاه های خویش و انطباق آن با واقعیت های جاری این آسیب ها را مهار کنند. پذیرش سه ضلعی اصلاح طلبان، اصولگرایان و رایحه خوش خدمت و جلوگیری از شکل گیری برخی جبهه های انتخاباتی مقطعی از جمله جبهه آزادی و برابری خواهی که از چندی پیش در برابر ائتلاف اصلاح طلبان شکل گرفته است می تواند رهیافت های جدید در این اردوگاه باشد و به نظر می رسد در شرایط کنونی اصلاح طلبان پیش از هر چیز نیازمند شناخت سه عنصر اساسی رفتار ائتلافی، استراتژی های واقع گرا و انطباق با شرایط موجود و دست آخر هم تعریف سهم خود از قدرت سیاسی هستند.
مسعود باستانی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید