چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


ضرورت شناخت چین


ضرورت شناخت چین
این هفته بازی های المپیک در پکن آغاز می شود و این فرصتی است که می توان از آن برای شناخت بهتر این کشور و جامعه در حال تغییر آن استفاده کرد. تاکنون اقدام موثر و جدی برای شناختن چین، پرجمعیت ترین کشور جهان که حدود دو هزار میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد و رشد اقتصادی اش دورقمی بود، صورت نگرفته است.
دو حزب بزرگ در ایالات متحده هرسال چین را به خاطر حکومت استبدادی و نظام سیاسی بسته اش مورد انتقاد قرار می دهند و نسبت به رشد توان نظامی آن ابراز نگرانی می کنند اما به نظر می رسد صرفاً غرب و به ویژه ایالات متحده درباره آزادی بیان و حقوق بشر در چین نگران هستند زیرا تحقیقات انجام شده از سوی موسسه پو درباره نظر مردم نسبت به حکومت شان نشان داد در بین ۲۴ کشوری که این تحقیق درباره آنها انجام شد مردم چین بیشترین رضایت را از مسیر و جهت حرکت کشورشان داشتند. ۸۶ درصد پاسخ دهندگان از جهت حرکت چین حمایت کردند و از هر سه نفر، دو نفر اعلام کردند دولت در مورد مسائل پراهمیت خوب عمل می کند.
در این تحقیق از ۳۲۱۲ چینی به صورت چهره به چهره در ۱۶ منطقه در سرتاسر این کشور پرسش هایی شد. با آنکه چینی ها در پاسخ دادن به سوالات نظرسنجی ها چندان راحت حرف نمی زنند نشانه هایی وجود دارد حاکی از آ نکه یافته های این تحقیق به واقعیت بسیار نزدیک هستند برای مثال نظرسنجی ها سال هاست انجام می شود و مشاهده شده با بهبود وضع اقتصاد میزان رضایت مردم از خط مشی های حکومت افزایش یافته است.
پاسخ دهندگان درباره فساد مالی، تخریب محیط زیست و تورم نگران بودند و این دیدگاه ها یعنی رضایت کلی از خط مشی حکومت در زمینه های مهم و نیز انتقاد برخی از جنبه های اقتصادی و اجتماعی همان دیدگاهی است که گردشگران بازگشته از چین نیز ابراز کرده اند. چین کشوری پیچیده با نظام سیاسی بسته اما ساختار اقتصادی باز و جامعه ای فعال و پرانرژی است. چین در حال ساخت سیستم های تسلیحاتی است اما این سیستم ها مستقیماً رقیب تسلیحات آمریکا نیست. پکن از توان نظامی خود برای تسلیح رژیم سودان و تقویت رابرت موگابه استفاده می کند.
درک این خط مشی ها دشوار است اما باید تلاش کنیم آنها را بفهمیم. چین تغییر کرده و به همین سبب نادیده گرفتن تحولات آن یک اشتباه مهلک است و تبعات سیاسی جدی خواهد داشت. ما نمی دانیم راز بقای چین چیست و مردم آن چگونه می اندیشند. این مردم در بسیاری زمینه ها تندروتر از دولت شان هستند و به نظر می رسد نوعی ملی گرایی پیچیده در این کشور در حال شکل گیری است. پیچیده از این جهت که ناسیونالیسم چینی هم غرب گرا و هم ضد غرب است. شکست مذاکرات تجاری دوحه که نخستین ناکامی مذاکرات تجاری بین المللی از دهه ۱۹۳۰ است، نشان می دهد ایالات متحده راهی برای همفکری و شراکت با قدرت های نوظهور از جمله چین و هند نیافته است. اگر این الگوی سوءتفاهم و تفرقه ادامه پیدا کند پیشرفت مذاکرات درباره مسائل مهم جهانی یعنی انرژی، غذا، محیط زیست، حقوق بشر و امنیت بسیار کند خواهد بود.
درباره شکست مذاکرات تجاری دوحه علل زیادی می توان نام برد اما یکی از مهم ترین دلایل آن، این است که ایالات متحده و اروپا خود را با توازن جدید قوا هماهنگ نکرده اند. ایالات متحده در چنین مواقعی همواره دیگر کشورها را مورد انتقاد قرار داده اما خط مشی ما باید درست برعکس باشد. ایالات متحده و غرب باید ترتیبی دهند که قدرت های نوظهور احساس کنند در نظام بین المللی جایگاهی خاص دارند و ضروری است به همکاری بپردازند. بزرگ ترین اشتباه غرب در حوزه سیاست خارجی از زمان پایان جنگ جهانی دوم ، اتخاذ سیاست «حذف» بوده است.
ما سیاستی را در قبال قدرت های نوظهور در پیش نگرفته ایم که هدف آن ایجاد ارتباط های جدید و پایا با آنها باشد و زمینه را برای الحاق آنها به ساختارهای موجود قدرت فراهم کند. اگر این قدرت ها خارج از ساختارهای کنونی به رشد خود ادامه دهند در آینده تمایلی به همکاری برای ایجاد نظمی نوین نخواهند داشت. جهان جدید از بسیاری جهات شبیه جهان قبل است یعنی دنیای سده نوزدهم که جهانی شدن اقتصاد، ناسیونالیسم سیاسی و جنگ مهم ترین ویژگی های آن بودند.
فرید زکریا
منبع: هفته نامه نیوزویک
ترجمه: محمدعلی آذری نیا
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید