جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

مرگ بوتو آخرین اشتباه مشرف بود


مرگ بوتو آخرین اشتباه مشرف بود
به نظر می رسد امریکایی ها همواره با شرکای پاکستانی خود هم رای و هم عقیده هستند. از آن سو نیز به نظر می رسد نخبگان پاکستانی که آشکارا عقایدی لیبرال دارند چندان تمایلی به رویارویی با امریکا ندارند و بیشتر سعی دارند منافع و اهداف خود را با امریکایی ها به اشتراک بگذارند. اما اینها همه تنها یک روی سکه است آنچه که در روی دیگر سکه وجود دارد می تواند بسیار خطرناک باشد. حقایقی که در روی دیگر سکه می توان مشاهده کرد می تواند نشان دهنده این باشد که برخی عوامل کلیدی درباره تاریخ سیاسی پاکستان که البته نیمی از آن مربوط به دولت های نظامی می شود که با غصب قانون اساسی روی کار آمده اند، نادیده گرفته شده است. توجه نکردن به روی دیگر سکه می تواند چشم رهبران امریکا را روی این واقعیت که رهبران پاکستان به دنبال برخی منافع استراتژیک ملی خود هستند که با اهداف امریکا در تضاد است، ببندد. از جمله اهداف امریکا در منطقه می توان به منع تکثیر سلاح های هسته یی، برقراری صلح در شبه قاره، مبارزه با تروریسم و تندروی یا به اصطلاح گسترش دموکراسی در جهان اسلام اشاره کرد.
برای نمونه بی نظیر بوتو را در نظر بگیرید. بوتو از سیاستمداران مورد حمایت امریکا بود. بوتو در دوران نخست وزیری خود فعالیت های هسته یی پاکستان را از حالت کنترل شده خارج کرد و برخی سیستم های موشکی و هواپیمایی را از چین و کره شمالی خریداری کرد. بوتو همچنین از گروه طالبان حمایت کرد تا آنها بازیگری استراتژیک در جبهه پاکستان علیه هند باشند. نواز شریف دیگر سیاستمدار پاکستانی بود که امریکا از او حمایت می کرد. شریف ابتدا به عنوان رئیس ارتش پاکستان و سپس به عنوان رئیس جمهور این کشور طرح های بوتو را در زمینه نظامی و حمایت از طالبان اجرایی کرد. در انتخابات عمومی اکتبر سال ۲۰۰۲ حامیان سیاسی مشرف عبارت بودند از رهبران سیاسی حامی طالبان. در آن زمان طالبان به عنوان گروهی اسلامگرا بود که کنترل دو استان مهم پاکستان را در دست داشت. به تدریج ارتش پاکستان با روی کار آمدن مشرف در نیرو ها و تفکر طالبانی در هم آمیخت. به معنای دیگر ارتش پاکستان نماینده یک دیدگاه تندرو است نه یک دیوار مستحکم در برابر تروریسم. اما سیاستگذاران امریکایی از درک عمق شکاف در لایه های نژادی پاکستان غافل بودند.
کشورهای موفق معمولاً دارای یک تعریف ملی معمول از خود هستند. در حالی که هویت ملی پاکستان بر اساس هندو نبودن بنا شده است. همه ما درباره بلوچ ها و پشتون های گردنکش که دارای جمعیت قابل توجهی در نواحی قبیله یی پاکستان هستند می دانیم. اما قبیله گرایی در پاکستان در شرق و در کناره های رود هند نیز گسترش یافته است. این درست همان جایی است که امریکایی ها معتقدند خط فاصلی میان تمدن و وحشیگری است. برای نمونه بوتو یک سیاستمدار سکولار اهل ایالت سند بود. آن هم در کشوری که پنجابی ها کنترل ارتش و دولت را در دست داشتند. پس از مرگ بوتو مردم به خونخواهی وی علیه پنجابی ها به خیابان ها ریختند. در حقیقت پاکستان در کل یک کشور قبیله یی است که به هیچ قانون و انتخابات دولتی پایبند نیست.بنابراین بهتر می بود که سیاستگذاران امریکا پیش از آنکه سعی کنند مشرف و بوتو را با هم آشتی دهند به منافع گروه هایی توجه می کردند که هر کدام از این دو نماینده آنها هستند. همچنین مسائلی که موجب دوری و اختلاف آنها می شد نیز باید مورد توجه قرار می گرفت. در همین راستا طبیعت کنش و واکنش میان ارتش پاکستان، اسلامگراها و بازیگران سیاسی سکولار در پاکستان نیز نباید مورد غفلت قرار می گرفت. در عوض دولت امریکا سعی کرد هر دو گروه را حفظ کند. نتیجه این شد که دو گروه که دارای منافع کاملاً متضاد و خصمانه بودند در کنار هم قرار گرفتند و سعی شد میانشان آشتی برقرار شود. در نتیجه پاکستان بی ثبات تر از زمانی شد که بوتو قصد خود را برای بازگشت به کشورش اعلام نکرده بود. امروز هم با توجه به واقعیت های نظام سیاسی در پاکستان، بوتو آخرین رهبر سیاسی نخواهد بود که جان خود را در ناآرامی های پاکستان از دست داده است.
شرایط پاکستان بحرانی تر خواهد شد. دولتمردان همواره تحت فشار قرار خواهند داشت. اما فشار بر دولت زمانی که دولت نخواهد یا قادر نباشد خواسته ها و منافع گروه های مختلف سیاسی در کشور را برآورده کند موجب افزایش ناآرامی و بی ثباتی در پاکستان خواهد شد. این جا همان نقطه یی است که دولتمردان پاکستانی ممکن است در ورطه اتخاذ تصمیمات کورکورانه در کنترل بحران ها بیفتند و مشرف تاکنون ثابت کرده است که در صورت گرفتار شدن در این ورطه اشتباهات مهلکی خواهد کرد.
تا چندی پیش تصمیمات اشتباه مشرف تا حدودی با کمک مشاوران امریکایی رفع می شد اما در سال ۲۰۰۷ دوران خوش شانسی مشرف پایان یافت. نخستین اشتباه مشرف حمله به دادگاه عالی پاکستان بود. مشرف در ماه مارس رئیس این دادگاه را به دلایل غیرمنطقی و بی مورد معلق کرد. در ماه ژوئن و جولای مشرف در کنترل اوضاع در رابطه با اتفاق مسجد سرخ بسیار بد عمل کرد. سوء تدبیر مشرف در این خصوص موجب شد برخی از رهبران اسلامگرا علناً شعار جنگ علیه دولت پاکستان را سر دهند. القاعده نیز در ماه سپتامبر از شرایط استفاده کرد. سپس در ماه نوامبر مشرف اشتباه دیگری کرد و آن اعلام وضعیت فوق العاده در پاکستان بود. او این تصمیم را به خاطر دائمی کردن قدرتش در پاکستان اتخاذ کرد تا به دیگران نشان دهد تا چه اندازه دور از دسترس گروه های سیاسی است و هیچ گروهی توان براندازی او را ندارد. اما آخرین اشتباه و اتفاقاً مهلک ترین اشتباه او ناکارآمدی اش در محافظت از جان بی نظیر بوتو بود. شاید بتوان گفت این اشتباه مشرف می تواند آخرین اشتباه او باشد.
ترجمه؛ آرمین منتظری
منبع؛ Foreign Policy
منبع : آریایی


همچنین مشاهده کنید