جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


پروژه ناتمام اسلام سیاسی در ایران


پروژه ناتمام اسلام سیاسی در ایران
اسلام سیاسی در سال های اخیر از دیدگاه های گوناگونی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و آثار متعددی درباره آن به انتشار رسیده است. در این میان کتاب اسلام سیاسی در ایران نوشته دوست دانشمند جناب آقای دکتر حسینی زاده دارای برجستگی های ویژه یی است که آن را بر دیگر آثار امتیاز می بخشد.
نخست اینکه در این پژوهش کوشش شده است با رهیافت تحلیل گفتمانی موضوع اسلام سیاسی مورد بررسی قرار گیرد. از بین الگوهای مختلفی که در چارچوب این رهیافت مطرح می شود حسینی زاده الگوی ارنستو لاکلا و موف را برگزیده است زیرا به نظر می رسد در قیاس با الگوهای رقیب از ظرفیت بیشتری برای تحلیل این موضوع برخوردار است.
تلقی اسلام سیاسی به مثابه گفتمان با توجه به امکانات و ظرفیت های آن، پژوهشگر را قادر می کند با نگاهی بی طرفانه و بدون درگیر شدن در ادعاهای حقیقت و صدق چگونگی پیدایش و سیر تحول آن را بررسی کند چرا که برخلاف نگاه های درجه یک که به بررسی دعاوی و استدلال های ارائه شده می پردازد و در نهایت ادعاها را طرد یا تقویت می کند، الگوی تحلیل گفتمانی پژوهشگر را قادر می کند که از دیدگاهی فراتر به موضوع بنگرد.
البته پیش از این نیز بابی سعید در کتاب هراس بنیادین، اسلام سیاسی را به مثابه گفتمان تلقی و در چارچوب همین الگو بررسی کرده است. ولی موضوع بابی سعید عام تر بوده و به کلیت پروژه اسلام سیاسی در جهان اسلام پرداخته است، حال آنکه حسینی زاده موضوع خود را محدود و تلاش کرده است در پرتو مطالعه آثار اصلی طراحان این الگو آن را در مورد ایران به کار بندد. بنابراین چارچوب نظری این پژوهش بر اساس روایتی از لاکلا و موف طرح شده است که با چارچوب بابی سعید تفاوت دارد.
دوم اینکه مولف توانسته است این الگو را در عمل به کار برد و با پرهیز از پیچیدگی ها و دشواری های اصطلاحی وضعیت اسلام سیاسی در ایران را تحلیل کند. اسلام سیاسی در ایران حاصل تلاقی سه خرده گفتمان سنت گرایانه، مارکسیسم و بومی گرایی است که با استعاره مفاهیمی از آنها و مفصل بندی این مفاهیم حول مفهوم مرکزی اسلام درصدد ارائه الگویی برای اداره اجتماع و حکومت با استناد به آموزه ها و تعالیم دینی است. اسلام سیاسی ایرانی گرایش های گوناگونی اعم از چپ، راست و میانه و فقاهتی را در درون خود جای می دهد که همگی در این اصل اشتراک دارند. خصلت ایدئولوژیک این گفتمان و نیز تلاش آن برای چیرگی و استیلا، جایگاه و نقش قدرت را در آن برجسته می کند.
سوم اینکه نویسنده ماجرای اسلام سیاسی در ایران را از آغاز تا کنون به خوبی شرح داده است. مولف به خوبی نشان داده است که چگونه اسلام سیاسی توانست با بهره مندی از تقاضاهای اجتماعی تامین نشده مانند آزادیخواهی، عدالت خواهی، رفاه و فقرزدایی، ارزش های دینی، استقلال طلبی و استعمارستیزی، فضای اسطوره یی را شکل دهد و گونه یی ایدئولوژی را ارائه کند که قادر به تامین این نیازها است. تا پیش از چیرگی با ابهام در مرزبندی و فاصله گذاری چهره یی از اسلام ترسیم می شد که تمامی این تقاضاها را پوشش می داد و همین امر دستیابی این گفتمان به قدرت را تسهیل کرد. غیریت سازی در این مرحله بسیار عام و فراگیر بود به گونه یی که کم وبیش همه گروه های رقیب و معترض به حکومت را دربر می گرفت. آرمان های دموکراسی، آزادی در طیف گسترده آن که حتی آزادی فعالیت احزاب کمونیست را نیز دربر می گرفت، شعارهای استقلال،آزادی، رفاه اقتصادی، آبادانی، نیکبختی در دنیا و آخرت، از بین بردن اعتیاد و فقر و فحشا و سایر نابسامانی های اجتماعی همگان را زیر چتر اسلام سیاسی گرد آورد.
پس از چیرگی مرزبندی و غیریت سازی وارد مرحله یی تازه شد و سازوکار های حاشیه رانی و طرد علیه خرده گفتمان های رقیب جدیت یافت و به مرور گرایش های میانه و غیرفقاهتی مجبور به ترک عرصه به نفع گرایش های رادیکال و فقاهتی شدند. در دهه نخست پس از انقلاب اسلام فقاهتی با گرایش چپ سلطه یافت ولی در دهه دوم گرایش چپ نیز به نفع محافظه کاری در حاشیه قرار گرفت. این امر سبب شد در اواسط این دهه ائتلافی متزلزل بین گرایش میانه و چپ در مقابل محافظه کاری شکل گیرد و جریان اصلاح طلبی پدید آید.
اصلاح طلبان در معارضه و مقاومت در برابر سلطه محافظه کاران ناکام ماندند. این ناکامی از یک سو ناشی از محافظه کارانه بودن ماهیت گفتمان اسلام سیاسی بود و از سوی دیگر به ناسازه های آرمان های اصلاح طلبی بازمی گشت. به این ترتیب در دهه سوم در نهایت اصلاح طلبان مجبور شدند عرصه را به محافظه کاری رادیکال واگذارند.
کنار رفتن برخی از افراد و گروه هایی که از کارگزاران اصیل اسلام سیاسی بودند از قدرت زمینه را برای دشوار شدن این گفتمان فراهم کرده است. این واقعیت ها تفاوت آرمان و واقعیت را به خوبی روشن کرده و پشت پرده و بازی پنهان قدرت را آشکار ساخته است. در چنین شرایطی بی قراری های جدیدی پدیدار شده که اسلام سیاسی در صورتی که نتواند خود را بر اساس آن از نو بازسازی کند با دشواری ها و چالش های بزرگی روبه رو خواهد شد.
کتاب اسلام سیاسی در ایران چالش هایی که به تدریج بین گرایش های گوناگون اسلام سیاسی در ایران رخ داده را نیز بررسی کرده است. در این راستا سعی نویسنده بر آن بوده است تا ضمن آنکه سنتی که ایده حکومت اسلامی در چارچوب آن شکل گرفت را بررسی کند، چگونگی بروز شکاف در این سنت را نیز نشان دهد. این شکاف نه تنها بین روشنفکران و نواندیشان دینی و روحانیت بلکه حتی در بین خود فقیهان پدید آمده است.
به هر حال این کتاب نخستین اثری است که به طور جدی و منصفانه و بر اساس روش علمی به شکلی بدیع ماجرای ظهور اسلام سیاسی در ایران را مورد بررسی قرار داده است.
گستره مباحث مربوط به این موضوع به قدری است که فراتر از گنجایش یک کتاب است و از این نظر این پژوهش نتوانسته است تمامی ابعاد نظری و عملی مربوط به این موضوع را به بحث بگذارد. افزون بر این تاریخ سیاسی ایران پس از انقلاب اسلامی هنوز تا حد زیادی نانوشته است و به همین دلیل شاید برخی رخدادها از دید مولف پنهان مانده باشد. در بررسی گرایش های موجود در اسلام سیاسی به نظر می رسد موعودگرایی سیاسی گرایشی مستقل است که با وجود اشتراک با محافظه کاری با آن تفاوت دارد، ولی در این کتاب به آن پرداخته نشده است. در نهایت فضای ناسالم تهمت و انگ های بیجا شاید سبب شده است که مولف نتواند آن گونه که آزادی بیان اقتضا می کند به تحلیل و بررسی بپردازد.
با وجود این کتاب اسلام سیاسی می تواند افقی جدید برای خواننده بگشاید که در پرتو آن بسیاری از رخدادها را به گونه یی متفاوت با تفسیر رایج قرائت کند. خواندن این اثر صرف نظر از اهمیت علمی آن، برای رها شدن از پیش فرض های جزمی ایدئولوژیک مفید است.
سیدعلی میرموسوی
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید