دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


راهبرد اکو برای اقتصاد جهانی


راهبرد اکو برای اقتصاد جهانی
اجلاس مهمی که در تهران با حضور بلندپایگان سیاسی منطقه برپا شد موضوعی را در دستور کار قرار داد که در چند ماه اخیر دغدغه مشترک عموم تحلیلگران و مدیران اقتصادی و سیاسی بوده است و آن نحوه مواجهه با بحران اقتصادی برخاسته از بازار سرمایه غرب که امروز نام « چالش بزرگ هزاره سوم » را به خود گرفته است. روشن است که یافتن یک راهبرد فراگیر در قبال این بحران با تشکیل یک نشست میسر نمی شود اما بدون شک گردهمایی سران بیش از ۱۰ کشور مقدمه و پیش درآمد حرکتی تازه در عرصه پرتلاطم اقتصاد و روابط بین الملل است.
تهران در تدارک این نشست گسترده ، خلأ یک استراتژی را در مواجهه کشورهای دوست و شریک خویش حس کرده است. چه آنکه پس از قریب چند ماه از سرایت نخستین موج های بحران اقتصادی غرب به اقلیم شرق هنوز گام روشنی در پایتخت های منطقه برای تصمیم سازی در این باره برداشته نشده است و نوعی بلاتکلیفی آمیخته به دلهره بر نگاه مشرق زمینیان در قبال این بحران حکمفرما است.
«حالت غافلگیری» که سقوط بازارهای بورس امریکا و اروپا بوجود آورد کمابیش در رفتار کشورهای منطقه نیز دیده می شود. در این مدت، اغلب دولت ها سعی کرده اند با سیاست ها و ابتکارات فردی با عوارض این بحران روبه رو شوند حال آنکه اغلب اندیشمندان اقتصادی معتقدند که عبور از بحران های بزرگی مثل بحران مالی ۲۰۰۸ فقط در سایه سیاست های جمعی و ایجاد جبهه همکاری های منطقه ای امکان پذیر است. از این منظر می توان امیدوار بود که منشور اولیه ای که سران کشورهای مهم خاورمیانه و آسیای مرکزی در تهران امضا کردند سنگ بنای یک همگرایی مؤثر را در روابط بین الملل بنیان نهد.
● اندیشه متفاوت تهران در قبال بحران جهانی
شاید تفاوت بارز اجلاس تهران با نشست های مشابهی که در چند ماه اخیر برای بحران اقتصادی برپا شده این باشد که تهران این بحران را نه از منظر چالش و تهدید که از این زاویه که فرصتی برای خیز اقتصادی ملت های مستقل و غیر سرمایه داری فراهم شده است می بیند. از مذاکرات نشست سران اکو پیداست که اغلب میهمانان اجلاس نیز با همین اندیشه منشور مواجهه با بحران را طراحی و تدوین کردند.
از نگاه تهران چنان که رئیس جمهور کشورمان و دیگر مقام های مسئول در اجلاس تشریح کردند این بحران خاستگاه و ماهیت غربی دارد و عوامل و ریشه های آن نیز باید در سازوکار نظام اقتصادی این خطه جست و جو شود. البته این دیدگاه را بسیاری از نخبگان امریکا و اروپا نیز مورد تأیید قرار داده اند زیرا دامنه این بحران دامان اقتصاد کشورهایی را گرفته است که از الگوی سیاست های مالی و اعتباری جهان سرمایه داری تبعیت می کنند. به همین دلیل این بحران یک سلسله بحث های جدی درباره فلسفه اقتصاد غرب را پیش کشیده است.
در گرماگرم بحران، چندین مقاله به قلم نظریه پردازان نامدار اروپا درج شد که اغلب آنها سرمایه داری لجام گیسخته آمریکا را عامل بحران مالی جهان دانستند. آنها در پس این بحران مالی این سؤال را مطرح کردند که عصر «پذیرش بی قید و شرط» بازارهای آزاد به سر آمده است در این باره کافی است به بحث هایی که در گروه هشت پس از این بحران صورت گرفت توجه شود. نماینده فرانسه در این نشست گفت : باید قبول کنیم که دوره خطا ناپذیری نظریه بازارهای آزاد سپری شده است وزیر مالی ایتالیا نیز در حال تبلیغ کتاب پرفروش خود است که رساله ای بر ضدجهانی سازی است. همتای آلمانی وی، انگشت اتهام را به سمت امریکا نشانه رفت که امریکا مسئول و کانون این بحران است.
نکته جالب اینجا است که در تأکید بر ماهیت فلسفی بحران سرمایه داری، اروپایی ها نیز گفته اند که سیاست مالی امریکا دیگر مورد قبول آنها نیست. استدلال کشورهایی مثل آلمان این است که رویکرد امریکا و تا حدی انگلیس، به طور سنتی مبتنی بر ریسک پذیری است: سیاستی که بر پایه اعتماد بی اندازه به نهادهای مالی و خودداری از اعمال نفوذ بر آنها مبتنی است. در حالی که قاره اروپا در این زمینه محتاط تر بوده و هر کشوری قوانینی در این زمینه وضع کرده و قول داده تا تلاش کند رفاه اجتماعی و امنیت شغلی را در اولویت قرار دهد. بروکسل تعهد کرده است باید نظارت بیشتری بر بانک های بین المللی که در چند کشور اروپایی شعبه دارند صورت گیرد. در نظر خواهی هایی که صورت گرفته افکار عمومی در اروپا از نظارت بیشتر مالی حمایت می کنند. به ویژه در آلمان که مدتهاست اقتصاد بازار سوسیال را در پیش گرفته است که ترکیبی از اصول سرمایه داری با حمایت گسترده از کارگران و ارزش های رفاه اجتماعی است.
اما در نشست تهران چنان که انتظار می رفت این دیدگاه به صورت صریح تری درباره بحران دنیای سرمایه داری بیان شد اغلب دولت ها سیاست های امریکا را مسئول آشفتگی در نظام تجارت در جهان خواندند ‎/ در منشور تهران بر این نکته فراوان تأکید شده که کشورهای منطقه نباید تاوان سیاست های نادرست و غیر مسئولانه بخش مالی امریکا را بپردازند. سران منطقه همچنین از تأثیر جدی سیاست های جنگی بر اقتصاد امریکا سخن گفتند بویژه با استناد به هزینه های سنگین و سرسام آور جنگ عراق و افغانستان ارتباطی جدی میان بحران مالی با بی اعتمادی به سیاست های امریکا، قائل شدند.
● اکو در دوران ناکامی سازمان های بین المللی
بحران اقتصادی بدترین آزمون برای سازمان ها و نهادهای مالی و اقتصادی جهان غرب بود. به باور اغلب کارشناسان این بحران موقعیت و کارایی بسیاری از نهادهای پرآوازه را به زیر سؤال برد. این بخش از تحولات جهانی نیز از نگاه میهمانان تهران دور نماند. افول اعتبار سازمان هایی مانند گروه ۸ که تاکنون به عنوان بازیگر انحصاری در عرصه اقتصاد جهانی ایفای نقش می کردند فرصتی تازه برای نهادهای نوپای منطقه مانند اکو است ‎/ شاید از این منظر بتوان اجلاس تهران را کانونی برای تبیین درست تحولات مربوط به سازمان های اقتصادی به حساب آورد. در این فاز جهان هم اکنون شاهد تغییرجهتی تاریخی در عرصه ژئوپلیتیک است که طی آن موازنه قدرت به ضرر نهادهای غربی در حال گردش است
در این اوضاع و احوال اقتصادی فقط امریکا نیست که نفوذ خود را از دست می دهد. اغلب کارشناسان پیش بینی کرده اند که سازمان ملل، بانک جهانی و دیگر سازمان های بین المللی نیز که پس از جنگ دوم جهانی به حفظ ثبات سیاسی و اقتصادی غرب کمک کرده اند، توان خود را از دست داده اند. در شرایطی که هنوز مشخص نیست که چه نهادهای دیگری می توانند این خلأ را پر کنند، سازمان های منطقه ای دست کم در سطح مشرق زمین می توانند به طراحی مناسباتی به دور از قواعد اقتصادی غرب همت گمارند. نباید از نظر دور داشت که سازمان هایی مثل صندوق بین المللی پول و گروه هشت تاکنون ابزار اصلی غرب و یکی از حوزه های برتری امریکا بوده است و با افول و کاهش نقش این سازمان ها است که رهبری امریکا در «عرصه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان با روندی شتابان» رو به کاهش می نهد. اجلاس هایی که تاکنون این نهادها داشته اند درباره انرژی ، غذا و تورم هیچ یک راه به جایی نبرده است.
تا این جا می توان با اطمینان گفت که انحصار امریکا و غرب در عرصه اقتصاد شکسته شده است و آنها دیگر تنها بازیگران و خدایگان جهان سرمایه و صنعت نیستند. در این فضا نگاه ها به سوی سازمان های منطقه ای دوخته می شود. جهان چند قطبی که همه ما انتظار آن را می کشیدیم اکنون در عرصه اقتصاد در حال ظهور است.
باظهور قطب های آسیایی ، دیگر غرب همه جهان سرمایه نیست. هشت کشور عضو گروه هشت ۵۶ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص داده اند اما تولید ناخالص داخلی سه کشور در حال توسعه برزیل، هند و چین (با ۱۰ درصد) از سه کشور عضو گروه هشت یعنی روسیه، کانادا و ایتالیا (با ۹ درصد) بیشتر است. یان فردریک اقتصاددان برجسته می گوید گروه هشت بشدت در تلاش است تا بتواند جایگاه خود را در حل و فصل مشکلات اقتصادی جهان حفظ کند. او اقرار می کند که توانایی کشورهای گروه هشت برای حل مشکلاتی مانند بحران افزایش قیمت نفت، بحران مواد غذایی و بحران مالی بسیار محدود است. لذا اضافه شدن سازمان هایی مانند اکو ، آ. سه. آن و شانگهای و پیوستن کشورهایی مانند برزیل، چین و هند به بازیگران اقتصادی، معادلات قرن بیست و یک را تغییر می دهد.
اکو سازمانی که مالک ثروتی انبوه، تولید ناخالصی به ارزش ۳۷۳ میلیارد دلار و رقم مبادلات تجاری آن ۱۶۵ میلیارد دلار است، هنوز فاصله ای بسیار با جایگاه واقعی خویش دارد. از همین رو باید که مسیر طی شده اکو آسیب شناسی شود و موانع درون سازمانی و محیطی آن بازشناسی شود. سخن نماینده ایران در جمع خانواده اکو ناظر به این موضوع مبرم بود که تنها بنیاد منطقه ای ما برای نشستن در ردیف قطب های تأثیرگذار بین المللی ناگزیر از دمیدن روح احیاگری در کالبد خویش است.
سخنان رئیس جمهوری دعوتی آشکار به بازسازی عمارت اکو بود.‎/‎/ «ظرفیت های فراوان موجود نشان می دهد که اکو در صورت رفع موانع موجود و ایجاد تحرک بیشتر می تواند عاملی مهم برای ایجاد همگرایی بیشتر بین کشورهای منطقه باشد.»
اینک تنها اتحادیه منطقه ای ما در انجام وظایف بی شمار خود هنوز بر پله نخست ایستاده است. از میان پروژه هایی که قرار است با دست و بازوی این نهاد تحقق یابد و ما در سایه آن با حضور ارجمند یک ائتلاف اقتصادی را در زندگی خود حس کنیم (اعم از طرح های انرژی، بیمه، تجارت و سیستم بانکی) تاکنون تنها مبادلات بانکی و امور حمل و نقل به صورت نسبی اجرا شده است.
بنابراین امروز، تحقق آرزوی یکپارچگی اقتصادی و ایجاد منطقه آزاد تجاری اکو ـ هدفی که چشم انداز «اکو ۲۰۱۵» نام گرفته است ـ نیازمند حرکتی تازه است. درست است که اکو در مسیر این هدف های بزرگ با محدودیت ها و مشکلاتی افزونتر از همتایان بین المللی اش روبه روست و این واقعیت دارد که فشارها و تهدیدات سیاسی قدرت ها هنوز گریبان اکو و اعضای آن را رها نکرده است، اما فرصت های همگرایی نیز پا به پای تهدیدات فراروی ملت های منطقه آغوش می گشاید و این گونه است که ما و همه ساکنان آن سوی ارس، هیرمند و اروند، در احوال نابسامان اقتصاد جهانی خلأ یک نهاد جمعی را با تمام وجود حس می کنیم.
محمد بخشنده
منبع : روزنامه ایران