شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


ماجرای آن دو نسل سومی


ماجرای آن دو نسل سومی
مجموعه داستانی تاریخ مصرف گذشته سرزمین سبز که با بیش از یک دهه تاخیر از زمان ساخت، بهار امسال از شبکه دوم سیما پخش شد خیلی بیشتر از آنکه به خودی خود مجموعه‌ای موفق و قابل اعتنا باشد، بار دیگر دو نام مطرح دهه گذشته تلویزیون را در اذهان بینندگان این رسانه زنده نمود.
بیژن بیرنگ و مسعود رسام دو کارگردان از نسل سوم کارگردانان تلویزیونی که هنوز هم که هنوز است بسیاری از علاقه‌مندان برنامه‌های تلویزیونی آنها را با هم و در کنار یکدیگر به جا می‌آورند، از معدود زوج‌های هنری کل تاریخ تصویری کشور ما محسوب می‌شوند که در دشوارترین زمینه‌ای که بتوان کار مشترک انجام داد؛ یعنی مقوله کارگردانی، سالیان سال در کنار هم پروژه‌های موفق زیادی را به سرمنزل مقصود رسانیدند؛ پروژه‌هایی مانند محله بروبیا و محله بهداشت که به ترتیب در سال‌های ۱۳۶۲ و ۱۳۶۳ از طریق شبکه دوم سیما روی آنتن رفتند و بسیاری از بازیگران موفق عرصه‌های طنز و جدی دهه بعد تلویزیون و سینما نظیر اکبر عبدی، حمید جبلی و آتیلا پسیانی نقش‌های کودکانه‌ای را در آنها ایفا می‌کردند، مجموعه‌های کودکانه آسمون ریسمون(۱۳۶۰)، هاچین و واچین و چاق و لاغر(۱۳۶۴) -که این آخری به عنوان برنامه اختصاصی دهه فجر آن سال‌ها شناخته می‌شد و طرفداران بسیاری در زمان پخش داشت- سریال کمدی در خانه و مجموعه‌های این خانه دور است(۱۳۷۱)، همسران(۱۳۷۳) و سرانجام مجموعه‌های به هم پیوسته خانه سبز(۱۳۷۵) و سرزمین سبز(۱۳۷۶)که البته همانگونه که اشاره شد این مجموعه با یک دهه تاخیر روی آنتن شبکه ۲ سیما رفت و به عنوان آخرین اثر مشترک هنری بیژن بیرنگ و مسعود رسام البته در زمینه کارگردانی شناخته شده و پس از آن هم‌اکنون متجاوز از ۱۰ سال است که بینندگان سیما شاهد کارهای مشترک این دو کارگردان خوش‌ذوق تلویزیون نبوده‌اند.
نگاهی اجمالی به ۹ سریالی که در بازه زمانی ۱۶ ساله (۱۳۷۵-۱۳۵۹) توسط این زوج هنری کارگردانی شده‌اند، نشان می‌دهد که به استثنای مجموعه کم بیننده این خانه دور است که به غیر از جمع کردن تمام هنرمندان کهنسالی که همه با آنها خاطرات خوبی داشتند از زنده‌یادان جلال مقدم و هوشنگ بهشتی گرفته تا بازیگرانی مانند حمیده خیرآبادی(نادره)، شهلا ریاحی و ژاله علو مقابل دوربین ویژگی بارز دیگری نداشته و جزء مجموعه‌های متوسط سیما رده‌بندی می‌شود تمام ۸ مجموعه دیگر آنها در ردیف آثار پربیننده و تاثیرگذار تلویزیونی جای می‌گیرند. حتما آنهایی که سن و سال بیشتری دارند خوب به خاطر می‌آورند که سریال‌هایی نظیر دو محله برو بیا و بهداشت یا مجموعه در خانه (۱۳۶۷) که اصولا برای مخاطب کودک و نوجوان ساخته شده بودند چگونه در جذب مخاطبین تمام گروه‌های سنی به موفقیت دست یافتند. هر چند شرایط حاکم بر تلویزیون آن سال‌ها و کمبود برنامه‌های جذاب و کم‌بضاعتی سیما در آن مقطع زمانی را هم می‌توان از جمله علل توفیق آن مجموعه‌ها برشمرد اما ویژگی‌های خاص کارهای بیرنگ و رسام که البته قسمت عمده نگارش و دیالوگ‌نویسی متفاوت آن بر عهده بیرنگ بود را به هیچ عنوان نمی‌توان در این میان نادیده گرفت.
در واقع بیرنگ که به عنوان یکی از متفاوت‌ترین و درعین حال قابل‌ترین نویسندگان فیلمنامه‌های تلویزیونی شناخته می‌شود با سبک فکری منحصر به فرد خود کاراکترهایی را خلق می‌کرد که با کاراکترهای کلیشه‌ای و کاملا سپید یا سیاه اکثر سریال‌های تلویزیونی آن روزها تفاوت ماهوی داشته و از قدرت بیشتری در جذب بینندگان برخوردار بودند. آن دو با تیمی جوان متشکل از بازیگران جوانی که در سطور بالا به آنها اشاره شد و مسن‌ترهایی مانند زنده‌یاد رضا ژیان، حسین محب اهری و فردوس کاویانی که از تجربه و قدرت قابل ملاحظه‌ای در عرصه طنز برخوردار بودند کار برای گروه سنی کودک و نوجوان را در قالب محله‌های برو بیا و بهداشت آغاز نموده و محتوای اجتماعی- اخلاقی و پزشکی_ بهداشتی مجموعه‌های‌شان را به گونه‌ای در قالب آیتم‌های طنز ارائه می‌دادند که در عین آموزنده بودن، سرگرم‌کننده هم باشند. نکته‌ای که متاسفانه هنوز پس از گذشت ربع قرن از تولید آن مجموعه‌ها و حدود نیم قرن از تاریخ تاسیس تلویزیون در ایران در برخی کارها چندان جدی گرفته نمی‌شود. از دو مجموعه فوق‌الذکر آیتم‌هایی که رضا ژیان با گریمی ترسناک نقش یک شیمیدان و حمید جبلی جوان نقش شاگرد او را بازی می‌کرد و بوق زدن‌های مکرر آتیلا پسیانی هنگامی که دیگر بازیگران گوش او را می‌فشردند، بیشتر در اذهان باقی مانده است. اما شناخته‌تر شدن این زوج هنری زمانی اتفاق افتاد که آن دو پس از کسب تجارب مختلف در حوزه کودک و نوجوان و بعد از تجربه نه چندان موفق سریال این خانه دور است، در پاییز سال ۱۳۷۳ با مجموعه چارچوب‌شکن همسران به شکل کاملا جدی خود را به عنوان کارگردانانی قابل اعتنا در عرصه سیما مطرح نمودند.
چارچوب‌شکن از این بابت که همسران اولین مجموعه‌ای بود که بر خلاف سایر سریال‌های تلویزیونی که معمولا فاصله‌ای چند ماهه میان تولید و پخش آنها وجود داشت، تنها با یک هفته و گاهی هم چند روز فاصله از زمان پخش تصویر‌برداری می‌شد و سازندگان آن با به‌کارگیری این ترفند بکر و در عین حال بسیار دشوار و پر استرس توانسته بودند برای نخستین‌بار نقطه نظرات بینندگان را نیز در قسمت‌های بعدی مجموعه لحاظ نمایند و البته همانطور که در سطور بالاتر اشاره شد، فضاسازی‌های خاص و نحوه نگارش متفاوت و بدیع متن‌ها توسط بیرنگ که به کرات ثابت کرده یک نویسنده معمولی نیست و ید طولایی در ایجاد نوآوری و تجربه ساختارهای از پیش امتحان نشده دارد به همراه نوع کارگردانی رسام که در هماهنگی کامل با بیرنگ بود را می‌توان به عنوان جنبه‌های دیگر چارچوب‌شکن مجموعه پربیننده همسران نام برد. گذشته از فردوس کاویانی و مهرانه مهین ترابی که پیش از همسران هم بازیگرانی شناخته شده بودند، دو بازیگر جوان آن مجموعه یعنی فرهاد جم و الهام پاوه‌نژاد که البته هر دو سابقه تئاتری نیز داشتند با مجموعه همسران و موفقیت‌های آن بود که به خوبی در حوزه تصویر شناخته شده و گام‌های بعدی را محکم‌تر برداشتند. کار بعدی این زوج هنری که آخرین همکاری موفق آنها نیز محسوب می‌شود درست یکسال پس از اتمام مجموعه همسران یعنی در پاییز سال ۱۳۷۵ و با قرار گرفتن یکی از بزرگ‌ترین بازیگران تاریخ سینمای ایران زنده یاد خسرو شکیبایی در ترکیب بازیگران مجموعه روی آنتن رفت. اغراق نیست اگر آن سریال که خانه سبز نام داشت را در ردیف یکی از پربیننده‌ترین و در عین حال یکی از باکیفیت‌ترین مجموعه‌های تاریخ سیما ارزیابی کنیم.
در واقع ترکیب متن‌های پرمحتوا و تاثیرگذار بیرنگ و سبک خاص کارگردانی او و مسعود رسام، حضور فوق ستاره‌ای به نام خسروشکیبایی که بازی با استانداردهای بسیار بالا و محبوبیت را یک جا داشت درکنار بازیگران قدر و کارکشته‌ای مانند حمیده خیرآبادی، اسماعیل محرابی و مهرانه مهین‌ترابی که هر کدام کوله‌‌باری مملو از تجربه را با خود داشتند و جوان‌ترهای مستعدی مثل آتنه فقیه نصیری و رامبد جوان و نیز زنده و پویا بودن کار که از پخش با فاصله زمانی کوتاه از تولید ناشی می‌شد نقطه اوجی را نه‌تنها برای بیرنگ و رسام به عنوان مالکان معنوی اثر بلکه برای شبکه دوم سیما و حتی سازمان صدا و سیما به عنوان صاحبان حقوق مادی کار رقم زد که بسیار بعید به نظر می‌رسد به این سادگی‌ها قابل تکرار باشد. هر چند علت سکوت ۱۰ساله آن دو که تنها یکبار توسط بیرنگ و با برنامه بازهم زندگی(۱۳۸۵) و یکبار هم به وسیله رسام و با مجموعه مروارید سرخ(۱۳۸۴) شکسته شد به روشنی مشخص نیست اما آنچه که واضح است این است که سیما و علی‌الخصوص شبکه دوم نباید به آسانی از کنار چنین سرمایه‌های کمیابی گذر کنند.
مازیار معاونی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید