جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تعامل شرق و غرب برای توسعه


تعامل شرق و غرب برای توسعه
بیست سال پیش، چین یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود. بخش بزرگی از زنان، مردان و کودکان این سرزمین یک میلیارد نفری زیر خط فقر زندگی می‌کردند و تمامی صنایع این کشور با عملکردی نامناسب در مسیر نابودی قرار داشتند. اما به دنبال سیاستگذاری‌های درست مسئولان صنعت و اقتصاد چین در سال‌های اخیر، اقتصاد این کشور جانی تازه گرفت و از دام سقوط رهید. امروزه اقتصاد چین یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان است و نقشی بسیار بااهمیت و تاثیرگذار در عرصه بین‌الملل دارد. به گزارش بانک جهانی در سال اخیر، چین، اکنون چهارمین اقتصاد بزرگ دنیا است و اگر با همین سرعت توسعه یابد در سال‌های آتی می‌تواند جایگزین اقتصاد بزرگی مثل ایالات متحده شود. اما دلیل این همه تحول در اقتصاد قطب پهناور آسیایی چیست؟پژوهشگران، تنها عامل رشد اقتصاد چین در چند سال اخیر را صادرات این کشور می‌دانند.صادرات کالاهای تولیدی و صنعتی از قبیل انواع اسباب‌بازی‌ها، تی‌شرت ، شلوار و حتی وسایل صوتی و تصویری مثل تلویزیون، اصلی‌ترین عامل رشد اقتصاد چین بوده است زیرا همیشه محصولات چینی با قیمت پایین به بازار عرضه می‌شود و قدرت رقابت بسیار بالایی دارد. روشن است، دلیل پایین‌تر بودن قیمت تولیدات چینی در بازارهای جهانی بهره‌گیری این کشور از نیروی کار ارزان است و ارزش پایین یوان نیز همچون یک سکوی پرش بستر توسعه را فراهم کرد. به هر حال با رشد سریع اقتصاد چین، روابط تجاری این کشور با دیگر کشورهای جهان افزایش پیدا کرد. در حال حاضر، چین یکی از بزرگترین مشتریان هواپیماهای اروپایی و آمریکایی است و سهم زیادی از ماشین‌آلات موردنیاز صنایع خود را از کشور ژاپن خریداری می‌کند. توسعه روابط تجاری خود بسترساز رشد بیشتر اقتصاد چین شد و استاندارد زندگی مردم این سرزمین پرجمعیت را افزایش داد.
در این شرایط تمامی کشورهای جهان درصدد تقویت روابط خود با چین برآمدند تا از این بازار پررونق سود ببرند. این اولین دلیل قبول عضویت قطب بزرگ و پرجمعیت اقتصاد آسیا در سازمان جهانی تجارت بود. پژوهشگران اذعان می‌داشتند که با توسعه اقتصاد چین و تغییر شرایط صنعتی این کشور باید چین نیز هم‌پای دیگر قطب‌های اقتصادی در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی جهان شرکت کند و این مشارکت مستلزم حضور پررنگ‌تر در سازمان‌های بین‌المللی بود. بعد از این تحلیل‌ها بود که مقامات سازمان جهانی تجارت با گذشت ۱۵ سال از آغاز اعلام درخواست عضویت چین در Wto به صورت رسمی و جدی آن را بررسی کردند و با در نظر گرفتن جوانب اقتصادی، تجاری و سیاسی، این کشور را به عنوان یک عضو ثابت تاثیرگذار در سازمان پذیرفتند. روشن است این عضویت علاوه بر چین برای دیگر اقتصادهای جهان نیز سودآور بود زیرا می‌توانستند قوانین تجاری این قطب را تا حد زیادی تحت کنترل داشته باشند و در سود آن سهیم شوند. پذیرفته شدن چین در این سازمان دو وجه کاملا متفاوت دارد که یکی از آنها مربوط به وضعیت چین و دیگری مربوط به دیگر کشورهای جهان است. با پیوستن چین به سازمان جهانی تجارت این کشور امکان دسترسی به بازارهای مصرف بزرگ دنیا از قبیل آمریکا را پیدا کرد و محصولاتش را با قیمت پایین در آنها عرضه کرد. چین که پس از ۱۵ سال مذاکره توانسته بود به عضویت این سازمان جهانی درآید، حال می‌توانست با بهره‌گیری از موقعیت‌های موجود، نرخ رشد و توسعه اقتصادش را افزایش دهد و زندگی بهتر و آرامتری را به مردم خود نوید دهد. مردمی که سال‌های متمادی در فقر مطلق زندگی می‌کردند و به دلیل ضعفهای صنعتی شرایط سختی داشتند.
به هر حال با ورود چین به بازارهای جهانی و افزایش استقبال مردم از تولیدات ارزان قیمت چینی، اقتصاد و صنعت این کشور باز هم رشد کرد و سرمایه‌های کلانی وارد این منطقه از جهان شد. چینی‌ها به خرید کارخانه‌های صنعتی کشورهای دیگر اقدام و سهم زیادی از سرمایه‌های موردنیاز پروژه‌های بین‌المللی را پرداخت کرده‌اند و با ارتقای سهم سرمایه‌گذاری‌های خارجی انجام شده، موقعیت چین در عرصه بین‌المللی مستحکم‌تر شده است. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که دلیل پذیرفته شدن چین در سازمان جهانی تجارت این بود که با آزاد شدن فضای اقتصادی و تجاری این کشور، غربی‌ها آسان‌تر وارد عرصه اقتصاد چین شوند و بازار مناسب برای صادرات وسایل تفریحی و سرگرمی را به دست آورند. علاوه بر آن چین می‌توانست بستر مناسبی برای توسعه صنعت بیمه کشورهای غربی باشد. جلسات تجاری مختلفی که برگزار شد و به کاهش تعرفه‌های تجاری چین و از میان رفتن سهمیه صادراتی انجامید و یک بازار باز در این کشور گشوده شد.
در این شرایط، کشورهای مختلف و بلوکهای تجاری می‌توانستند با مذاکرات پی در پی شرایطی ایجاد کنند که به نفع طرفین باشد و قراردادهایی را منعقد کنند که سود آن به همه جهان برسد. در میان اعضای سازمان جهانی تجارت کشورهای فقیری وجود داشتند که حرکت اقتصادشان وابسته به کشاورزی است. این کشورها در جریان مذاکرات سازمان تجارت جهانی آسیبهای زیادی دیدند زیرا با باز شدن درهای کشور بر روی تولیدات کشورهای دیگر استقبال مردم از تولیدات ارزان قیمت کشورهای دیگر از جمله چین بیشتر شد و تنها صنعت فعال آنها در معرض نابودی قرار گرفت. یارانه‌های بخش کشاورزی در کشورهای ثروتمند باعث کاهش قیمت محصولات کشاورزی آنها و افزایش سهم بازارشان می‌شود. خلاصه کشورهای ضعیف‌تر در اعتراض به قوانین مصوب سازمان جهانی تجارت اعلام کردند در هیچ یک از جلسات این سازمان، منافع کشورهای ضعیفی که کشاورزی آنها بدون کمک یارانه‌های دولت کار می‌کند در نظر گرفته نمی‌شود. این کشورهای ضعیف مجبور هستند طبق مصوبات سازمان جهانی تجارت بازارهای خود را به روی تولیدکنندگان خارجی باز کنند در حالی که محصولات کشاورزی تولیدی آنها قدرت رقابت با تولیدات کشورهای صنعتی را ندارد. در کشورهای صنعتی بخش کشاورزی یارانه کلانی دریافت می‌کند و به همین دلیل قیمت محصولات آنها پایین‌تر است.
در حالی که محصولات کشاورزی کشورهای فقیر بدون سوبسید است و قیمت بالاتری دارد. با باز شدن درهای کشور به روی تولیدات خارجی بازار این محصولات در داخل و خارج از بین می‌رود. کشورهای فقیر هر روز فقیرتر می‌شوند و کشورهای غنی فرصت‌های جدیدی برای توسعه به دست می‌آورند. به هر حال در پی تلاش‌ها و اعتراض‌های مکرر آنها، کشورهای صنعتی و ثروتمند جهان بر ضرورت حمایت از کشورهای فقیر پی بردند و به تغییر قوانین پرداختند.در حال حاضر آمریکا و اروپا درصدد هستند قوانینی وضع کنند تا از کشاورزان به عنوان آسیب‌پذیرترین اقشارجامعه حمایت کنند وضع این قوانین، باز هم رشد اقتصاد چین را تقویت می‌کند و جهت انتقال کالاها و خدمات را تغییر می‌دهد. شاید از این پس کشورهای ضعیف‌تر که اقتصادی وابسته به کشاورزی دارند صادرکننده محصولات کشاورزی شوند و سهم عظیم بازار مصرف را در اختیار بگیرند.
مونا مشهدی رجبی
منبع : گیگاپارس


همچنین مشاهده کنید