جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


ده نفر سی سال


ده نفر سی سال
۱) ایرج قادری(۱۳۱۴)
برخلاف اغلب نیروهای سینمای عامه پسند سینمای ایران که با پیروزی انقلاب سینما را کنار گذاشتند، ایرج قادری و سعید مطلبی ماندند و با ایمان به ذات صنعتی سینما که مورد بی مهری مسوولان و منتقدان زمانه قرار داشت با سختی به کار خود ادامه دادند. موفقیت های پی در پی تجاری سه فیلم برزخی ها(۱۳۶۱)، دادا(۱۳۶۱) و تاراج(۱۳۶۴) در سینمای آن سال ها نشان داد که جمعیت انبوه مخاطبان در اوج تغییرات سیاسی و فرهنگی برخلاف جریان رایج روز با دیدگاه تساهل به صنعت سرگرمی سازی نگاه می کند. بازگشت قادری یک دهه بعد به سینمای عامه پسند نشان داد که آن موفقیت ها بی دلیل نبوده. فروش می خواهم زنده بمانم(۱۳۷۴) پاسخ مثبت مخاطبان به کسی بود که زمانی گفته بود هرگز فیلم هنری نخواهم ساخت، اصرار نکنید که بی فایده است.
۲) جمشید هاشم پور(۱۳۲۳)
جمشید هاشم پور اولین بازیگر سینمای پس از انقلاب است که پوسترهایش در چاپخانه ها چاپ می شد. او تنها بهانه برای نیاز مخاطبان به قهرمان بود. مخاطبان بی توجه به فضای موجود قهرمان خود را شناختند و او را از ایفای نقش قاچاقچیان سنگدل تا پلیس های مهربان ارتقا دادند. هاشم پور علاوه بر نقش هایی که بازی کرد، نقش مهم تر اثبات نیاز جامعه به قهرمانان متناسب با زمان را به خوبی ایفا کرد. او قهرمان زمان خودش بود. خشن و دارای اصول.
۳) عبدالله علیخانی(۱۳۲۸)
پخش قلب سینمای عامه پسند است و عبدالله علیخانی با کارنامه موثر در پخش تولیدات سینمای عامه پسند در تمام این سال ها با مدیریتی متناسب با این حرفه پرحاشیه خون را در رگ های سینمای متروک و معطل شهرستان ها جاری کرد. او تنها پخش کننده فعال فعلی سینمای ایران است که سینماداران فیلم های او را با نام شخص او و با نام فیلم ها نمایش می دهند. تداوم و تشخص حرفه یی علیخانی در فروش پی درپی فیلم هایی که او پخش کرده، برگ برنده یی است که هرکسی ندارد. برای سینمای عامه پسند ایران علیخانی سرمشق کاملی برای صنعت سرنوشت ساز پخش فیلم است.
۴) فریدون جیرانی(۱۳۳۰)
سینمای عامه پسند ایران در دهه ۶۰ نیاز به تعارف و چارچوب های تازه یی داشت که دست اندرکاران قدیمی یا نمی توانستند درکش کنند یا برای درکش به زمان نیاز داشتند. فریدون جیرانی به عنوان فیلمنامه نویس اول سینمای عامه پسند دهه ۶۰ درک عمیق از زمانه اش را با فیلمنامه فیلم هایی چون سناتور(۱۳۶۳)، گمشده(۱۳۶۴)، گل های داوودی(۱۳۶۳) و دبیرستان(۱۳۶۵) به نمایش گذاشت. اهمیت جیرانی در این است که جریان بی ایده سینمای عامه پسند دهه ۶۰ را با ایمان به ایجاز همیشگی داستان دوباره جان داد. او در دهه ۷۰ همچنان به این نقش ادامه داد و با حضور همزمانش در مطبوعات و سینما یکی از بهترین مدافعان سینمایی بود که مدافعی نداشت.
۵) مهدی صباغ زاده (۱۳۳۰)
شانس و موقعیت تاریخی برای بسیاری از کارگردانان سینمای عامه پسند بیش از استعداد و دانش سینمایی اهمیت دارد. در خالی شدن گود سینما از رقبای متعدد در اوایل دهه ۶۰ و نیاز دوباره سینما ها به خوراک مناسب، قرعه فال به نام جوانی از سینمای آزاد مشهد خورد. اولین فیلم مهم سینمای عامه پسند با نیروهای تازه نفس در قالب یک تریلر سیاسی با کارگردانی صباغ زاده روانه بازار شد. با موفقیت سناتور(۱۳۶۳) در سال احیای دوباره نهادهای دولتی سینما در ایران، حرکت نسل جدید سینمای عامه پسند ایران در قالب تعاونی های فیلمسازی و دفاتر تازه پا افزایش یافت. و سینمای عامه پسند پس از انقلاب ظرفیت های خود را شناخت.
۶) اکبر عبدی(۱۳۳۷)
در جهان سینمای عامه پسند ایران مردهای چاق بامزه (تفکری، میری، همایون، عبدی، شریفی نیا) در خلق هارمونی نهایی فیلم ها که ترکیبی از عطوفت، خشونت و شوخی است، نقش مهمی دارند. آنها نماینده بخشی از درون مخاطبان هستند که جدی ترین موقعیت های انسانی در بطن داستان را با رفتارها و تکیه کلام های خود به چالش می کشند. اکبر عبدی به عنوان کمدینی با استعداد و ابزارهای بازیگری متنوع در دهه ۶۰ به داد سینمای عامه پسند ایران رسید، که نیاز مفرطی به ساخت کمدی های متناسب با زمان داشت. جامعه پس از سال های جنگ نیاز به آرامش و خنده داشت و چه معجونی بهتر از اکبر عبدی. او در تولیدات متعدد این سال ها یگانه کمدینی است که فیلم هایش با نام او اعتبار و مخاطب پیدا می کردند. با عبدی نسل تازه سینمای کمدی ایرانی پس از انقلاب دوباره راه افتاد.
۷) حسین فرح بخش(۱۳۲۸)
در میان تهیه کنندگان سینمای عامه پسند ایران، حسین فرح بخش تنها کسی است که با تداوم در تولید فیلم های عامه پسند و پافشاری بر مواضع خود، همچنان به کار خود ادامه می دهد. مهم ترین تفاوت او با بقیه تهیه کنندگان در این نکته نهفته است که او به کارش اعتقاد دارد. از سوی دیگر شانس فرح بخش در این بود که با آدم هایی همکار شد که آنها نیز همچون او به سینمای صنعتی و تولید فیلم به عنوان یک کالا اعتقاد داشتند.
۸) ایرج طهماسب(۱۳۳۸)
ایرج طهماسب فیلمساز معتمد خانواده هاست. او در سینمای عامه پسند همیشه در پی ساخت فیلم هایی بوده که برای همه اعضای خانواده جذاب باشد و در این راه تا حدود زیادی موفق شده است. اوج این موفقیت در ساخت دو فیلم از عروسک کلاه قرمزی است. کاراکتری که با همکاری حمید جبلی خلق شد و پرطرفدارترین شخصیت صنعت سرگرمی سازی پس از انقلاب محسوب می شود. طهماسب با همراهی اقوامش در صحرافیلم در راه ثبت تجربه مهم استودیوی فیلمسازی با اهداف تجاری در سینمای پس از انقلاب نقش مهمی دارد.
۹) هدیه تهرانی (۱۳۵۱)
موثرترین بازیگر زن سینمای عامه پسند ایران در ارائه اهمیت مفهوم ستارگی در صنعت سرگرمی. کم کاری و گوشه گیری اخیرش هم مزید بر علت شد تا اهمیت تهرانی در حیات مجدد مفهوم ستاره بیش از پیش معین شود. تا قبل از تهرانی اهمیت پروژه ها با میزان وامی که از دولت می گرفتند معین می شد، اما تهرانی با حضورش نشان داد که ستارگان به فیلم ها اهمیت می دهند، نه بخشنامه ها. شانس بزرگ تهرانی در این بود که جذابیت حضورش پیوند چندانی با زنانگی نداشت. او مثالی مادی از روح زمانه یی بود که سوالات تازه یی داشت و پاسخ های قدیمی برایش قانع کننده نبود.
۱۰) محمدرضا گلزار(۱۳۵۴)
محمدرضا گلزار با فروش خیره کننده فیلم هایش منادی بازگشت سینمای عامه پسند ایران به ریشه هایش است. ریشه هایی که در دهه های پیشین بارها و بارها امتحان شده و بارها جواب داده اند. سینمای عامه پسند با گلزار راهی را دوباره می رود که قبلاً با اطمینان رفته شده بود و در میان این سال ها به دلایل گوناگون صعب العبور می نمود. حالا دیگر فیلم پرفروش ناسزا نیست. دیگر نمی توان با عبارات بی محتوایی چون «گیشه یی» و «تجاری» پرونده ها را بست. جوایز بلورین اعتبار دفاتر متروک است. حالا فروش میلیاردی مهم شده و گلزار تا اطلاع ثانوی کلید در پانتئون میلیاردرها است.
ایوب ربیعی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید