جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سیاست حرفه ای و سیاسیون حرفه ای


سیاست حرفه ای و سیاسیون حرفه ای
رفتار حرفه ای، واژگانی که ترکیب آن با کارکردهای اندیشه محور و حساب شده در حوزه های مختلف ساختار متراکم اجتماعی می تواند معرف میزان رشد و توسعه یافتگی تار و پود تشکیل دهنده بافت یک جامعه باشد; یا نشانگر میزان شیب لازم و متناسب برای جهت گیری های مدنظر برای این فرایندها که دستیابی به سطح بالاتری از کمال و قوام را موجب می شود باشد. داشتن رفتار حرفه ای اکنون به عنوان رکنی بنیادین و نیازی حیاتی در کلیه وجوه زندگی بشر و علوم و فنون وابسته به آن مورد تاکید قرار دارد. این تامل فراوان از آن روی صورت می پذیرد که نقش و تاثیر دانش و علوم تجربی حداقل در لایه های زیربنایی مربوط به روش هایی که انسان برای زدودن مشکلات و موانع زیست اجتماعی خود برمی گزیند کاملا آشکار و رو به تزاید است. به همین سبب امکان بروز رفتاری که بتواند بازتاب بیشتر و بیشتری از این علوم و دانش باشد، اصل و اساس هر اقدامی در ساحت فرهنگ، اقتصاد و سیاست و سایر ابعاد مهارت های یاری رسان به زندگی بشر محسوب می شود. همه پرسی به منزله یک عنصر مستقل به همراه فرایندی که منتهی به آن می شود و نیز ماهیت و کیفیت کارکردی احزاب و گروه های مداخله کننده در این فرایند، بهترین محک را برای سنجش ضعف یا انسجام نظام سیاسی هر کشور دراختیار می گذارد.
چنین قابلیتی تنها وابسته به تحولات ذاتی که در انتخابات متجلی می شود نیست، بلکه قائل بودن به چنین جایگاه و اهمیتی را زمانی می توان یک ویژگی انحصاری برای انتخابات دانست که بتواند محملی برای طرح ایده های تازه و بستری برای تراوش شیوه های نوین مدیریتی فراهم نماید. همچنین انتخابات می تواند نمادی از نزدیکی مردم به ساختار سیاسی جامعه خویش تلقی شود و نمایان کننده حجم و حدود پایگاه اجتماعی حاکمیت باشد. در کشورهایی که از زیرساخت های سیاسی منسجم و ریشه داری برخوردار هستند و معیارهای منطقی و اصولی بر نظام سیاسی آنان حاکم است، در فصول رقابت های انتخاباتی که به منظور دستیابی به پایگاه قدرت در حاکمیت صورت می گیرد یک حرکت قاعده مند و برنامه محور را شاهد هستیم که نتیجه آن ورای شخص یا اشخاص منتخب، نه تنها ویران کننده شاکله آن نظام نیست بلکه غنی سازی و روان شدن جریان رشد و بالندگی کل جامعه را به دنبال دارد.
این نوع برداشت از تحرکات سیاسی را می توانیم به یک ماشین چمن زنی تشبیه کنیم که در مقاطع مشخصی اقدام به اصلاح و یک دست سازی آرایش چمن ها می نماید.
امری که در کنار اجازه ندادن به رشد علف های هرزه، به توسعه و تقویت گیاهان مورد هدف منجر می شود.ولی هنگامی که ساختار اجتماعی و سیاسی نامطلوب و ناکارآمد باشد و توانمندی ها و جذابیت های فردی و منافع باندی جایگزین برنامه های منسجم و پشتوانه دار احزاب و گروه ها - که نماینده بودن آنها از جانب بخشی از بدنه جامعه پیش از آن اثبات شده است - شود، فرایند جذب رای مردم به زلزله ای مبدل می شود که نه تنها هیچ طرح و برنامه اندیشمندانه و آینده سازی امکان بروز نمی یابد، بلکه پدیدآورنده ناهنجاری های مخربی می شود که کلیت نظامات اجتماعی که تا آن زمان سامان یافته را با خطر تشویش و نابودی مواجه می سازد. این نگرش را می توانیم در نوع کارکرد یک دستگاه شخم زنی مجسم کنیم، زیرا در موسم شخم زنی هرنوع گیاهی چه باثمر و چه بی ثمر که از گذشته موجود بوده از میان می رود و هربار با زمین عریان و مسطحی روبه رو هستیم که عملیات کاشت باید ازنو روی آن انجام گیرد. متاسفانه و دردمندانه باید اعتراف نمود که کشور ما اکنون تا حدود زیادی در زمره گروه دوم جای می گیرد و اگر چاره ای اساسی اندیشیده نشود، هرچه زمان بگذرد و جلوتر برویم عواقب ناگوارتری در انتظار خواهد بود.
به رغم پیشرفت هایی که در ۳۰ سال گذشته داشته ایم، اما جهت گیری تحرکات سیاسی کشور رهنمونی به مقصد احزاب و تشکل های منضبط و دارای عملکرد حرفه ای که همواره به عنوان یک ضرورت مطرح شده را نشان نمی دهد. درمانگری این معضل با تبعیت از همان رفتار حرفه ای پیش گفته میسر است که عملکردها را در یک چارچوب منسجم و قابل کنترل و اصلاح پذیر قرار می دهد. البته همانگونه که در فوتبال صرف رفتار حرفه ای در فضای فقدان اسباب سخت افزاری و نرم افزاری مورد نیاز موثر نخواهد بود، اینجا نیز رفتار حرفه ای باید با راهکارهای دیگری همراهی شود تا چاره ساز گردد. یکی از ابزارهای کاربرددار در این زمینه که با ملاحظه تخریب ها و تهمت زنی های گسترده فعلی - که نام مستعار آن بداخلاقی سیاسی است - جای خالی آن بسیار احساس می شود، ایجاد بستری برای طرح خواسته های مردم از منتخبین و نیز پاسخگویی منتخبین نسبت به وعده ها و شعارهایی که منبع اصلی رای آوری آنها است می باشد. هنگامی که چنین سازوکاری تعبیه شود و نامزدها متوجه باشند در مقابل سخنان عامه پسند و هیجان ساز خود موظف به پاسخگویی هستند و دلایل توفیق یا عدم توفیق خود در برآوردن وعده هایی که با هدف کسب اعتماد مردم منتشر کرده اند را باید به صورت شفاف و دور از آمارسازی تشریح نمایند، شاهد خواهیم بود که هرکس خواستار ورود به این معرکه است ابتدا برنامه و الگوی مدیریتی خود که لزوما باید منطبق بر شاخص های اساسی برنامه های توسعه کلان کشور باشد را جست وجو و ارائه می کند. سپس در دو مرحله نیز می باید از قابلیت اجرایی طرح ارائه شده خود دفاع شود، یکبار قبل از انتخابات و بار دیگر در پایان دوره زمامداری خود.
مورد بعدی که تا حدودی نیز اشاره شد، انطباق طرح های هر نامزد انتخابات با جزئیات و کلیات برنامه های توسعه ای بلندمدت کشور در حیطه هایی چون اقتصاد، فرهنگ و سیاست است و اینکه الگوی پیشنهادی آنها متضمن چه فواید و مطلوبیت هایی در راستای دستیابی به افق های پیش بینی شده خواهد بود. برای نمونه در بخش اقتصاد و در حضور اسناد مصوب این قسمت که در آنها اهداف و معیارهای کمی و کیفی که باید به دنبال آنها باشیم مشخص شده و ظرفیت های توسعه ای دردسترس دیده شده است، برنامه های اقتصادی نامزدها باید مبین این مساله باشند که تا چه حدی درراستای آن اسناد حرکت دارند و میزان نزدیکی یا انحراف خود از برنامه های مذکور را با استدلالات متقن تشریح نمایند. طبعا بر نقش و کارکرد صدا و سیما و سایر رسانه ها در مسیر هویت بخشی و اعتمادسازی به امر انتخابات و ایجاد انگیزه در عموم و همچنین خنثی سازی رفتارهای عوام گرایانه و پوپولیستی به خصوص در برهه تبلیغات باید حساب ویژه ای نمود. فرجام تدابیر خاصی که از این رهگذر برپا می گردد می تواند ملموس سازی کارنامه عملی نامزدها و برنامه کاری معرفی شده از جانب آنان برای افکار عمومی باشد. همچنین این محاسبه و مراقبه باید در طی دوران زعامت منتخبین انجام گیرد.
به هرحال اگر ارتقای مشارکت آگاهانه مردم در عرصه سیاست را خواهانیم - که اینگونه است - باید در راستای افزایش رشد شعور و بصیرت سیاسی جامعه و ممانعت از تردیدها همت شود، زیرا تنها مرجع صلاحیتدار برای حضور و تشخیص و تمایز در این مورد مردم هستند و لاغیر. اقداماتی که در این راستا فعلیت می یابد می تواند به ازمیان رفتن ابهام و دلهره ای که بابت صیانت از آرا وجود دارد نیز کمک کند. یقینا تلاش برای رسیدن به نقطه ای که حتی برای دشمنان در پایگاه رفیع مردمی نظام جای هیچ شبهه ای باقی نباشد، با اندیشیدن تمهیداتی برای کاستن از عوارض اشاره شده در این نوشته و بسیاری دیگر که نخبگان و بزرگان انقلاب خود بهتر به آنها واقفند تسهیل خواهد شد. اگر قاعده مندی در این حوزه حکم براند حتی در فضای فقدان قوانین بازدارنده نیز در ایام ثبت نام کاندیداها شاهد هجوم انبوهی از افراد بی ربط نسبت به موضوع به ساختمان وزارت کشور و ایجاد صحنه های تراژیک نیز نخواهیم بود. کلام پایانی اینکه "اگر ساماندهی پایدار و پیشگیری از تصادفات خسارت بار تردد در خیابان سیاست مدنظر است، همواره استفاده از چراغ قرمز و سبز پاسخگوی این نیاز نخواهد بود. کافی است تا کمی به خودمان زحمت داده و ضمن ترسیم خط عابر پیاده، نکات لازم را به سواره ها و پیاده ها آموزش دهیم".
نویسنده : محسن دقت دوست
منبع : روزنامه موج نو


همچنین مشاهده کنید