یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

کاش خاتمی نیامده بود!


کاش خاتمی نیامده بود!
دیروز که در اقیانوس بیکران و کرانه مردم قطره‌ای بیش نبودم و از ایرانی بودن خویش می‌بالیدم و همراه با امواج صمیمی مردم به سوی میدان آزادی رهسپار بودم، در انبوه جمعیت ازدحامی عجیب در مقابل دانشگاه صنتعتی شریف مرا به خود آورد. قدری که جلوتر رفتم، دیدم سیل جمعیت سیدمحمدخاتمی را در محاصره تنگ خود چنان قرار داده بودند که نسبت به سلامت ایشان احساس خطر می‌شد. ازدحام جمعیت چنان خاتمی را به این طرف و آن طرف می‌برد که وی از خود اختیاری نداشت. آنچه که مهمتر از ازدحام و فشار جمعیت به ایشان بود، دستهای به فضا بلند شده و گره شده تعدادی در این میان جمعیت بود که شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه را سر می‌دادند.
راستش را بخواهید با شنیدن این شعار آن هم در روز ۲۲ بهمن آن هم در پیرامون خاتمی آن‌هم از کسانی که ریش و چادر و مقتنعه داشتند و پیدا بود از قشر متدین و معتقد هستند، مرا شوکه کرد. در این حادثه هر چند ممکن است بعضی از دوستان خاتمی که من هم از ‌آنها هستم معتقد باشند که از آن باید در حد یک اتفاق ساده گذشت، اما باتوجه به ابعادی که می‌توان بر آن مترتب داشت این کمترین را نظری دیگر است:
۱) این جمعیت تصادفی گرد هم نیامده بودند نمونه کوچکی از گروهه‌ای فشاری بوده و هستند که در دوران خاتمی و کمی پس از آن شاهد ظهور و بروزشان بوده ایم. شکی نیست آنها پس از اعلام حضور آقای خاتمی به این نتیجه رسیده‌اند هر جا ایشان ظاهر و حاضر شود عرصه را بر ایشان چنان تنگ کنند که از آمدن و اعلام حضور خود پشیمان شود امری که به رؤیا بیشتر می‌ماند تا واقعیت.
۲) این بار گروه فشار بر خاتمی دوره عمل خود را به جلو کشیده است و منتظر ثبت نام و شروع دوران تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری نیست. از این پس می‌توان پیش بینی کرد در هر کجا که خاتمی حضور و ظهوری داشته باشد پای این گروه مخالف حضور وی نیز به آنجا کشیده خواهد شد.
۳) تیپ کسانی که دیروز با احساس‌های آتشین شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه می‌دادند و رده‌های سنی آنها به جوانان بسیجی می‌ماند؛ همان‌ها که لباس سفیدها لقب گرفته بودند در میان آنها شاید یک نفر بالای ۲۵ سال دیده نمی‌شد که نمایانگر این امر است که جنس آنها با بقیه اقشار مردم متفاوت است و در میان ایشان حتی یک میانسال دیده نشده و نخواهد شد.
۴ ) مفهوم شعار آنان هم ملاحظات خاص خود را دارد. چه کسی خاتمی را ضدولایت فقیه می‌داند که شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه را سر می‌دهد؟ خاتمی در هر دو دوره ریاست جمهوری خود دفاع و حمایت بسیار قوی و اصیلی از ولایت فقیه داشته است.
چه کسانی دایره معتقدین به ولایت فقیه را اینقدر تنگ گرفته‌اند که حتی خاتمی را نه تنها در محدوده آن نمی‌دانند که وی را مخالف آن هم می‌دانند؟
کدام خاتمی؟ آن خاتمی که هیچکس از او در این مدت سخنی که از آن ـ حتی به کنایه ـ بوی تعارض آرای وی با رهبری به مشام برسد را نشنیده است. تفاوت، اما، ممکن است و این امری معقول و منطقی است.
۵) این حادثه هر چقدر کوچک از دیدگاه آنان که به کار تشکیلاتی معتقد بوده و هستند نمادی از یک امر سازماندهی شده است که قطعا در پس آن هسته و هسته‌های تصمیم گیری وجود داشته و دارد.
به گمان این کمترین این بار حضور خاتمی به سادگی دوران پیشین نخواهد بود تا جایی که ناچار باشد مانند دوره قبل که با نردبان از پشت مسجد به پشت بام آن برود و برای مردمی که در پشت درب بسته مسجدی ـ در اهواز ـ در خیابان سرپا ایستاده بودند از برنامه‌های خود صبحت کند یا نام او را که به لحاظ ترتیب الفبا می‌بایست در صدر نامزدها باشد، در انتهای نامزدها آوردند و... برای تخریب شخصیت او ـ براساس اعتقاد به فلسفه ماکیاولیسم اما در نوع شیعی آن! ـ کارناوال عاشورا درست کردند و گناه آن را به گردن او انداختند این بار مخالفت‌های با خاتمی جنس و رنگ دیگری پیدا خواهد کرد. از حالا می‌شود پیش بینی کرد که خاتمی و طیف هوادار و طرفدار و دوستدار او که در هرحال از همین مردمی بوده و هستند که در خیابانهای سرتاسر کشور به نفع انقلاب و تداوم آن شعار دادند، در این رهاورد متحمل هزینه‌هایی بسیار سنگین‌تر از گذشته خواهد شد که باید آمادگی تحمل و مقابله با آن را داشته باشند.
از حادثه هر چند کوچک دیروز نمی‌شود به سادگی گذشت. گذشت ساده از این حادثه عین سادگی است که تمامی کسانی که دل در گرو این انقلاب داشته و دارند را می‌بایست نگران نماید.
شهید حسن بیگی که از محدود شهدای اهل قلم است در جمله‌ای زیبا گفته است : ما بر سر یک دو راهی هستیم از یکسو باید بمانیم تا آینده بماند و از سوی دیگر باید شهید شویم تا به آینده برسیم.
موضع خاتمی هم همین گونه است از یکسو باید بیاید تا به مطالبات مردم از خود و از حکومت پاسخی شایسته بدهد و از سوی دیگر اگر نیاید...
من گاهی که به هزینه‌هایی که در این دوره خاتمی باید بپردازد تا بتواند رأی خیره کننده گذشته خود را تکرار نماید می‌اندیشم با خود می‌گویم ای کاش خاتمی نیامده بود. حداقل فایده نیامدن او این بود که جامعه ما در اثر بروز بحرانهایی همانند محاکمه کرباسچی، صدور حکم اعدام دکتر آقاجری، محاکمه و زندانی شدن عبدالله نوری آرامش خود را از دست نمی‌داد.
دوستان اصلاح طلب دگراندیش، بگذارید خاتمی بیاید تا به فضل الهی آرای حضور مردم در صندوق‌های رأی را به حداکثر رسانده و قلب مردم و رهبری را شاد و دشمنان این ملک و آیین را در خشم و غیظی چهار ساله فرو برد، باور کنید همه از این حضور سود خواهند برد.
و آنان که خاتمی را می‌شناسند، می‌دانند او کسی نیست که اگر احساس کرد باید بیاید، در برابر موانعی که فرا روی او چیده خواهد شد، توقف خواهد کرد و آنان که در سر هوای تکرار چنین صحنه‌هایی را دارند که شیرینی حضور مردم را در راهپیمایی ۲۲ بهمن تا اندکی تلخ کرد، بدانند این حرکات جز آنکه بر تعداد رأی خاتمی بیفراید، نتیجه دیگری برای آنان در بر نخواهد داشت.
چه در این صحنه‌ها این ملت همواره نشان داده است که در کنار مظلوم خواهد ایستاد و چه مظلومیتی بالاتر از آنکه عده‌ای برای خاتمی حق حضوری آزاد و بی حاشیه را در راه پیمایی ۲۲ بهمن قائل نباشند؟
دکتر غلامعلی رجایی
منبع : سایت تابناک


همچنین مشاهده کنید