شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تلاش کاخ سفید برای چیدمان جدید در خاورمیانه


تلاش کاخ سفید برای چیدمان جدید در خاورمیانه
در حالی كه با برقراری آتش بس میان لبنان و اسرائیل ظاهرا جنگ به پایان خود رسیده است، زمزمه هایی مبنی بر دخالت مستقیم ایالات متحده در این جنگ نابرابر به گوش می رسد. با پایان جنگ، مدارك مستدلی به دست آمده است كه براساس آن اسرائیل تنها برای خوشایند و به تعبیری دستور ایالات متحده دست به حملات مرگبار به مردم بی دفاع لبنان زده است. دولت جورج دبلیو بوش از زمان موفقیت چشمگیر نیروهای حزب الله در به دست آوردن كرسی های پارلمان، همواره به دنبال فرصتی برای فلج كردن این گروه مقاومت بود.
درست پس از خروج سربازان سوری از خاك لبنان در سال گذشته میلادی بود كه حزب الله با تلاش های ایالات متحده برای برقراری دموكراسی به شیوه آمریكایی در منطقه به شدت مخالفت كرد. پس از آنكه تلاش های سازمان ملل برای خلع سلاح حزب الله حتی با توسل به قطعنامه های شدید اللحن هم كار به جایی نبرده و دولت متمایل به غرب حاكم بر لبنان هم نتوانست این گروه مقاومت را به خلع سلاح متقاعد كند، ایالات متحده توسل اسرائیل به زور را تنها گزینه باقی مانده برای تضعیف حزب الله دانست. درست در روز بیست و دوم ماه مه بود كه جورج دبلیو بوش در ملاقات با نخست وزیر اسرائیل از هرگونه حمله نظامی این رژیم به خاك لبنان حمایت كرد. سه ماه پس از این تاریخ، سیمور هرش خبرنگار نیویوركر به نقل از یكی از مشاوران پنتاگون نوشت: وارد آوردن ضربه اولیه به ساختار قدرت حزب الله یكی از آرزوهای دیرین جورج دبلیو بوش است. این مشاور پنتاگون كه خواست نامش فاش نشود در ادامه به خبرنگار نیویوركر گفته بود: هدف ما حذف كامل حزب الله از ساختار سیاسی لبنان است.
تاكنون نیز تدابیری برای تحقق این هدف اندیشیده ایم. بی شك اسرائیل شریكی مطیع برای ایالات متحده محسوب می شود. با وجود اخباری مبنی بر مخالفت برخی مقامات نظامی ارشد اسرائیل با تشویق ایهود اولمرت به حمله نظامی از سوی ایالات متحده، دولت اسرائیل از سال ۲۰۰۴ نقشه این حمله را در سر پرورانده و تنها به دنبال فرصتی مناسب برای عملی كردن آن بود. روزنامه سانفرانسیسكو كرونیكل در شماره بیست و یكم جولای خود می نویسد: اسرائیل از مدت ها پیش از آغاز درگیری با حزب الله، مقدمات این حمله را چیده و ایالات متحده را در جریان جزئیات آن قرار داده بود. پروفسور جرالد استینبرگ در این خصوص به خبرنگار روزنامه فوق گفت: از سال ۱۹۸۴ تاكنون این نخستین جنگی بود كه اسرائیل با تجهیزات كامل و برنامه ریزی دقیق آن را آغاز كرد. اسرائیل برای این جنگ آمادگی كامل داشت. در حقیقت اسرائیل از ماه مه ۲۰۰۰ یعنی درست پس از عقب نشینی از جنوب لبنان به این حمله می اندیشید. با وجود این، دولت جورج دبلیو بوش و رهبران اسرائیل تمام تلاش خود را به كار گرفتند تا جنگی ناگهانی و غیر قابل پیش بینی را به نمایش بگذارند. جنگی كه به بهانه گروگان گیری دو سرباز اسرائیلی توسط نیروهای حزب الله آغاز شده و در نهایت به كشته شدن بیش از ۸۰۰ غیرنظامی منجر شد. طرح وزیر دفاع آمریكا در اثنای درگیری نیروهای حزب الله با سربازان اسرائیلی به همگان اثبات كرد كه وی كمتر از دیك چنی، كاندولیزا رایس و حتی شخص رئیس جمهور به موفقیت های نظامی اسرائیل در این درگیری امیدوار است. دونالد رامسفلد بی توجه به میزان تلفات انسانی ارتش اسرائیل، پیشنهاد كرد كه این رژیم باید توان خود را بر پیشروی نظامی در خاك لبنان متمركز كند تا حملات هوایی به حزب الله.
خبرنگار نیویوركر در بخش دیگری از گزارش خود به نقل از یكی از مقامات اطلاعاتی كاخ سفید می نویسد: دونالد رامسفلد از اینكه اسرائیل به اسب تندرو و حرف گوش كن آمریكا تبدیل شده بسیار خرسند است. شاید اعلام ناگهانی آتش بس از سوی سازمان ملل مانند بمبی بود كه نقشه های ایالات متحده را نیمه كاره رها كرد اما بی شك این وقفه اجباری در تحقق اهداف كاخ سفید چندان طولانی نخواهد شد. باید پذیرفت كه درگیری نظامی میان اسرائیل و حزب الله نخستین مرحله برای ساخت خاورمیانه ای نوین است كه آقای رئیس جمهور در سخنرانی های خود از آن سخن می گوید.
●به سوی ایران و سوریه
جروزالم پست در شماره سی ام جولای خود می نویسد: جورج دبلیو بوش اسرائیل را برای گسترش دامنه درگیری ها به خاك سوریه تحت فشار قرار داده است. البته مقامات اسرائیلی چنین درخواستی را غیر عملی دانسته اند. بی شك طرح چنین درخواستی از سوی كاخ سفید بر هیچ كس پوشیده نیست. دفتر اطلاعات سری كاخ سفید در هیاهوی درگیری میان اسرائیل و حزب الله نامه محرمانه ای درخصوص حمایت از حملات نظامی اسرائیل منتشر كرده و به نقل قول نظرات یكی از مقامات ارشد شورای روابط خارجه آمریكا می پردازد. در این پیشنهاد آمده است: زمان آن فرارسیده كه اسرائیل دستكش ها را از دست درآورده و نقشه را عملی سازد. حمله فوری به سوریه الزامی است. دولت اسد باید مورد حمله اسرائیل قرار گیرد.
در بخش دیگری از این طرح محرمانه آمده است: در صورت اثبات این طرح واشینگتن باید كار را تمام كرده و به دیگر كشورهای حساس منطقه نیز حمله كند. سیمور هرش در ادامه گزارش خود می نویسد: حمله اسرائیل به لبنان در واقع مقدمه ای برای نمایش عزم جدی ایالات متحده برای مبارزه با فناوری هسته ای ایران بود. البته ابتدا ایالات متحده باید با حذف حزب الله، دشمن احتمالی خود هنگام حمله به مخالفان خود را از صفحه محو می كرد. همزمان با برنامه ریزی برای تحقق این هدف، كاخ سفید به طراحان ارشد نیروی هوایی ایالات متحده دستور می دهد كه برای هماهنگی با همكاران اسرائیلی خود ارتباط برقرار كرده و به برنامه ریزی به طور مشترك بپردازند. در حقیقت برنامه ریزی برای انجام عملیات گسترده ای انجام می گرفت كه با درگیری با نیروهای حزب الله آغاز و با حمله به كشورهای مخالف آمریكا پایان می یافت.
ژنرال دان هالتوس كه ریاست كادر ارتش اسرائیل را بر عهده داشته و طراح شماره یك حمله به لبنان نیز به شمار می رود رابطه نزدیكی با همكاران آمریكایی خود برقرار كرده بود تا بتواند در حمله هوایی به كشور های ماورای اسرائیل تمامی اصول همكاری مشترك را رعایت كند. غایت جورج دبلیو بوش اتحاد با كشورهای مطرح سنی نشین منطقه مانند مصر و عربستان سعودی بود. كشورهایی كه به باور ایالات متحده از شكل گیری قطب قدرتمند شیعه توسط حزب الله و كشور های ماورای اسرائیل در منطقه واهمه داشته و برای مبارزه با شكل گیری چنین جبهه ای به اتحاد با ایالات متحده به عنوان تنها راه گریز می اندیشیدند. البته تمام پیش بینی های ایالات متحده درخصوص كشورهایی نظیر مصر ختم به خیر نشد. در حالی كه سیاستمداران در راس این كشورها اقدام حزب الله در به گروگان گرفتن دو سرباز اسرائیلی را محركی برای شروع جنگ می دانستند مخالفان دولت در داخل با انتقاد از سیاست های اسرائیل در واقع پشت دولت را در اتحاد با آمریكا خالی گذاشتند.
●به نفع اسرائیل
در طول یك سال پیش از بمباران شهرهای لبنان در دوازدهم جولای توسط اسرائیل، حزب الله از دیدگاه بسیاری دیگر تهدیدی جدی به حساب نمی آمد. در طول یك دهه گذشته حتی یك شهروند اسرائیلی توسط نیروهای حزب الله به قتل نرسیده بود. بر اساس تحقیقاتی كه توسط سرویس تحقیقاتی كنگره و وزارت امور خارجه یا حتی موسسه های تحقیقاتی خصوصی انجام گرفته بود در طول دوازده سال گذشته هرگز حركتی كه بتوان آن را تروریستی نامید از سوی حزب الله انجام نگرفته بود. پیش از جنگ، تعداد نیروهای مسلح حزب الله به یك هزار نفر كاهش یافته بود. البته این تعداد پس از حملات اسرائیل به لبنان افزایش یافت. حزب الله در داخل كشور مخالفان بسیاری داشت. چه در میان كسانی كه با شعارهای اجتماعی این حزب مخالف بودند و چه در میان افرادی كه با اصرار رهبران حزب الله مبنی بر حفظ ماهیت نظامی خود جدا از ارتش لبنان شدیدا مخالفت می كردند. البته پس از حمله اسرائیل به لبنان كه با حمایت آمریكا انجام گرفت میزان محبوبیت این گروه مقاومت به بیش از ۸۰ درصد افزایش یافت. این روزها در لبنان حتی مسیحیان و اهل تسنن نیز از حزب الله حمایت می كنند. بی شك نیروهای حزب الله این محبوبیت را به اسرائیل و متحد همیشگی اش مدیون هستند ریچارد آرمیتاژ كه در دوران نخست ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش به عنوان معاون وزیر امور خارجه در كابینه وی حضور داشته است نیز با اذعان به اشتباهات رخ داده در این جنگ می نویسد: تنها دستاورد بمب های اسرائیل اتحاد تمامی فرقه های لبنان در برابر دشمن بود. در حالی كه دستورهای رسیده از كاخ سفید خواهان ادامه جنگ اسرائیل با حزب الله بود، نخست وزیر راستگرای اسرائیل در میانه جنگ با موجی از انتقادات داخلی روبه رو شد. براساس آخرین نظرسنجی انجام گرفته توسط روزنامه اسرائیلی هاآرتص، تنها ۳۹ درصد از اسرائیلی ها با گسترش جنگ زمینی به خاك لبنان موافق بودند. میزان درگیری اسرائیل در نبرد با نیروهای حزب الله به حدی رسیده بود كه یكی از اعضای حزب مرتز كه داعیه دار مخالفت با نخست وزیر اسرائیل است نیز تصمیم گسترش حمله نظامی در خاك لبنان را اشتباهی مهلك خواند. یوری اپنهایور دبیركل جنبش «صلح اكنون» كه پیش از این نیز از منتقدان سرسخت حمله به لبنان بود در این خصوص می نویسد: مهار جنگ به اندازه ای مشكل و غیر ممكن شده بود كه هیچ كدام از دولت های درگیر راه حل های سیاسی پیش روی خود را نمی دیدند. در حالی كه بسیاری از اسرائیلی ها جنگ را مصیبتی خانمان سوز می دانستند عده ای حتی ایالات متحده را در برافروختن آتش جنگ مقصر می دیدند. روزنامه اسرائیلی هاآرتص در شماره بیست و سوم جولای خود در گزارش برپایی تظاهرات ضد جنگ در تل آویو نوشت: این تظاهرات بیشتر شبیه تظاهرات ضد آمریكایی بود. تظاهراتی كه در آن حاضران با تمام نیرو فریاد می كشیدند: ما به دستور ایالات متحده نمی كشیم و كشته هم نمی شویم. در این تظاهرات شعارهایی مبنی بر محكومیت جورج دبلیو بوش نیز سر داده شد. اعضای كنگره كه صراحتا از حمله نظامی اسرائیل به لبنان حمایت می كردند نیز در توجیه برپایی این تظاهرات مدعی شدند كه تظاهر كنندگان تنها از منافع قانونی اسرائیل دفاع كرده اند.●ضد یهود كیست
یكی از عمده ترین دلایل حمایت گسترده در واشینگتن از تبدیل اسرائیل به اهرم آمریكا در خاورمیانه، سابقه این كشور در مبارزه با ضد یهودی گری در طول تاریخ است. در طول چند قرن گذشته، نخبگان حاكم بر كشورهای اروپایی شغل های نه چندان محبوب میان عامه مردم نظیر مامور جمع آوری مالیات یا نزول خور را به یهودیان واگذار می كردند. سیاست نهفته در پشت چنین تدبیری نیز این بود كه زمانی كه شرایط زندگی بر عامه مردم سخت شده و امكان شورش علیه نخبگان نیز وجود داشت طبقه حاكم به راحتی می توانست یهودیان را مقصر جلوه دهد. در این میان نارضایتی و حس سركوب در میان یهودیان اندك اندك ریشه می گرفت. یهودی ها در این میان انتظار روزی را می كشیدند كه بتوانند با تشكیل سرزمینی متعلق به خود از وابستگی به نخبگان حاكم بر سرزمین های فوق رهایی یابند. البته نكته تاسف بار ماجرا اینجاست كه آمریكا با تبدیل اسرائیل به اهرم خود در منطقه دوباره چرخه فوق را به راه انداخته و یهودیان را تحت سلطه خود گرفته است. از سوی دیگر توسل اسرائیل به زور كه البته به حمایت و دستور ایالات متحده انجام می گیرد باعث افزایش یهودی ستیزی نه تنها در منطقه كه در سرتاسر جهان می شود. در ایالات متحده، بسیاری از منتقدان سیاست های كاخ سفید بیش از آنكه جورج بوش و حمایت كنندگان وی در كنگره را مقصر بحران در لبنان بدانند انگشت اتهام خود را به سمت لابی صهیونیستی فعال در این كشور گرفته اند. دقیقا به همین دلیل است كه سفارتخانه ها یا سازمان های تحت نظر اسرائیل در جریان تظاهرات آمریكایی ها بیش از ساختمان های دولتی مورد حمله تظاهر كنندگان خشمگین قرار می گیرند. درست بر خلاف جریان فعلی، در دهه ۱۹۸۰ تظاهركنندگان كه از حمایت آمریكا از ادامه خشونت در السالوادور به تنگ آمده بودند بی هیچ آسیبی به سفارت این كشور سازمان های دولتی را مورد حمله قرار دادند. با تمام این تفاسیر اسرائیل را نمی توان كاملا وابسته و محدود تلقی كرد. حتی افرادی مانند هرش كه نقش ایالات متحده در آغاز این جنگ را غیرقابل انكار می دانند نیز معتقدند كه ساختار قدرت در اسرائیل به تنهایی نیز دلایل توجیه كننده ای برای آغاز حمله به لبنان در اختیار داشته است. این دلایل نیز قطعا مستقل از رای و عقیده ساكنان كاخ سفید بوده است.
ایالات متحده نیازهای نظامی و اقتصادی اسرائیل را همواره تامین می كند و بی شك جنگ اخیر نیز بی نشان دادن چراغ سبز از سوی واشینگتن آغاز نشده است. رئیس جمهور وقت، جیمی كارتر در سال ۱۹۷۸ به راحتی به روند اشغال لبنان توسط اسرائیل پایان داده و این رژیم را مجبور به عقب نشینی از رودخانه لیطانی می كند. از سوی دیگر جورج بوش نیز تنها با یك اشاره آتش جنگ و درگیری میان اسرائیل با لبنان را
برمی افروزد. جنگی كه به اعتقاد بسیاری از اعضای كنگره به نفع سیاست خارجی ایالات متحده است. در این میان آمریكا نیز ماموریت سخت و جنجالی را كه خود از مدت ها پیش برای تحقق آن لحظه شماری می كرد بی توجه به تاثیرات منفی آن بر امنیت اسرائیل به اهرم خود در خاورمیانه محول می كند.
●حمایت سیاسی داخلی
در حالی كه با برقراری آتش بس میان طرفین درگیر، رویای ایالات متحده برای كشاندن دامنه درگیری به ایران ناكام ماند، بسیاری از طراحان سیاست خارجی ایالات متحده بر این باورند كه هنوز گزینه دومی برای تقابل با ایران بر روی میز كار آقای رئیس جمهور قرار دارد. به هر حال نباید به راحتی بر درس نگرفتن دولت جورج بوش از حوادث تاریخی چشم بست. یكی از مقامات اطلاعاتی سابق آمریكا در گفت وگو با هرش می گوید: رامسفلد و دیك چنی بهترین نتیجه گیری را از این حوادث خواهند كرد. زمانی كه ابرها كنار روند آمریكایی ها داعیه دار پیروزی خواهند بود. از سوی دیگر بی شك هر دو نفر تلاش خواهند كرد برای برخورد ایران برنامه ریزی كنند. درست روز چهاردهم آگوست بود كه رئیس جمهور ایالات متحده اسرائیل را پیروز اصلی مبارزه خواند.
حمایت دموكرات های كنگره از سیاست های آمریكا و حمله به لبنان بدین معنا است كه جورج بوش باید با چشم بستن بر تجربیات تاریخی و مخالفت افكار عمومی به استراتژی های خود ادامه داده و سیاست تهاجمی اش را در مورد ایران ادامه دهد. سنا و كنگره در حمایت از سیاست های دولت و بی توجه به بازتاب های بین المللی ادعا كردند كه تمامی اقدامات نظامی اسرائیل علیه لبنان مطابق با قوانین بین المللی و معاهدات سازمان ملل است. با چنین منطقی حتی اگر اسرائیل تنها به دلیل حادثه ای كوچك و معمولی در مرزهایش نیز تصمیم می گرفت كشوری را با خاك یكسان كند دفاع از خود محسوب می شد. بی شك تعرض احتمالی ایالات متحده به ایران كه توان نظامی بسیار بیشتری نسبت به حزب الله دارد نیز به دلیل تلاش این كشور برای دستیابی به آنچه كه ایالات متحده تسلیحات هسته ای می خواند، نوعی دفاع از خود محسوب می شود.
از سوی دیگر كمیته های سیاسی كه مورد حمایت لیبرال ها هستند در آستانه انتخابات كنگره از انتخاب مجدد نمایندگانی كه از حملات اسرائیل به لبنان حمایت كردند، استقبال می كند. البته نباید فراموش كرد كه بسیاری از دلایل ایالات متحده برای حمله به لبنان و طولانی كردن این جنگ نابرابر به هیچ وجه به نفع اسرائیل نبوده است. بی شك روند استفاده ایالات متحده از اسرائیل به عنوان اهرم نظامی در منطقه همچنان ادامه خواهد داشت و به نظر می رسد كه امید چندانی برای بازگشت این چرخه به حالت عادی وجود نداشته باشد.
ترجمه: سارا معصومی
منبع: fpif.org
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید