جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تنش و آرامش در حضور اجتماع


تنش و آرامش در حضور اجتماع
عنوان این مطلب، یعنی ارتباط‌دادن فیلم‌های کیانوش عیاری به مسائل اجتماعی، شاید در نظر اول بدیهی به‌نظر بیاید، چراکه اصولا عیاری این روزها به‌عنوان فیلمساز اجتماعی مطرح است.
مضمون قالب در فیلم‌های عیاری، حکایت افرادی است که در موقعیت‌های بحرانی و اغلب حاد اجتماعی گرفتار می‌شوند.
همین مساله فیلم‌های عیاری را از نظر بررسی مسائل اجتماعی مهم می‌سازند، مسائل اجتماعی که جلوه‌های متنوع و موثری در فیلم‌های این فیلمساز ارزشمند سینمای ایران دارند. کیانوش عیاری متولد ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۰ است. او امسال ۵۷ ساله می‌شود. متن زیر، نگاهی گذرا به آثار این فیلمساز است.
▪ تنوره دیو (۱۳۶۵)
عیاری در اولین تجربه حرفه‌ای‌اش در «تنوره دیو» به‌سراغ جوامع روستایی رفت و موضوع مهم نقش تکنولوژی در جوامع سنتی را مورد بررسی قرار داد. عیاری در «تنوره دیو» تقابل سنت و مدرنیسم را در جامعه‌ای روستایی به نقد می‌کشد.
اینکه عیاری در فیلم، چاه عمیق را عامل خشک‌شدن قنات نشان می‌دهد، شاید به این تعبیر شود که او ورود تکنولوژی به جوامع سنتی را تقبیح کرده است ولی حقیقت آن است که چاه عمیق به‌رغم فوایدش در مملکتی که از کم‌آبی رنج می‌برد، گاه با خشکانیدن قنات‌ها موجبات مهاجرت‌های بزرگ و کوچک روستاییان را فراهم می‌آورد. عیاری نشان می‌دهد که با ورود تکنولوژی به جوامع، سنت‌ها نباید فراموش شوند، بلکه باید به تعادلی بین ورود تکنولوژی و حفظ سنت‌ها در جامعه برسیم. اینکه در انتهای فیلم «تنوره دیو» هم جوان حافظ قنات می‌میرد و هم ضدقهرمان مدافع چاه کشته می‌شود، شاید هشداری است از جانب عیاری که باید به فکر راه سومی باشیم که نه سنت‌ها پایمال شوند و نه اینکه از تکنولوژی بی‌بهره بمانیم.
▪ شبح کژدم (۱۳۶۶)
«شبح کژدم» را شاید بتوان حدیث نفس عیاری محسوب کرد، چنانکه خود او هم دوران ساخت فیلم کوتاه و سینمای آزاد را تجربه کرده است. «شبح کژدم» بخش خاصی از جامعه را زیر ذره‌بین می‌برد و آن بخش، خیل جوانان علاقه‌مند و عاشق سینما هستند. «شبح کژدم» نام فیلمنامه‌ای است که بزرگ‌ترین دلبستگی جوانی به نام محمود (جهانگیر الماسی) به‌شمار می‌رود.
این فیلمنامه در حقیقت نمادی است از مجموعه ایده‌آل‌ها و آرزوهایی که هر جوان برای آینده خود دارد اما محمود در مقابل سوداگری‌ها و آزمندی‌های تهیه‌کنندگان در ساخت فیلم ناکام می‌ماند و تصمیم می‌گیرد که فیلمنامه‌اش را در زندگی واقعی تجربه کند. این فیلم هشداری جدی است که چگونه جوانان باانگیزه و بااستعداد در جامعه به هرز می‌روند، آن هم در زمانی که در جامعه بستر مناسبی برای بروز استعدادهایشان نیست. فرجام تلخ محمود، پیش از آنکه پایان‌دهنده یک درام باشد، یک هشدار تلخ اجتماعی است.
▪ آن سوی آتش (۱۳۶۷)
«آن سوی آتش» هرچند درام دیدنی درباره عشق و انتقام است ولی همچنان جلوه‌هایی از سینمای اجتماعی فیلمساز در آن دیده می‌شود.
سویه اجتماعی فیلم به این برمی‌گردد که در جنوب کشور در سال‌های پیش از انقلاب خانواده‌هایی به‌دلیل کشف نفت در محل زندگی‌شان متلاشی شده‌اند و این مساله باعث شده که چنین خانواده‌هایی زندگی زیر خط فقر داشته باشند که البته این جلوه‌های اجتماعی درباره فقر و محرومیت در فیلم در پس‌زمینه هستند و ماجرای اصلی درباره کینه‌ورزی دو برادر و عاشق‌شدن برادر کوچک‌تر است که درامی جذاب را شکل می‌بخشد.
▪ روز باشکوه (۱۳۶۸)
عیاری در «روز باشکوه» به تاثیر عمیق شخصیت‌های محبوب ورزشی برجامعه پیرامون تاکید دارد. در راستای همین محبوبیت شخصیت اصلی یعنی کاراکتر گل‌آقا (علیرضا خمسه) است که تم پیروزی خیر بر شر در جامعه بحران‌زده فیلم به انجام می‌رسد. به دلیل حمایت مردمی از گل‌آقا و کاراکتر سمپاتیک علیرضا خمسه تماشاگر به خوبی با شخصیت قهرمانانه او همذات‌پنداری می‌کند. درست مانند آن است که تماشاگر هم خودش یکی از افراد جامعه پیرامون گل‌آقاست. مساله آمدن مقام درباری به شهر و مقابله مردم با آن هر کارگردانی را برای شعارهای اجتماعی و سیاسی وسوسه می‌کند ولی عیاری هوشیارانه از این شیوه پرهیز می‌کند. عروسی گل‌آقا و تجمع مردم در حالی که بسیار مستعد است برای شعار دادن، ولی این تجمع شکل سیاسی آنچنانی به خود نمی‌گیرد و تنها پشتیبانی اجتماعی مردمی از قهرمان محبوبشان به نظر می‌آید. به همین دلیل می‌توان گفت در «روز باشکوه» جنبه‌های اجتماعی قضیه از جنبه‌های سیاسی آن پیشی می‌گیرد.
▪ دو نیمه سیب (۱۳۷۱)
کیانوش عیاری «دو نیمه سیب» را تحت تاثیر کتاب «خواهران غریب» نوشته اریش کستنر ساخته است. فیلم همان حکایت همیشگی جابه‌جایی طبقاتی است، اما عیاری هوشیارانه روانشناسی شخصیت دو خواهر را در اولویت قرار نداده، در عوض به محیط و محل زندگی و طبقه اجتماعی آنها توجه کرده است. البته این توجه به طبقه اجتماعی دو خواهر باز خطر افتادن فیلم به حیطه شعارگرایی را دارد که عیاری هوشیارانه از آن اجتناب می‌کند چرا که اصولا عیاری به هیچ‌کدام از دخترها ارجحیت و امتیازی نسبت به دیگری نمی‌دهد و فقط موقعیت آنها را در جامعه تحلیل می‌کند.
▪ آبادانی‌ها (۱۳۷۲)
عیاری در «آبادانی‌ها» که نسخه ایرانی «دزد دوچرخه» (ویتوریو دسیکا) است جامعه آسیب‌پذیر پس از جنگ را به تصویر کشیده است. درویش (سعید پورصمیمی) که اتومبیل او به سرقت رفته، به سراغ اوراقچی‌های حاشیه شهر می‌رود. جایی که آنها اتومبیل‌های دزدی را اوراق می‌کنند. برخورد درویش با اوراقچی‌ها اشاره به آسیب‌پذیری اقشار محروم جامعه در شرایط بحرانی اجتماعی ـ اقتصادی آن دوران دارد.
عیاری، آبادانی‌ها را به شیوه سیاه و سفید ساخت. این انتخاب بی‌رنگی از سویی ادای دین او به فیلم «دزد دوچرخه» است و از سویی دیگر به تصاویر شرایط اجتماعی پس از جنگ جلوه‌ای واقع‌گرایانه داده است. چرا که سیاه و سفید بودن تصاویر جلوه‌ای مستند و بی‌واسطه به فیلم می‌دهد گویی که با یک مستند خبری از دزدیده شدن یک ماشین روبه‌رو هستیم.
▪ شاخ گاو (۱۳۷۵)
فیلم «شاخ گاو» هر چند فیلمی برای کودکان است ولی جنبه‌های اجتماعی پررنگی دارد. فیلم نشان می‌دهد که یک پسر شهرستانی چگونه در کلانشهری چون تهران و در دل اجتماع آن آبدیده می‌شود و گویی به بلوغ می‌رسد. «شاخ گاو» در ضمن این نکته را یادآوری می‌کند که یک موضوع اجتماعی و اخلاقی به سادگی می‌تواند تبدیل به یک بازی کودکانه بشود. صحنه‌های داخل قطار و ورود پسر و دزد به تهران همه چیز جدی است و تصویری مستند از اجتماع به نظر می‌رسند. بعد که پسر همراه بچه‌ها به دنبال دزد می‌رود روابطشان حالتی کاریکاتورگونه و کودکانه پیدا می‌کند بنابراین فیلم به تناسبی درخور، بین مضمون اجتماعی‌اش و حال و هوایی کودکانه می‌رسد.
▪ بودن یا نبودن (۱۳۷۷)
«بودن یا نبودن» که به عقیده بسیاری بهترین فیلم کیانوش عیاری است، جنبه‌های اجتماعی قوی دارد. اینکه دختری که دارای نارسایی قلبی است به متن اجتماع برود تا برای خود قلبی پیدا کند، خود زمینه‌ساز صحنه‌هایی است که جلوه‌هایی تاثیرگذار از اجتماع را ببینیم. «بودن یا نبودن» وجه شرافتمندانه جامعه و انسان‌های درون آن را نشان می‌دهد. شرافتمندی در فیلم جلوه‌های متنوعی دارد، از احساس مسوولیت ستایش‌آمیز دکتر برای کمک به دختر بگیریم تا همت و پشتکار خود دختر و نیز سرانجام ایثار و بزرگی پدر و مادری که قلب فرزندشان را به دختر می‌بخشند. در فیلم می‌بینیم که دختر ارمنی و دختر مسلمان هر دو خواهان قلب جوان متوفی هستند و رقابتی بین آنها درگرفته، اما این دو در رقابت حدود و حقوق یکدیگر را رعایت می‌کنند. آن هم در مورد مساله‌ای که به مرگ و زندگی هر دو بستگی دارد. آیا می‌شود بهتر از این نگاه شرافتمندانه‌ای به رقابت دو انسان سر موضوعی به این مهمی داشت؟ «بودن یا نبودن» نشان می‌دهد که دادن پیام اخلاقی و اجتماعی در فیلم‌ها لزوما به معنای شعاری و کلیشه‌ای شدن نیست بلکه می‌توان فیلمی با پیام اخلاقی و بار علمی و آموزشی برای تاثیرگذاشتن بر جامعه ساخت و کاملا هم موفق بود.
▪ سفره ایرانی (۱۳۸۰)
«سفره ایرانی» موضوع جذابی دارد. اینکه یک هزار تومانی تقلبی را در طول فیلمی دنبال کنیم که دست به دست می‌شود و به مناطق مختلف ایران می‌رود، مضمون جالبی است. عیاری به بهانه دست به دست شدن اسکناس هزار تومانی دست به جامعه‌شناسی موثری از مناطق و اقوام مختلف ایرانی می‌زند. تفاوت‌های فرهنگی و قومی را نشان می‌دهد و در کنار این بررسی قوم‌شناسانه و جامعه‌شناسانه مناسبات اقتصادی جامعه‌ای را نشان می‌دهد که با ایده‌آل‌ها فاصله بسیار زیادی دارد.
▪ روزگار قریب (۱۳۸۶)
درست است که مجموعه «روزگار قریب» یک سریال بیوگرافیک راجع به دکتر قریب است ولی به بهانه مرور زندگی دکتر قریب، نقبی به درون جامعه ایران می‌زنیم.
این مجموعه تصویر جامعه‌شناسانه و دقیقی از وضعیت اجتماعی جامعه ایرانی در دوران‌های مختلف است. این تحلیل جامعه‌شناسانه شامل بسیاری از موارد می‌شود، از وضعیت تحصیلی، بهداشتی و درمانی مردم در دوران‌های مختلف گرفته تا وضعیت سیاسی آن دوران و اختناقی که به جامعه تحمیل‌شده بود و...
سریال «روزگار قریب» ترکیبی از مضامین اجتماعی فیلم‌های قبلی عیاری هم محسوب می‌شود. از نشان‌دادن طبقات محروم که در «آبادانی‌ها» و «تنوره دیو» دیده بودیم تا پشتکار جوانان برای رسیدن به آرزوهایشان در جامعه‌ای که مشکلات فراوانی دارد مثل «شبح کژدم» و در ضمن محبت و عشق و ایثار مردم جامعه نسبت به هم، آنچنان که در «بودن یا نبودن» می‌بینیم.
سمبل این عشق و ایثار در سریال روزگار قریب، شخصیت خود دکتر قریب است که همواره نگران مردم جامعه‌اش است و مشکلات آنها را با پشتکاری تحسین‌برانگیز پیگیری می‌کند.
حسین آریانی
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید