جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تلویزیون - رادیو؛ تفاوت‌ها و ویژگی‌ها


تلویزیون - رادیو؛ تفاوت‌ها و ویژگی‌ها
برنامه‌های تلویزیونی وجه اشتراک موضوعی بسیاری با برنامه‌های رادیویی دارند هر دو رسانه قادرند و حق دارند در مورد زلزله،‌ اخلاق، تاریخ، جهانگردی و موضوع‌های دیگر برنامه بسازند. اما هر موضوع معین در تلویزیون باید تلویزیونی و در رادیو باید رادیویی باشد این تصور قدیمی که تلویزیونی شدن یک موضوع با افزودن تصویر میسر است امروزه در بسیاری موارد درست نمی‌ماند مثلا یک بحث تحلیلی با حضور مجری و کارشناسان ذاتا مناسب برنامه‌ای رادیویی است چرا که برپایه گفتگو - یعنی استفاده از نمادهای زبانی - شکل گرفته است.
حال اگر این بحث در استودیوی تلویزیون ضبط شود اگرچه از نمادهای تصویری (حرکات و حالات و ظاهر مجری و کارشناسان - دکور و اشیا و رنگ‌ها) در آن استفاده می‌شود بازهم برنامه‌ای است رادیویی به اضافه تصاویر چرا که نمادهای تصویری‌اش ذاتی و درونی موضوع نیستند بلکه الحاقی‌اند اما قالب همان قالبی است که در رادیو هست. این نمادهای تصویری الحاقی حسی تمرکز بیننده را در مورد موضوع مخدوش می‌کنند. افزودن گفتگوی تلفنی به این برنامه‌ هم عملکردی رادیویی است و تصویر گرافیکی تلفن و عکس گوینده تلفنی در گوشه کادر تصویر هم برنامه را تلویزیونی نمی‌کنند.
تصاویر آرشیوی هم قادر به این کار نیستند و باهمه این تدابیر “بیننده” می‌تواند با چشم بسته یعنی مانند “شنونده” برنامه‌ را پیگیری کند و چیزی را هم از دست ندهد پس عوامل فنی و جلوه‌های نور و دکور متقبل زحمتی اضافه شده‌اند اما اگر در شرایط ویژه مثلا حمله دشمن به کشور وقوع یک فاجعه و امثالهم مقامی مهم در تلویزیون ظاهر شود و در مورد آن شرایط سخن بگوید با آنکه نمادهای تصویری بسیار محدودند هر حرکت و حالت چهره مکث،‌ تاکید و لحن و آهنگ گفتارش حاوی مفهومی گسترده برای بیننده است و این یک برنامه تلویزیونی کامل و غنی خواهد بود که تاثیرش با تاثیر برنامه‌ای همسان در رادیو قیاس‌پذیر نیست و برای مثال اگر این سخنان همزمان از هر دو رسانه پخش شود قطعا مخاطبان از نوع تلویزیونی‌اش استقبال گسترده‌تری خواهند کرد.
مطابق آمارهای پژوهشی شمار مخاطبان تلویزیون ما بسیار بیشتر از رادیوست و شمار مخاطبان رادیو به گونه‌ای نگران کننده رو به کاهش است و این باتوجه به قدرت ارتباط رادیو حجم کم آن حمل و نقل‌ پذیر بودنش امکان استفاده از تعداد بسیار بیشتری از شبکه‌ها و امواج داخلی و خارجی امکان استفاده از آن در هر زمان و هر مکان حتی در محیط کار، در راه، در وسیله نقلیه، در رختخواب، هنگام رانندگی و کار در حالت شتاب یا آرامش، جمعی و انفرادی رابطه صمیمی‌تر آن با مخاطب و کلیه ویژگی‌هایی که موجب شده تا به رادیو عنوان “رسانه گرم” داده شود معادله درستی نیست و همین به ما می‌فهماند که برای درست درآمدن معادله یعنی از کف نرفتن مخاطبان رادیو و کاهش غیر منطقی مخاطبان آن و برای آنکه هر یک از دو رسانه مخاطبان خاص و رو به افزایش خود را داشته باشند باید راهکارهایی یافت.
یافتن راهکارهایی برای برآوردن این مقصود بستگی تام دارد به اینکه هر یک از دو رسانه تفاوت‌های تکنیکی و ویژگی‌های منحصر به فرد خود را بشناسند و برپایه آنها برنامه‌سازی کنند تا هر یک مخاطبان هواخواه و راضی خود را داشته باشند.
پیش از آنکه برخی از مهمترین تفاوت‌ها و ویژگی‌های منحصر به فرد مورد نظر را بیان و مقایسه کنیم به ذکر سه نکته اساسی برای روشن شدن ضرورت طرح بحث می‌پردازیم.
نکته ۱) آمار پژوهشی نگران کننده مورد اشاره با نگاهی موشکافانه‌تر به نظر می‌رسد که حاصل دو عامل مهم است یکی مشغله‌ها و اضطراب‌های زاییده شرایط اقتصادی و بی‌حوصلگی و تمرکز نداشتن ناشی از آنکه خود به خود ارتباط مخاطبان را با رادیو در ساعات روز قطع کرده ساعات شب را برای اغلب آنان به تنها زمان ارتباط با رسانه‌ بدل می‌کند که در آن ساعات نیز تلویزیون برنامه‌های سرگرم کننده‌تری دارد. رادیو رسانه‌ای است که برای برقراری ارتباط با آن باید ذهن آسوده و بی‌دغدغه برای تخیل آنچه شنیده می‌شود داشت و بی‌حوصلگی و تمرکز نداشتن مجالی برای این تخیل نمی‌گذارد و دیگر عامل عملکرد خود رادیو در برنامه‌سازی است که ارتباط دقیق با سلایق و خواسته‌های مخاطبان ندارد و قادر به ایجاد آرامش و تمرکز کافی در آنان نیست. عوامل روانشناختی و جامعه‌شناختی دیگر نیز مانند ضعف و تداخل مرتب امواج و مشکل بودن تنظیم مداوم رادیو برای مخاطب خسته نداشتن کنترل از راه دور وجود نوعی خلا در ارتباط آدم‌های خسته از تلاش روزمره (حتی میان اعضای خانواده‌ها) در شرایط خاص اجتماعی و پر شدن کاذب این خلا با حضور چهره‌ها و آدم‌های دیگر بر صفحه تلویزیون در کاهش آمار مخاطبان رادیو و افزایش مخاطبان تلویزیون بی‌تاثیر نیست.
نکته ۲) شمار مخاطبان بیشتر برای تلویزیون،‌ مربوط به همه انواع برنامه‌های آن نیست. گروهی از برنامه‌ها مانند برنامه‌های علمی‌- پژوهشی و فرهنگی و ... بینندگان بسیار کمتری از برنامه‌های نمایشی، آشپزی، ورزشی و‌ تفننی و ... دارند ضمن اینکه این امر نگران کننده است.
بینندگان برنامه گروه دوم با این برنامه‌ها بی‌مشکل هم نیستند مثلا تهیه غذا‌های برنامه‌های آشپزی برای درصد کمی از آنان مقدور است و برنامه‌های نمایشی کمتر با نوع و ساختار زیستی آنان مرتبط است و با علاقه‌مندان بسیاری از رشته‌های ورزشی کمتر شاهد برنامه‌های ورزشی در مورد آن رشته‌ها هستند و مهم اینکه آمار این مخاطبان بسیار با نصب هر آنتن ماهواره با ورود یک سی‌دی جدید به هر خانواده رو به کاهش می‌نهد.
نکته ۳) تلویزیون و فراگیری آن حقیقتی انکارناپذیر است همچنان که گسترش شبکه‌های آن در مورد کشور ما و همه جای دنیاصادق است. اما نه تلویزیون باید حقیقتی به نام رادیو را نادیده بگیرد و نه رادیو باید در مقابل تلویزیون منفعل شود. چرا که طی تاریخ رسانه‌ها، هرگز با پدید آمدن رسانه‌ای جدید رسانه‌ قدیم‌‌تر از میان نرفته یا افول نکرده است بلکه در شرایط ظهور رسانه جدیدتر - و به طور طبیعی‌ فراگیرتر‌- رسانه‌های قدیم‌تر جایگاه و تعریف و کارکرد و کاربرد دقیق‌تر و تازه‌تر خود را یافته و به حیات و تلاش و تاثیرگذاری خود همچنان ادامه داده‌اند چنان که هیچ رسانه‌ قدیمی‌ای که از رسانه‌ بودن استعفا داده یا کم تاثیرتر شده باشد در جهان یافت نمی‌شود.
و اکنون برخی از وجوه تفاوت و ویژگی‌های منحصر به فرد تلویزیون و رادیو:
۱) سرعت واکنش تلویزیون در برابر رخدادها در پاره‌ای موارد کمتر است اما رادیو برای پخش زنده در مورد رخدادی که در لحظه‌ در حال اتفاق افتادن است مشکل کمتری دارد زیرا به افراد و امکانات کمتری برای این کار نیازمند است.
مثلا رویداد خبری در چند ثانیه در رادیو منعکس می‌شود و رادیو می‌تواند همزمان با ادامه رویداد شنونده را از آن آگاه کند.
۲) میان تلویزیون و مخاطبش عوامل متعددی چون فیلمبردار، تدوینگر، نورپرداز و ... وجود دارند اما میان رادیو و مخاطب تنها گوینده و میکروفن فاصله می‌اندازد پس تعامل مخاطب با تعداد سلایق و نگرش‌های کمتری است و توافق و همدلی میان او با آنها آسانتر حاصل می‌شود.
۳) رادیو ممکن است از یک فرد یک ضبط کننده صدا و یک تلفن تشکیل شود اما تلویزیون بدون عوامل متعدد و دستگاه‌‌های فنی پیچیده امکان تشکیل ندارد پس گسترش رادیو سهل‌تر انجام می‌گیرد این ویژگی‌ باتوجه به نداشتن پرورش سیستماتیک نیروهای فنی و اجرایی از جهتی هم ممکن است باعث توفیق نیافتن رادیو شود.
۴) تلویزیون واقعیت را از دید دوربین خود به مخاطب منتقل می‌کند که این واقعیتی کامل است و نه تخیلی به اختیار اما رادیو را به دلیل شرکت فعال ذهن مخاطب در ساختن واقعیاتی که این رسانه‌ به او منتقل می‌کند “بهترین رسانه تحریک تخیل” نامیده‌اند به طور کلی تلویزیون در میان رسانه‌های فراگیر چون رادیو، سینما و تلویزیون تاثیر کمتری در انگیزش تخیل مخاطب دارد. در داستان وقایع را بدون صداهای محیط و آدم‌ها تخیل می‌کنیم. در رادیو صداها به فعال شدن تخیل ما کمک می‌کنند اما در سینما و تلویزیون تصویر به ما می‌گوید این صداها از آن همین محیط، همین‌ آدم‌ها به همین شکل خاص است با این تفاوت که سینما روراست به ما می‌گوید این تخیل من سازنده است. نظر شما چیست و تلویزیون واقعیت را همانی می‌داند که نشان می‌دهد.
پس تلویزیون برخلاف سینما که با خواستن نظر مخاطب، او را به تخیلی دیگر هم دعوت می‌کند نقشی برای تخیل مخاطب قائل نیست.
۵) “تصویر رادیویی” یا همان تخیل شنونده آن، تصویری واقعی است مثلا مخاطب شخصی را که سخن می‌گوید یا رودی را که می‌خروشد در اندازه واقعی انسان یا رود در ذهن خود می‌بیند اما در تلویزیون اندازه‌ها به قاب صفحه نمایش محدودند که همواره کوچکتر از اندازه طبیعی‌اند (همان طور که در سینما، تصاویر از اندازه طبیعی بسیار بزرگ‌ترند در تصویر رادیویی نوع نماها نیز در اختیار شنونده است یعنی مثلا اگر بخواهد نمایی بسته از دست کسی که چیزی را پنهان کرده است در ذهن داشته باشد مجبور نیست که نمای دیگری را که فیلمبردار تلویزیون از چشم‌های وی ارائه می‌دهد ببیند.
۶) خبر تلویزیونی برای مخاطب مرغوب و ناب نیست زیرا حالات شخصی گوینده که در ظاهرش نمود دارد، پوشش و ساختار چهره و اندام وی تصاویر - که اگر آرشیوی هم نباشد همان مشکل ارائه واقعیت از دید فیلمبردار و کارگردان را دارند - و نیز دکور و ابزار دیگر خبر را ساخته و پرداخته کادر خبری جلوه می‌دهند یعنی مخاطب این تصور را دارد که خبر به اراده عوامل کادر خبری آماده شده است اما در رادیو سادگی تعامل (کسی خبر را می‌دهد کسانی آن را می‌شنوند) مانع ایجاد چنین تصوری می‌شود و همین سادگی به ارتباط صمیمی میان گوینده و مخاطب می‌انجامد.
۷) سرعت خبررسانی در تلویزیون کمتراز رادیوست اصولا از میان سه رسانه مهم خبری یعنی روزنامه، رادیو و تلویزیون، اولی کمترین و دومی بیشترین سرعت را در خبر رسانی دارند و تلویزیون باید بتواند این مشکل را به گونه‌ای جبران کند که به نظر نیاید و این مشکلی است که علی‌رغم تدابیر خاص تلویزیون که به برطرف کردن درصدی از آن هم انجامیده است، هنوز کمابیش وجود دارد.
۸) محدود بودن شمار عوامل و دست‌اندرکاران برنامه‌های رادیویی میان آنان الفت و صمیمیت و محیط کاری گرمتر همراه با فهم دقیق‌تر از ایده‌ها و روحیات یکدیگر ایجاد می‌کند که موجب امنیت روانی - عاملی بسیار مهم و اساسی در بازده کاری - می‌شود که در حصول به کیفیت برتر برنامه‌های رادیویی بسیار موثر است اما در تلویزیون برنامه‌ای ساده حدود پانزده دست‌اندر کار دارد یعنی هر فرد باید خود را با چهارده تن دیگر هماهنگ کند - که طبعا مشکل‌تر خواهد بود از این امتیاز رادیو می‌توان برعکس اکنون که به وقت‌گذرانی و صرف چای و شیرین‌زبانی می‌‌انجامد برای کوشش همدلانه بیشتر برای ساختن برنامه‌های بهتر استفاده کرد.
در ضمن همین گرما و صمیمیت میان عوامل برنامه به مخاطب نیز منتقل می‌شود و این یکی از دلایل دادن عنوان “رسانه گرم”‌ به رادیو است.
۹) به طور کلی ارتباط رادیو با مخاطبش به دلیل حجم کمتر آن،‌ حمل و نقل پذیر بودنش و امکان استفاده از آن در هر زمان و مکان که بیشتر ذکر شد نزدیک‌تر و صمیمی‌تر است مثلا از جنبه روانی همین که تلویزیون در هر جای خانه یا محل‌های غیر از آن‌که باشد باید به نزدش رفت و تماشایش کرد آن را کمی بیگانه و حتی متکبر جلوه می‌دهد. در شرایط ویژه و مهم مانند بحران‌‌ها حوادث طبیعی و رویدادهای خاص هم امکان‌ رفاقت با تلویزیون کمتر است مثلا در سیل و زلزله یا هنگام احتمال حمله هوایی دشمن، در هر موقعیتی مانند پناهگاهی کوچک کل خانواده‌ می‌توانند از رادیو استفاده کرده از اخبار و ماجراها آگاه شوند.
۱۰) مخاطب تلویزیون ناگزیر به دیدن گوینده، مجری، دعوت‌شدگان به برنامه‌ها، مصاحبه‌ شوندگان، سخنرانان،‌ هنرپیشه‌ها و ... است و به مرور و حتی گاه پس از زمانی اندک از آنها خسته می‌شود چنین است که حضور بیشتر در تلویزیون موجب فراموشی افراد و برنامه‌ها می‌شود اما اینکه مخاطب این افراد را در تعامل با رادیو تخیل می‌کند از لحاظ روانشناختی باعث تداوم حضورشان در ذهن او می‌شود. تجربه نشان داده است که چهره‌های موفق رادیویی پس از زمان درازی محبوبیت با حضور در تلویزیون به مرور محبوبیتشان را از دست داده‌اند.
۱۱) تاثیر تلویزیون بر مخاطب، برخلاف تاثیر رادیو چندان مستمر نیست. بخشی از این امر مربوط است به آسیب‌پذیری تصویر از دیدگاه نقادی، هر تصویر تلویزیونی‌ای را عادی‌ترین مخاطب هم می‌تواند از حیث فن یا محتوا نقد کند مثلا یک همایش هنری،‌ ورزشی و صنفی، یا ... را از این جهت که شمار شرکت کنندگان آن، آن گونه که باید زیاد نیست اما کادر تصاویر پر از افراد است و یا دوربین از نشان دادن این کاستی پرهیز دارد یا حالت یک کارشناس را از این بعد که اگر بر بحث مسلط است چرا چهره‌اش او را دستپاچه و مضطرب نشان می‌دهد یا انواع تصاویر را از این جهت که بهتر بود زاویه دیگری داشته باشند می‌توان نقد کرد اما رادیو این آسیب‌پذیری را ندارد زیرا مخاطب تصویر همه چیز را به گونه‌ای که از نظر خودش بی‌عیب است در ذهن می‌سازد.
۱۲) برنامه‌سازی در تلویزیون به دلیل نیاز به عوامل بیشتر و لاجرم هماهنگی‌های طولانی‌تر،
هزینه‌بر بودن و ناگزیر انتظار بیشتر برای تامین بودجه نیاز به فضاهای خاص مثلا استودیویی با مشخصاتی ویژه که برای گرفتن وقت از آن باید در نوبت ماند احتیاج به واحدهای دیگر و دستگاه‌های دیگر که آن هم زمان می‌برد مثلا باید برای در اختیار گرفتن دستگاه‌های تدوین یا امکانات دوبلا‌ژ و ... به نوبت ماند، دیرتر انجام می‌شود اما برنامه‌سازی در رادیو به دلیل نیاز به عوامل کمتر و نیاز نداشتن به دستگاه‌های پیچیده فنی و نداشتن برخی مراحل مانند مراحل دوبلا‌ژ و ... زمان کمتری برای هماهنگی می‌خواهد و سریع‌تر است. مثلا ساختن فیلمی یک ساعته برای تلویزیون بین یک تا دو ماه (تنها در مرحله ساخت) وقت می‌برد و انجام مراحل فنی آن هم باز به زمان نیازمند است اما نمایشی رادیویی به همان مدت معمولا شش جلسه تمرین و یک جلسه برای ضبط زمان می‌خواهد و مراحل خاص دیگری هم پیش رو ندارد.
۱۳) مثالی عامیانه هست به این مضمون که با چاقو می‌توان سیب‌زمینی پوست کند و می‌شود با آن کسی را مجروح کرد. این مثال در مورد رسانه‌ها صادق است و رسانه‌های فراگیرتر مصداق‌های دقیق‌تر آن‌اند. دو رسانه فراگیر رادیو و تلویزیون توان و ظرفیت حقیقت‌گرایی و خلاف آن را به خوبی دارند یقینا نیت مخترعان هردو رسانه خیر بوده است اما نگاه مادی و غیر اخلاقی و جهانگشایانه و سلطه‌‌طلبانه نخستین به کارگیرندگان این دو رسانه در غرب موجب بهره‌گیری رذیلانه از بعد دروغگویی و ضد حقیقت‌گرایی آنها شده برای رسیدن به اهدافی غیر انسانی این بهره‌گیری غلط بویژه در شرایط خاص جهان در زمان پدید آمدن این دو، و ادامه آن تاکنون باعث بدبینی مخاطبان در سطح دنیا به رادیو و تلویزیون شده است در این میان قدرت دروغگویی و وارونه کردن واقعیات و حقایق در تلویزیون به دلیل پیچیدگی خاص و امکان و قدرت افزون‌ترش بیش از رادیوست. به علت آنکه در ساختار ذهنی انسان تاثیرات بصری به شدت ماندگارتر از تاثیرات سمعی‌اند.
عنصر تصویر تاثیر دوگانه تلویزیون را به شدت افزایش می‌دهد. نوع عملکرد تلویزیون در هر جامعه‌ای نیز در کاهش یا افزایش بدبینی آحاد آن جامعه به تلویزیون موثر است. از سویی از آغاز پیدایش تلویزیون هیچ گونه تعهدی برای آن تعریف نشده است. اما برای رادیو نوعی تعهد البته خیلی کمرنگ‌تر از رسانه‌ای چون کتاب از ابتدا تعریف شده بود. رادیو و تلویزیون ما که پس از انقلاب از معدود رادیو تلویزیون‌های متعهد جهان به شمار می‌آید باید مراقب باشد که با سهل‌انگاری در تحقق تعهد خود بدبینی تاریخی ذهن جامعه را بویژه که جامعه پیش از آن ظرفیت و توان، ضد حقیقت‌گرایی و فریب این رسانه را تجربه کرده است دوباره بر نینگیزد و این علاوه بر غنی‌سازی محتوا که تمرکز هر دو رسانه بر آن است قطعا به ارتقای کیفی برنامه‌ها نیز بستگی دارد و نخستین گام در ارتقای کیفیت هرچه رادیویی‌تر کردن برنامه‌های رادیو و هرچه تلویزیونی‌تر کردن برنامه‌های تلویزیون باتوجه به تفاوت‌ها و ویژگی‌‌هایی که برشمردیم و دیگر مواردی که از حوصله مطلب خارج‌اند و با هدف اصلاح منطقی آمار مورد اشاره (که حاصل پژوهش مرکز تحقیقات سازمان صدا و سیماست) خواهد بود.
عبدالرضا فریدزاده
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید