جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


بررسی خودکشی از دیدگاه فقه جزایی و حقوق کیفری


بررسی خودکشی از دیدگاه فقه جزایی و حقوق کیفری
پدیده <خودکشی>(‌‌Suicide) از دیدگاه علوم مختلفی چون روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، پزشکی، جرم‌‌شناسی و حقوق‌جزا (کیفری) قابل تحلیل و بررسی است. از لحاظ حقوق کیفری، بحث راجع به خودکشی در حاشیه بررسی‌ها قتل‌ها به میان می‌آید.
از این حیث خودکشی یا انتحار عبارت است از قتلی که فاعل جرم (قاتل)،‌ مفعول جرم (مقتول) نیز می‌باشد. به عبارت دیگر، هرگاه مجنی علیه (بزه دیده) قتل، خودش قاتل باشد عمل خودکشی تحقق می‌یابد. در واقع خودکشی نوعی از قتل همراه با وحدت قاتل و مقتول است. براین اساس باید گفت خودکشی و به تبع آن <خودزنی>، از جمله بارزترین مواردی هستند که در آنها بزهکار و بزه دیده یک فرد واحد می‌باشد. بنابراین خودکشی مهمترین نوع خشونت تغییر شکل داده شده است. در این نوع خشونت، فرد مرتکب به جای اینکه دیگران را مورد حمله و تعرض قرار دهد، به زندگی و حیات خود حمله کرده و به آن خاتمه می‌دهد.
عمل خودکشی مختص زمان حاضر نبوده و از دوران‌های بسیار قدیم تا به حال وجود داشته است؛ اما آنچه که تازگی دارد گسترش و افزایش تعداد خودکشی‌ها می‌باشد. آمارهای انتشار یافته در مورد خودکشی‌ها کامل نبوده و آن طور که باید تعداد واقعی خودکشی‌ها را نشان نمی‌دهد. البته علت این امر آن است که بیمارستان‌ها، بسیاری از خودکشی‌ها را تحت عناوین دیگری قلمداد می‌کنند و به همین دلیل، بسیاری از انتحارها در آمارهای رسمی منعکس نمی‌شوند. نباید فراموش کرد که در زمان‌های گذشته معمولا خودکشی در نیمه دوم دوران عمر انجام می‌گرفت، ولی در حال حاضر بیشتر مرتکبان آن جوانان هستند. مقامات ذی‌صلاح معتقدند بعد از مرگ ناشی از تصادفات رانندگی، خودکشی دومین عامل مرگ و میر جوانان است.۱‌
بررسی و مطالعه در مورد خودکشی از دیدگاه فقهی و حقوقی حائز کمال اهمیت است، زیرا این پدیده از دیدگاه شرع اسلام و قوانین جزایی دارای احکام خاصی می‌باشد. در بررسی فقهی خودکشی، باید آن را از منظر کتاب، سنت و اجماع مورد توجه قرار داد و ضمانت اجرای ممنوعیت این عمل را در نظام حقوقی اسلام مشخص نمود. برای بررسی خودکشی از دیدگاه حقوق کیفری نیز ابتدا باید این عمل را از منظر تاریخ حقوق کیفری و سپس حقوق جزای تطبیقی مورد مطالعه قرار داد و نهایتا به تحلیل آن در حقوق جزای داخلی (ایران) پرداخت.
● بررسی خودکشی از دیدگاه فقه جزایی‌
هرکس باید ایمان پیدا کند که حیات ودیعه و امانت الهی بوده و نقطه عزیمت اعتلاء و کمال آدمی است. خیانت در این امانت از نظر عقل و مذهب و البته اخلاق، جنایتی غیرقابل بخشش می‌باشد. خودکشی اهانت به خداوند متعال است و اسلام نیز به این دلیل، چنین اهانتی را نسبت به خالق تحمل نکرده و آن را گناهی نابخشودنی اعلام نموده است.۲ شریعت الهی حقوق افراد را عطیه‌ای از جانب خداوند متعال درباره بندگان می‌شمارد و هرگونه تصرف و استفاده از این حقوق را که منافی و مناقص شریعت و مقاصد شارع انجام گیرد، باطل به حساب می‌آورد.
به همین دلیل دین اسلام خودکشی را در عداد گناهان بزرگ قرار داده و مرتکب آن را مستوجب عقاب و کیفر اخروی می‌داند؛ زیرا حیات از جمله عطایایی است که خداوند در وجود افراد به ودیعه نهاده است و افراد بشر نمی‌توانند این حق را از خود سلب کنند.۳ <ودیعه> جانشین کردن در حفظ و نگهداری می‌باشد (الودیعه هی استنابه فی‌الحفظ).۴ درباره احترام و حمایت از حق حیات و حرمت دماء، آیات متعددی در قرآن کریم وارد شده است و در تعالیم و ارشادهای پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصوم(ع) نیز این موضوع مورد عنایت قرار گرفته است.
▪ خودکشی از دیدگاه قرآن کریم(کتاب)
در قرآن کریم که در علم <اصول فقه> از آن به <کتاب> تعبیر می‌شود، آیاتی وجود دارند که حرمت خودکشی از آنها قابل استنباط هستند. صریح‌ترین و متقن‌ترین آیه‌ای که در زمینه خودکشی می‌تواند مورد استناد قرار گیرد، ذیل آیه ۲۹ سوره نساء می‌باشد که خداوند متعال می‌فرماید: <ولا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما> یعنی: خودتان را نکشید، به درستی که خداوند نسبت به شما مهربان است.
در کتاب <المیزان فی تفسیر القرآن> در مورد این آیه چنین آمده است: <ظاهر این جمله نهی از این است که کسی خود را بکشد، لیکن وقتی در نظر بگیریم که در کنار جمله <لاتاکلوا اموالکم بینکم> (که قسمت اول آیه فوق است) قرار گرفته که ظاهر آن این است که همه مومنین را یک واحد فرض کرده است که آن واحد دارای مالی می‌باشد که باید آن را از غیر طریق باطل بخورد،(بنابراین) چه بسا (از جمله <لاتقتلو انفسکم>) این معنا استفاده شود و حتی دلالت کند بر اینکه مراد از کلمه <انفس> تمامی افراد جامعه دینی می‌باشد و مانند جمله قبل‌ همه مومنین فرد واحدی شده‌اند به طوریکه جان هر فردی جان سایر افراد است. در نتیجه در صورت چنین اجتماعی، نفس و جان یک فرد، هم جان خود اوست و هم جان سایر افراد.
پس چه خودش را بکشد و چه غیر را، خودش را کشته است و به این ترتیب جمله <ولاتقتلوا انفسکم> جمله‌ای است مطلق که هم شامل انتحار می‌شود و هم شامل قتل نفس و کشتن غیر. چه بسا بتوان از ذیل آیه که می‌فرماید: ان‌الله کان بکم رحیما> استفاده کرد که منظور از این قتل نفسی که از آن نهی شده است، معنایی عمومی تر باشد به طوری که هم شامل کشتن غیر شود و هم شامل انتحار و هم شامل به خطر انداختن خویش گردد و خلاصه کاری کند که منجر به کشته شدن او شود، زیرا در ذیل آیه، نهی نام برده را به رحمت خدا تعلیل کرده و فرموده : این کار را مکنید زیرا خدا به شما مهربان است، و بر کسی پوشیده نیست که چنین تعلیلی با مطلق بودن معنا سازگارتر است. بنابراین تعلیل، آیه شریفه (۲۹ سوره نساء) معنایی وسیع پیدا می‌کند و همین سازگاری موید آن است که بگوییم جمله <ان‌الله کان بکم رحیما> تعلیل است برای جمله <ولاتقتلوا انفسکم> به تنهایی.۵‌
در <تفسیر نمونه> در مورد ذیل آیه ۲۹ سوره نساء آمده است: <ذیل آیه، مردم را از قتل نفس بازمی‌دارد و ظاهر آن به قرینه جمله <ان‌الله کام بکم رحیما> یعنی: خداوند نسبت به شما مهربان است، نهی از خودکشی و انتحار می‌باشد، یعنی خداوند مهربان نه تنها راضی نمی‌شود دیگری شما را به قتل برساند، بلکه به خود شما هم اجازه نمی‌دهد که با رضایت خود، خویشتن را به دست نابودی بسپارید، در روایات اهل بیت‌(ع) نیز آیه فوق به همین معنی <انتحار> تفسیر شده است.>۶ روایات مذکور در تفاسیری همچون <مجمع البیان لعلوم القرآن> تالیف <مرحوم امین الاسلام طبرسی> (متوفی ۵۴۸ ه-.ق) و <تفسیر نورالثقلین> قابل مشاهده است.
در <تفسیر راهنما> در مورد جمله <لاتقتلوا انفسکم> چندین نوع تفسیر بیان شده است که در واقع، هر یک احکام خاصی را به وجود آورده‌اند. این موارد عبارتند از: کشتن مسلمان حرام است، حرمت انتحار و خودکشی، وضو و غسل در هوای سرد با وجود خطر جانی، در حکم خودکشی است زیرا پیامبر(ص) در پاسخ سئوال از وضو و غسل در هوای سرد با وجود خطر جانی فرمود: <ولاتقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما، یورش مسلمانان به تنهایی بر اجتماع دشمن مشرک و خود را در معرض کشته شدن قرار دادن در حکم خودکشی است به دلیل روایتی که از امام صادق(ع) وجود دارد؛ جنگیدن بدون توان و آمادگی برای پایداری، در حکم خودکشی است به دلیل روایتی که از امام صادق(ع) در این مورد وجود دارد.۷
به هر حال همانطور که مشاهده شد، یکی از تفاسیر قطعی آیه ۳۴ سوره نساء حرمت خودکشی می‌باشد. البته غیر از آیه فوق، آیه ۳۳ سوره اسراء نیز به نوعی دلالت بر حرمت خودکشی دارد. در این آیه خداوند متعال می‌فرماید: <ولاتقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق> یعنی: هرگز نفس محترمی را که خداوند آن را محترم داشته و قتلش را حرام کرده نکشید مگر آنکه به حق (مستحق کشتن باشد.)
نکته مهم در مورد آیه فوق این است که عبارت <حرم‌الله> را هم می‌توان از ریشه <حرمت> و به معنای <حرام> معنی کرد و هم می‌شود از ریشه <حرمت> و به معنای <احترام> دانست. به این ترتیب آیه فوق را می‌توان به دو صورت معنی نمود: اول - نفسی را که خداوند ریختن خون او را حرام کرده نکشید، دوم - نفسی را که خداوند او را محترم قرار داده نکشید.۸
نکته مهم دیگری که در آیه ۳۳ سوره اسراء قابل ذکر است کلمه <الا بالحق> می‌باشد. <الا> از ادات استثناء بوده و به معنی <مگر اینکه> یا <مگر> می‌باشد. <بالحق> نیز ناظر به موارد قصاص یا حد است. یعنی مواردی که فرد، به حق مستحق کشتن است مثل زنای محصنه یا قتل عمد.۹
برطبق عموم آیه فوق کسی مجاز نیست نفسی را که خداوند خون ریختنش را حرام کرده یا آن را محترم‌شمرده است، بکشد. نفس انسان نسبت به خودش نیز محترم بوده و از نظر خداوند دارای احترام شمرده می‌شود. بنابراین باید گفت، علاوه براینکه کشتن انسان‌های دیگر به ناحق حرام می‌باشد، خودکشی نیز حرام است، زیرا خودکشی یک عمل ناحق است. البته شبیه مضمون آیه ۳۳ سوره اسراء در آیه ۶۸ سوره فرقان هم آمده است که خداوند می‌فرماید: <ولایقتلون النفس التی حرم‌الله الا بالحق> یعنی: نفس محترمی را که خداوند حرام کرده به قتل نمی‌رسانند مگر به حق.‌
در مجموع، براساس آیات قرآن کریم، خودکشی و انتحار حرام است.
▪ خودکشی از دیدگاه احادیث، اخبار و روایات (سنت)
<سنت> از نظر شیعه، عبارت از <قول> (گفتار) یا <فعل> (کردار) یا <تقریر> (سکوت و رفتار تاییدآمیز) معصوم(ع) در امور دینی است. نقل و حکایت سنت را <روایت>، <حدیث> و <خبر> گویند.۱۰
در مورد خودکشی روایات و احادیث متعددی وجود دارد که برخی از آنها عبارتنداز:
-‌ حضرت علی(ع) فرمود: <مومن ممکن است به هر نوع مرگی بمیرد، اما خودکشی نمی‌کند. پس کسی که بتواند خون خود را حفظ کند و با این وجود از قاتل خود جلوگیری نکند تا کشته شود، قاتل خود خواهد بود.>۱۱
- امام باقر(ع) فرمود: <به درستی که مومن به هر بلایی مبتلا می‌شود و به هر قسم مردنی می‌میرد، جز اینکه او خود را نخواهد کشت.>۱۲
- امام صادق(ع) فرمود: <کسی که عمدا خود را بکشد، برای همیشه در آتش جهنم خواهد بود؛ چون خدای تعالی فرموده است: <ولاتقتلوا انفسکم ان‌الله کان بکم رحیما و من یفعل ذلک عدوانا و ظلما فسوف نصلیه نارا و کان ذلک علی‌الله یسیرا> یعنی: خودتان را نکشید، همانا خداوند نسبت به شما مهربان است و هرکس از روی دشمنی و ستمگری چنین کاری کند ‌‌[یعنی خود را آلوده خوردن اموال دیگران به ناحق سازد و یا دست به انتحار و خودکشی بزند]‌‌‌‌ پس او را به زودی در آتش دوزخ درآوریم و این کار برای‌خدا آسان است.>۱۳
- در <تفسیر عیاشی> تالیف <محمدبن مسعود سمرقندی> آمده است: حسن بن زید از پدرش از علی‌بن ابی‌طالب(ع) روایت کرد که فرمود: <من از رسول خدا(ص) از مساله جبیره۱۴ پرسیدم سئوالم این بود که صاحب این جبیره چگونه وضو بگیرد و اگر جنب شد چگونه غسل کند؟ حضرت فرمود: همین مقدار کافی است که دست خود را که به آب وضو و غسل تر شده است برروی جبیره بکشد، هم در وضو و هم در جنابت. عرضه داشتم: حال اگر این ماجرا در هوای سرد و یخبندان اتفاق بیفتد و صاحب جبیره از ریختن آب بربدن خود بترسد، چه باید کرد؟ پیامبر(ص) در پاسخ من این آیه را قرائت کردند: ولاتقتلوا انفسکم ان‌الله کان بکم رحیما؛ یعنی خودتان را نکشید همانا خداوند نسبت به شما مهربان است.>۱۵
همانطور که مشهود است، براساس روایات و اخبار معصومین(ع) خودکشی جایز نیست.
در کتب روایی، احادیث متعددی وجود دارند که براساس آنها یک فرد مومن، استوار و محکم و در عین حال انعطاف‌پذیر است. در واقع، انسان مومن به هیچ‌وجه در مقابل مشکلات کمر خم نمی‌کند و هرگز در برابر حوادث ناگوار روزگار تن به خودکشی نمی‌دهد. امام صادق(ع) فرمود: <المومن کالجبل الراسخ لا تحرکه العواصف> یعنی: مومن مثل کوه استوار است، هیچ مصیبتی او را تکان نمی‌دهد. در حقیقت، هرچه باران و برف ببارد و هرچه طوفان شدید باشد، کوه از جای خود تکان نمی‌خورد. مومن نیز همچون کوه پابرجاست و هیچ حادثه و مصیبتی او را دگرگون نمی‌کند.‌
همچنین امام صادق(ع) در روایت دیگری فرمودند: <المومن کالسنبله> یعنی: مومن مثل شاخه گندم می‌باشد. بدیهی است که شاخه گندم قابل انعطاف بوده و هر قدر که باد تند و شدید باشد، نمی‌تواند آن را از ریشه درآورد.۱۷
جمع بین دو حدیث فوق چنین می‌شود که مومن درحالی که مثل شاخه گندم انعطاف‌پذیر است، همچون کوه نیز پابرجاست. بنابراین انسان مومن هرگز خودکشی نمی‌کند، زیرا همیشه به رحمت و کمک خداوند متعال امیدوار بوده و همواره در کارها <متوکل> می‌باشد و همانطور که خداوند فرموده است: <ان‌الله یحب المتوکلین> یعنی: به درستی که خداوند توکل‌کنندگان را دوست دارد. (آیه ۱۵۹ سوره آل‌عمران)
▪ خودکشی از دیدگاه فقها (اجماع)
‌<اجماع> بنابر تعریف اصولیین شیعه عبارت است از اتفاق جماعتی (که منظور مجتهدین مذهب اسلام است)، که اتفاق آنها کاشف از رای معصوم باشد برامری از امور دینی. اجماع را دلیل مستقلی در عداد سایر ادله استنباط احکام مانند کتاب و سنت دانسته‌اند. البته باید توجه داشت که گاهی از کتاب یا سنت دلیلی برای اثبات حکم مساله‌ای وجود دارد (همچون خودکشی و انتحار) و در نتیجه، همه فقها برآن حکم اتفاق نظر پیدا می‌کنند و به اصطلاح <اجماع> تحقق می‌یابد. ولی گاهی چنین نیست و دلیلی برای اثبات حکم مساله وجود ندارد و با این حال <اجماع> به وجود آمده است.
اجماع نوع دوم ارزش اثباتی بیشتری دارد و در این صورت به درستی می‌توان آن را در شمار ادله دیگر استنباط احکام ذکر کرد. اما اجماع نوع اول را که <اجماع‌مدرکی> می‌نامند، نمی‌توان دلیلی مستقل از ادله دیگر استنباط احکام دانست، زیرا فرض این است که مستند حکم مساله، کتاب یا سنت است.۱۸ اجماعی که بین فقها در مورد حرمت خودکشی وجود دارد نیز از نوع <اجماع مدرکی> می‌باشد، زیر اصل حکم حرمت انتحار در کتاب و سنت اثبات شده است. با این حال، ذکر بعضی از اقوال علمای شیعه در مورد خودکشی لازم به نظر می‌رسد.
ملامحمدباقر مجلسی (متوفی ۱۱۱۱ ق) پس از نقل حدیثی از امام علی(ع) که فرموده‌اند: <مسلمان به هر بلایی گرفتار می‌گردد و با هر مرگی از دنیا می‌رود غیر از خودکشی. پس کسی هم که قدرت داشته باشد جان خود را حفظ کند و این کار را نکند، خودکشی کرده است.> می‌نویسد: <کسی که با حربه یا سم یا اعتصاب غذا یا نخوردن دارویی - که می‌داند برای او مفید است -‌ جان بدهد، خودکشی کرده است.>‌۱۹
شیخ محمدحسن نجفی اصفهانی ملقب به <صاحب جواهر> (متوفی ۱۲۶۶ .ق) در کتاب ارزشمند <جواهر الکلام فی شرح شرایع‌الاسلام‌> می‌نویسد: <خودکشی برای رهایی از رنج و فشار شدید ناشی از تشنگی و گرسنگی که ممکن است به مرگ انجامد، جایز نیست.>۲۰
شاید از نظر عده‌ای، خودکشی در فرض فوق نوعی از <اضطرار> باشد؛ لیکن چنین بحثی منتفی است، زیرا عمل ارتکابی متناسب با خطر موجود نبوده و برای دفع آن نیز ضرورت ندارد.۲۱
نکته مهم این است که برخی از محققان، با توجه به قاعده فقهی <الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم> یعنی: مردم براموال خود و جان خویش مسلط هستند، در حرمت خودکشی تشکیک کرده‌اند. در پاسخ این مطلب باید گفت که قاعده مذکور بدون کلمه <انفسهم> صحیح می‌باشد و در غالب کتب معتبر <قواعد فقه> شیعه نیز قاعده فوق که به <قاعده تسلیط> معروف است به صورت <الناس مسلطون علی اموالهم> آمده است. بنابراین در قاعده تسلیط، کلمه <انفسهم> وجود ندارد.۲۲
از طرف دیگر، باید توجه داشت که حتی اگر کلمه <انفسهم> را در قاعده تسلیط داخل بدانیم و ذکر آن را لازم فرض کنیم، باز هم توجیه اباحه خودکشی براساس آن امکان‌پذیر نیست؛ چرا که می‌دانیم قاعده تسلیط تا جایی اجرا می‌شود که ضرری متوجه کسی یا حقی نباشد. در واقع <قاعده لاضرر> که براساس حدیث نبوی <لاضرر و لاضرار فی‌الاسلام>۲۳ (ضرر و زیان رساندن در اسلام وجود ندارد) به وجود آمده است، همواره در امور مدنی برقاعده تسلیط حکومت دارد.۲۴ از دیدگاه فقهی <ضرر> هم شامل <مال> می‌شود و هم شامل <نفس> می‌گردد. به این ترتیب، از آنجایی که خودکشی نوعی ضرر است، اسلام نیز انجام آن را هرگز مجاز نمی‌شمارد. مضافا اینکه براساس قاعده فقهی <کلما اضر بالبدن فهو حرام>، هر چیزی که به بدن ضرر برساند حرام است.۲۵ خودکشی نیز کامل‌ترین نوع ضرر رساندن به بدن بوده و از این نظر، قطعا حرام می‌باشد.
▪ ضمانت اجرای ممنوعیت خودکشی در نظام حقوقی اسلام‌
ضمانت اجرای ممنوعیت خودکشی در نظام حقوقی اسلام، برپایه‌های اصول و مبانی عقیدتی و اخلاقی استوار است، زیرا مومنین و کسانی که اعتقادات مذهبی کاملی دارند، می‌دانند که حاکمیت مطلق برجهان و انسان در ید خداوند بوده و اوست که انسان را به سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است و انسان نمی‌تواند این حق خدادادی را ازخود سلب کند. براساس مبانی فکری و عقیدتی اسلام، فرد مومن در زندگی اجتماعی و در برخورد با مسائل و مشکلات روزمره، هیچ‌گاه از لطف و مرحمت پروردگار نا امید نمی‌شود و همواره به تلاش و کوشش خود برای غلبه برمشکلات ادامه می‌دهد.۲۶ فرد مومن همیشه به خداوند متعال توکل می‌کند و بنابر آیه ۳ سوره طلاق: <و من یتوکل علی‌الله فهو حسبه> یعنی: هرکس بر خدا توکل کند، پس خداوند او را کفایت می‌کند.‌
براساس آیات و روایات، اگر افرادی پیدا شوند که آگاهانه دست به خودکشی بزنند، از آنجایی که برخلاف اوامر الهی، حیات خود را سلب کرده‌اند، بی‌ایمان از دنیا خواهند رفت. به این ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که ضمانت اجرای خودکشی در شریعت اسلام امری اخلاقی، درونی و دینی است و همین امر باعث گردیده که در طول تاریخ، آمار خودکشی در بین مسلمانان نادر بوده و قابل مقایسه با آمار خودکشی سایر ملل نباشد.۲۷ اما به هرحال همواره عده‌ای از مسلمانان نیز یافت شده‌اند که عمل خودکشی را انجام داده‌‌اند. بنابراین دانستن حکم فقهی این قبیل خودکشی‌ها بسیار مهم است.‌
به طور کلی از دیدگاه فقهی <جنایت برخود> به دو نوع تقسیم می‌شود:
ـ جنایت برخود به صورت عمد،
ـ جنایت برخود به صورت غیرعمد.
۱) جنایت برخود به صورت عمد
هرگاه کسی عمدا مرتکب قتل خود شود و به اصطلاح خودکشی و انتحار کند، نه دیه بروی تعلق می‌گیرد و نه کفاره و این مسئله مورد اتفاق همه فقهای شیعه است. اما از اهل سنت، <محمدبن ادریس شافعی> (متوفی ۲۰۴ .ق) معتقد است که کفاره تعلق می‌گیرد و آن را از میراث (ترکه) فردی که خودکشی کرده می‌دهند. دلیل شیعه در این مورد، اصل برائت ذمه است، زیرا اشتغال ذمه به دلیل نیاز دارد. (شیخ‌طوسی: خلاف، ج ۳، ص ۱۴۸) اگر گفته شود دلیل اشتغال، آیه شریفه <و من قتل مومنا خطا فتحریر رقبه...>
[یعنی: و هرکس مومنی را به صورت خطایی به قتل رساند پس باید برده‌ای را آزاد کند (آیه ۹۲ سوره نساء)‌‌‌‌]‌ است چرا که اطلاق این آیه، قتل نفس خود را هم شامل می‌شود؛ در پاسخ گفته می‌شود: این اطلاق منصرف است به کشتن فرد دیگری و شامل خودکشی نمی‌گردد. پس انصراف۲۸ مانع تمسک به اطلاق آیه است.۲۹
۲) جنایت برخود به صورت غیرعمد
چنانچه جنایت برخود به صورت خطا انجام پذیرد، مثلا کسی از فراز درخت یا کوهی فرو افتد یا مواد منفجره دردستش منفجر شود و به سبب این قبیل حوادث، مقتول یا مجروح گردد، خونش به هدر رفته و <عاقله>۳۰ (بستگان ذکور نسبی پدری یا پدری و مادری) مسئول دیه او نمی‌باشند. <ابوحنیفه نعمان بن ثابت> (متوفی ۱۵۰.ق) و یارانش و همچنین <شافعی>، <ربیعه>، <مالک بن انس> (متوفی ۱۷۹.ق) و <ثوری> همه برهمین عقیده‌اند. اما کسانی هم گفته‌اند که در این مورد، دیه برعهده عاقله است و اگر کسی به خطا دست خود را قطع کند، عاقله دیه دست او را به وی می‌دهند. همچنین هرگاه به سبب سانحه‌ای، فردی خود را به هلاکت افکند، عاقله او دیه وی را به وارثانش می‌دهند و <اوزاعی>، و <احمدبن حنبل> (متوفی ۲۴۱ .ق) و <اسحاق> براین عقیده‌‌اند.
البته دلیل شیعه در این مورد برعدم ضمان عاقله، اصل برائت ذمه است، زیرا برای مسئولیت عاقله در این مورد، دلیل معتبری وجود ندارد. مضافا اینکه روایت شده است: عوف بن مالک اشجعی در یکی از جنگ‌ها، شمشیری را به سوی یک مشرک پرتاب کرد که به خطا، خود عوف را به قتل رساند. یاران پیامبر(ص) از نماز خواندن برجنازه وی امتناع ورزیدند و گفتند که جهاد عوف باطل است. چون پیغمبر از این ماجرا آگاهی یافت، فرمود: <عوف، مجاهد و شهید مرده است.> در این مورد، اگر دیه برعهده عاقله بود قطعا پیامبر در موضع حاجت به بیان، سکوت نمی‌فرمود و حکم را صریحا ذکر می‌کرد. (شیخ طوسی: خلاف، ج ۳، ص ۱۴۳،‌ مسئله ۱۰۷)۳۱‌
البته علت امتناع یاران پیامبر(ص) از خواندن نماز برجنازه عوف بن مالک این بود که از نظر فقهی، شرکت در مراسم عزاداری کسی که خودکشی کرده است، اگر به منزله تایید و تصدیق یا ترویج عمل او باشد جایز نیست،‌ اما چنانچه تایید و تصدیق یا ترویج خودکشی نباشد بدون اشکال می‌باشد.
▪ اکراه برخودکشی‌
اگر کسی به دیگری فرمان دهد که خود را بکشد و او خودکشی نماید، چنانچه مامور، کودک غیرممیز باشد، آمر را قصاص می‌کنند، زیرا او قاتل عمد به حساب می‌آید؛ لیکن اگر مامور، صغیر ممیز و یا کبیر باشد، آمر قصاص نمی‌شود، زیرا در این حالت نمی‌توان قتل را به آمر مستند دانست، بلکه به خود مقتول مستند است. البته حکم مذکور در صورتی است که قاتل، مختار باشد و یا اگر مورد تهدید قرار گرفته، تهدید به کمتر از قتل یا به خود قتل باشد. اما اگر تهدید به چیزی بیشتر از قتل باشد، مثل اینکه آمر بگوید: خود را بکش و الا تو را قطعه قطعه خواهم کرد،‌ در این صورت خودکشی جایز خواهد بود؛ زیرا در این حالت مانعی از شمول ادله اکراه نخواهد بود. از این رو به موجب ادله اکراه، حرمت قتل‌نفس از بین خواهد رفت.۳۲
اینک باید دید که آیا در فرض اخیر، می‌توان به ثبوت قصاص براکراه کننده حکم کرد؟ به نظر <صاحب مبانی تکمله المنهاج> پاسخ منفی است، زیرا اکراه فرد برکشتن خود و تهدیدا و به نوعی از قتل که سخت‌تر از کشتن خویش به دست خود است، موجب خروج مکره (فرد اکراه شده) از اختیار نمی‌شود و وی با انتخاب خود، به جهت احتراز از مرگی شدیدتر و دشوارتر، خود را کشته است. بنابراین، قتل طبعا به خود او مستند است نه به آمر و مکره (اکراه‌کننده)؛ از این رو وجهی برای ثبوت قصاص براکراه‌کننده نیست؛ مانند حالتی که فردی بداند که اگر خود، خویشتن را نکشد به دست فردی دیگر به شکلی سخت‌تر کشته می‌شود، آن گاه ناگزیر دست به خودکشی بزند که در اینجا بی‌تردید نمی‌توان قتلش را به دیگری مستند کرد، بلکه خود، عامل قتل خویش محسوب می‌شود. البته این ادعا که در این فرض، سبب اقوی از مباشر است،‌ مردود می‌باشد زیرا دلیلی برتقدم سبب اقوی از مباشر وجود ندارد، چرا که ملاک در باب قصاص این است که قتل عرفا به چه کسی مستند می‌باشد و بدیهی است که در محل سخن، به هیچ‌وجه نمی‌توان آن را به مکره (اکراه‌کننده) و تهدیدکننده مستند دانست.۳۳
● بررسی خودکشی از دیدگاه حقوق کیفری (جزا)
برای بررسی خودکشی ازدیدگاه حقوق کیفری، ابتدا باید این عمل را از منظر تاریخ حقوق کیفری و سپس حقوق جزای تطبیقی مورد توجه قرار داد و نهایتا به تحلیل آن در حقوق جزای داخلی (ایران) پرداخت.
۱) خودکشی از دیدگاه تاریخ حقوق کیفری‌
خودکشی، پدیده‌ای است که همواره در طول تاریخ و در کشورها و ملل مختلف وجود داشته است. البته در قدیم‌الایام اکثر ملت‌ها نه تنها خودکشی را جرم نمی‌دانستند، بلکه در پاره‌ای از موارد نیز از آن به عنوان یک عمل افتخارآمیز یاد می‌کردند. خودکشی‌های معروفی همچون خودکشی <کلئوپاترا> ملکه زیبای مصر که سزار را شیفته خود کرده بود و به طرز جالبی ماری را به گزیدن خود واداشت۳۴ و همچنین خودکشی‌های ژاپنی‌های عصر سامورایی‌ها که <هاراگیری> نامیده می‌شد، از نوع خودکشی‌های افتخارآمیز می‌باشند. در مورد <هاراگیری> باید گفت که وقتی شرافت و مردانگی یک سامورایی خدشه‌دار می‌شد، او باید <هاراگیری> می‌کرد و در غیر این صورت مایه ننگ خود و خانواده‌اش محسوب می‌گشت.۳۵
خودکشی‌های معروف به <اینویت> (Inuit) و <ساتی> (Suttee) نیز جزء خودکشی‌های تهورگرایانه و افتخارآمیز محسوب می‌شدند. در مراسم <اینویت> پیرمردان اسکیمو هنگامی که نمی‌‌توانستند در تامین معاش خانواده شرکت کنند، از گروه جدا شده و به گوشه‌ای می‌رفتند تا بمیرند.۳۶ در مراسم <ساتی> هم که یک سنت دیرین در هندوستان بود، زنان بیوه خود را روی جسد شوهرانشان درمیان تلی از هیزم می‌انداختند و زنده زنده می سوختند. <سزارلمبروزو> (۱۹۰۹ - ۱۸۳۵ م) - موسس علم جرم‌شناسی و از جمله بنیانگذاران مکتب <تحققی حقوق جزا> (مکتب اثباتی یا تحصلی) - در کتاب معروف خود به نام < انسان جنایتکار> موارد متعددی از این نوع خودکشی‌های موسوم به ساتی را بیان داشته است.۳۷ نمونه‌های دیگری از خودکشی‌های افتخارآمیز را نیز می‌توان در روم و یونان باستان جستجو کرد. به طور مثال، هنگامی که همسر <بروتوس> (که جزء عاملان قتل جولیوس سزار بود و سرانجام توسط یکی از دوستانش و با درخواست خودش با نوعی از اتانازی کشته شد) را که در صدد خودکشی بود از این عمل بازداشتند، او به منظور پیوستن به شوهر خود، چند قطعه آتش را بلعید و به این صورت خود را کشت.۳۸ همسر <هکتور> - پسر فرمانروای شهر <تروا> - هم پس از مرگ شوهرش توسط <آشیل>، در کنار جسد شوهرش که برطبق مراسم مذهبی در حال سوزانده شدن بود، با خنجر پهلوی خود را درید و خودکشی کرد.‌
در یونان قدیم امکان داشت که مرتکبین جرایم مهم، حتی پس از مرگ نیز تحت تعقیب و محاکمه قرار گیرند، مثلا مقرر بود که هرگاه کسی خودکشی نماید، دست وی قطع شده و در جای دیگری دفن شود. <افلاطون> (۳۴۷ - ۴۲۸ قبل از میلاد) - فیلسوف بزرگ یونانی که شاگرد <سقراط> و استاد <ارسطو> بود - معتقد بود: <کسی که انتحار می‌نماید باید در زمین دورافتاده، خشک و سخت و بدون هیچ‌گونه تشریفات به خاک سپرده شود.>۳۹‌
گفته می‌شود در برهه‌ای از تاریخ یونان، خودکشی در بین زنان بسیار رایج شده بود و تمام تلاش‌های حکومت وقت نیز برای جلوگیری از این نوع خودکشی‌ها به نتیجه‌ای نرسیده بود. سرانجام حکومت وقت چاره را در آن دید که مقرر دارد: جسد زنانی که خودکشی کرده‌اند به صورت عریان در معرض دید عموم قرار گیرد و این کیفر، مجازات خودکشی زنان تلقی می‌گشت. همین مجازات نیز سبب شد که تعداد خودکشی زنان یونانی به شدت کاهش یابد.
در روم قدیم، در قرون اول و دوم میلادی از محاکمه یا مجازات مردگان خودداری می‌کردند. ولی بعدها موضوعی پیش آمد که موجب گردید معافیت تعقیب مردگان از بین برود. موضوع از این قرار بود که در آن ایام مرسوم بود که هرگاه کسی محکوم به مرگ می‌شد، اموالش نیز به نفع دولت ضبط می‌گردید.
بنابراین بعضی از محکومان به مرگ، برای جلوگیری از ضبط اموالشان به وسیله دولت، در مواقعی که احساس خطر می‌کردند، درصدد انتحار برمی‌آمدند تا بدین وسیله دولت را از ضبط اموالشان پس از مرگ بازدارند. دولت روم نیز برای جلوگیری از این امر، در اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم میلادی مقرر داشت: وصیت‌نامه کسانی که از ترس مجازات، خودکشی می‌نمایند محکوم به بطلان است و به علاوه،‌ اموال این درگذشتگان هم باید به نفع دولت ضبط گردد.۴۰ سرانجام در قرن ششم میلادی <ژوستینین> - امپراطور روم - مقرر داشت کسی که خودکشی می‌نماید باید مجازات شود و ازدواج با بیوه چنین فردی موجب ننگ و سرافکندگی می‌باشد. نحوه مجازات انتحارکننده هم به این صورت بود که جسد او را روی چهارچرخه به پشت خوابانیده و در شهر به معرض نمایش می‌گذاشتند و سپس جسد را به زباله‌دانی می‌انداختند.۴۱
۲) مقایسه نظرات دورکیم و فروید در مورد خودکشی‌
ظاهرا به این علت که <امیل دورکیم> علل خودکشی را در جامعه دانسته و <زیگموند فروید> آن را در <ضمیر ناخودآگاه> جستجو کرده است، تضادی آشکار می‌شود. البته وجه مشترکی نیز در بیان این دو دانشمند اروپایی می‌توان یافت به این صورت که <وجدان مشترک> یا <وجدان جمعی> که دورکیم آن را مافوق فرد تصور می‌کرد و معتقد بود که برفرد استیلا و حکومت دارد، در روانکاوی فروید به عنوان <فراخود> یا <من برتر> ‌‌ ‌‌(Super Ego)تجلی دارد. <من برتر> قشری از شخصیت آدمی است که توسط جامعه شکل می‌گیرد و مظهر قدرت جامعه در تعدیل انگیزه‌ها و خواسته‌های نهاد آدمی می‌باشد. به این ترتیب باید گفت که نظر مشترک دورکیم و فروید، هر دو به طور قطع و جزمی براین است که رفتار انسان تابع نیروهای پرتوانی می‌باشد که شخص از آنها کاملا آگاه نیست.۵۶
به هرحال، روان‌شناسان خودکشی را کنش عمدی هدایت پرخاش به درون دانسته و در مطالعه آن برویژگی‌های فرد خودکشی کرده تاکید می‌کنند تا به انگیزه‌های او دست یابند؛ اما جامعه‌شناسان خودکشی را در چهارچوب ساختار روابط فرد با دیگران بررسی می‌کنند.۵۷
۳) نظریه جرم‌شناختی لمبروزو درباره خودکشی‌
<سزار لمبروزو۵۸> (۱۹۰۹-۱۸۳۵م) در کتاب معروف خود <انسان جنایتکار> (۱۸۷۶) برای خودکشی علل گوناگونی را به این شرح برمی‌شمارد: فقدان حساسیت، از دست دادن غریزه صیانت نفس، بی‌احتیاطی، بی‌صبری، هوس ساده، شور و هیجان، شهوات، ارتکاب جرم یا خطا، حاملگی قبل از ازدواج، ترس از کیفر، ندامت و سرزنش وجدان، شکست در عشق، از دست دادن محبوب، اعاده حیثیت، انتقام‌جویی، میگساری، قمار، علیلی و ناتوانی، بدبختی، آفت مالی، ورشکستگی، مشقات خانوادگی، بیزاری از زندگی، احساس پوچی، جنون متناوب، اختلال مشاعر و بیماری‌های دماغی، تنبلی، سودپرستی، خست، حب جاه، بیکاری یا برکناری از کار، غرور، حسادت و خیانت همسر یا معشوقه، نقیصه‌هایی در ساختمان جمجمه، بیماری‌ها و ضایعات قلبی و کبدی، وراثت و صرع.۵۹‌‌<سزار لمبروزو> درباره هریک از علل فوق به طور مفصل بحث کرده است که ذکر برخی از این مطالب ضروری به نظر می‌رسد. لمبروزو می‌نوسید: <خودکشی در بین بزهکاران بیش از افراد عادی است. مسلما کثرت خودکشی در بین بزهکاران محکوم به زندان که مجرد هستند (حتی قبل از محکومیت یا پس از محکومیت سبک) مربوط به علل خاصی می‌باشد. نخستین علت در این موارد فقدان حساسیت و از دست دادن غریزه صیانت نفس است که به صور بی‌رحمانه‌ای در بین جنایتکاران پدیدار می‌شود. براین دو علت باید بی‌احتیاطی و بی‌صبری تبهکاران را افزود. در مورد بزهکاران رنجی حتمی اما بسیار خفیف که طولانی باشد، قابل تحمل نیست و رنجی شدید که ناگهان برآنان عارض شود، بر رنج خفیف طولانی برتری دارد؛ زیرا برای جنایتکاران، مرگ از بی‌تابی عمیقی که برای ارضای شهوات آنی دارند، آسانتر است. به طور مثال، یکی از مجرمان پیش از آنکه خودکشی کند، مرتکب قتل گردید و در نامه‌ای نوشت: من با جهان وداع می‌کنم، زیرا زیستن با شکنجه هزار مرتبه از مرگ بدتر است.>‌۶۰
لمبروزو معتقد بود: <بسیاری از بزهکاران به ویژه الکلی‌ها، به دلیل یک هوس ساده خودکشی می‌کنند. مثلا یک محکوم به اعدام در <نوول کالدونی> خود را دارزد، زیرا گیوتین مورد علاقه‌اش را عوض کرده بودند.۶۱> اما <مجرمانی که براثر شهوت دست به ارتکاب جرم زده‌‌اند، مشتاقانه‌تر از مجرمان دیگر خود را می‌کشند. در واقع، پشیمانی یا سرزنش وجدان و شاید هم تاحدودی فقدان محبوب، آنان را به این کار وا می‌دارد. البته باید دانست که برای تمام جنایتکاران، خودکشی گاهی یک دریچه اطمینان و زمانی نیز یک بحران و یک مکمل گرایش به جنایت است. همچنین خودکشی برای برخی از مجرمان یک نوع وسیله اعاده حیثیت پس از ارتکاب جنایت می‌باشد.۶۲>
از دیدگاه لمبروزو <یک واقعیت مسلم آن است که زنان بیشتر در راه عشق خودکشی می‌کنند، اما مردان بیشتر در اثر بینوایی و آفت مالی اقدام به انتحار می‌کنند.۶۳> البته <خودکشی با شغل افراد نیز رابطه دارد. در قرن نوزدهم میلادی نسبت خودکشی در میان صاحبان مشاغل صنعتی خیلی بالا بود و بعد از این گروه نیز دانشجویان و مستخدمین قرار داشتند. نرخ خودکشی در بین نظامیان، به خصوص در بین مردان ۲۰ تا ۲۶ ساله هم خیلی بالا است. در فرانسه قرن نوزدهم میل به خودکشی با بالا رفتن درجه به تدریج فزونی می‌یافت، به طوری که افسران ارشد بیش از افسران جزء خودکشی می‌کردند. تمایلات شریف و به ویژه عشق، افتخار و عصمت به نسبت رشد فرهنگی و روشن فکری نظامیان، درخودکشی آنان موثر است. خودکشی‌های مضاعف نیز در میان نظامیان بسیار رایج می‌باشد.۶۴>
لمبروزو معتقد است: <گاهی علت خودکشی احساس پوچی و بیهودگی است. به طور مثال، شخصی که انتخار کرده بود، زندگی خود را بیهوده دانسته و وجود خود راعامل و سرباری برروی زمین احساس کرده بود۶۵>؛ او می‌نویسد: <در برخی از موارد علت خودکشی عذاب وجدان است، چنانکه مردی که انتحار کرده بود در نامه‌ای نوشته بود: من از ناامیدی و ندامت می‌میرم تا از عذاب خطایی که تنها خودم می‌دانم، رهایی یابم. همچنین گاهی منتحر برای اینکه گناه خودش را مجازات کند و کفاره گناهش را بپردازد، اقدام به خودکشی می‌کند. برخی از افراد خودکشی‌کننده هم اعلام کرده‌‌اند که مانند مردان شرافتمند می‌میرند و در این باره هیچ توضیحی نداده‌‌اند.۶۶>
از نظر لمبروزو <علت برخی خودکشی‌ها بدبختی است. صورت جلسه‌های تنظیمی، انعکاسی از بینوایی گروهی از افراد انتحارکننده است به طوری که حتی حصیر زیرپای خود را هم برای گرم شدن سوزانده‌‌اند. همچنین باید توجه داشت که ورشکستگی راه خودکشی را می‌گشاید. بسیاری از این افراد برای اینکه راه آرامش خاطری برای بستکانکاران خود فراهم سازند و خشم آنان را فرو نشانند، خودکشی می‌کنند. عدم توانایی پرداخت بدهی نیز ممکن است سبب خودکشی شود.۶۷>
لمبروزو معتقد است: <گاهی باخت در قمار علت خودکشی است. گاهی نیز عشق به پول آدمی را به خودکشی سوق می‌دهد. به طور مثال، پیرمرد خسیسی از تهیه ضروریات زندگی خود دریغ می‌ورزید. این فرد به این دلیل که مقداری از پول او گم شد، از غم آن خودکشی نمود. همچنین ترس از فقر هم گاهی سبب خودکشی می‌گردد. مثلا در عصر لوئی، فردی که انتحار کرده بود، نوشت: از بینوایی سخت بیمناکم. پانزده سال است که با بیماری مبارزه می‌کنم. برای من کارکردن محال است. می‌ترسم درآمدم کفاف نیازمندی‌های مرا ندهد و همین اندیشه مرا از پا درآورد.۶۸>‌
۴) نظرات سایر دانشمندان درباره خودکشی‌
نظرات دانشمندان علوم مختلف درباره علل خودکشی متفاوت است. محققی به نام <کریپلین> تاکید کرده است که اختلالات و بیماری‌های روانی عواملی هستند که لااقل در یک‌سوم از خودکشی‌های موفقیت‌آمیز سهم اساسی دارند. مطالعات اولیه اشخاص دیگری نیز مدارک مشابهی را در مورد تاثیر بیماری‌های روانی در خودکشی نشان داده‌‌اند. خودکشی بین افرادی که مبتلا به اختلالات روانی <پسیکوتیک> و <اسکیزوفرنی> بوده‌‌اند، بیشتر وجود دارد. انتحار بدون طرح و نقشه قبلی بیشتر در بیمارانی وجود دارد که دارای حالت بهتی، گیجی و هیجانی می‌باشند. خودکشی بین مبتلایان به <مانیا - دپرسیو> (شور - افسردگی) و همچنین <اختلالات رجعتی> زیاد دیده می‌شود. محققی به نام <زیلبورک> اعتقاد داشت اغلب خودکشی‌هایی که موفقیت‌آمیز بوده‌‌اند، توسط افرادی انجام شده‌‌اند که ظاهرا آنان را قبل از عمل انتحار طبیعی تشخیص می‌دادند. <لویئز> عقیده داشت تمام اشخاصی که خودکشی می‌کنند باید به عنوان <پسیکوتیک> شناخته شوند. محقق دیگری به نام <اشنگل> بعد از اینکه بررسی‌های کاملی از نوشته‌های مربوط به خودکشی نمود، به این نتیجه رسید که‌اقدام به انتحار را باید با نوعی اختلال بالینی روان‌پزشکی همراه دانست.۶۹‌
باید گفت جدی‌ترین تحقیق در مورد رابطه خودکشی و بیماری‌های روانی توسط گروه <رابینز> در <سنت‌لوئیز> آمریکا به عمل آمد. این محققین ۱۳۴ مورد خودکشی موفقیت‌آمیز را همراه با مصاحبه‌های سیستماتیک (که از خانواده، دوستان، همکاران شغلی و پزشکان در زمان کوتاهی بعد از اقدام به خودکشی این افراد انجام داده بودند) مورد مطالعه قرار دادند. نتیجه این بود که ۹۴ درصد آنهایی که خودکشی موفقیت‌آمیز انجام داده‌اند، قبلا مبتلا به بیماری‌های روانی بوده‌اند و ۶۸ درصدکل این گروه، از یکی از اختلالات <مانیا - دپرسیو> یا <الکلیسم مزمن> رنج می‌برده‌اند. رابینز و همکارانش دریافتند که اکثر اشخاص انتحار کننده تحت درمان پزشکی یا روان‌پزشکی یا هر دو نوع بوده‌اند و این درمان‌ها غالبا یک سال قبل از اقدام به خودکشی بوده است و حتی تا یک ماه قبل از آن نیز درمان ادامه داشته بود.۷۰
مطالعات نشان می‌دهد اغلب اشخاصی که خودکشی می‌نمایند، قبلا راجع به این عمل صحبت‌هایی کرده‌اند و این تمایل را به خانواده یا دوستان یا همکاران خود ابراز نموده‌اند. <اشنایدرمن> و <فاربروباین> در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که گرایش به خودکشی در انسان‌ها، تقریبا ۳ ماه بعد از آنکه انسان مورد تهدید حالات هیجانی بسیار شدید و بحرانی قرار می‌گیرد، احتمال بیشتری دارد. بنابراین افزایش در فعالیت‌های روانی - حرکتی، صرفا دلیل بهبودی در یک دوره زمانی طولانی نیست. باید توجه داشت که شنیدن جمله <دلم می‌خواهد خلاص شوم> از یک بیمار روانی، خصوصا افراد <نوروز۷۱> (روان نژند) و احساس فرد مبنی بر سر بار بودن نسبت به خانواده‌ یا دوستان، نشانه بارزی از خطر اقدام به خودکشی می‌باشد.۷۲
۵) گفتار پنجم: آمارهای مربوط به خودکشی و میزان شیوع آن‌
هر سال حدود پنج میلیون نفر در جهان اقدام به خودکشی می‌کنند که از این عده، پانصد هزار نفر جان خود را از دست می‌دهند.۷۳ سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۹ نرخ خودکشی در برخی کشورهای جهان را اعلام کرد که بعضی از آنها عبارتند از: استرالیا - ۱/۱۳، ژاپن - ۳/۲۵، سوئیس - ۲/۱۸، فرانسه - ۷/۱۷، آمریکا - ۸/۱۰،‌هلند - ۶/۹، اسپانیا - ۲/۸، انگلستان - ۵/۷ و ایتالیا - ۲/۷۴ .۷ البته باید توجه داشت که رقم سیاه در آمار فوق به دلایل گوناگونی وجود دارد. اغلب تشخیص خودکشی از حادثه یا توطئه بسیار دشوار بوده و یک امر ذهنی و مربوط به معیارهای شخص تشخیص دهنده می‌باشد. در کشورهای کاتولیک و مسلمان، خودکشی یک فرد برای خانواده‌اش موجب ننگ و رسوایی است و به همین دلیل سعی می‌شود که از اعلام آن پرهیز کنند.۷۵‌
واقعیت این است که امروزه تراکم جمعیت، رشد صنعتی، شیوع اضطراب و... تاثیر فراوانی در خودکشی و ازدیاد آن دارند. ازدیاد خودکشی در قسمت‌های مختلف یک کشور متفاوت است. به طور مثال، خودکشی در ایالات متحده آمریکا در محل‌های شهرنشین بیشتر از قسمت‌های روستایی می‌باشد، اما از آنجایی که در آمریکا این تمایل وجود دارد که فاصله شهر و روستا را از بین ببرند، لذا تفاوت آماری نیز به شدت کاهش می‌یابد. در آمریکا آمار خودکشی بین مراکز مختلف شهری تفاوت بسیاری دارد. مثلا در <سان‌فرانسیسکو> تعداد خودکشی‌ها بسیار بالا است، در حالی که درمراکز بزرگ همچون <شیکاگو> و <نیویورک> تعداد خودکشی‌ها نسبتا متوسط و حتی پایین می‌باشد.۷۶ به طور کلی باید گفت در گذشته و به خصوص در طول قرن نوزدهم و بخشی از قرن بیستم، آمارها نشان می‌داد که سکنه شهرها بیش از روستاییان اقدام به خودکشی می‌کنند. علت این امر هم ویژگی‌های زندگی شهری بود. اما در سال‌های اخیر که تفاوت‌های زندگی شهری و روستایی از بین رفته و وسایل ارتباط جمعی و سایر نهادها، فرهنگ شهری را به مناطق روستایی انتقال داده‌اند، نرخ خودکشی در برخی مناطق روستایی بالاتر از مناطق شهری شده است.۷۷
محققان معتقدند خودکشی نسبت مستقیمی با آب و هوا ندارد، در حالی که در غالب کشورها تعداد خودکشی‌ها تابع یک ریتم مخصوص است که با تغییر فصول همراه می‌باشد و میزان آن در فصل بهار و اولین ماههای تابستان بیشتر است.۷۸ شاید بتوان گفت <قانون حرارتی بزهکاری> که توسط <آدولف‌کتله> (۱۸۷۴ - ۱۷۹۶م) - دانشمند بلژیکی و نویسنده کتاب <فیزیک اجتماعی - مطرح شد، در مورد خودکشی هم مصداق داشته باشد. براساس این قانون، فصول و مناطق از نظر حرارتی و دما در ارتکاب بزه موثرند. به عنوان مثال، جرایم علیه اشخاص در مناطق جنوبی و در فصول گرم غالب بر دیگر جرایمند و جرایم علیه اموال در مناطق شمالی و فصول سرد بیشتر دیده می‌شوند.۷۹
با وجود اینکه نسبت علی (رابطه علیت) بین عوامل اقتصادی و خودکشی به طور واضح وجود ندارد، اما باید گفت تعداد خودکشی در دوران رفاه و توانگری کاهش می‌یابد و در زمان بحران اقتصادی افزایش پیدا می‌کند. همچنین رابطه بین انتحار و موقعیت‌های اجتماعی شخصی چندان روشن نیست و در این زمینه آمارهای متناقض و مبهمی وجود دارند. مع‌الوصف این واقعیت است که در طبقات پایین اقتصادی و اجتماعی تعداد خودکشی نسبتا کم می‌باشد، ولی در طبقات بالای اجتماعی بیشتر دیده می‌شود. البته بعد از سن ۶۵ سالگی، تعداد خودکشی طبقات پایین اجتماع از طبقات بالا بیشتر می‌گردد. نکته مهم این است که تعداد خودکشی‌ها در زمان جنگ کاهش می‌یابند و این امر به طور واضح یک پدیده جهانی‌می باشد. تمام کشورهایی که در جنگ (به نحوی از انحاء) شرکت داشته‌اند، این مطلب را مورد تایید قرار داده‌اند. حتی در بعضی کشورهای بی‌طرف هم این امر ثابت شده است.۸۰‌افزایش خودکشی همواره بین مردان بیش از زنان وجود دارد. همچنین آمار خودکشی سفیدپوستان در برخی کشورها مثل آمریکا بیشتر از سیاه‌پوستان می‌باشد. علت این تفاوت، برخورداری بیشتر سفیدپوستان از آزادی‌های فردی و فشار کمتر قوانین و مقررات اجتماعی برآنها است که هر دو با افزایش نرخ خودکشی ارتباط دارند.۸۱‌
به نظر می‌رسد دین و معنویات نیز در آمار ازدیاد یا کاهش خودکشی موثر باشند. در کشورهای کاتولیک و مسلمان، میزان خودکشی کم است، اما میزان خودکشی در کشورهایی که مذهب آنان پروتستان می‌باشد، کمی بیشتر است. در آمریکا تعداد خودکشی اقلیت‌های یهودی نسبتا متغیر بوده و از دهه ۱۹۵۰ میلادی از تعداد انتحار این افراد کاسته شده است.۸۲‌
در سال ۱۹۸۵ در ژاپن ۲۳۵۹۹ نفر خودکشی کردند. پلیس ملی ژاپن عمده‌ترین انگیزه خودکشی در این کشور را اعتیاد به مصرف مشروبات الکلی، مشکلات روحی و مسائل اقتصادی اعلام کرد. تعداد مردان خودکشی‌کننده هم دو برابر زنان بود و غالبا در سن ۶۵ سال قرار داشتند. براساس تحقیق موسسه علمی آمار فرانسه نیز این کشور با ۱۱۲۸۰ مورد خودکشی و ۱۵۰ هزار تلاش و سعی به خودکشی در سال ۱۹۷۵ در میان کشورهایی قرار گرفته است که میزان مرگ و میر از طریق توسل به خودکشی در آنها بالا می‌باشد. سالانه حدود ۳۰۰۰ سالمند در فرانسه از طریق خودکشی به حیات خود خاتمه می‌دهند. در آمریکا هم گفته می‌شود در هر ۱۵ دقیقه یک نفر خودکشی می‌کند؛ یعنی سالانه ۳۱ هزار نفر براثر خودکشی جان خود را از دست می‌دهند. خودکشی به هشتمین عامل مرگ و میر در آمریکا تبدیل شده است. بنابه گزارش سازمان بهداشت جهانی، در کشورهای غربی سالانه حدود ۱ میلیون نفر در اثر ابتلاء به بیماری‌های روانی، خودکشی می‌کنند.۸۳‌
۶) گفتار ششم: پیشگیری از خودکشی و چاره‌اندیشی برای آن‌
در مورد پیشگیری از خودکشی و چاره‌اندیشی برای آن باید از دو حوزه <جرم‌شناسی کاربردی> استمداد جست. این دو حوزه عبارتند از <جرم‌شناسی بالینی> و <جرم‌شناسی پیشگیرانه.>‌وظیفه <جرم‌شناسی بالینی> در سه بخش خلاصه می‌شود که عبارتند از: شناخت انگیزه‌های حالت خطرناک، درمان بالینی حالت خطرناک و درمان انگیزه حالت خطرناک. بنابه تعریف <رافائل گاروفالو> (۱۹۳۴-۱۸۵۲م) - قاضی ایتالیایی و نویسنده کتاب <جرم‌شناسی> (۱۸۸۵) که جزء موسسان مکتب تحققی یا اثباتی حقوق جزا محسوب می‌شود و حتی عده‌ای او را موسس جرم‌شناسی بالینی قلمداد می‌کنند - حالت خطرناک دو جزء دارد: اول - ظرفیت جنایی که عبارت است از درجه فساد و تباهی‌پذیری در فرد، دوم - عدم قابلیت جامعه‌پذیری که عبارت است از عدم قدرت فرد در تطبیق با اجتماع.۸۴ به‌طور خلاصه باید گفت وظیفه جرم‌شناسی بالینی در مورد انتحار عبارت است از اصلاح، تربیت، درمان و بازسازی فردی که تلاش برای خودکشی نموده است.‌
حوزه دیگری از جرم‌شناسی کاربردی که برای جلوگیری از خودکشی باید مورد توجه قرار گیرد <جرم‌شناسی پیشگیرانه> است. به‌طور کلی، پیشگیری از جرایم و انحراف‌ها به دو نوع <پیشگیری کیفری> و <پیشگیری غیرکیفری> تقسیم می‌شود. پیشگیری کیفری شامل <پیشگیری عام> و <پیشگیری خاص> است که بیشتر بر تهدید کیفری و اقدامات قهرآمیز (مجازات‌ها و کیفرها) استوار می‌باشد. اما پیشگیری غیرکیفری را در یک دسته‌بندی کلاسیک و رایج به <پیشگیری اجتماعی> که بیشتر با تامین حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم در سطح جامعه محقق می‌شود و <پیشگیری وضعی> که باید با رعایت حقوق و آزادی‌های مدنی و سیاسی مردم به اجرا گذاشته شود تا جنبه عادلانه - منصفانه به خود بگیرد، تقسیم کرده‌اند.۸۵‌در کنار <جرم‌شناسی کاربردی> برای جلوگیری و چاره‌سازی درباره خودکشی باید از یافته‌های <جرم‌شناسی نظری> و به ویژه <جرم‌شناسی اختصاصی> و شعب آن (یعنی <جامعه‌شناسی جنایی>، <روان‌شناسی جنایی> و <زیست‌شناسی جنایی>)‌بهره برد.‌با ظهور دین مسیح در اروپا، خودکشی ممنوع شده و مخالف مذهب و اخلاق معرفی گردید و مرتکب آن به عنوان مجازات از تشریفات مذهبی <تشییع و دفن جنازه> محروم شد.۴۲ نمونه این امر را می‌توان در نمایشنامه <هملت> اثر <ویلیام شکسپیر> - که از روی یک ماجرای واقعی که در کشور دانمارک اتفاق افتاده بود، نوشته شده است - مشاهده کرد. وقتی <اوفلیا> که دختر یکی از سران مملکتی است خودکشی می‌کند، از نظر دین مسیح و کلیسا از تشریفات مذهبی دفن اموات محروم می‌گردد، لیکن به دلیل نفوذ و قدرت خانواده‌اش، شبانه با تشریفاتی اندک به خاک سپرده می‌شود. در واقع، کشیش‌ها که مخالف اجرای مراسم مذهبی برای <اوفلیا> بودند، فقط به دلیل درباری بودن خانواده او حاضر به اجرای تشریفات و مراسم مذهبی دفن اموات، هر چند به صورت اندک و مخفیانه شدند.
در نتیجه تاثیر مذهب روی عرف، مقررات عرفی قبل از انقلاب در فرانسه، خودکشی را نهی کرد.۴۳ حتی <لویی چهاردهم> - پادشاه فرانسه - در فرمان بزرگ سال ۱۶۷۰ میلادی مقررات خاصی را در مورد محاکمه اجساد و یادبود آنها مقرر نمود و مجازات‌هایی نیز برای مجرمینی که خودکشی می‌کردند یا در دوئل به قتل می‌رسیدند یا نسبت به مملکت و پادشاه مرتکب جرایم بزرگ می‌شدند و سپس فوت می‌کردند، برقرار نمود.۴۴ در این زمان دو قسم مجازات برای خودکشی پیش‌بینی شده بود: اول - جسد منتحر را برای رسوایی او روی سبد بزرگی می‌گذاشتند و آن را به اسب می‌بستند که به دنبال خود بکشد و سپس آن را از پا می‌آویختند و از تشریفات مذهبی دفن اموات محروم می‌ساختند؛ دوم - دارایی منتحر را دولت ضبط می‌کرد.۴۵‌اما بعد از پیدایش انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ و تحول افکار در مورد حفظ آزادی‌های فردی و حقوق اساسی افراد ملت، مجازات‌های سابق برای خودکشی ملغی گردید. در واقع، انقلاب کبیرفرانسه براساس قبول اصالت فرد و اینکه هر شخصی مالک نفس و جان خود بوده و مطلقا آزاد است، مجازات‌های سابق خودکشی را حذف نمود.۴۶
▪ خودکشی از دیدگاه حقوق جزای تطبیقی‌
همانطور که ذکر شد، تا قبل از انقلاب کبیرفرانسه، خودکشی در این کشور به دلیل نفوذ مذهب مسیحیت قابل مجازات بود. کیفر فرد انتحارکننده هم این بود که اموال و دارایی او به نفع دولت ضبط شده و جسدش نیز برای رسوایی برروی سبدی گذاشته شده و به اسبی بسته می‌شد تا اسب آن را بکشد و البته چنین فردی از تشریفات دفن اموات محروم می‌شد. اما بعد از انقلاب کبیر فرانسه، مجازات‌های سابق خودکشی ملغی گشتند. به همین دلیل در قانون جزای فرانسه (مصوب ۱۸۱۰)، خودکشی یا قتل خویشتن فاقد وصف مجرمانه و طبعا غیرقابل مجازات دانسته شد و مساله مشارکت یا معاونت در خودکشی نیز غیرقابل طرح بود.۴۷در این زمان در فرانسه، بنابرنظریه <استعاره مجرمیت> (ماده ۵۹ قانون جزای مصوب ۱۸۱۰ میلادی)، تحریک یا کمک به خودکشی جرم محسوب نمی‌شد. دیوان کشور فرانسه در سال ۱۸۱۵ میلادی چنین رای داد: <خودکشی جرم نیست تا معاونت در آن جرم محسوب شود.> اما در همان زمان، تحت عنوان جرم <یاری نکردن کسی که در معرض خطر است>،‌ امکان رسیدگی به این موارد وجود داشت.
(ماده ۳۱۹ قانون جزای مصوب ۱۸۱۰ میلادی) رویه قضایی فرانسه نیز درگذشته، قتل بنا به درخواست یا فرمان را جنایت شمرده بود. (رای دیوان کشور فرانسه در تاریخ ۲۱ اوت ۱۸۵۱) خودکشی جمعی نیز به موجب رای مورخ ۲۲ ژوئن ۱۸۳۸ دیوان کشور فرانسه، جرم محسوب می شد.۴۸
در حال حاضر در کشور فرانسه، خودکشی جرم نیست ولی تحریک به خودکشی یا تبلیغ و آگهی به هر نحوی و از طریق جراید و وسائل سمعی و بصری، موضوع مواد ۱۳ - ۲۲۳ و ۱۴ - ۲۲۳ و ۱۵ - ۲۲۳ قانون جزای فرانسه مصوب ۱۹۹۲ میلادی می‌باشد که از سال ۱۹۹۴ به مورد اجرا گذارده شده است. برابر مواد مزبور، تحریک به خودکشی موضوع جرم مستقلی گردیده است. براساس مواد فوق، اقدام به تحریک دیگری به خودکشی مستوجب سه سال حبس و سیصد هزار فرانک جریمه نقدی است، در صورتی که تحریک منتهی به خودکشی یا شروع به خودکشی شده باشد. چنانچه جرم مذکور (دربندقبلی) نسبت به کسی که دارای کمتر از ۱۵ سال سن باشد ارتکاب یابد، مجازات مرتکب ۵ سال حبس و جزای نقدی به مبلغ پانصد هزار فرانک تعیین گردیده است.۴۹‌در روسیه، آلمان و انگلستان در قرن ۱۹ میلادی، به پیروی از مذهب، خودکشی جنایت محسوب می‌شد.
در این صورت، چنین جنایتی اگر ثمره الکلیسم یا تبهکاری یا بیماری (به طور کلی) به ویژه بیماری‌های روانی می‌بود، از نظر طبقه‌بندی جرایم در شمار جنایات ناشی از شهوت قلمداد می‌شد.۵۰ در این زمان در انگلستان اگر انتحار منجر به مرگ می‌شد، انتحارکننده از تشریفات مذهبی دفن و تشییع جنازه محروم می‌گشت و اگر شروع به انتحار شده بود ولی به نتیجه نرسیده بود، عمل مرتکب در حکم قتل عمد ساده تلقی می‌گشت.۵۱ بنابراین در حقوق جزای قدیم انگلستان، خودکشی جنایت محسوب می‌گشت و در خودکشی‌های مضاعف نیز بازمانده، پس از مرگ طرف دیگر، قاتل شناخته می شد.۵۲
ماده ۲۱۶ قانون جزای آلمان نیز قتل براثر الحاح و تمنای صریح و جدی مجنی علیه (قتل از روی ترحم یا اتانازی) را قتل عمد می‌شناخت.۵۳
قانون جزای ایتالیا، قتل بارضایت مجنی علیه را در ماده ۵۷۹ و تحریک یا کمک به خودکشی را به موجب ماده ۵۸۰ جرم دانسته و کیفرهای این جرایم را نیز در برخی موارد تشدید کرده است همچون مواردی که مجنی علیه کمتر از ۱۸ سال سن داشته یا دچار اختلال روانی باشد.۵۴ به موجب ماده ۵۸۰ قانون جزای ایتالیا <هرکس مسبب خودکشی دیگری شود یا نقشه خودکشی او را تقویت کند یا به نحوی اجرای آن را تسهیل کند> مجازات خواهد شد.
همچنین مطابق ماده ۵۷۲ قانون جزای ایتالیا، کسی که در اثر سوءرفتار سبب مرگ و خودکشی دیگری شود، سوءرفتار موجب کیفیت مشدده خواهد شد.۵۵در آمریکا مطابق قانون جزایی نیویورک مصوب ۱۸۸۱ میلادی <اگر اصل عمل خودکشی به نتیجه نرسیده باشد مجازات ندارد، ولی اگر شروع به آن شده و به نتیجه نرسیده باشد مرتکب به مجازات یک قسم حبس با اعمال شاقه تا دو سال و پرداخت جریمه تا هزار دلار محکوم می‌شود.۵۶> به این ترتیب مشاهده می‌شود که برخلاف قانون جزای قدیم فرانسه، بعضی از کشورها همچون انگلستان در قرن ۱۹، خودکشی را قابل مجازات می‌‌دانستند.در مورد <جرم انگاری> خودکشی که از نظر حقوق کیفری دارای اهمیت فراوان است، باید توجه داشت که نحوه کیفری تلقی کردن خودکشی در قرن بیستم دارای تحولاتی بوده است، به طوری که این عمل در بین جوامعی که آن را جنایت محسوب می‌کردند قاطعیت خود را از دست داد.
۵۷ به طور مثال، به‌موجب <قانون خودکشی> مصوب ۱۹۶۱ ‌۱۹۶۱ Suicide Act, ، خودکشی، دیگر جرمی برای مباشر آن محسوب نمی‌شود. بنابراین براساس این قانون، قانونی که خودکشی را جنایت می‌شناخت لغو گشت و در نتیجه شروع به خودکشی هم که جرم محسوب می‌شد، نسخ گردید. لیکن اگر حداقل دو نفر درگیر ماجرا باشند، مسئول بودن آنها محتمل خواهد بود. این مسئولیت ممکن است به موجب <قانون خودکشی> و یا براساس <قانون قتل> مصوب ۱۹۵۷ (۱۹۵۷(‌‌‌Homicide Act, حاصل گردد. به موجب بخش ۲ <قانون خودکشی>: <شخصی که (با حضور یا بدون حضور درصحنه جرم) در خودکشی دیگری یا شروع به خودکشی او شرکت یا معاونت می‌کند، مسئول خواهد بود.> بدین ترتیب <انگیزه>(‌‌Motive) چندان اهمیتی ندارد.
بنابراین، ارائه سم برای تسریع در مرگ توام با درد و رنج کسی، به همان اندازه ترغیب یک خویشاوند پیر به اینکه <همه چیز را به پایان برساند>، به امید (انگیزه) ارث بردن از او، جرم خواهد بود.۵۸به عبارت دیگر، در این قانون هر نوع کمک یا تشویق یا فراهم آوردن وسائل خودکشی برای شخصی دیگر، به صورت مستقل یک اقدام جنایی شناخته شده است۵۹ (همچون قانون جزای ۱۹۹۲ فرانسه). البته براساس بخش ۲ <قانون خودکشی>، کمک به خودکشی دیگری تنها در صورتی می‌تواند موضوع اتهام قرار گیرد که قربانی، مرتکب قتل خود شود. بنابراین اگر در مورد این اتهام اثبات شود که متهم‌، قربانی را کشته است، وی به موجب بخش ۲ مقصر نخواهد بود، بلکه قاتل محسوب خواهد شد.۶۰‌
به این ترتیب با تصویب <قانون خودکشی> در انگلستان، ضمن پیدا شدن یک راه حل حقوقی برای جرم شناختن معاونت در خودکشی، نگرانی آن افرادی که تصور می‌کردند با الغای قانون مجازات خودکشی، این عمل قبیح رو به فزونی خواهد رفت، رفع گردید.۶۱البته مساله مساعدت، کمک و معاونت در خودکشی غیر از قوانین جزایی فرانسه و انگلستان، در قوانین جزایی کشورهای دیگری همچون نروژ، دانمارک، ایسلند و سوئیس مورد توجه قرار گرفته است.
به طور مثال، قانون جزای ۱۹۳۸ سوئیس که در سال ۱۹۵۰ اصلاح شده است در ماده ۱۱۵، فعل کسی را که با سوءنیت دیگری را تحریک و وادار به خودکشی کند یا برای اینکار با او مساعدت نماید، قابل مجازات دانسته است.۶۲قانون مجازات عراق (مصوب ۱۹۶۹) نیز تحریک به خودکشی را با توجه به عواقب آن و موقعیت سنی و کیفیت شعور مجنی‌علیه مورد توجه قرار داده و ماده ۴۰۸ خود را در ۳ بند به شرح زیر به این امر اختصاص داده است:
<۱) هر کس دیگری را تحریک به خودکشی نماید یا به هر وسیله‌ای او را کمک به خودکشی کند، اگر این اعمال منتهی به انتحار گردند، مجازات مرتکب تا حداکثر هفت سال حبس خواهد بود‌؛ اگر این تحریک و کمک به خودکشی منتهی به انتحار نشده و شروع به آن باشد، مجازات تحریک‌کننده حبس خواهد بود.
۲) اگر سن خودکشی کننده کمتر از ۱۸ سال بوده یا دارای نقص ادراک و اراده باشد، این موارد از موجبات تشدید مجازات است؛ چنانچه خودکشی کننده فاقد ادراک یا اراده باشد بر حسب مورد، تحریک کننده به مجازات قتل عمدی یا شروع به قتل عمدی محکوم خواهد شد.‌
۳) شروع به خودکشی فاقد مجازات است.۶۳>
جالب است بدانیم که در حقوق جزای انگلستان، <پیمان خودکشی>(‌‌Suicide Pact) سبب می‌شود که برخی از قتل‌های عمدی به <غیرعمدی ارادی> تبدیل شوند. توضیح اینکه از قدیم‌الایام در انگلستان، قتل‌های غیرعمد به قتل‌های <غیرعمد ارادی> و <غیر عمد غیرارادی> تقسیم شده‌اند. <قتل غیرعمد ارادی> زمانی به وقوع می‌پیوندد که متهم، سوءنیت قبلی لازمه برای ارتکاب قتل عمد را داراست، اما به لحاظ وجود عذر خاصی مثل تحریک یا مسئولیت مخففه و یا به دلیل اینکه ارتکاب قتل متعاقب یک <پیمان خودکشی> صورت گرفته است، قابل سرزنش کمتری می‌باشد.۶۴به هر حال به موجب بخش (۱) ۴ <قانون قتل: > <کسی که متعاقب یک پیمان خودکشی که بین او و دیگری منعقد شده است، دیگری را کشته و یا در کشته شدن او توسط شخص ثالثی شرکت می‌کند، مقصر به ارتکاب قتل غیرعمد خواهد بود و نه قتل عمد.> همچنین به موجب بخش (۳)۴ <قانون قتل: > <[یک پیمان خودکشی عبارت است از] توافق بین دو یا چند نفر با هدف کشته شدن همه آنها، اعم از اینکه هر یک بخواهد جان خود را بگیرد یا خیر، لیکن آنچه را که شخص وارد شونده به یک پیمان خودکشی انجام می‌دهد، نمی‌توان پیمان خودکشی تلقی نمود... مگر آنکه در حالی انجام شود که عزم راسخ او مردن در پی آن پیمان بوده باشد.۶۵>
باید توجه داشت که اگر اتهام متهم ارتکاب قتل عمد باشد، بار اثبات اینکه یک پیمان خودکشی وجود داشته است، احتمالا براساس اصل <توازن احتمالات>(‌‌balance of probabilities) بر عهده او خواهد بود. اما به هر حال قتل ارتکاب یافته در جریان یک پیمان خودکشی، جرمی به موجب <قانون قتل> است و نه براساس <قانون خودکشی.> بدین ترتیب، این گونه موجب مرگ شدن <قتل غیرعمد> محسوب می‌شود.۶۶
▪ خودکشی از دیدگاه حقوق جزای ایران‌
در شریعت اسلام و منطق قرآن، خودکشی به عنوان ارتکاب فعل حرام، ممنوع شده و به تبع آن دارای عقوبت اخروی خواهد بود. ۶۷ اما درمورد خودکشی از دیدگاه حقوق کیفری ایران، باید دانست مادام که فعل یا ترک فعلی را قانونگذار جرم نشناخته و برای آن مجازات یا اقدامات تامینی تعیین نکرده است، ولو این افعال یا ترک افعال زشت و ناپسند باشند، قابل تعقیب و مجازات نیستند. از این رو، افعالی مانند خودکشی یا خودزنی که در اسلام گناهانی بزرگ محسوب می‌شوند، چون در قوانین کیفری به عنوان جرم شناخته نشده‌اند، قابل طرح و رسیدگی در محاکم نخواهند بود.۶۸ در واقع، تعیین جرم از وظایف منحصر قانونگذار است. لذا در اجرای این وظیفه، قانونگذار باید کوشش کند افعال مجرمانه را به صراحت و بدون ابهام تعیین کند تا بعدا به بهانه تفسیر، دادرسان نتوانند آزادی‌های مردم را به مخاطره اندازند. به عبارت دیگر، هیچ چیز مهمتر از آن نیست که مخاطبان قانونگذار به درستی تکلیف خود را بدانند تا بتوانند آن را دقیقا ادا نمایند.۶۹‌
در قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴ شمسی و اصلاحات آن در سال ۱۳۵۲، خودکشی جرم نبود و اساسا راجع به خودکشی، شورع به خودکشی، معاونت و مشارکت در خودکشی مجازاتی پیش‌بینی نشده بود.۷۰
در حال حاضر نیز در قوانین جزایی ایران خودکشی یا شروع به آن جرم نبوده و مجازاتی ندارد، زیرا اعمال کیفر نسبت به خودکشی کننده واجد جنبه پیشگیری نیست و هر نوع عکس‌العمل قانونی، موجب لطمه مادی و معنوی فامیل و بستگان وی خواهد شد. در واقع با فقدان نص خاصی در مورد خودکشی یا شروع به آن، این عمل قابل مجازات نیست۷۱ (اصل قانونی بودن جرایم و مجازات‌ها).در عین حال باید توجه داشت که سایر صدمات بدنی شخصی، در صورتی که توام با مسئولیت خاص باشد در مواردی جرم و قابل مجازات است.۷۲بنابراین از غیرقابل مجازات بودن خودکشی نباید چنین نتیجه گرفت که سایر صدمات بدنی که کسی به انگیزه خاص، شخصا به خود وارد می‌کند(مثل اینکه آگاهانه عضوی از اعضای بدن خود را به منظور فرار از انجام خدمت وظیفه عمومی ناقص نماید) قابل مجازات نیست، بلکه این قبیل صدمات شخصی بدنی به عنوان عمل مجرمانه، ممنوع و قابل مجازات می‌باشند.
۷۳ به طور مثال، مطابق ماده ۵۹ قانون سابق مجازات جرایم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران (مصوب ۱۳۷۱): <هر کس برای معافیت از خدمت نظام و یا تهدید فرمانده یا رئیس و یا دیگر افراد مافوق عمدا به نحوی به خود صدمه‌ای وارد کند که مستلزم معافیت از خدمت باشد، علاوه بر انجام خدمت مقرر به حبس از ۶ ماه تا ۳ سال محکوم می‌شود.> مثال دیگری که در این مورد می توان ذکر نمود ماده ۵۱ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح (مصوب بهمن ۱۳۸۲) است. مطابق ماده فوق <هر نظامی که برای فرار از کار یا انجام وظیفه و یا ارعاب و تهدید فرمانده یا رئیس و یا هر مافوق دیگر یا برای تحصیل معافیت از خدمت و یا انتقال به مناطق مناسبتر و یا کسب امتیازات دیگر عمدا به خود صدمه وارد آورد یا تهدید به خودزنی نماید یا به عدم توانایی جسمی یا روحی متعذر شود و بنا به گواهی پزشک نظامی یا پزشکان قانونی، تمارض او ثابت گردد و یا در انجام وظایف نظامی بی‌علاقگی خود را در موارد متعدد ظاهر کند به نحوی که در تضعیف سایر نیروهای نظامی موثر باشد، علاوه بر جبران خسارت وارده به ترتیب زیر محکوم می‌گردد:
ـ هرگاه در مقابل دشمنان باشد چنانچه عمل وی موجب اخلال در نظم (به هم خوردن امنیت کشور) و یا شکست جبهه اسلام گردد، به مجازات محارب و در غیر این صورت به حبس از دو تا ده سال.
ـ هرگاه در زمان جنگ باشد و در مقابل دشمنان نباشد، به حبس از یک تا پنج سال.
ـ در سایر موارد به استثناء مواردی که صرفا تخلف انضباطی محسوب می‌شود به حبس از سه ماه تا یک‌سال.‌
تبصره - مرتکبان جرایم مذکور در نتیجه اعمال فوق از هیچ امتیازی برخوردار نمی‌گردند و خدمت خود را مطابق مقررات انجام خواهند داد مگر آنکه ادامه خدمت به هیچ وجه مقدور نباشد.۷۴>به هر حال در مورد شرکت در خودکشی در حقوق جزای ایران، به نظر می‌رسد این فرض قابل تحقق باشد. فرض شرکت در خودکشی به این صورت قابل تصور است که فردی یک سر طنابی را که به گردن خود پیچیده است به دیگری داده و سر دیگر طناب را نگهداشته و هر دو نفر با کشیدن دو سر طناب، موجبات مرگ خودکشی کننده را فراهم سازند.
به نظر می‌رسد در این فرض، اولیاء مقتول بتوانند نصف دیه قاتل را به وی پرداخت کرده و او را قصاص نمایند.۷۵اما در مورد معاونت در خودکشی باید بیان داشت از آنجایی که قانونگذار معاونت در جرم را به عنوان جرم مستقل نمی‌شناسد، بلکه در این مورد از نظریه <مجرمیت عاریه‌ای> (مجرمیت استعاره‌ای) پیروی کرده است، بدین معنی که تحقق معاونت در جرم وابسته و منوط به اقدام مجرمانه‌ای است که مباشر جرم مرتکب می‌شود و هرگاه عملی قانونا جرم تلقی نشود احراز معاونت درآن هم قابل تصور نیست، لذا چون نفس ارتکاب خودکشی جرم و قابل مجازات نیست، معاونت در آن نیز جرم تلقی نشده و فاقد کیفر می‌باشد.۷۶
به طور مثال، زن و شوهری متفقا تصمیم می‌گیرند که با خودکشی به حیات خود خاتمه دهند؛ برای تحقق این امر، زن در آشپزخانه دراز کشیده و شوهرش نیز پس از باز کردن شیر گاز در روی زمین می‌خوابد. پس از مدتی زن به دلیل مسمومیت با گاز فوت می‌شود، ولی شوهرش بنا به دلایلی همچون پشیمان شدن یا سر رسیدن همسایه‌ها یا قطع گاز،‌زنده می‌ماند. در اینجا سوال این است که آیا شهر قاتل همسرش محسوب می‌شود یا اینکه مباشر نبوده و صرفا معاونت در خودکشی او نموده است؟۷۷ پاسخ به این سوال چندان آسان نیست. بر طبق حقوق جزای انگلستان، شاید بتوان عمل شوهر را تحت عنوان <قرارداد خودکشی> تلقی نمود و او را مرتکب <قتل غیرعمد ارادی> دانست که البته چنین تفسیری <موسع> بوده و نمی‌تواند ملاک عمل قرار گیرد، چرا که تفسیر قوانین جزایی باید <مضیق> بوده و به نفع متهم انجام گیرد.
از دیدگاه فقهی، در فرض سوال فوق عده‌ای از نظریه‌پردازان اهل سنت معتقدند که شوهر به دلیل اقدام به خودکشی که فعلی حرام است، مجرم بوده و دارای مجازات تعزیری است.۷۸همچنین با توجه به اینکه قواعدی همچون <لکل معصیه` التعزیر> برای هر گناه، تعزیری وجود دارد)، <کل فعل الحرام فعلیه `العقوبه> (هر فعل حرامی دارای کیفر است) و <کل من فعل محرما اوترک واجبا کان للامام تعزیره> (هرکس فعل حرامی انجام دهد یا ترک واجبی کند، بر امام است که او را تعزیر کند) در کتاب‌های فقهای شیعه وجود داشته و بسیاری از علمای برجسته امامیه همچون <علامه حلی> و <میرعبدالفتاح مراغه‌ای به آنها تصریح داشته‌اند۷۹، بعید نیست که بتوان برای شوهر قائل به مجازات تعزیری به عنوان اقدام‌کننده به خودکشی (که فعلی حرام است) شد. البته از دیدگاه فقهی، شوهر در خودکشی همسرش معاونت نیز نموده است و از این جهت، مرتکب <اعانت براثم> شده و مستوجب تعزیر می‌باشد.۸۰‌
نکته مهم در سوال فوق این است که اگرچه برخی از اساتید ممکن است معتقد به قاتل بودن عمدی شوهر باشند، اما عده‌ای دیگر نیز بحث <رضایت مجنی‌علیه> را (که همان زن است) به عنوان یکی از <علل موجهه جرم> (اسباب اباحه) مطرح می‌سازند همچون <قتل از روی ترحم) که به موجب قوانین برخی کشورها مثل هلند مجاز می‌باشد.۸۱‌ البته غالب اساتید حقوق جزا، بحث <رضایت مجنی علیه> را در مورد قتل نمی‌پذیرند و همواره کشته شدن یک شخص را توسط دیگری با رضایت خودمقتول، قتل تلقی کرده و معتقد به مجازات قاتل هستند.۸۲‌ اما در فرض فوق، اگر عمل شوهر را مباشرت در قتل تلقی نکرده و معاونت در خودکشی بدانیم، چون طبق قوانین جزایی ایران خودکشی جرم نیست، ‌لذا معاونت و مساعدت در خودکشی نیز عنوان معاونت نداشته و قابل مجازات نمی‌باشد.
به هر حال باید توجه داشت که از بین بردن خودکشی در جهان معاصر، بسیار بعید و دشوار به نظر می‌رسد؛ اما تدابیری می‌توان به کار برد تا میزان خودکشی را به نحو موثری کاهش داد. این تدابیر از یک سو علیه علل و عوامل خودکشی و از سوی دیگر در تقویت عوامل بازدارنده از انتحار خلاصه می‌شوند. در زمینه نخست باید با کلیه عواملی که موجب شیوع اعتیاد به الکل و قمار یا افزایش نابسامانی خانواده‌ها و از هم پاشیدگی آنها می‌شود، مبارزه کرد. در واقع، جلوگیری از خودکشی و درمان شروع کنندگان به آن فقط در صورتی موفقیت‌آمیز خواهد بود که تمام علل و عوامل خودکشی اعم از علل فردی یا درونی (شامل عوامل روحی - روانی و جسمی - زیستی) و علل بیرونی یا خارجی (شامل عوامل محیطی - اجتماعی) تحت بررسی قرار گرفته و این عوامل آنقدر تغییر داده شوند تا اینکه <تمایل به تخریب خود> در شخص انتحارکننده تغییر شکل یابد.۸۶‌
در مورد خودکشی باید توجه داشت که اقدامات اجتماعی و درمان‌های بدنی گاهی اوقات لازم و در بعضی موارد نیز کمک‌کننده هستند. اما در هر صورت، روان درمانی برای درک مفهوم احتیاج به خودکشی، یکی از قواعد اساسی هر برنامه مستدل درمانی بیماران مبتلا به خودکشی می‌باشد. درمان موفقیت‌آمیز باید برحسب نوع بیمار و طبیعت او و میزان اختلال روانی وی، مختلف و متفاوت باشد. تمام کشفیات این مطلب را تاکید می‌کنند که اگر درمان‌کننده حساسیت، گرمی، علاقه، همدردی و مداومت در درمان داشته باشد، تاثیر بیشتری در درمان خواهد داشت. در محیط بیمارستان، امکان موفقیت در درمان شروع‌کنندگان به خودکشی بیشتر است. در واقع بهتر است فرد در محیطی قرار گیرد که روابط انسانی در آن آزاد و آسان می‌باشد، زیرا در محیط‌هایی که پیشگیری‌ها و احتیاط‌های لازم و همچنین قوانین علیه خودکشی، بیشتر از حد شدید باشند، درمان چندان موفقیت‌آمیز نخواهد بود. به کار بردن <درمان‌های شوک‌آمیز> در بیمارستان‌ها هم هیچ‌گونه اثر موثر و مستقیمی بر روی ازدیاد یا کاهش خودکشی ندارد.۸۷‌
در زمینه دوم، یعنی تقویت عوامل بازدارنده از خودکشی، باید به تقویت نظام خانوادگی و حفظ آن و اعتلای سطح تربیت و تقویت ایمان همت گماشت. ایمان مذهبی تاثیری شگرف و معجزه‌آسا در تقلیل خودکشی و حتی جنایت دارد. در واقع، ایمان مذهبی نیرومندترین وسیله جلوگیری از خودکشی و جنایت است. بنابراین باید شورمذهبی افراد را برانگیخت.۸۸ همچنین باید توجه داشت که خانواده از نظر روانی تاثیر بسزایی در روحیات و خلقیات فرد می‌گذارد و انسان را به کمال معنوی و روحانی نزدیک می‌سازد. تشکیل خانواده به شخص معیل، امنیت روانی خاصی اعطا می‌کند و او را از سردرگمی‌ها، مایوس شدن‌ها و به آخر خط رسیدن‌ها باز می‌دارد. از این رو، آمارخودکشی در بین متاهلین کمتر از افراد مجرد است.۸۹ از جمله شواهدی که نشان می‌دهد پیوندهای قوی‌تر فرد با دیگران موجب کاهش اقدام به خودکشی در هنگام مواجهه با مشکلات زندگی می‌شود، ارتباط بین طلاق و خودکشی می‌باشد. همچنان نرخ خودکشی افراد طلاق گرفته از متاهلان بسیار بالاتر است و حتی میزان خودکشی این افراد از مجردها و بیوه‌ها نیز بیشتر می‌باشد، در حالی که کمترین نرخ خودکشی برای متاهلان دارای فرزند گزارش شده است.۹۰‌
خانواده‌ها و مربیان باید به نحوی دقیق و محبت‌آمیز رفتار کودکان و نوجوانان را تحت نظر بگیرند. روحیه انزواطلبی و بی‌قیدی فرزندان می‌تواند نوعی زنگ خطر باشد و باید آن را مهم شمرد. نسبت به زودرنجی و افسردگی نوجوانان و جوانان نیز باید توجه نمود و حسب مورد از مراکز مشاوره روانی برای چاره‌جویی استمداد کرد.
به این ترتیب، لزوم توسعه مراکز مشاوره روانی و بررسی و آموزش پیشگیری از خودکشی در شهرهای بزرگ کاملا محسوس است. مسئولین امور اجتماعی باید در جهت رفع نیازهای اجتماعی افراد هدایت گردند. بهبود خدمات پزشکی، بهزیستی، اقتصادی و اجتماعی و همچنین تشخیص استعدادها و تامین کار در خور شایستگی افراد و بهره‌وری صحیح از نیروهای انسانی، سهم موثری در کاهش خودکشی دارند.
امیر شریفی خضارتی - کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم‌شناسی
پی‌نوشتها:‌
۱‌- پرفیت، آلن: پاسخ‌هایی به خشونت، مترجم، مرتضی محسنی، تهران: انتشارات گنج دانش، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص ۷۳-.۷۲‌
۲‌- کی‌نیا، مهدی: مبانی جرم‌شناسی، ج ۱، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ هفتم، ۱۳۸۴، ص .۴۵۴‌
۳‌- اردبیلی، محمدعلی: حقوق جزای عمومی، ج ۱، تهران، نشر میزان، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص .۷۲‌
۴‌- شهید ثانی، زین‌الدین بن علی: تحریرالروضه فی‌شرح اللمعه، گردآوری: علیرضا امینی و محمدرضا آیتی، ج ۲، قم: انتشارات طه، چاپ ششم، ۱۳۸۳، ص .۲۵۹‌
۵‌- طباطبایی، محمدحسین: المیزان فی‌تفسیرالقرآن، مترجم: محمدباقر موسوی، ج ۴، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۳، ص ۵۰۶-.۵۰۵‌
۶‌- مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از محققان: تفسیر نمونه، ج ۳، قم: دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و چهارم، ۱۳۷۵، ص .۳۵۶‌
۷- هاشمی رفسنجانی، اکبر و جمعی از محققان: تفسیر راهنما، ج ۳، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص ۳۵۳-.۳۵۱‌
۸- آقایی، محمدعلی: آیات الاحکام حقوقی <مدنی - کیفری>، تهران: انتشارات خط سوم، چاپ دوم، ۱۳۸۱، ص .۱۳۵‌
۹‌- همان منبع، همان صفحه.‌
۱۰- محمدی، ابوالحسن: مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۲، ص .۱۶۷ برخی از محققان خبر را اعم از حدیث دانسته و معتقدند خبر نقل سنت از پیامبر و غیر اوست، اما حدیث صرفا مربوط به نقل سنت از پیامبر می‌باشد. روایت را نیز عمدتا به معنای حدیث می‌دانند. ر.ک. اولیائی، مصطفی: تحول علم حدیث، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ص ۸-.۷‌
۱۱‌- شیخ حرعاملی: وسائل‌الشیعه الی تحصیل المسائل الشرعیه، کتاب القصاص، باب ؛۵ به نقل از عبدالحسین دستغیب: گناهان کبیره، ج ۱، تهران: انتشارات یاسر، بی‌تا، ص .۱۱۸‌
۱۲‌- کلینی، محمدبن یعقوب: اصول کافی؛ به نقل از عبدالحسین دستغیب: ماخذ پیشین، ص .۱۱۹‌
۱۳‌- طباطبایی، محمدحسین: ماخذ پیشین، ص .۵۰۹‌
۱۴‌- جبیره باندی است که روی دست و پای شکسته یا آسیب دیده می‌بندند.‌
۱۵‌- طباطبایی، محمدحسین: ماخذ پیشین، ص ۵۰۹-.۵۰۸‌
۱۶‌- مظاهری، حسین: اخلاق در خانه <فضائل و رذائل اخلاقی>، قم: نشر اخلاق، چاپ نهم، ۱۳۸۲، ص ۱۰۳-.۱۰۲‌
۱۷‌- همان، ص .۱۰۳‌
۱۸‌- محمدی، ابوالحسن: ماخذ پیشین، ص ۱۹۱.‌
۱۹‌- حاج شیخ عباس قمی (محدث قمی): سفینه‌البحار، ج ۲، ص ؛۴۰۷ به نقل از مصطفی زمانی، پیمان زناشویی، قم: انتشارات مهدی یار، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۳۰-۲۹.‌
۲۰- نجفی اصفهانی، محمدحسن: جواهرالکلام فی‌شرح شرایع‌الاسلام، ج ۱، ص ۵۱.‌
۲۱‌- برای مطالعه در مورد حالت اضطرار ر.ک. شریفی خضارتی، امیر: مقاله <ضرورت یا اضطرار در حقوق کیفری>، روزنامه اطلاعات، ۲۷/۱۰/۸۶ - ۴/۱۱/۸۶ - ۱۱/۱۱/۸۶، شماره‌های ۲۴۱۰۸- ۲۴۱۱۳ -۲۴۱۱۹‌.
۲۲‌- ر.ک. شریفی خضارتی، امیر: مقاله <قتل از روی ترحم>، روزنامه اطلاعات، ۲۰/۴/۸۷ - ۲۷/۴/۸۷، شماره‌های ۲۴۲۳۸ - ۲۴۲۴۳‌.
۲۳‌- قاعده <لاضرر> دارای تواتر معنوی است. <متواتر معنوی> خبری است که با الفاظ مختلف به طور متواتر نقل شده است ولی همه آنها مفید یک معنا باشند. اخباری که درباره <لاضرر> رسیده‌اند احادیث متواتری از حیث معنا هستند، ولی الفاظ آنها مختلف است چنانکه در خبری داریم <لاضرر ولاضرار علی مومن> و در روایت دیگری آمده است <لاضرر و لاضرار فی‌الاسلام.> البته احادیثی در مورد <لاضرر> به مضامین دیگر نیز وارد شده‌اند. به هرحال شان نزول این قاعده مربوط به سخن پیامبر(ص) در مورد اذیت و آزارهای سمره بن جندب> است. <سمره بن جندب> در جوار خانه یک مرد انصاری درخت خرمایی داشت که راه رسیدن به آن درخت از داخل ملک مرد انصاری بود. او برای سرکشی به درخت مجبور بود از خانه مرد انصاری عبور کند و این کار باعث مزاحمت مکرر بود. سرانجام عرصه به صاحب خانه تنگ شد و به سمره بن جندب گفت: تو بدون اذن و اطلاع وارد منزل من می‌شوی، در حالی که ممکن است اعضاء خانواده من وضعیت مناسبی نداشته باشند. پس از این به بعد برای عبور اجازه بگیر. اما سمره بن جندب گفت: چون راه درخت من از خانه توست پس نیازی به اجازه ندارم. مرد انصاری ناچارا به پیامبر(ص) شکایت کرد. پیامبر(ص) به سمره فرمود: از این درخت دست بردار و من به ازای آن درخت دیگری با همین اوصاف به تو می‌دهم. سمره قبول نکرد. پیامبر(ص) فرمود: به جای این درخت، درختی در بهشت به تو می‌دهم. باز هم سمره قبول نکرد. پیامبر هم فرمود: <انک رجل مضار و لاضرر و لاضرار علی مومن> (تو مرد ضرر زننده‌ای هستی و به مومن کسی نباید ضرر بزند) و سپس دستور داد که آن درخت را بکندند و نزد سمره‌بن جندب بیاندازند. طوبایی، محمدحسن: جزوه درس <قواعد فقه۱>، دوره کارشناسی حقوق دانشگاه آزاد اسلامی - واحد تهران مرکزی، دانشکده حقوق، سال تحصیلی ۸۴-۱۳۸۳، ص ۳۶-۳۵.‌
۲۴‌- محمدی، ابوالحسن: ماخذ پیشین، ص۳۵۰.‌
۲۵- علی احمدی، حسین: جزوه درس <قواعد فقه۲>، دوره کارشناسی حقوق دانشگاه آزاد اسلامی - واحد تهران مرکزی - دانشکده حقوق، سال تحصیلی ۸۵-۱۳۸۴، ص .۱۸‌
۲۶‌- ولیدی، محمدصالح: حقوق جزای اختصاصی <جرایم علیه اشخاص>، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم، ۱۳۸۰، ص ۱۴۱‌.
۲۷‌- همان منبع، همان صفحه.
۲۸- منظور از <انصراف> در علم <اصول فقه> این است که ذهن از معنایی روی برگرداند یا بدان متوجه شود. انصراف بر چند قسم بوده و برخی از محققان اقسام آن را تا ده مورد گفته‌اند، اما مهمترین آنها عبارتند از: انصراف بدوی یا ابتدایی و انصراف ناشی از کثرت استعمال لفظ در بعضی از مصادیق.ر.ک. محمدی: ابوالحسن: ماخذ پیشین، ص .۱۳۶
۲۹- گرجی، ابوالقاسم و دیگران: دیات، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۲، ص۷۹‌ - ۷۸.
۳۰- برای مطالعه در مورد عاقله ر.ک. شامبیاتی، هوشنگ: حقوق جزای عمومی، ج ۲، تهران: انتشارات مجد - ژوبین، چاپ یازدهم، ۱۳۸۲، ص ۱۵۵ - ۱۴۷.
۳۱- گرجی، ابوالقاسم و دیگران: ماخذ پیشین، ص ۷۹.
۳۲- موسوی خویی، سیدابوالقاسم: مبانی تکمله المنهاج، ج۲، ص ؛۱۷ به نقل از ابوالقاسم گرجی و دیگران: حدود، تعزیرات و قصاص، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص ۱۳۶.
۳۳- همان منابع، همان صفحات.
۳۴- ولیدی، محمدصالح: ماخذ پیشین، ص ۱۳۹.
۳۵- <هاراگیری> گاهی به صورت فردی و گاهی نیز در حضور سایر اشخاص بود. در هاراگیری فردی <سامورایی> شکم خود را با خنجر می‌درید. هاراگیری در حضور سایر اشخاص نیز دارای آداب خاصی بود. از جمله اینکه پارچه سفیدی به دور شکم هاراگیری‌کننده بسته می‌شد و شخص دیگری هم با شمشیر در بالای سر او قرار می‌گرفت. در سال ۱۹۶۵ کارگردان نامدار ژاپن <ماساکی کوبایاشی> فیلمی تحت عنوان <هاراگیری> ساخت. این فیلم با بازی <توشیرو میفونه> جزء آثار ماندگار سینمای ژاپن و جهان است.
۳۶- صدیق سروستانی، رحمت‌الله: آسیب‌شناسی اجتماعی(جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی) ، تهران: انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص ۱۵۰.
۳۷- کی‌نیا، مهدی: ماخذ پیشین، ص .۴۳.
۳۸- همان، ص ۴۳۶ .
۳۹- محسنی، مرتضی: دوره حقوق جزای عمومی <مسئولیت کیفری>، تهران: انتشارات گنج دانش، چاپ اول، ۱۳۷۶، ص ۸ .
۴۰- همان، ص ۹ - ۸ .
۴۱- همان، ص ۹ .
۴۲- پاد، ابراهیم: حقوق کیفری اختصاصی، ج ۱، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۴۸، ص .۳۱
۴۳- همان منبع، همان صفحه.
۴۴- محسنی، مرتضی: ماخذ پیشین، ص .۱۰
۴۵- پاد، ابراهیم: ماخذ پیشین،‌ص .۳۲
۴۶- همان منبع، همان صفحه.
۴۷- ولیدی، محمدصالح: ماخذ پیشین، ص .۱۴۰
۴۸- التاویلا، انریکو: روان‌شناسی قضایی، مترجم: مهدی‌ کی‌نیا، ج۱، تهران: انتشارات مجد، چاپ دوم، ۱۳۸۴، ص .۲۰۷
۴۹- گلدوزیان، ایرج: حقوق جزای اختصاصی <جرایم علیه تمامیت جسمانی و ...>، تهران: انتشارات دانشگاه تهران چاپ یازدهم، ۱۳۸۴، ص .۵۶‌
۵۰‌ - کی‌نیا، مهدی: ماخذ پیشین، ص .۴۳۷
۵۱ - گلدوزیان، ایرج: ماخذ پیشین، ص .۵۵
۵۲ - التاویلا،‌ انریکو: ماخذ پیشین، پاورقی ص .۲۰۷
۵۳ - همان منبع، همان صفحه.
۵۴- همان منبع، همان صفحه.
۵۵ - همان، ص .۲۲۸
۵۶ - پاد، ابراهیم: ماخذ پیشین، ص .۳۲
۵۷ - کی‌نیا، مهدی: ماخذ پیشین، ص .۴۵۲
۵۸ - براندون، استیو: مروری بر حقوق جزای انگلستان، ترجمه و توضیحات: حسین میرمحمد صادقی، تهران: نشر حقوقدان ، چاپ اول، ۱۳۷۵، ص .۸۴
۵۹ - کی‌نیا، مهدی: ماخذ پیشین، ص .۴۵۱
۶۰ - براندون، استیو: ماخذ پیشین، ص .۸۵
۶۱ - کی‌نیا، مهدی: ماخذ پیشین، ص .۴۵۲
۶۲- گلدوزیان، ایرج: ماخذ پیشین، ص .۶۰
۶۳ - همان، ص ۶۱ - .۶۰
۶۴ - کلارکسن، سی‌ام وی: تحلیل مبانی حقوق جزا، مترجم: حسین میرمحمد صادقی، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه شهید بهشتی، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص .۱۸۶
۶۵- براندون، استیو: ماخذ پیشین، ص ۸۵ - .۸۴
۶۶ - همان، ص .۸۵
۶۷ - ولیدی، محمدصالح: ماخذ پیشین، ص .۱۴۱
۶۸- اردبیلی، محمدعلی: ماخذ پیشین،ص .۱۴۳
۶۹ - همان منبع، همان صفحه.
۷۰- ولیدی، محمدصالح: ماخذ پیشین، ص .۱۴۱
۷۱- گلدوزیان، ایرج: ماخذ پیشین، ص ۵۶ و .۵۴
۷۲- همان، ص ۵۷ - .۵۶
۷۳- ولیدی، محمدصالح: ماخذ پیشین، ص .۱۴۲
۷۴- گلدوزیان، ایرج: ماخذ پیشین، ص .۵۷
۷۵ - همان، ص ۶۰ - .۵۹
۷۶ - ولیدی،محمدصالح: ماخذ پیشین،ص۱۴۲- ۱۴۱
۷۷- شامبیاتی، هوشنگ: ماخذ پیشین، ص .۲۳۵
۷۸- همان، ص .۲۳۶
۷۹- برخی از فقهای بزرگ شیعه همچون <مولی احمد مقدس اردبیلی> صاحب <مجمع الفائده و البرهان>، <فاضل هندی> صاحب <کشف اللثام> و <سیدعلی طباطبایی> صاحب <ریاض المسائل> در قائده مذکور تردید کرده‌اند.‌
۸۰‌ - برای مطالعه در مورد اعانت براثم ر.ک. شریفی خضارتی، امیر: مقاله <اعانت براثم در حقوق جزای اسلام> ، روزنامه اطلاعات، ۲۱/۹/۸۷ -۲۵/۹/۸۷ - ۲/۱۰/۸۷، شماره‌های ۲۴۳۶۰ - ۲۴۳۶۳ - .۲۴۳۶۷
۸۱ - ر.ک. شریفی خضارتی، امیر: مقاله <قتل از روی ترحم>، روزنامه اطلاعات، ۲۰/۴/۸۷ - ۲۷/۴/.۸۷
۸۲ - اردبیلی، محمدعلی: ماخذ پیشین، ص .۱۸۹
۵۶‌- کی‌نیا، مهدی: ماخذ پیشین، ص .۴۵۱‌
۵۷‌- صدیق سروستانی، رحمت‌الله: ماخذ پیشین، ص .۱۵۰‌
۵۸‌- <سزار لمبروزو> یک پزشک بود که در روان پزشکی تخصص گرفت و حرفه اصلی وی استادی پزشکی قانونی در دانشگاه <تورین> بود. نام وی با انتشار کتاب معروفش <انسان جنایتکار> در سال ۱۸۷۶ بر سر زبان‌ها افتاد. برای مطالعه بیشتر ر.ک. جرج ولد، توماس برنارد، جفری اسینپس: جرم‌شناسی نظری، مترجم: علی شجاعی، تهران: انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص ۵۸-.۵۴‌
۵۹‌- کی‌نیا، مهدی: ماخذ پیشین، ص .۴۵۰‌
۶۰‌- همان، ص .۴۳۰
۶۱‌- همان منبع، همان صفحه.‌
۶۲‌- همان منبع، همان صفحه.‌
۶۳‌- همان، ص .۴۳۵‌
۶۴‌- همان، ص ۴۴۰-.۴۳۹‌
۶۵‌- همان، ص .۴۴۱‌
۶۶‌- همان، ص .۴۴۲‌
۶۷‌- همان، ص .۴۴۳‌
۶۸‌- همان منبع، همان صفحه.‌
۶۹‌- نوربخش، جواد - معنوی، عزالدین: ماخذ پیشین، ص .۶۷‌
۷۰‌- همان، ص ۶۸-.۶۷‌
۷۱‌- <نوروز> ‌‌‌‌(Neurosis) که به <روان نژندی> یا <روان رنجوری> ترجمه شده است گروه وسیعی از انواع بیماری‌های روانیهمچون اضطراب، وسواس، هیستری، ضعف عصبی، ضعف روانی و خودبینی را شامل می‌گردد. روان‌رنجوری در مقابل روان‌پریشی قرار دارد. برای مطالعه بیشتر ر.ک. امیر شریفی خضارتی: انحرافات جنسی (مطالعه تطبیقی جرم‌شناسی و فقهی)، ص ۲۹۲-.۲۹۰‌
۷۲‌- نوربخش، جواد - معنوی، عزالدین: ماخذ پشین، ص .۶۸ همچنین ر.ک. معصومه غضنفری مقدم: مقاله <این گناه نابخشودنی>، روزنامه اطلاعات، بخش ضمیمه، مورخ ۳۱/۴/۸۷، شماره .۲۴۲۴۶‌
۷۳‌- صدیق سروستانی، رحمت‌الله: ماخذ پیشین، ص ۱۵۹ و .۱۵۲‌
۷۴‌- همان، ص ۱۶۳-.۱۶۲‌
۷۵‌- کی‌نیا، مهدی: ماخذ پیشین، ص ۴۵۳-.۴۵۲‌
۷۶‌- نوربخش، جواد - معنوی، عزالدین: ماخذ پیشین، ص .۸۶‌
۷۷‌- صدیق سروستانی، رحمت‌الله: ماخذ پیشین، ص ۱۶۴-.۱۶۳‌
۷۸‌- نوربخش، جواد - معنوی، عزالدین: ماخذ پیشین، ص .۸۶‌
۷۹‌- نوربها، رضا: ماخذ پیشین، ص .۵۱‌
۸۰‌- نوربخش، جواد - معنوی، عزالدین: ماخذ پیشین، ص ۸۷-.۸۶‌
۸۱‌- صدیق سروستانی، رحمت‌الله: ماخذ پیشین، ص .۱۶۴‌
۸۲‌- نوربخش، جواد - معنوی، عزالدین: ماخذ پیشین، ص .۸۷
۸۳‌- محمدی‌نیا، اسدالله: بهشت جوانان، قم: انتشارات سبط اکبر، چاپ بیست و یکم، ۱۳۸۴، ص ۱۸۱-.۱۸۰
۸۴‌- برای مطالعه بیشتر ر.ک اردبیلی، محمدعلی: حقوق جزای عمومی، ج۱، تهران: نشر میزان، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص ۹۹-.۹۷‌
۸۵‌- نجفی ابرندآبادی، علی حسین: مقاله <پیشگیری عادلانه از جرم>، مجموعه مقالات در تجلیل از استاد دکتر محمد آشوری، تهران: انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص .۵۶۹‌
۸۶‌- کی‌نیا، مهدی: ماخذ پیشین، ص ۴۵۴-.۴۵۳‌
۸۷‌- نوربخش، جواد - معنوی، عزالدین: ماخذ پیشین، ص ۷۰-.۶۹‌
۸۸‌- کی‌نیا، مهدی: ماخذ پیشین، ص .۴۵۴‌
۸۹‌- دیانی، عبدالرسول: حقوق مدنی خانواده (ازدواج و انحلال آن)، تهران: انتشارات امید دانش، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص .۹‌
۹۰‌- صدیق سروستانی، رحمت‌الله: ماخذ پیشین، ص .۱۶۶‌
منبع : روزنامه اطلاعات


همچنین مشاهده کنید