جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

زنان غربی؛ پیشگامان گرایش به اسلام


زنان غربی؛ پیشگامان گرایش به اسلام
●چكیده:
به رغم پوشش رسانه‌ای خصمانه دولت‌های غربی و به تصویر كشیدن چهره‌ای خشن و غیر انسانی از دین اسلام و معرفی زنان مسلمانان به عنوان زنانی عقب‌افتاده و متحجّر كه با دستان خود به سركوب غرایز و عواطف خود می‌پردازند، شاهدیم كه اسلام در بین ادیان موجود بیشترین گرایش را به خود اختصاص داده است و نكته جالب توجه آنكه عمدهٔ این نوگرویده‌ها زنان هستند.
در عصری كه اسلام با پوشش رسانه‌ای خصمانه‌ای مواجه می‌باشد، و به ویژه در دوره‌ای كه وضعیت زنان مسلمان با نگرانی دنبال می‌شود، كاملاً شگفت‌آور است كه اسلام به دینی تبدیل شود كه با بیشترین رشد در بین ادیان همراه است. و نكته قابل تأمل‌تر آنكه، اكثر نوگرونده‌های این دین زنان هستند.
بررسی جایگاه زنان در جامعه امروزی، موضوعی جدید نیست، اما كاملاً هم بدان پرداخته نشده است. هر كجا كه سخن از اسلام است، برای بسیاری، عبارت «زنان مسلمان» تصویرگر چهره‌هایی از مادران خسته و درمانده‌ای است كه در آشپزخانه‌ها به اسارت كشیده شده‌اند. و قربانیایی هستند كه بر اثر برخی القائات سركوب شده‌اند. و از این‌رو سخت خواهان غربی شدن می‌باشند. برخی دیگر نیز در چنین شرایطی، در بیان آنكه حجاب بسان مانعی برای زنان می‌ماند كه ذهن و فكر آن‌ها را پوشانده است، ید طولایی دارند و حتی در توصیف زنان نوگرویده، ابراز می‌دارند كه این‌ها یا مورد شستشوی مغزی قرار گرفته‌اند یا احمق هستند و یا بعضاً گفته می‌شود كه به جنسیت خود خیانت كرده‌اند.
اما من با رد همهٔ این اتهامات، این سؤالات را مطرح می‌كنم: چرا بسیاری از زنانی كه در جوامع به اصطلاح متمدن اروپا و آمریكا به دنیا آمده و رشد كرده‌اند، خواهان رد آزادی و استقلال خود و پناه آوردن به آغوش دینی هستند كه گمان غالب بر آن است كه آنها را سركوب می‌نماید و عمدتاً بر این باورند كه برایشان مضر است؟ من خود به عنوان مسیحی‌ای كه به اسلام روی آورده‌ام، تنها می‌توانم به بیان تجربه شخصی خود و بیان دلایل رد آزادی‌ای بپردازم كه زنان ادعا می‌كنند در این جوامع تجربه می‌كنند. بر آنم تا به دفاع از تنها دینی بپردازم كه با جایگاه و موقعیت بخشیدن به زنان، آن‌ها را نوعی رهایی می‌بخشد كه در مقایسه با همتایان غیر مسلمان، غیر قابل مقایسه است.
پیش از پذیرش اسلام، شخصی با علایق و گرایش‌های شدید فمینیستی بودم و اسلام را به عنوان دینی جنسیت‌پرست، تبعیض‌آمیز و سركوب كننده می‌دانستم. همهٔ این اندیشه‌ها، زاییده افكار فردی بود كه هیچ شناختی از اسلام نداشت، اما به رغم این نگاه به اسلام، از جایگاه خود به عنوان یك زن در جامعه خود نیز راضی نبودم. به نظر من، جامعه بدون هیچ‌گونه تلاشی برای روشن نمودن مفاهیمی چون آزادی و اختیار، آن‌ها را پذیرفته است، و این تناقضی آشكار بین نظر و عمل است. هر چه كه بیشتر به این مسأله می‌اندیشیدم، احساس پوچی بیشتری می‌نمودم. در نظر من، هر چیزی رو به زوال بود و به رغم ادعاهایی كه دهه نود را دهه موفقیت و سعادت بشری می‌دانستند، همه را باطل و واهی می‌دانستم. احساس می‌كردم كه چیزی اساسی را در زندگی‌ام گم كرده‌ام و هیچ چیز نمی‌تواند آن خلاء را پر كند. مسیحی بودن، نیازهاییم را برطرف نمی‌كرد؛ مسیحی‌ای كه خدایش تنها یك روز در هفته، آن هم در یكشنبه وجود داشت. همانند بسیاری از مسیحیان، به واسطه تزویر حاكم بر كلیسا سرخورده شدم، و سخت نسبت به تثلیت و خدا انگاری مسیح مأیوس بودم.
در نهایت، توجه من به اسلام معطوف شد. در ابتدا به موضوعاتی چون جایگاه زنان و نحوه برخورد این دین با آن‌ها پرداختم و كمی نگذشت كه در شگفتی فرو رفتم. هر چه كه می‌خواندم، بر شگفتی‌ام افزوده می‌شد. بالاخره دریافتم كه زنان مسلمان در همه حوزه‌ها حقوق خاص خود را دارند و هیچ تبعیض و بی‌عدالتی‌ای بین زنان و مردان وجود ندارد و آیه ۱۲۴ سوره نساء مصداق روشن این مدعاست:
«و هر كس كار شایسته كند، چه زن و چه مرد، اگر مؤمن باشد، به بهشت می‌رود و به قدر گودی‌ای كه بر پشت هستهٔ خرماست، به كسی ستم نمی‌شود.»
از این‌رو با اصلاح تصورات نادرست خود درباره جایگاه و وضعیت واقعی زنان در اسلام، توجهّم بیش از پیش به این دین جلب شد و بر آن شدم تا خلاء موجود در زندگی‌ام را پر كنم. به آموختن عقاید و آداب این دین رو آوردم. درك اصول اساسی این دین، به اولویت زندگی‌ام تبدیل شد؛ اصولی كه معمولاً در جامعه كمتر به آن‌ها پرداخته می‌شود و نهایتاً بدین نتیجه رسیدم كه چنین اصول جامع، دقیق و كاملی، در هیچ جا یافت نمی‌شود.
منبع: ماهنامه سیاحت غرب
منبع : خبرگزاری فارس