چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


مثلث شیشه ای و توقع رسانه ای ما


مثلث شیشه ای و توقع رسانه ای ما
گفتگو محور اصلی یک رسانه است. رسانه ها در ارتباط با اقشار مختلف جامعه نیاز به گفتگو دارند. در این جریان رسانه به ژورنالیسم نزدیک می شود. به این معنی که یک روایت خطی و غیر داستانی را به مخاطب ارائه می دهد.
تلویزیون به عنوان رسانه پرقدرت دنیای امروز، بسیار از گفتگو بهره می گیرد. برنامه سازی های گفتگو محور (talk show) از پر تماشاگر ترین برنامه های شبکه ها تلویزیونی محسوب می شود.
در تلویزیون ایران هم برنامه های بسیاری گفتگو محور اند. این برنامه ها را به طور کلی به سه گونه تقسیم می کنم. یکی آنها که از گفتگو به عنوان اطلاع رسانی موضوعات روز استفاده می کنند،‌ دیگری آنها که گفتگوهای تخصصی درباره یک موضوع خاص را پی می گیرند و دسته ای دیگر از گفتگوها صرفا جنبه سرگرمی را مد نظر دارند. این گونه برنامه ها معمولا ازشخصیت های بنام در دنیای سیاست و هنر دعوت می کنند. که بالطبع هنرپیشگان در اولویت قرار دارند.
در سالهای اخیر برنامه های اینچنین در سیمای تلویزیونی ایران به وفور دیده شده است. یکی از نمونه ای تیپیکال این برنامه ها، سه گانه عبور شیشه ای و شب شیشه ای و حال مثلث شیشه ای است.
شاید نخستین پرسش در مواجهه با این گونه برنامه ها این باشد که، چه عوامل و ترفندهایی موجب محبوبیت و جذب مخاطب می شود.
آن چه در نگاه اول به چشم می آید، استفاده از ویژگی های بصری است. دکور برنامه، ‌نورپردازی،‌ لباس مجری برنامه از عوامل موثر در جذب مخاطب است. مسلما به لحاظ روانی، هر کدام از اینها می تواند عاملی برای نگاه کردن باشد.
نکته دوم در جذب مخاطب استفاده از موضوعاتی است که چندان نیازی به اندیشه و تفکر نداشته باشد. وقتی که قرار است برنامه ای در یک شبکه عام در ساعت استراحت مردم پخش شود، نمی توان زیاد از مسایل مهم و آن چیزهایی که برای اظهار نظر به فکر محتاجند، حرف زد.
نحوه مواجهه برنامه با موضوع به لحاظ ورود به مطلب و طراحی سوالات نیز یکی دیگر از عوامل جذب مخاطب است.
حال با این مقدمه،‌برسیم به برنامه مثلث شیشیه ای.
مثلث شیشه ای با پشتوانه اسلاف خود و دیگر برنامه های اینچنینی، و اتکا به قدرت اجرای بازیگر نقش اول خود ـ‌ رضا رشیدپور ـ می خواهد که تماشاگر بسیاری را شکار کند.
رضا رشید پور مجری ای جسور و در بسیاری مواقع گستاخ است. او مجری صبوری نیست. می خواهد در گفتگو محور اصلی او باشد نه طرف گفتگو شونده. این حس شهرت در مجری برنامه، موجب می شود تا همه برنامه را به نام او بشناسند. بگذریم از اینکه او برنامه را مدام به خود نسبت می دهد و می گوید برنامه من. حداقل آنچه از یک برنامه تلویزیونی در اذهان وجود دارد یک کار گروهی است نه انفرادی و قائم به فرد. رشید پور از هر کس هر سوالی را بخواهید می پرسدو او به مثابه زبان حال مردم کوچه و بازار از تمام آنها که دعوت می کند همان را می پرسد که از دیگری پرسیده است. انگاری که قالبی مشخص برای پرسشهایش ساخته و هر شب می خواهد آن را در یکی آزمون کند.
در اینکه رشیدپور و سازندگان برنامه بسیار هوشمند اند و رگ خواب مردم این مرز و بوم را در این عصر می شناسند شکی نیست. آنها می دانند که در شبهای طولانی ۶ ماه اول سال، مردم ما یا شبکه های متعدد ماهواره را و یا شبکه های معدود داخلی را بالا و پایین می کنند و یا در مهمانی های خانوادگی،‌مشغول حرف زدن درباره این برنامه ها هستند و انواع کرم های زیبا کننده و لاغر کننده را به رخ هم می کشند. پس چه بهتر که از موضوعاتی استفاده کنند که باب دندان این مجالس باشد که تعداد sms ‌های ارسالی به برنامه برای نظر سنجی ها در چشم و هم چشمی های خانوادگی افزایش یابد که اسپانسر هم طرفی ببندد از برنامه. قصد توهین به هیچ مجلس و نشست خانوداگی را ندارم . اما باید قبول کنیم که در خانه هایمان اگر دور هم جمع می شویم، حرف هایمان زسطح عمل دماغ و مدل مو ولباس فلان هنر پیشه و نهایت که خیلی پیش برویم، قیمت زمین و آپارتمان است که موضوع بحث می شود. بگذریم...
برنامه مثلث شیشه ای به نظر من برآیند توقع رسانه ای موجود ازتلویزیون ماست. در همین سطح بگیرید فیلم های سینمایی و مسابقات و هر چیز دیگر که قرار است آنتن را پر کند. یعنی هر آنچه نیازی به فکر ندارد و به بخت و اقبال تماشاگر بیشتر محتاج است.
اما آنچه مرا بر آن داشت تا این خطوط را قلمی کنم، یکی از برنامه های چند شب گذشته مثلث شیشه ای بود. این برنامه تازه در آغاز راه است. برنامه مورد نظر درباره انواع جراحی های زیبایی بود. عمل دماغ و لیپو ساکشن و سولاریوم و ... موضوعات مورد علاقه رشید پور و عموم مردم است. وقتی که یکی از پزشکان متخصص جراحی بینی هم در برنامه حضور داشته باشد، حتما بر جذابیت آن خواهد افزود. شاید با این برنامه، شبکه ۵ و به طریق اولی سازمان صدا و سیما، مهر تاییدی بر انواع این جراحی ها زده است و تبلیغ گسترده ای هم برای جناب پزشک کرده است.
اما یکی از پرسشهای اصلی درباره این برنامه توجیهی است برای جراحی گسترده بینی در جامعه امروز ایران. پزشک مدعو برنامه، با گفتن اینکه دماغ ایرانیان اشکال تاریخی دارد، حکمی تاریخی صادر کرده است. با این حساب زنان ایرانی حق دارند این اشکال ژنتیکی را به همت پزشکان محترم بر طرف کنند. با استناد تاریخی و سندیت سخن اش کاری ندارم. اما فکر کنید که حاصل این کلام چه خواهد بود؟ من فکر می کنم حداقل به تعداد شرکت کنندگان در نظر سنجی به داوطلبان و علاقه مندان جراحی بینی افزوده می شود. حال شما در نظر نگیرید آن خیل عظیمی را که برنامه را دیده اند و حوصله sms زندن نداشته اند. آیا این است نهایت تاثیر گذاری یک برنامه تلویزیونی؟
همین جا تاکید می کنم که ساخت برنامه هایی مانند مثلث شیشه ای، برای رسانه ای مانند تلوزیون لازم است. همانطور که در همه جای دنیا هم مرسوم است. اما یک رسانه نمی تواند بدون تبعات اجتماعی محتویاتش، در فکر افزایش مخاطب باشد. می دانیم که اگر شب شیشه ای و هر چیز شیشه ای از تلویزیون پخش شود یا نشود مردم تلویزیون می بینند و دم هم نمی زنند. اما نمی توان هر رطب و یابسی را به نام برنامه پر مخاطب و موفق و شهرت برانگیز به خورد مردم داد. اهل رسانه می توانند با توجه به قدرت رشک برانگیز ابزار کارشان، می توانند به مقولات اجتماعی، نگاهی سالم و منتقدانه داشته باشند. حال این موضوع می خواد جراحی زیبایی باشد یا چاله های خیابان و ترافیک. ما که در خیابان از هر ۱۰ نفر ۵ نفر را می بینیم که حداقل یکیاز اعمل زیباییرا روی صورت و بدن خود انجام داده است، پس ابایی از مطرح کردن آن در تلویزیون نیست . اما چگونگی آن مهم است.
اگر رشید پور می خواهد به مسایل بهداشتی و علمی مردم هم توجه کند و پای قشر و صنف پزشک را هم به برنامه باز کند، حرفی نیست. اما آیا همه مشکلات پزشکی مردم ما جراحی بینی و لیپوسکشن است؟
اگر رشیدپور دوست دارد درباره مسایل و مشکلات مردم هم در کنار هنرپیشگان حرف بزندو خود را مصلح و منتقد اجتماعی نشان دهد، نمی دانم چرا چیزی دندان گیر تر از انواع جراحی زیبایی نیافته است؟‌ اگر پاسخ این است که این برنامه ها قصد آگاه سازی دارند که مردم گول و فریب آگهی های بی شمار را نخورند، یاد حکایت آن مردی می افتم که چشم درد داست و به پیش بیطار و او هم دوای چشم درد اسب به چشم مرد ریخت و او کور شد. وقتی که به قاضی شکایت برد، قاضی مرد کور شده را محکوم کرد که اگر اسب نبود به پیش بیطار نمی رفت.
اینجا هم اگر کسی به سراغ این آگهی ها برود و چشم و دماغش از ریخت بیفتد و پوستش بسوزد و چه و چه ... مسلما به پای کم کاری رشیدپور نمی نویسند.
رضا رشید پور با دعوت از هنرپیشگان درپی هدف جذب مخاطب، پیش پا افتاده ترین پرسش ها را چنان با آب و تاب مطرح می کند که اگر ندانی فکر می کنی که وای چه پرسش عمیقی ... و حتما رشیدپور در دل به خود افتخار می کند که همه مجریان تلویزیون دوست دارند که جای او باشند و این گفتگوی پر شور را اجرا کنند. اما کمی .. .فقط کمی تامل در نوع پرسش های او نشان میدهد که کار شاقی در این پرسش و پاسخ رخ نداده و لاجرم چیزی هم نه به شهرت و نه به اهمیت آن بازیگر افزوده نمی شود.
برخی اوقات افسوس می خورم که چرا باید وقت گذاشت و یک برنامه تلویزیونی را نگاه کرد اما حیف که این شغل بی پیر ناچارت می کند که ببینی و دست آخر خشمت را سر قلم و کاغد بریزی... ‌ ‌
سعید اسلام زاده


همچنین مشاهده کنید