چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

چرخش نومحافظه کارانه به سوی ایده آلیسم


چرخش نومحافظه کارانه به سوی ایده آلیسم
انتشار گزارش ۱۶ نهاد اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا در خصوص برنامه های هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران دغدغه های تازه ای را در میان جمهوریخواهان افراطی ایجاد نموده است.به راستی پیامهای نهفته در این گزارش را چگونه می توان استنباط نمود؟
حدود ۷ سال قبل،زمانی که بوش پسر تصمیم گرفت کالین پاول را به عنوان وزیر امور خارج کابینه خود انتخاب کند،هنوز میان جمهوریخواهان سنتی و افراطی شکافی به وجود نیامده بود. اما با وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی نومحافظه کاران افراطی به اصلی ترین بازیگردانان سیاست خارجی واشنگتن تبدیل شدند.تشکیل مثلث رایس،چنی و رامسفلد که از سوی شورای دوازده نفره نومحافظه کاران حمایت می شدند مانع از عرض اندام موثر افرادی مانند کالین پاول شد.
حمله به افغانستان و عراق باعث مانور میلیتاریستها و کارخانه های اسلحه سازی در دستگاه سیاست خارجی کاخ سفید شد.از این رو دیگر مجالی برای ابراز نظرهای رئالیستی سنتی در کابینه بوش باقی نماند.از سال ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی تا زمان انتشار گزارش ۱۶ نهاد اطلاعاتی آمریکا در خصوص ایران را می توان به عنوان بازه زمانی حکومت رئالیستهای افراطی در واشنگتن مورد ارزیابی قرار داد.
برکناری کالین پاول از قدرت در دور دوم ریاست جمهوری بوش پسر و جانشینی رایس در مسند وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا معادلات سیاسی آمریکا را وارد فاز تازه ای کرد.بوش و چنی که توانسته بودند با وعده های فریبنده خود در جریان مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۴ جان کری ،نامزد حزب دموکرات را شکست دهند،فرصت چهار ساله دیگری برای تداوم سیاست خارجی میلیتاریستی خود یافته بودند.اما این بار اوضاع با زمان حمله به عراق متفاوت بود.در ماه مارس سال ۲۰۰۳ میلادی که نخستین موشک ایالات متحده آمریکا به خاک عراق شلیک شد هنوز “باتلاق عراق”در مقابل دیدگان حیرت زده بوش و حزب متبوع وی عینیت نیافته بود.در سال ۲۰۰۵ میلادی عراق به بستری ناامن برای آمریکا تبدیل شده بود.
شکست افرادی مانند ایاد علاوی ،حازم الشعلان و غازی عجیل الیاور موجب انزوای مهره های واشنگتن در معادلات سیاسی عراق شده بود.افشای رسواگریهایی مانند ابوغریب اعتبار کاذب آمریکا در بین ملتهای دنیا را خدشه دار نموده بود.چندی بعد پیروزیهای مکرر اسلام گرایان در خاورمیانه قدرت مانور واشنگتن و تل آویو را به شدت محدود نمود.انقلاب سرو در بیروت که با ترور رفیق حریری توسط سیا،موساد و دولت فرانسه برنامه ریزی شده بود با شکست مواجه شد.همین شکست مقدمه ای جهت تقابل نظامی رژیم اشغالگر قدس و رزمندگان حزب الله لبنان بود.کاخ سفید در این راستا تصمیم گرفت با تقویت توان نظامی رژیم صهیونیستی در برابر حزب الله،دامنه دخالت نظامی خود در خاورمیانه را افزایش دهد.اما شکست تل آویو در جنگ ۳۳ روزه پازلهای امنیتی و سیاسی واشنگتن در منطقه را بر هم ریخت.
شکست متحدان آمریکا در کشورهای اروپایی ،آمریکای لاتین،اقیانوسیه و ... نیز در گذار از رئالیسم افراطی نومحافظه کاران بی تاثیر نبوده است.اما در این میان نکته ای وجود دارد که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت.تقابل واشنگتن و تهران در طول ۷ سال اخیر با شناسایی ایران قدرتمند از سوی آمریکا در حال ورود به مرحله ای تازه است.در طول این مدت استراتژیستهایی مانند زبگنیو برژینسکی،هنری کیسینجر،جیمز بیکر،جیمی کارت و مادلین آلبرایت صراحتا مشی سیاسی بوش در تقابل با تهران را مورد انتقاد قرار دادند.حتی برژینسکی تاکید نموده بود که غرب باید زندگی در کنار ایران هسته ای قدرتمند را بیاموزد.
با شکست ایالات متحده آمریکا در انتخابات میاندوره ای مجلس نمایندگان و سنای آمریکا،نومحافظه کاران افراطی مانند بولتون و رامسفلد مجبور به کناره گیری از سمتهای خود شدند.از سوی دیگر،اکثریت مجلس نمایندگان نیز به دست دموکراتها افتاد.در چنین شرایطی بوش در سراشیبی سقوط قرار گرفت.خروج افرادی مانند اسکات مک کیلان،کارل رو،گونزالس،کارن هیوز و... جملگی نشان‌دهنده فاصله گیری جمهوریخواهان افراطی از بوش پسر است.در این میان جمهوریخواهان سنتی جای خود را دارند.
حتی افرادی مانند رودی جولیانی و جان مک کین نیز مجبور شده اند در مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۸ از اختلاف عقاید و سلایق خود با دولت بوش سخن به میان آورند.
با این مقدمات سعی داریم به سوال اصلی خودپاسخ دهیم اینکه پیام مستتر در ماورای انتشار گزارش ۱۶ نهاد اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا در خصوص فعالیتهای هسته ای صلح آمیز ایران چیست؟
در این خصوص لازم است به دونکته مهم اشاره نماییم:
نخست اینکه هر چند در این گزارش کژتابی وجود دارد و در آن تاکید شده است که ایران از سال ۲۰۰۳ تاکنون به سوی تولید سلاح هسته ای گام بر نداشته است،اما نباید فراموش کرد که استفاده از این نوع ادبیات نسبت به مخالفان آمریکا معمولا متداول نبوده است.این مسئله را می توان با بررسی رویکرد تاریخی،سیاسی و نظامی ایران در قبال کشورهایی مانند کوبا،ونزوئلا و... استنباط نمود.
این حقیقت زمانی پررنگ تر می شود که تهران را اصلی ترین جریان مخالف واشنگتن در خاورمیانه و جهان بدانیم.از این رو فارغ از نکات انحرافی و ظرایفی که باید در تحلیل گزارش اخیر نهادهای اطلاعاتی آمریکا نسبت به آنها توجهی کامل مبذول داشت،کلیت انتشار این گزارش را باید در قالب نوعی تغییر رویکرد بی‌سابقه از سوی آمریکا مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
آنچه مبرهن است اینکه در گزارش اخیر نهادهای اطلاعاتی آمریکا ،”رویکرد سیاست خارجی “بوش مورد هجمه ای آشکار قرار گرفته است.از این رو باید در ماورای سطوح رفتاری مقامات آمریکایی به بررسی این گزارش پرداخت. زیرا در این جا “راهبرد” اصلیت دارد و نه “رفتار”.
دوم اینکه گزارش اخیر مقامات آمریکایی در خصوص فعالیتهای هسته ای ایران از بعد ماهوی خود یک “تاکتیک نرم “محسوب می شود.در بررسی واقع بینانه هر تاکتیک باید انگیزه طراحان و مجریان آن را تحلیل نمود.
واقعیت امر این است که مقامات آمریکایی پس از تحمل شکستهای متعدد در سیاست خارجی خود تصمیم گرفته اند رئالیسم افراطی را در دیپلماسی خود کمرنگ نمایند.این نوع جایگزینی محسوس تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ ادامه خواهد داشت.برخی از تحلیلگران آمریکایی این نوع تغییر روش را محصول غلبه استراتژیهای رایس بر چنی می دانند.
رایس و چنی هر دو از اصلی ترین طرفداران پیاده سازی استراتژیهای نومحافظه کارانه در سیاست خارجی آمریکا هستند.تنها تفاوت میان این دو در نحوه محاسبه و آنالیز این استراتژیهاست.بر این اساس رایس در یافته است که فرمولهای رئالیستی افراطی را در قبال اصلی ترین قدرت خاورمیانه یعنی جمهوری اسلامی ایران کارآمدی نداشته و باید چرخش آرامی را به سوی ایده آلیسم آغاز نمود.حدود یکسال قبل برخی منابع تحلیلی آمریکا ادعا نمودند که رایس به سوی احیای سنت هنری کیسینجر در معادلات سیاست خارجی آمریکا گام بر می دارد.اما دیک چنی،معاون رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا و افرادی مانند جان بولتون چرخش به سوی ایده آلیسم یا حتی رئالیسم سنتی را مترادف با فروپاشی هسته اصلی نومحافظه کاران می دانند.
هسته ای که در ابتدای سال ۲۰۰۰ میلادی خود را پیروز بلامنازعه نظام بین الملل می پنداشت و اکنون با گذشت ۷ سال به بقای حداقلی خود در جهان سیاست می اندیشد.
نساء نژادزارع
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید