جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


شیاطین و خوک ها


شیاطین و خوک ها
طرز تفکر فرهنگ غربی، نیهیلیسم و سوسیالیسم و جامعه ی فاسد روسیه، شهروندان روسی اش را بلعیده است. شهروندان این طرز تفکر را نبلیعدند. اگرچه مردم روس در جستجوی جامعه ی مطلوب می کوشند، اما داستایوفسکی معتقد است آنها در مسیر اشتباهی گام برمی دارند.
«تسخیرشدگان» اثر فئودور داستایوفسکی، رمانی است که در آن آرمان‌های جامعه‌ی روسیه در خلال دهه‌ی ۱۸۷۰ بروز و ظهور دارد. برای درک طرح (پلات) رمان دانستن پیشینه‌ای از زندگی داستایوفسکی ضروری است.
داستایوفسکی به‌شدت تحت تاثیر حادثه ای بود که در سال ۱۸۶۹ در مسکو روی داده بود و طی آن دانشجویی در اثر حمله‌ی چهار متجاوز به قتل ‌رسید. ایوان ایوانف، دانشجوی مذکور، در فکر ترک کردن انجمنی سری بود که اعضای انجمن از وحشت فاش‌ کردن اسرار محفلشان، وی را به قتل ‌رساندند. رهبر این محفل سری، سرگی نچایف، یک نیهیلیست جاه‌طلب بود. او رهبری افراطی و تندرو بود که تفکرات انقلابی دوآتشه‌‌ای در سر داشت (به نقل از شوشولوم). او در بیانیه‌ا‌ی تحت عنوان «درس‌نامه‌های یک شورشی» که آن را با همکاری مشترک یک آنارشیست روسی به نام میخاییل باکونین نوشته است، می‌نویسد:
«یک فرد انقلابی‌ فردی تسخیر شده ‌است. او هیچ منافع شخصی، کار، عاطفه و احساس و ارتباط عاطفی ندارد. او فاقد هر گونه ملک و اموال است،‌ حتی اسم و رسمی نیز ندارد. تمام مایملک او را یک هدف، یک اندیشه، یک تعصب در خود فرو می‌بلعد: انقلاب.»
«درس‌نامه‌های یک شورشی» به قصد سرنگونی دولت حاکم آن زمان روسیه نوشته شد. ظهور این جنبش جدید، اشتیاق داستایوفسکی را برای نوشتن رمان برانگیخت. اتفاقات رمان «تسخیرشدگان» همانند وقایعی است که برای سرگی نچایف روی داده است، اما داستایوفسکی خط داستانی وقایع را در خدمت طرح آرمان و ایده‌های خاص خود به کار گرفته است.
در زمان نگارش «تسخیرشدگان»، خود داستایوفسکی با جنبش لیبرال مخالف بود و با آن مبارزه می‌کرد. او حتی متهم به این شد که در رمانش از فرهنگ غربی الهام گرفته است (به نقل از گوردین).
دیدگاه داستایوفسکی در باب دین تاثیر عمده‌ و مهمی بر نوشته‌ها و آثار او گذاشته است. اگرچه مذهب و کیش او هنوز در هاله‌ای از ابهام است و تایید نشده است، اما به نظر می رسد او پیرو تعالیم ارتدوکسی بوده است. زمانی که فئودور هجده سال بیشتر نداشت، پدرش به دست یکی از «سِرف‌» هایش به قتل ‌رسید. غم از دست دادن پدر تاثیر شدیدی بر نوشته‌های او گذاشت. بخصوص این تاثیر را می‌توان در خلق «برادران کارامازوف» به وضوح مشاهده کرد. اگر او را یک ارتدوکس متعصب بدانیم، عجیب نیست که چرا اغلب ملحدان رمان‌هایش یا به قتل می‌رسند و یا دست به خودکشی می‌زنند. داستایوفسکی همچنین اشاره کرده بود که طرحی برای نوشتن کتابی درباره‌ی زندگی مسیح در ذهن داشته است (به نقل از تاون‌سند).
داستایوفسکی در طول عمرش درگیر مسائل اجتماعی و ماجراهای سیاسی بی شماری بوده است. در مقطعی او به گروهی رستاخیزی موسوم به «حلقه‌ی پتراشِوسکی» می‌پیوندد. اعضای این گروه ضد حکومت تبلیغ می کردند و طولی نکشید که مقامات دولتی آنها را دستگیر کردند. بعد از دستگیری، داستایوفسکی مدتی به زندان می‌افتد و حتی محکوم به اعدام می‌شود. در روز موعود، ناگهان به دستور سزار اجرای حکم اعدام متوقف می‌شود و او برای سپری کردن دوره‌ای چهارساله به کمپ مخصوص زندانیان در سیبری فرستاده می‌شود. پس از رهایی از مرگ، نور امیدی بر روحیه‌ی خسته و از دست‌رفته‌ی او دوباره تابیدن می‌گیرد. (به نقل از فئودور داستایوفسکی)
در «تسخیرشدگان» رهبر «خلق ما» ـ منظور حلقه‌ی کوچکی از افراد که پایه‌گذار انجمنی سری هستند ـ پی یر استپانویچ فرخوفِنسکی است. پی یر فرزند استپان تروفیمویچ فرخوفِنسکی، یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های این رمان است. کارکتر استپان در ادامه‌ی رمان به‌تفصیل و با جزییات پرداخته می‌شود. پی یر نیهیلیستی است که از شهری کوچک که پنج سکنه بیش تر ندارد، استفاده می‌کند تا قابلیت‌های و استعدادهای خود را برای مختل کردن نظم یک جامعه محک بزند. او علنا خود را در مواجهه با نیکلای استاوروگین (از شخصیت‌‌های رمان) یک نیهیلیست می‌خواند. (داستایوفسکی – ۴۱۹). در رمان از زبان راوی می فهمیم که پی یر متعلق به «اینترناسیونال» است. و منظور او «اتحادیه‌ی بین‌المللی (اینترناسیونال) کارگران شاغل» است که بخشی از آن را خودِ کارل مارکس در سال ۱۸۶۴ پایه‌گذاری کرد. پی یر کنترلش را بر آن پنج نفر سکنه‌ و سایرین با گرایشی سانتیمانتالیستی حفظ می‌کند (داستایوفسکی – ۳۸۵).
فرد مقتول در رمان «تسخیرشدگان» که شاتوف نام دارد، ربط مستقیمی با ایوان ایوانف دارد. شاتوف وابستگی به همان انجمنی دارد که فرخوفِنسکی عضو آن است، اما تصمیم می‌گیرد از آن خارج شود. پی یر تصمیم می‌گیرد شاتوف را به قتل برساند نه لزوما به خاطر این که وحشت دارد شاتوف اسرار اعضا را فاش کند، ‌بلکه به این دلیل که با قتل شاتوف «حلقه‌‌»ی آن پنج نفر را مستحکم تر می کند. (داستایوفسکی – ۳۸۶) پی یر بارها به آن پنج نفر گفته است (و دروغ هم گفته است) که حلقه‌ی آنها در روسیه، در سرتاسر روسیه، صدها مرکز مشابه دارد. اگر همه‌ی این «حلقه‌»ها مستحکم و قدرتمند بودند، انجمن هرگز از هم پاشیده نمی‌شد. نچایف نیز از تنگ‌تر کردن «حلقه‌‌»ی افراد از طریق به قتل رساندن سخن به میان آورده بود. افراد آن‌قدر متکی و وابسته به همدیگر بودند که هرگز جرات نمی‌کردند با دیگران در مورد انجمن سخنی به میان آورند (داستایوفسکی ۷۲۶).
یکی از مفاهیمی که در «تسخیرشدگان» بسط می‌یابد «چیگالویسم» نام دارد. این مفهوم در رمان از طریق کارکتری به نام چیگالِف بروز می‌یابد که درصدد ایجاد نظام اجتماعی جدیدی (مساوات) است. پی‌یر و ولوخونسکی می‌نویسند که واژه‌ی «چیگالویسم وارد زبان روسی شد و شکلی از جمعیت‌شناسی سیاسی ـ اجتماعی و نحوی از وضعیت اجتماعی را متمایز کرد که نوعی گرایش به اقدامات افراطی و رادیکال داشت و راه‌حل‌های مطلق را پیشنهاد می‌کرد.» (داستایوفسکی ـ ۷۲۷). پی یر در هنگام محاجه‌‌ با نیکلای استاوروگین برای اینکه او را قانع کند که به شیوه‌ی "ایوان سزارویچ" عمل نماید، می‌کوشد چیگالویسم را توضیح دهد. (ایوان سزارویچ کارکتر یک قصه‌ی افسانه‌ای روسی است. ایوان در این قصه‌ با دو برادرش بر سر تصاحب تاج و تخت پدر رقابت می‌کند و سرانجام موفق به تصاحب تاج و تخت پادشاهی می‌شود.) (به نقل از استونبارگر).
فرخوفِنسکی با قرار گرفتن در حالتی هیجان‌انگیز و شعف‌زا اعلام می‌کند که «من طرفِ چیاگالف هستم!» (داستایوفسکی ـ ۴۱۷). پی یر در تعریف خود از چیگالویسم، به آگاهی و روشن‌بینی یک‌دهم از کل مردم و تسلیم مابقی عوام‌الناسِ بی‌مقدار اشاره می‌کند. داستایوفسکی در کتاب «خاطرات یک نویسنده‌» آشکار می‌کند که با این اقدامات موافق نیست و حتی به آن حمله هم می‌کند. (به نقل از هاناک)
در طی بحث میان پی یر و نیکلای، پی یر می‌گوید:
«امروزه هیچ کس اندیشه و طرز فکر خاص ندارد. امروزه به طرز وحشتناکی افکار خاص محدود شده است. لیپتون شیادی بیش نیست، اما من نقطه‌ی قوتی در او می‌بینم. هیچ شیادی نیست که نقطه‌ی قوت خاص خودش را نداشته باشد...» (داستایوفسکی ـ ۴۱۷)
سرانجام پی یر ذکر می‌کند که او نیهیلیست است، اما هنوز عاشق زیبایی است (داستایوفسکی ـ ۴۱۹). او در ادامه خود را یک شیاد می‌خواند و نه یک سوسیالیست (داستایوفسکی ـ ۴۲۰). شیاد در این مورد، فردی فریبکار و خیانت‌پیشه است. فرخوفِنسکی دست به دامان دروغ می‌شود تا قدرت خود را در میان اعضای انجمن رسوخ و حفظ کند، اما این کار را به دلیل هدفش که همانا بازسازی انجمن است انجام می دهد. انجمنی که او احساس میکند اعضا نسبت به اقدامات او قانع شده‌اند. کامیابی او یک برگ برنده است.
کاراکتر کیریلوف نیز عضوی از انجمن است که مدعی است سه ماه در آمریکا به سر برده است. در طی این مدت، او اندیشه ی عجیب و غریبی را فورموله کرده است: برای خداشدن باید خودکشی کرد. (داستایوفسکی ـ ۱۱۵). کیریولف به اعضای انجمن وعده داده که هرگاه لازم شود خود را خواهد کشت. به این معنا که اگر انجمن درصدد قتل یک نفر برآمد، کیریلوف خود را به ضرب گلوله خواهد کشت و انجمن آن را قتل قلمداد خواهد کرد. از طریق این کارکتر است که داستایفسکی یکی از مفاهیم فلسفی خود را طرح می‌کند. به سخنان پی یر خطاب به کیریلوف توجه کنید: «من نیز می دانم که این تو نبودی که این فکر را بلعیدی. این اندیشه بود که تو را بلعید.» (داستایوفسکی، ۵۵۸).
این مفهوم فلسفی را می توان هم به نظرگاه ابسورد کریلوف و هم به افرادی که با جنبش اجتماعی در ارتباطند تعمیم داد. این رمان یک هجونامه است و به‌خصوص قصد کرده است رادیکال‌ها را هجو کند. به نظر می رسد اقدامات اصلاح‌طلب‌ها در خط اول تفکری بوده که خود آن به کلی هضم نشده بوده است.
همانطور که پیش‌تر ذکر کردم، استپان، پدر پی یر، یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین کارکترهای رمان است. استپان در اواخر عمر خود به دیدگاهی مذهبی در مورد زندگی دست می یابد. از طریق این کارکتر است که داستایوفسکی بسیاری از عقاید و نظرات خود را بیان می‌کند. استپان به‌کلی با جنبش‌ نیهیلیستی و تحول جامعه‌ی روسیه مخالف است. او پس از اینکه احترامش را در ولایت خود از دست‌رفته می یابد، خانه‌اش را ترک می‌کند و پای پیاده قدم در راه سفر می‌گذارد. (او احترام و حیثیت خود را به خاطر صحبتهایش در مورد تقبیح نیهیلیست‌های روسی و شهروندان آن در محافل و گئده‌های ادبی از دست می دهد). استپان پس از مسافرت به همراه دوست جدیدش که کتاب مقدس می فروشد، متوجه می شود که دوستش قرائت جدیدی از کتاب مقدس دارد. استپان به‌زودی دچار بیماری می شود و در بستر مرگ می افتد و خداوند را نزدیک می یابد. او می گوید: من محتاج خداوند هستم. فقط به این دلیل که او یگانه کسی است که تا ابد می توانم به او عشق بورزم.» (داستایوفسکی ـ‌۶۶۳) او خود را فناناپذیر می داند چرا که معتقد است عشق او به خدا هرگز به سردی نمی گراید و از بین نمی رود. استپان این موضوع را با بیان این مطلب توجیه می کند که هیچ دلیلی ندارد که خداوند عشق خود را دریغ بدارد و موجود بودنش را نفی کند. همچنین در خلال این آخرین تفکرات و نظرات است که استپان مقصود و فحوای رمان را معرفی و آشکار می کند. دوست جدید او که سوفیا ماتیونا نام دارد، داستانی از کتاب مقدس در باره ی خوکی حریص می خواند که تقاضای چیزی دارد:
«در سرازیری تپه، یکی از خوک های پروار گله مشغول خوردن علوفه بود و بقیه خوک ها به گله دار التماس می کردند اجازه دهد آنها هم وارد آن محدوده شوند. سرانجام اجازه صادر شد. سپس شیاطین از جلد بشر بیرون آمدند و وارد کالبد خوک ها شدند. خوک های گله به سمت کناره ی پرشیب دریاچه حمله کردند و در آب غرق شدند. وقتی گله دار متوجه شد چه اتفاقی رخ داده، خوک ها پا به فرار گذاشتند و در شهر و کشور خبر را پخش کردند. مردمانی که این اتفاق را دیده بودند نحوه ی درمان گله دار را پس از آن که روحش تسخیرشده بود گفتند. اینک این گمان و اندیشه به طرز مخوفی به ذهنم خطور کرد. می دانی، دقیقا شبیه روسیه ی خودمان است. قرن های متمادی است که این شیاطین از کالبد مردی بیمار برخاسته اند و وارد جمیع صفات خوک صفتان شده اند؛ وارد ناپاکی ها و نجاساتشان. اینک تمامی شیاطین بزرگ و کوچک در قامت این مرد بیمار و گرامی مان _ روسیه_ انباشته شده اند! بله این همان روسیه است که همیشه به آن عشق ورزیده ام. اما اراده ای عظیم و تفکری سترگ بر آن مسلط خواهد شد، به مجرد این که شیطان صفتیِ دیوانه وار و شیاطین سر بیرون آورند و تمامی این نجاستها و شناعت ها و پلیدی ها به سطح آیند.... و آنها التماس خواهند کرد که داخل گله ی خوک ها شوند. و شاید آنها هم اکنون در میان گله باشند. این ما هستیم؛ ما و آنها و پتروشا و تمامی یارانش. و من، پیشگام همه. ما خشمگین و دیوانه وار از فراز صخره به سمت دریا یورش خواهیم برد و همگی غرق خواهیم شد. و آمرزش خداوند از آنِ ماست چرا که آزادی بهترین چیزی است که مناسب ماست.
و مرد بیمار درمان خواهد شد و بر قدوم مسیح خواهد افتاد... و همه در کمال شگفتی این صحنه را نظاره خواهند کرد. ای عزیر، تو این حقیقت را بازخواهی یافت. و اکنون این حقیقت مرا سخت هیجان زده می کند. (داستایوفسکی _ ۶۴۵)
شیاطین در سناریوی استپان جملگی تاثیرات و تفکرات جدید غرب هستند. (به نقل از پی وار). استپان می گوید که پی یر (پتروشوآ) و پیروانش تسخیر شده اند. این گونه نیست که هرچه تعداد مردان بیشتر شود، تعداد شیاطین هم افزوده شود، بلکه این طرز دیدگاه و تفکرشان است که شیطانی می شود. طرز تفکر فرهنگ غربی، نیهیلیسم و سوسیالیسم و جامعه ی فاسد روسیه، شهروندان روسی اش را بلعیده است. شهروندان این طرز تفکر را نبلیعدند. اگرچه مردم روس در جستجوی جامعه ی مطلوب می کوشند، اما داستایوفسکی معتقد است آنها در مسیر اشتباهی گام برمی دارند.
نویسنده: باب - مورلی
مترجم: سعید - آیت
منابع:
- داستایوفسکی و شیطان، لیندی رایشمن و ساندیپ اوبری، ویراستاران: لیندسی ماترانگا، ساموئل اسویشر مک کلورو پیتر نیول، انتشارات میدلبری، ۲۱ اکتبر ۲۰۰۶
http://community.middlebury.edu/~beyer/courses/previous/ru۳۵۱/novels/devils/devil.shtm
- داستایوفسکی در مقام یک پیامبر سیاسی، درک چیشلوم. وبسایت اصلی فیدور داستایوفسکی، ۲۱ اکتبر ۲۰۰۶:
http://www.fyodordostoevsky.com/essays/d-chisholm.html
- تسخیرشدگان ، فیدور داستایوفسکی، ترجمه ی ریچارد پیوار و لاریسا ولخوسنکی، انتشارات وینتیج، ۱۹۹۵.
- فیدور میخایلوویچ داستایوفسکی، ۱۸ نوامبر ۲۰۰۶:
http://www.kirjasto.sci.fi/fdosto.html
- ارواح سست؛ تفسیر داستایوفسکی و ندلوف، مایکل گوردین، می ۱۹۹۹، انتشارات دانشگاه استنفورد، ۲۱ اکتبر ۲۰۰۶:
http://www.stanford.edu/dept/HPS/RethinkingSciCiv/etexts/Gordin/Reading%۲۰Dostoevsky.html
- میخاییل باکونین، دوم دسامبر ۲۰۰۶:
http://www.spartacus.schoolnet.co.uk/USAbakunin.html
- مقاله ی "دیدگاه داستایوفسکی در باب شر"، در کتاب مقالاتی در باب مراسم عشای ربانی، ریچارد پیوار: ۱۵ آوریل ۱۹۹۸. تاریخ دسترسی ۱۹ اکتبر ۲۰۰۶:
http://ourworld.compuserve.com/homepages/jim_forest/pevear.html
- بررسی خاطرات یک نویسنده؛ از منظر مامیرایی اروتیک افلاطون، میروسلاو هانک، ۱۹۸۸.
- دانشگاه ایالتی تگزاس شرقی، ۲۵ اکتبر ۲۰۰۶
http://www.utoronto.ca/tsq/DS/۰۹/۰۹۱.shtml
- خداشناسی داستایوفسکی، جیمز تاون سند، جلد ۱۰ فصل ۱۹، ۱۹۹۷
- ۲۱ اکتبر ۲۰۰۶:
http://www.faithalone.org/journal/۱۹۹۷ii/Townsend.html
- داستان ایوان سزارویچ؛ داستان جن و پری و گری ولف، ۱۹۹۸.
- انتشاران تریداستون اینترنشنال، ۱۴ دسامبر ۲۰۰۶
http://www.lacquerbox.com/graywolf-long.html
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید