یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

در مرحله بعد چه کسی حذف می شود؟


در مرحله بعد چه کسی حذف می شود؟
واقعیت این است که هم طیف قدیمی-سنتی و هم حامیان دولت با دیدگاهی نه چندان خوش بینانه به طیف نوگرای اصولگرایان که چهره های شاخصی چون "محمد خوش چهره، احمد توکلی،نادران، عماد افروغ، سعید ابوطالب، خادم و.." آن را نمایندگی می کردند، می نگریستند
با نگاهی به سیر تحولات مجلس نوپای هشتم می توان این را نتیجه گرفت که "سرعت تحولات" پارلمان هشتم به نحو محسوسی تندتر از مجالس قبلی در مقایسه با همین دوره کوتاه آغاز آنها است.
به گزارش «فردا»، روزنامه تهران امروز در ویژه نامه اول هفته خود نوشت: مجلس هشتم به ریاست علی لاریجانی در همان روز نخست تشکیل و رسمیت خود وارد معادله هسته ای به عنوان اصلی ترین چالش سیاست خارجی کشور شد و لاریجانی ترجیح داد مجلس مانند یک دونده تازه نفس، حتی بدون گرم کردن وارد میدان هسته ای شود.
با وجود نقش آفرینی قاطع و زودهنگام شخص علی لاریجانی در منصب ریاست مجلس هشتم، نباید فراموش کرد که سرنوشت سیاسی مجلس هشتم را در تداوم نقش آفرینی پدیده ای با عنوان " جبهه متحد اصولگرایی" است، پدیده ای که حتی لاریجانی هم ریاست خود بر مجلس هشتم را مدیون کارویژه آن است، برخلاف آنچه که بسیاری از اصولگرایان یا اصلاح طلبان می پندارند یا می خواهند کارکرد و تاریخ مصرف "جبهه متحد اصولگرایی" نه تنها با پایان انتخابات مجلس هشتم به اتمام نرسیده است، بلکه دوران جدید حیات سیاسی این ائتلاف تازه آغاز شده است.
هرچند که جبهه متحد اصولگرایی به "۵+۶" معروف شد اما در حقیقت دو ضلع و بازیگر اصلی آن "نیروهای سنتی و قدیمی جریان اصولگرا" و"حامیان دولت" بوده و هستند، هردو این دو ضلع در جبهه متحد اصولگرایی نسبت به طیف "نوگرا-تحول خواه" جریان اصولگرا حساسیت ویژه ای داشتند و دارند.
واقعیت این است که هم طیف قدیمی-سنتی و هم حامیان دولت با دیدگاهی نه چندان خوش بینانه به طیف نوگرای اصولگرایان که چهره های شاخصی چون "محمد خوش چهره، احمد توکلی،نادران، عماد افروغ، سعید ابوطالب، خادم و.." آن را نمایندگی می کردند، می نگریستند.
می توان گفت آغاز مجلس هشتم، شروع درخشش طیف نوگرا-تحول خواه اصولگرایان بود که به مرور از درخشش این دولت مستعجل کاسته شد.
در جریان فرایند تدوین لیست نهایی جبهه متحد اصولگرایی، حامیان دولت و طیف سنتی توانستند تعداد زیادی از چهره های این طیف را از گردونه خارج کنند؛ اما به دلیل سابقه طولانی افرادی مثل احمد توکلی یا غلامرضا مصباحی مقدم و نادران، نتوانستند آنها را هم به جمع اخراجی های جبهه متحد (که "ائتلاف فراگیر اصولگرایان" نام گرفت) بفرستند، اما به نظر می رسد در ادامه تحولات سریع مجلس هشتم که "جبهه متحد" هدایت پنهان آن را برعهده دارد، تحولاتی در شرف وقوع باشد که باعث شود معدود چهره های منتقد دولت در مجلس هشتم بطور کامل به حاشیه رانده شوند.
با به حاشیه رفتن کامل این طیف که فعلا مهمترین مصداق آن احمد توکلی است،هم خیال طیف سنتی-قدیمی از این رقبای جوان و به اصطلاح ژیگول! راحت می شود و هم دولتی ها مطمئن می شوند که از درون جبهه اصولگرایی و در مجلس هشتم مخالفت جانانه ای با آنها برنخواهد خاست و تجربه تلخ آغاز و میانه مجلس هفتم برای دولت نهم تکرار نمی شود.
در مجالس ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا دوره پنجم همواره سیاسی ترین و اصلی ترین جلوه مجلس در "ریاست" پارلمان خلاصه می شد اما در دوره پنجم مجلس(۱۳۷۵-۱۳۷۹) بود که محمد جواد لاریجانی با پیشنهاد تاسیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، عملا یک منصب پارلمانی استراتژیک دیگر هم در کنار منصب سنتی ریاست مجلس به مناصب سیاسی ایران افزود.
این منصب پارلمانی-استراتژیک آنقدر مورد توجه بود که جناح اکثریت مجلس در هردوره، همواره چهره های "درجه یک" خود را به ریاست این مرکز برمی گزید، محمد جواد لاریجانی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس دوره پنجم بود، محمدرضا خاتمی، دبیرکل وقت حزب مشارکت و نایب رئیس مجلس ششم، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس در دوره اصلاحات شد و احمد توکلی نیز دقیقا با همین نگاه و رویکرد در دوره مجلس هفتم، رئیس مرکز پژوهشها برگزیده شد.
بعد از حذف نه چندان غیرمنتظره غلامعلی حدادعادل از ریاست مجلس هشتم و ریاست علی لاریجانی (که حاصل اتحاد نیروهای سنتی اصولگرا و حامیان دولت و البته همراهی اصلاح طلبان بود) زمزمه هایی معنادار و جالبی مبنی بر انتخاب حدادعادل به عنوان رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی به گوش می رسد که یک هدف پنهان را دنبال می کند: کنار زدن احمد توکلی از مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی.
احمد توکلی یکی از کانون های اصلی تصمیم سازی های اقتصادی-سیاسی مجلس هفتم بود که در اختیار داشتن مرکز پژوهشهای مجلس، ظرفیت رسانه ای خاصی هم به موضع گیری های انتقادی او می داد.
می توان پیش بینی کرد که اگر به جای توکلی، شخصیتی فرهنگی مزاج مثل غلامعلی حدادعادل بر کرسی مرکز پژوهشها تکیه زند، توکلی تبدیل به "معترضی تقریبا بی خطر" خواهد شد، ضمن اینکه جایگاه ویژه خود در تصمیم سازی های جریان اصولگرا را نیز تا حد زیادی از دست خواهد داد، گزینه ای که به نظر می رسد با توجه به انتقادات گزنده و صریح توکلی، گزینه مطلوبی برای دولت نهم باشد.
این نکته را هم نباید از ذهن دور داشت که دولت نهم اثبات کرده است که در برابر "انتقادات اقتصادی اصولگرایان" بسیار حساس و کم طاقت است.
با این شرایط، باید دید که آیا غلامعلی حدادعادل می پذیرد که در چنین معادله ای وارد شود و عملا باعث حذف احمد توکلی از کانون تصمیم سازی های پارلمان هشتم شود یا خیر.
البته علی لاریجانی هم در این معادله؛ دشواری های خاصی را خواهد داشت، درتحولات بعدی اگر شکاف بین حامیان دولت و طیف سنتی، پررنگ شود، قاعدتا علی لاریجانی انتخابی ناگزیر خواهد داشت و باید بین یکی از این دو طیف، انتخابی استراتژیک انجام دهد.
در نهایت برای ارزیابی مهندسی تغییرات اخیر باید به صحبت های وزیر معزول اقتصاد توجه ویژه ای کرد. جائیکه دانش جعفری در آن یکی از مشکلات اصلی دولت را مشکلات دولت با نامزدهای رقیب در انتخابات قبلی ریاست جمهوری و همچنین مشکل با نامزدهای بالقوه در انتخابات دهم دانست.
منبع : سایت اختصاصی هواداران


همچنین مشاهده کنید