جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

خاورمیانه؛ تحول کانون امنیت، ناامنی


خاورمیانه؛ تحول کانون امنیت،  ناامنی
بزرگان عرب اخیرا ضمن ارسال نامه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور منتخب آمریکا - باراک اوباما - آمادگی خود را برای دسترسی به صلح با رژیم صهیونیستی اعلا‌م کردند. اگرچه این نامه‌ها با امضای سعود الفیصل و عمرو موسی ارسال شد اما اینگونه قلمداد شد که، این یک اراده عربی است. پیش از این نیز، ملا‌قات و مذاکرات شاه عربستان سعودی با رئیس حکومت و وزیر خارجه رژیم صهیونیستی و مصافحه شیخ طنطاوی با مقامات صهیونیست، نوعی عادی‌سازی مناسبات عربی - اسرائیلی را تداعی نمود. اجلا‌س هفته گذشته منامه و مباحثات مشترک عربی - آمریکایی درباره امنیت در حوزه خلیج فارس و تفکیک بعد امنیت اقتصادی منطقه از سایر ابعاد امنیتی هم تلا‌ش برای ایجاد نوعی اطمینان‌خاطر جهت صیانت از سرمایه‌های عربی در صورت بروز هرگونه تنش احتمالی قلمداد شد.
فراز منحنی این معادله <تحول کانون امنیت - ناامنی> در خاورمیانه و دعوت از وزیران خارجه برخی از کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس برای حضور در اجلا‌س گروه چهارجانبه <حل و فصل مناقشه خاورمیانه> در آمریکا بود.
وزارت امور خارجه آمریکا به منظور به دست گرفتن ابتکار عمل جهت کسب حداقل یک امتیاز در خاورمیانه تا پیش از واگذاری قدرت به دموکرات‌ها طرح اجلا‌س چهارجانبه حل و فصل مناقشه خاورمیانه را به اجرا گذاشت. صورت ساده این طرح این است که کشورهای آمریکا و روسیه و اتحادیه اروپایی و نماینده عالی سازمان ملل متحد (و همزمان دعوت از مقامات بسیاری از کشورهای حوزه خلیج فارس و خاورمیانه)، در یک زمان راجع به دو مساله مذاکره کرده و تصمیم‌هایی اتخاذ کنند.
نخست، تامین امنیت در حوزه خلیج فارس در مقابل ایران سپس حل و فصل مناقشه اسرائیل و تصمیم برای اجرای طرح صلح.
معنایی که از این طرح قرار است مستفاد شود این است که:
اول) عرصه ناامنی در خاورمیانه در حوزه خلیج فارس است نه شامات (فلسطین اشغالی و پیرامون آن)
دوم) کانون این عرصه ناامنی، جمهوری اسلا‌می ایران است و نه رژیم صهیونیستی.
سوم) علت این ناامنی، توان هسته‌ای (و حمایت ایران از تروریسم) است و نه بمب‌های هسته‌ای رژیم صهیونیستی و جنایات تروریستی دولتی تل‌آویو.
چهارم) همه کشورهای عرب (و حتی غیرعرب) منطقه و همه قدرت‌های جهان، می‌توانند و <باید> اجتماع کنند تا کانون و علت ناامنی کنترل و مهار بشود.
پنجم) معادله امنیتی، اجماع علیه ایران است و نه مهار و کنترل تجاوزات و جنایات رژیم صهیونیستی. درک شرایطی که سناریوی <تحول کانون امنیت - ناامنی> در آن اجرا شده است، جالب است.
نخست اینکه این سناریو با معاضدت و مباشرت حکومت‌هایی طراحی و اجرا می‌شود که خود طعمه (یا طعمه‌های) بعدی تعدیات و تجاوزات سیاسی - امنیتی و حتی نظامی رژیم صهیونیستی خواهند بود.
دوم اینکه مردم منطقه - در همین زمان - شاهد یک فرآیند نسل‌کشی توسط رژیم صهیونیستی علیه فلسطینی‌های ساکن باریکه غزه و کرانه باختری هستند که البته این <حذف نسلی> قرار است شامل فلسطینی‌های ساکن اراضی اشغالی دیگر (از جمله ۱۹۴۸) یا عرب اسرائیلی‌ها نیز شود.
اظهارات هفته پیش وزیر خارجه اسرائیل درباره حکومت اسرائیلی خالص یهودی تاکیدی بر بیانیه بالفور ۲ بود که پیش‌تر بوش دوم درباره ضرورت شکل‌گیری حکومت یهودی مطلق در اسرائیل، به آن اشاره کرده بود. این منویات موجب نگرانی جدی یک و نیم میلیون نفر عرب‌های ساکن اسرائیل شده است.
سوم اینکه دولت‌های عربی منطقه در حالی به رژیم صهیونیستی تعهده داده‌اند تا <عادی‌سازی روابط عربی - اسرائیلی> را به اجرا بگذارند که هیچ پاسخی برای عدول از شعار <زمین در مقابل صلح> و شعار <زمین در قبال امنیت> برای مردم خود امت عربی و اسلا‌می و به‌ویژه ملت فلسطین ندارند، امروز فلسطینی نه زمین دارد و نه امنیت. سوریه نه جولا‌ن را پس گرفته نه آب و نه امنیت. لبنان نه شبعا را گرفته و نه آب لیتانی را. امروز بیش از یک و نیم میلیون نفر ساکنان باریکه ۳۶۰ کیلومتری نوار غزه، ‌نه معبری برای تنفس و نه آمد و شد دارند، نه امنیت. امروز ساکنان الخلیل و رام‌الله نه حاشیه امنیتی دارند و نه از دست شرارت‌های تروریست‌های هاگانا تامین جانی و مالی دارند. اما همین امروز حکام عربی با مشارکت در ابتکار <تحول کانون امنیت - ناامنی> هم به موجودیت اسرائیلی مشروعیت می‌بخشند، هم آدرس غلط برای فرآیند امنیت‌سازی عرضه می‌کنند و هم برای <عادی سازی اسرائیل> از جیب امت عربی هزینه می‌کنند.
ایالا‌ت‌متحده و اسرائیل می‌خواهند که فلسطین، سوریه و لبنان را از گردونه فرآیند برقراری صلح و امنیت‌سازی به‌نفع رژیم صهیونیستی حذف کنند و پیش از هرگونه چانه‌زنی برای <صلح و امنیت( >یعنی بقا و مشروعیت کیان صهیونی) این رژیم را به‌عنوان عضو عادی منطقه خاورمیانه به کشورهای عربی تحمیل کنند.
جمهوری اسلا‌می ایران را به‌عنوان خطر و عامل ضدمنافع و ضدامنیت فردی و جمعی کشورهای عرب (و غیرعرب) منطقه، جا بیندازند و متاسفانه برخی کشورهای عرب، مثل عربستان‌سعودی، اردن، مصر و بحرین در این طرح شریک شده و هزینه می‌کنند. از میان کشورهای غیرعرب منطقه نیز بدون تعارف و بی‌پرده، ترکیه به بازی دودوزه و دوگانه دست زده است. این یعنی تداوم خط امنیتی آمریکا در منطقه، البته این خط درون خود مشکلا‌ت و موانعی هم دارد؛ بدون فلسطین، لبنان و سوریه، صلحی در خاورمیانه شکل نخواهد گرفت و بدون تامین حقوق مشروع ملت‌ها و دولت‌های فلسطین، لبنان و سوریه، امنیت برقرار نخواهد شد.
همچنین بدون ایران، هیچ معادله امنیتی‌ای، نه‌تنها در خلیج‌فارس، بلکه در کل منطقه خاورمیانه شکل نخواهد گرفت.
این خیال باطل است که بتوان بدون فلسطین و فلسطینی، بدون لبنان و لبنانی و بدون سوریه و سوری، در قلب خاورمیانه، روی صلح و امنیت را دید. اینها حذف‌شدنی نیستند. همانطور که بدون ایران و ایرانی نه منفعتی برای دیگران متصور است و نه امنیت اختصاصی.
یوسف‌بن علوی وزیر خارجه عمان چه شخصا اعتقاد به گفته خویش داشته باشد و یا به اتفاق برخی دیگر به این نتیجه رسیده باشد، درست گفت که: <ایران بدون بمب هسته‌ای یا با بمب هسته‌ای، دوست اعراب است و دشمن اعراب نیست. و بدون ایران گفت‌وگو راجع به امنیت خلیج‌فارس امری عبث و بیهوده است و این امر البته هیچ ربطی به شورای امنیت سازمان ملل ندارد.>
این یکی از شواهد تزاحمات داخلی خط آمریکایی در منطقه است.
شاهد دیگر تجمع چندصد هزار نفری فلسطینی‌های ساکن غزه درگیر در گرامیداشت بیست‌ویکمین سالگرد انتفاضه و حمایت از حق مشروعیت قانونگذاری و حکومتی حماس در هفته گذشته بود.
شاهد دیگر تجمع چندصد هزار نفری بیروت در حمایت از فلسطین و شکستن محاصره غزه است که به دعوت سیدحسن نصرالله برگزار شد و هنوز شواهد بسیار دیگر وجود دارد از جمله لنگه کفش منتظر الزیدی.
درست گفت سیدحسن که اگر مصر معبر رفح را باز کند، تمام امت عرب در کنار قاهره قرار خواهند گرفت و معنای دیگر این کلا‌م این است؛ اصحاب عقبه، سعودی، اردن، مصر و ترکیه مخیر به یک انتخاب هستند، یا علیه امت عرب و اسلا‌م در آغوش اسرائیل، یا در آغوش ملت اسلا‌می و عربی با حفظ عزت و اقتدار و امنیت.
این معنای دیگری از حقیقت <کانون امنیت- ناامنی> است.
معاون وزیر دفاع در دولت هشتم
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید