جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

چه چیزی عاید اسراییل شد؟!


چه چیزی عاید اسراییل شد؟!
ریچارد فالک استاد بازنشسته قوانین بین المللی در دانشگاه پرینستون آمریکا، گزارشگر حقوق بشری سازمان ملل متحد در مناطق اشغالی و عضو تحریریه روزنامه Nation است. او نویسنده چندین کتاب از جمله "هزینه‌های جنگ" ، " قوانین ‌بین‌المللی"، " سازمان‌ملل" و " نظم جهان بعد از عراق" می‌باشد. مقاله‌ای که از نظر می گذرانید توسط هاتف خالدی ترجمه و در تاریخ ۲۲ ژانویه ۲۰۰۹ در روزنامه Nation منتشر شده است.
اکنون که آتش بس در غزه برقرار شده است، سوالی که در این میان به وجود می آید این است که اسراییل چه چیزی را در این معرکه به دست آورده است. به طور قطع آمار و ارقام تلفات و هم چنین برتری و چیرگی ارتش اسراییل، از او یک پیروز در میدان جنگ ساخته است اما این ارزیابی تحت عنوان "ماموریت به انجام رسید"، مانند آنچه که در عراق شاهد بودیم، یک ارزیابی شتاب زده و گمراه کننده است.
اگرچه حماس نتوانست در مقابل قدرت و توان نیروهای مسلح اسراییل زورآزمایی کند، اما این جنگ در قلبها و اذهان فلسطینیان یک نبرد بزرگ پیروزمندانه است. اخبار و گزارش‌ها از نوار غزه، کرانه باختری و (Diaspora) سرزمین هایی که به اشغال یهودیان درآمده است حاکی از خشم گسترده نسبت به تشکیلات خودگردان فلسطین (فتح) به خاطر انفعال و بی کنشی آنان و در مقابل افزایش حمایت و مقبولیت حماس است.
محبوبیت حماس به خاطر مقاومت مصمم و با اراده عملیات نظامی آنها در مقابل وحشی گری ها و اشغال گری های اسراییل، حتی در میان سکولارهای فلسطینی افزایش یافته است. ولی اگر حماس به عنوان نیروی سیاسی مسلط و غالب در تمام سرزمین‌های اشغالی فلسطین شناخته شود در انتخابات آتی اسرائیل، بی‌تردید بازنده این میدان، رژیم غاصب صهیونیستی خواهد بود.
اوضاع در جبهه دیپلماتیک نیز بغرنج و پیچیده است. شاید نمایش جنگی اسراییل تاثیرات بازدارنده‌ای را بر روی دشمنان وی داشته باشد ، اما این ستیزه یک طرفه، مفرط و شدید اعتراضات گسترده و پس زنی‌های منفی دیپلماتیکی را به همراه خواهد داشت. قطر و موریتانی به عنوان چند کشور معدودی که اسراییل را به رسمیت شناخته بودند ارتباط خود را با اسراییل قطع کردند و اتحادیه اروپا نیز اقداماتی مبنی بر پیشبرد و ارتقا وضعیت اسراییل به عنوان یک شریک تجاری را به حالت تعلیق در آورد. در پی آن حتی نخست وزیر ترکیه پیشنهاد بیرون انداختن اسراییل از سازمان ملل را مطرح کرد.
در این جو متشنج و برافروخته، هیچ جای تعجبی نیست که تمامی ارگان‌های مقبول و قابل احترام بین‌المللی، اعم از کمیساریای حقوق بشر در سازمان ملل و هم چنین رییس مجمع عمومی سازمان ملل برای اولین بار سخن از بررسی و تحقیق در مورد جنایت جنگی سر می‌دهند. پارلمان مالزی به اتفاق آرا، سازمان ملل را برای ایجاد دیوان محاکمات جنایات جنگی فراخواند. حتی تا قبل از حمله ۲۷ دسامبر ارتش اسراییل، محاصره طولانی و ممتد غزه نیز یک بحران انسانی فجیع و دهشتناک را به بار آورده بود. محاصره، صورتی از یک مجازات همگانی و انبوه (Collective Punishment) است که در تضاد آشکار با پیمان نامه چهارم ژنو است.
ورای همه اینها، حمله نظامی اسراییل به از دست رفتن زندگی غیرنظامیان و آسیب‌های جدی بر زیربناهای شهری و مکان‌های عمومی که به نیروهای نظامی حماس وابستگی نداشتند شد.
حتی اگر ادعای اسراییل مبنی بر پاسخ دفاعی را به طور ظاهری بپذیریم، این در معادلات نظامی استفاده مفرط از نیرو (Excessive use of force) تلقی می شود. گزارش های متعدد و گسترده‌ای نیز وجود دارند که اسراییل به صورت غیرقانونی از سلاح‌های مشکوک مانند فسفر سفید ، اورانیوم ضعیف شده و نوعی از مواد منفجره متراکم و غیر متعارف استفاده کرده است. و در نهایت با وجود کنترل‌های شدید اسراییل بر خروجی‌ها، حتی اجازه و حق فرار انسانها را از آنان سلب نمود.
این خود نمونه بارز تجاوز و سرپیچی آشکار از قوانین بشر دوستانه است که به ادعای مبنی بر محبوس کردن غزه بر اساس خط مشی اشغالگری اسراییل اعتبار می بخشد.
اما شکست سیاسی علی‌رغم پیروزی نظامی چیزی نیست که دانشجویان جنگ های مدرن را شگفت زده کند. از همه اینها گذشته، آمریکا تمامی صحنه‌های نبرد در ویتنام را با پیروزی ترک کرد اما در نهایت مغلوب این جنگ شناخته شد. همین مساله در مورد شوروی سابق و افغانستان هم صادق است و در حقیقت این به عنوان یک اسلوب و الگو در منازعات مستعمر‌ه‌زدایی بوده‌است. در چنین جنگ‌هایی پیروز یک جانبه میدان نظامی نه تنها با معضلات و بحران‌های عمیق داخلی مواجه می‌شود بلکه چهره و وجهه بین المللی خود را نیز مخدوش می‌کند.
اشتراک عملیات ضد شورش با این نوع جنگ‌ها نیز در این است که " دشمن" در جامعه شهری ممزوج خواهد شد. طوری که پیکار و محدودیت‌ها، قوانین بین المللی انسانی را نقض خواهد کرد و با کشتن غیر نظامیان بی‌پناه، اشغالگران و یا نیروهای استعماری به چشم جنایت کاران جنگی دیده خواهندشد. این همان چیزی است که در غزه رخ داده است و خشم جهانی، یک شکست بزرگ را برای اسراییل به ارمغان آورده است.
نه ایالت متحده آمریکا و نه اسراییل به محدودیت‌های نیروی نظامی در دنیای معاصر پی نبرده‌اند. به نظر می‌رسد رهبران هر دو کشور در فراگیری درسهای تاریخی اخیر ناتوان می‌باشند.
درسهایی که بیانگر آن است که اشغال در دنیای بعد از دوران استعمار به طور نادری نتایج مطلوب در برابر هزینه‌های مقبول در پی خواهد داشت. از این منظر است که با وجود تلفات وحشت‌زای جانی، فلسطینی‌ها پیروز "جنگ دوم" یعنی جنگ حقانیت هستند.
جنگی که میدان و آوردگاه آن جهانی و بین‌المللی است اگر زدوخوردهای غزه باعث نمود جزمیت و قطعیت فلسطینیان برای یک برنامه کاری جهانی عدالت محورشود، این بزرگترین پیزوری برای حماس خواهد بود. آنچه فلسطینی‌ها کم دارند یک رهبر و پیشوا است.
نبردهای نظامی به طور معمول یک سرآغاز، یک انتها و یک آوردگاه مشخص دارند. در مقابل، جنگ‌های حقانیت طلبی مزرهای مشخصی ندارند و باعث جابجایی‌های نافذی در میان افکار عمومی خواهد شد که نهایتا منجر به تغییر کلی فضا و جو سیاسی در یک مسیر قطعی می‌گردند.
من معتقدم که در درگیری های غزه و به طور خاص با پیش‌زمینه محاصره اولیه اسراییل و رویدادهای ناگوار در لبنان در سال ۲۰۰۶، در حال رسیدن به چنین نقطه حساسی هستیم. علیرغم اقدامات نظامی هولناکی که در غزه وارد انجام شد و علیرغم ستمگریهای چهار دهه اشغال، فلسطینی‌ها مترصد یک پیروزی بزرگ هستند.
این آتش بس شکننده چالش‌ها و مجال‌های جدیدی را پیش روی مردم فلسطین می‌گذارد. سناریوهای امید بخشی وجود دارند که البته به قدرت فهم و استعداد طرفین بستگی دارد که در هر دو سوی میدان دیده نمی‌شود. حماس می‌تواند تمایل خود را به عنوان یک اهرم سیاسی اثبات کند.
اسراییل نیز می تواند وضعیت خود را با ارتباط مستقیم با حماس و پذیرش پیشنهاد آنها مبنی بر یک آتش بس جدی و طولانی‌مدت بهبود بخشد. حتی در مراحل پایانی این درگیری، چنین چاره‌ها و راهکاری‌هایی می‌تواند پیشنهادی امید بخش برای فرار از دوزخ باشد.
منبع : فردا


همچنین مشاهده کنید