شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

لبنان، چالش امنیتی و بهره‌برداری سیاسی


لبنان، چالش امنیتی و بهره‌برداری سیاسی
تحولات اخیر در لبنان تنها چند ماه مانده به انتخابات پارلمانی در این کشور که از لحاظ سیاسی گروه‌بندی‌های مختلفی را از هم‌اکنون در این کشور به وجود آورده است، در بعد امنیتی نیز دارای اهمیت خاصی است. این اهمیت زمانی مشخص می‌شود که به رابطه مسائل امنیتی با مسائل سیاسی در جامعه لبنان پی‌ببریم.لبنان که علی‌رغم تلاش‌های بسیار هنوز نتوانسته خود را از لحاظ امنیتی با مسائل موجود همسان کند. جامعه امروز لبنان در گذار از این بحران‌ها با دردسرهای بسیاری مواجه است که شاید یکی از مهم‌ترین آنها حضور برخی از گروه‌های شبه‌نظامی سلفی باشد که روند ترورها در لبنان را برعهده دارند. این گروه‌ها در بعد دیگر خود از برخی از گروه‌ها و احزاب لبنانی هم حمایت دریافت می‌کنند و این علی‌رغم آن است که برخی از این احزاب حاضر به پذیرش این امر نیستند. ‌
بخشی از مقامات لبنانی و ازجمله آنها نخست‌وزیر نسبت به پخش اعترافات تلویزیونی افراد دستگیر شده فتح‌الاسلام از تلویزیون سوریه گلایه داشتند. پس از این برنامه تلویزیونی که افراد بازداشت شده به حمایت جریان المستقبل از فتح‌الاسلام اشاره کردند، فواد سنیوره نخست‌وزیر لبنان و برخی از شخصیت‌ها نیز موضع گرفتند که مواضع آنها حول محور ابراز شک و تردید نسبت به این وقایع و بررسی و تجزیه و تحلیل انگیزه‌های سوریه از این اقدام و متهم‌کردن سوریه به سنگ‌اندازی در مسیر آشتی ملی یا دادگاه بین‌المللی رفیق حریری بود.
می‌توان گفت مواضع نخست‌وزیر با مواضع دیگران بسیار فرق دارد و این امر ثابت می‌کند که تهمت‌های دروغی که به این مقامات لبنانی بسته شده، چقدر رنج‌آور است، به خصوص اگر این تهمت‌ها و اتهامات بدون دلیل واقعی باشد، این درد و رنج دوطرفه می‌شود و نشان می‌دهد زمانی که گروه ۱۴ مارس، سوریه را بدون هیچ دلیل ملموس و واقعی به ترورها و انفجارها و ازجمله به ترور رفیق حریری متهم می‌کردند، چقدر به روابط دو کشور همسایه و به دو ملت لطمه می‌زدند.
به هر حال هدف ما از طرح این موضوع، دفاع از گروه یا دولتی نیست. ما فقط به‌عنوان شهروند کشور می‌خواهیم از منافع کشورمان دفاع کنیم و استراتژی ما درواقع ایجاد روابط دوطرفه بر اساس ایجاد اعتماد فیمابین و همکاری‌های مشترک در برابر چالش‌های مشترک است که اکنون در تروریسمی تجلی یافته که هر دو کشور را هدف قرار داده است.
در مرحله اول باید اتفاق نظر داشته باشیم که دشمن مشترکی وجود دارد، همانطور که بقیه کشورهای عربی به این موضوع اعتراف کرده‌اند. شاید برخی گروه‌ها بتوانند از تروریسم در مکان یا زمان معینی استفاده کنند ولی بدون شک یک گروه تروریستی محال است ساخته و پرداخته محیط خود نباشد. سازمان‌های تروریستی همواره باید ساخته خودشان باشد زیرا کسانی که حاضر هستند خود را بکشند تا بتوانند چندنفر دیگر را بکشند، محال است خود، سرنوشت خود را به این سادگی در اختیار این فرد یا این گروه بگذارند. ‌
در برخورد با تروریسم از همه‌چیز بدتر این است که گمان کنیم این گروه‌های تروریستی می‌توانند برای کسی منافع سیاسی را در برداشته باشند. تجربه نشان داده که هرگونه سهل‌انگاری با ترویسم و تسامح با آن باعث می‌شود ما به بزرگ‌ترین قربانی برای تروریسم تبدیل شویم. آمادگی و ازجان‌گذشتگی این افراد به حدی بالا است که نمی‌توان به هیچ‌وجه با نگرش‌های منطقی به تجزیه و تحلیل این پدیده‌ها پرداخت.
محال است بتوان این پدیده‌های تروریستی را در قالب‌های منطقی گنجاند. کشورهایی که قبلا نسبت به خطر این پدیده‌ها توجهی نکردند، خیلی زود اسیر تبعات این سازمان‌های تروریستی شدند. این موضوع بر همکاری بین احزاب و گروه‌ها برای مقابله با این پدیده‌ها تاکید دارد تا بدین‌ترتیب بتوان در مرحله اول این پدیده‌ها را کنترل کرده و تحت نظارت گرفت و سپس به منظور تهی کردن آن از امکانات مادی و انسانی باید آن را محاصره کرد. در مرحله سوم نیز باید منابع مالی و مادی آن را خشک کرد.
از جریانات الضنیه در سال ۱۹۹۹ تا ماجرای نهرالبارد و حملات متعدد به ارتش لبنان، این امر واضح است که تندروی‌ ها و راه و روش‌های تکفیری درواقع در برخی محیط‌های فقیر و محروم که از کمترین خدمات دولتی و انسانی بی‌بهره هستند، به‌وجود می‌آید. پس هرکجا محرومیت هست، تندروی نیز وجود دارد. بدین جهت محال است امثال چنین سازمان‌های تروریستی در اردوگاه‌های فلسطینی وجود نداشته باشد. همچنین باید به اثر منفی این سازمان‌ها حتی در خارج از اردوگاه‌ها نیز اعتراف کرد و این را باید بدانیم که سخنرانی‌های دینی تند تنها به دنبال تند شدن سخنرانی‌های سیاسی تند بر زبان آمد. به عبارت دیگر سخنان دینی تحریک‌آمیز باعث شد که چنین محیط‌های مناسبی برای خیزش افراد اصولی تندرو به وجود آید. بدین‌جهت برای فهم این خبر نمی‌توان بدون درنظر گرفتن محیط آن را تجزیه و تحلیل کرد. تبادل اتهامات در مورد این پدیده‌های تروریستی بدون شک به نفع هیچ‌کدام از ما نیست زیرا این پدیده‌ها، جریاناتی به دور از محیط واقعی آنها نیست. همان محیطی که روحیه خشونت‌بار آنها را تغذیه کرده و هر ساختار سیاسی منطقی را تخریب می‌کند. ‌
بعد از حوادث شمال لبنان، دولت تلاش کرد بخشی از مشکلات اجتماعی این منطقه که به خاطر هرج و مرج امنیتی کشور بیشتر شده بود را درمان کند. این هرج‌ومرج امنیتی باعث شده بود آثار محرومیت در این منطقه به شدت افزایش یابد و به دنبال آن حالت‌های عصیان و طغیان در فرزندان این منطقه بیشتر شیوع یابد.
یکی از مهم‌ترین وظایف حکومت این است که از وقوع بحران‌ها پیشگیری کرده و برای مقابله با تهدیدها و چالش‌ها آمادگی کسب کند ولی درواقع آنچه که در لبنان در این مورد می‌بینیم، چیزی بیشتر از سخنرانی‌های سیاسی نیست تا آنجا که به دنبال پخش این اتهامات، اظهارنظرهایی که از برخی شخصیت‌های سیاسی در این مورد شنیدیم کاملا با مواضع رسمی و عملی دستگاه‌های امنیتی لبنان در تناقض بود زیرا می‌دانیم که این دستگاه‌های امنیتی به دنبال پخش این اعترافات با جدیت تمام اقدام به تعقیب افراد معرفی شده در این اعترافات کردند و تلاش شد همه کسانی که در فعالیت‌های تروریستی نقش دارند را بازداشت کنند و هماهنگی امنیتی بین دو کشور از طریق دو وزیر مرتبط با مسائل امنیتی کاملا علنی و واضح بود و نیازی به اظهارنظرهای سیاسی نداشت. امیدواریم بعد از این حادثه برخوردها و مواضع در مقابله با تهدیدها و چالش‌هایی که هر دو کشور را تهدید می‌کند، مناسب باشد و بهره‌برداری‌های سیاسی از این اقدامات که اکنون کاملا رسوا و بدون فایده شده، به حداقل برسد.
سلیمان تقی‌الدین
منبع: السفیر
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید