جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

برنامه نتانیاهو برای برخورد با حماس


برنامه نتانیاهو برای برخورد با حماس
شواهد و قرائن بسیاری وجود دارد که به وضوح نشان می دهد دولت جدید رژیم اشغالگر قدس تصمیم دارد تا جبهه درگیری با جنبش حماس و نوار غزه را تقویت ببخشد که البته این شواهد و قرائن را علاوه بر گرایش های افراطی گرایانه احزاب حاضر در دولت، می توان در ماهیت اشخاص حاضر در کابینه نیز یافت، اشخاصی که در سیاست این رژیم به عنوان تندروترین ها شناخته می شوند.
از جمله شواهد و قرائن مذکور همچنین می توان از اقدام نتانیاهو در تعویض ژنرال اوفر دیکل، مسئول پیگیری پرونده "گلعاد شلیت" سرباز ربوده شده صهیونیستی و نیز تاکیدی یاد کرد که مشاوران نتانیاهو بر اتخاذ شیوه ای متفاوت از سوی دولت صهیونیستی برای برخورد با مسئله مبادله اسرا داشته اند. معنایی که از این تعویض و تاکید برداشت می شود، آن است که کابینه نتانیاهو تلاش می کند تا توافقات اصولی که در زمان حاکمیت اولمرت و به صورت غیر مستقیم میان تل آویو و حماس به دست آمده است، زیر پا بگذارد. به دیگر سخن، امکان دارد دولت کنونی اسرائیل با مواضع دولت پیشین در خصوص مبادله اسرا موافقتی نداشته باشد.
به هر حال، بعید نیست که منظور چهره های نزدیک به نتانیاهو از اتخاذ یک شیوه جدید از سوی دولت کنونی رژیم صهیونیستی برای برخورد با پرونده گلعاد شلیت، استفاده از زور و قدرت نظامی ـ در صورت یافتن اطلاعات لازم ـ برای آزادی این سرباز صهیونیستی باشد ؛ البته اکثریت قاطبه ناظران سیاسی در تل آویو احتمال چنین چیزی را بعید می دانند.
از تل آویو خبر می رسد که "موشه یالون" وزیر امور استراتژیک در دولت کنونی رژیم صهیونیستی طرحی را جهت تعیین نوع برخورد با جنبش حماس تدوین کرده است که در نشست کابینه امنیتی اسرائیل آن را ارائه خواهد کرد. پیش از آنکه جزئیات این طرح مشخص شود، می توان گفت که محور آن افزایش حمله به جنبش حماس است ؛ زیرا یالون از زمان تصدی ریاست ستاد مشترک ارتش صهیونیستی به خاطر مواضع افراطی گرایانه اش در قبال این جنبش مبارز فلسطینی از شهرت خاصی بهره مند بوده است.
نکته ای که در اینجا نباید به سادگی از کنار آن گذشت، بندهای توافق نامه ای است که میان حزب "اسرائیل، خانه ما" به رهبری افیگدور لیبرمن و حزب لیکود به ریاست بنیامین نتانیاهو برای پیوستن به ائتلاف کابینه به امضا رسیده است که در یکی از مهم ترین این بندها به صورت شفاف آمده است که براندازی دولت حماس یک هدف استراتژیک برای دولت آتی تلقی می شود. حال صرف نظر از جدیت صهیونیست ها در تحقق این هدف، ولی می توان گفت که این بندها از مسیر حرکت دولت جدید عبری در برخورد با حماس حکایت دارند.
از بندهای توافق نامه میان دو حزب لیکود و "اسرائیل، خانه ما" بگذریم، به اظهارات وزرای دولت جدید صهیونیستی می رسیم که بارها تهدید کرده اند اگر روند پرتاب موشک ادامه یابد، رهبران حماس را ترور خواهند کرد و حلقه محاصره نوار غزه را تنگ تر خواهند نمود.
از دیگر شواهد و قرائن مربوط به طرح دولت جدید برای برخورد با حماس باید به آموزش هایی اشاره کرد که ارتش عبری در حال حاضر و با عبرت گرفتن از تجربه های خود در جنگ های گذشته فرا می گیرد.
در این نکته هیچ تردیدی نیست که نتانیاهو به فضل موضع تشکیلات خودگردان و برخی کشورهای عربی در قبال جنبش حماس خود حاشیه مانور خود برای مقابله با این جنبش را گسترده می بیند. اگر نیک بنگریم می بینیم که در حال حاضر و با وجود موضع افراطی گرایانه نتانیاهو در عرصه سیاسی ؛ ولی تشکیلات خودگردان باز هم به همکاری های خود با رژیم صهیونیستی ادامه می دهد و به روند تعقیب مبارزان تداوم می بخشد و دست از موضع سرسختانه خود در قبال گفتگوهای ملی بر نمی دارد.
از سوی دیگر، نظام حاکم بر مصر با خلق بحران حزب الله و نیز برخورد و حمله شدید تبلیغاتی به این حزب، نتانیاهو را به این باور رسانده است که با وجود افراطی گری، می تواند در میان کشورهای عربی برای خود همپیمان بیابد.
صرف نظر از تمامی آنچه گذشت، باید گفت عوامل دیگری نیز وجود دارد که باعث تغییر معادله می شوند یعنی نتانیاهو را بر آن می دارند تا در برخورد نظامی با جنبش حماس با احتیاط بیشتری برخورد کند. از جمله این عوامل می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱) تمایل طیف گسترده ای از جامعه صهیونیستی برای پایان بخشیدن به پرونده گلعاد شلیت و نیز پافشاری برخی احزاب فعال در ائتلاف کابینه از جمله شاس و کار برای آزادی این سرباز اسیر صهیونیستی ؛ البته نباید فراموش کرد که نتانیاهو به خوبی این نکته را درک می کند که راه حل نظامی برای حل مسئله گلعاد شلیت وجود ندارد.
۲) حاشیه مانور و فعالیت رژیم صهیونیستی در عرصه نظامی ـ آن هم در سایه وضعیت کنونی جامعه بین الملل ـ بسیار محدود است و این رژیم خوب می داند زمانی را که اولمرت برای جنگ خود علیه نوار غزه انتخاب کرد، مناسب بود ؛ زیرا در محدوده زمانی میان پایان دوره ریاست بوش و آغاز ریاست اوباما بر آمریکا به آن کار مبادرت ورزید. از سوی دیگر، کابینه نتانیاهو به خاطر ماهیت احزاب حاضر در آن و نیز مواضع سیاسی اش با مشکل مشروعیت بین المللی رو به رو است.
۳) نتانیاهو جدول خاصی برای اولویت های خود دارد و در حال حاضر برنامه هسته ای ایران در راس لیست مسائلی است که نخست وزیر این رژیم توجه خود را معطوف آن ساخته است. یعنی اینکه دولت اشغالگر صهیونیستی تماما به برنامه اتمی جمهوری اسلامی ایران اهتمام می ورزد. البته این نکته را نباید از یاد برد که توجه به این امر، هرگز صهیونیست ها را از طرح هایشان علیه نوار غزه باز نمی دارد. به هر حال، اهتمام ورزی اشغالگران قدس به مسئله ایران ممکن است باعث کاهش تمایلش برای انجام اقدامی نظامی علیه نوار غزه شود.
۴) دولت نتانیاهو به خوبی درک می کند حمله به نوار غزه ـ آن هم به شکلی که دولت اولمرت بدان مبادرت ورزید ـ هرگز فایده بخش نخواهد بود، مگر آنکه نوار غزه دوباره به اشغال درآید. با وجود آنکه برخی از وزرای کابینه نتانیاهو از پیشنهاد یورش گسترده به نوار غزه حمایت می کنند ؛ ولی اکثریت اعضا با آن مخالف هستند و ملاحظاتی را در آن خصوص دارند و معتقدند حمله، نسخه ای است که تل آویو را به سمت باتلاق می کشاند.
با عنایت به آنچه گذشت، بعید نیست که صهیونیست ها در صورت یافتن بهانه ای مناسب راهکار ترور رهبران و فعالان حماسی را در پیش گیرند و یا تلاش هایی را نیز در زمینه حذف فیزیکی رهبران حماس در خارج صورت دهد.
نویسنده: صالح محمد - النعامی
منبع: سایت - مرکز اطلاع رسانی فلسطین
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید