شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ما و اوباما


ما و اوباما
پیروزی باراک اوباما بر رقیب جمهوریخواهش مک کین که شعار بمب ،بمب ایران را سرداده بود موجی از شادی را از هارلم تا آتلانتا که زادگاه مارتین لوتر کینگ بود و بلکه در سراسر آمریکا در میان سفید پوستان و سیاه پوستان آمریکا پدید آورده است ؛ اثرات اقدامات نامحبوب بوش تا حدی بود که حتی ویرجینیا پس از ۴۴ سال برای اولین بار به یک دموکرات رای داد.
اما ایران به عنوان کشوری که همواره زیر فشار شدید آمریکا قرار داشته است ؛ با پدیده ظهور اوباما با ویژگی های خاص او چگونه باید برخورد نماید؟ به عبارتی اوباما به عنوان رئیس جمهور آمریکا برای ایران فرصت محسوب می شود یا تهدید؟
به گمان نگارنده نکات زیر می تواند در تبیین نوع رابطه مفید تلقی شود:
آنچه ما باید بدانیم
۱)در هنگامی که بوش و رژیم صهیونیستی بر فشار برای حمله به ایران می افزودند طبعا هر گونه تغییری در این وضعیت منفی در شرایط کنونی می تواند مثبت تلقی شود. به عبارتی هرگونه تغییری اساسا می تواند فرصت آفرین باشد هر چند بازی غلط می تواند فرصت ها را به تهدید تبدیل کند.دیپلماسی ما نباید با قضاوت منفی پیشینی فرصت جایگزینی بوش با اوباما را تهدید بداند یا بی تفاوت ازکنار آن عبور کند؛ ما باید از این شرایط ؛ عاقلانه و بدون خوشبینی یا بدبینی های غیر منطقی به نفع خود بهره گیریم.
۲) در اینکه علی رغم اختیارات گسترده رئیس جمهور آمریکا؛ سیستم در آمریکا تصمیمات مهم را بر اساس اجماع نخبگان موثراتخاذ می کند تردید نیست ولی نقش مهم رئیس جمهورآمریکا را نیز نمی توان انکار کرد.بوش و تیم او جهان را به آتش کشیدند و اوباما هم می تواند تاثیرات خاص خود را داشته باشد.
۳) انتظار اینکه رئیس جمهور آمریکا مواضع ضد صهیونیستی اتخاذ کند طبعا(حداقل در شرایط کنونی) انتظارعبثی است ولی میزان همراهی و ایجاد فضا برای صهیونیست ها(بویژه در مواجهه با ایران) از اهمیت خاصی برخوردار است که تا حدود نه چندان کمی هم به نوع بازی دیپلماتیک ما بستگی دارد.
۴) در حالی که صهیونیست ها در حمایت از مک کین علیه ایران به نوعی اجماع رسیدند اکنون می کوشند شکست خود را در پیروزی اوباما سریعا به پیروزی تبدیل کنند و پروژه ریل گذاری در مسیر اوباما را درست از لحظه اعلام پیروزی او آغاز کرده اند؛ ایران نباید در برایر این رخداد منفعلانه یا بی تفاوت عمل کند ضمن آنکه خوشبینی کودکانه هم کشنده خواهد بود. سیاست خارجی ما باید مشخص کند که در برابر این رخداد چه سناریوهایی را در دست اجرا دارد.
آنچه اوباما باید بداند
۱) روسای جمهور زیادی در آمریکاظرف سی سال گذشته با هدف یا آرزوی تغییر رژیم در ایران روی کار آمده اند ولی همه آنها با یاس و ناامیدی کنار رفته اند ؛ چرا؟ مهمترین دلایل آن این است که :
الف) رژیم ایران برخاسته از یک انقلاب بزرگ مردمی است که در باورهای عمیق دینی مردم ایران ریشه دارد لذا این رژیم را نمی توان یک رژیم سیاسی مرسوم و کلاسیک در کتاب های دانشگاهی دانست؛ جمهوری اسلامی یک رژیم با ویژگی های خاص خود پدیده ای واقعی است که نخبگان آمریکا هنوز نتوانسته اند تحلیل واقعگرایانه ای از عمق ریشه های آن ارائه کنند زیرا بیش از آنکه یک رژیم حاکم باشد بخشی از اعتقادات مردم و سمبل بخش مهمی از باورهای مردم حداقل در جمع کثیری از جامعه ایرانی شده است.
ب) ساختار سیاسی ایران با ساختار مرسوم کشورهای غربی تفاوت هایی دارد.مشروعیت و مقبولیت که بر حسب قانون در مقام رهبری کشور جمع شده است به رهبری قدرت ویژه ای می بخشد که غربی ها به دلایل غیر عقلانی همواره خواسته اند نادیده بینگارند لذا همواره آمریکاییان برای حل معضل رابطه با ایران مترصد گرایش های روسای جمهورایران بوده اند.هر چند مقام ریاست جمهوری در ایران جایگاه بسیار مهمی تلقی می شود ولی استراتژیست نظام اسلامی ایران رهبری است و بویژه در حوزه های حساس مرتبط با منافع حیاتی ملی که رابطه با آمریکا هم در همین راستاست؛حرف آخر را رهبری خواهد زد و نه هیچ‌کس دیگر.پس اوباما اگر می خواهد اشتباهات دیگرروسای جمهور آمریکا را تکرار نکند این محور شناسی نظام تصمیم گیری های کلیدی در ایران را باید بشناسد.
۲) روسای جمهور آمریکا در همه دوره ها همواره برای کشف مدل چگونگی مواجهه با ایران بجای اتکاء به مشاوره های علمی و واقع‌گرایانه به مشاوره های کسانی اتکاء می کرده اند که نقطه مشترکشان تلاش یا امید برای سرنگونی جمهوری اسلامی بوده است؛ طبعا پیشاپیش مدل برخورد با ایران که از اینگونه مشاوره ها پدید خواهد آمد روشن است.از این‌رو؛ اگر اوباما قصد دارد مشاوره ای در ارتباط با ایران با کسانی داشته باشد؛عقلا و بر پایه اصول علمی این افراد باید مشاوره ها را واقع بینانه و به‌دور از انحراف ناشی از تمایلات شخصی ارائه نمایند والا سرنوشت سایر روسای جمهور آمریکا هم در انتظار اوباما خواهد بود.
۳) برخورد از موضع زور و قدرت با ایران دقیقا ناشی از عدم شناخت ذهنیت ایرانی است.ذهنیت ایرانی به گونه ای است که رفتار او را پیچیده و نیز حساس در مقابل زورگویی کرده است.تغییر ادبیات و به‌دنبال آن رفتار آمریکا در قبال ایران می تواند فضا را مطلوب تر نماید.
بنابر این؛ ما می توانیم ظهور پدیده اوباما را فرصت تلقی کنیم؛ سیاست های خود را واقع‌گرایانه به‌دور از خوشبینی یا بدبینی های افراطی در قبال این پدیده طراحی نماییم و اوباما نیز اگر تمایل به عدم تکرار اشتباهات روسای جمهور پیشین آمریکا رادارد باید واقعیت جمهوری اسلامی ایران را پذیرفته؛ با زبان و رفتار اصلاح شده از طریق کانال های واقعی به تغییر روابط اقدام کند والا اوباما صرفا نسخه ضعیف‌تر روسای جمهور پیشین آمریکا با همان اشتباهات خواهد بود.
امیر محبیان
منبع : خبرگزاری آریا


همچنین مشاهده کنید