شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

درباره اطلاعات پزشکی


درباره اطلاعات پزشکی
ارتفاع کاغذهایی که روی هم چیده به بیست سانتی متر می رسد. روبه روی من نشسته یعنی صندلی را به وضعی درآورده که درست روبه روی من باشد عینکش را زده و به دقت مشغول وارسی مدارک است.
«آقای دکتر از وقتی که گفتید دخترم ام اس داره من هم مشغول تحقیق شدم. بفرمایید این همه مدارک جمع کردم، اینها را از اینترنت گرفتم، اینها را هم یکی از دوستان از هلند فرستاده. بفرمایید اینها را برای شما آوردم فقط به درد شما می خورن.» می گویم «خواهش می کنم به من برنمی خوره».درست متوجه منظورم نمی شود او هم می گوید «خواهش می کنم».
بدیهی است همه مردم می خواهند و باید درباره بیماری خود یا یکی از بستگانشان اطلاعات داشته باشند. اساساً یکی از وظایف پزشکان اضافه بر درمان عبارت است از اطلاع رسانی درباره بیماری ها. انجام هنرمندانه این کار یکی از نکاتی است که طبیب حاذق را به موفقیت رسانده او را در بین بیماران محبوب می سازد.
اساساً بخش مهمی از مراجعین پزشکان را کسانی تشکیل می دهند که رنج خاصی احساس نمی کنند بلکه تنها نگران موضوعی هستند و فقط به دنبال توضیح و توجیهی هستند؛ نه نسخه ای نه دارویی، و یکی از مهارت های کار پزشکی هم این است که دریابد چه کسی به دنبال توضیح است و چه کسی به دنبال دارو و چه کسی به دنبال هر دو؟
پس روشن است که مقصود من این نیست که بیماران نباید اطلاعات داشته باشند یا کسی به آنها اطلاعات ندهد اما این مسائل بدیهی باعث شده است که بسیاری از مردم و بیماران به صورت مداوم به دنبال اطلاعات پزشکی هستند و هر منشأ و منبعی را برای به دست آوردن اطلاعات می کاوند.
این کنجکاوی تا حدود زیادی جنبه اجتماعی می یابد و بسیاری از مردم در اجتماعات، مهمانی ها، مطب ها، آرایشگاه ها و.... بی دریغ در حال اطلاع رسانی به یکدیگرند، این کنجکاوی عمومی را رسانه ها بی پاسخ نمی گذارند و طبق سلیقه عمومی شبانه روز در حال اطلاع رسانی هستند. اما آنچه به نظر می رسد تا به حال مورد توجه قرار نگرفته فلسفه و چگونگی این اطلاع جویی و اطلاع رسانی لجام گسیخته است.
باید پرسید آیا دادن اطلاعات خام درباره همه بیماری ها از رسانه همیشه و به طور مطلق مفید است؟ تعداد بیماری هایی که دانش طب در حال حاضر در رشته های مختلف برشمرده بالغ بر چندین هزار می شود و تازه روز به روز هم بر تعداد آنها اضافه می شود. اطلاع از علائم و نشانه های این بیماری ها و تصور امکان ابتلا به اینها می تواند اضطرابی مداوم و جانفرسا در فرد سالم پدید آورد که زندگی را بر او دشوار می سازد. رساندن اطلاعات خام از رسانه ها بی تردید به چنین سودایی می انجامد. ابتدا باید دید اطلاع رسانی عمومی و افزایش اطلاعات عمومی به تشخیص زودرس این یا آن بیماری کمک می کند یا خیر؟
اگر جواب مثبت باشد اطلاع رسانی در مورد علائم آن بیماری مفید خواهد بود اگر نه، خیر. این بدیهی لازم الذکر به نظر نمی رسد اما اگر توجه کنیم که مثلاً در بیماری «ام اس» که علائم اولیه آن بسیار غیراختصاصی هستند و تشخیص خیلی زودرس نقش چندانی در پیشگیری از بیماری ندارد چه حجمی از اطلاعات عمومی در چرخش است و در مورد مثلاً بیماری ای مثل میاستنی گراو که اولاً علائم بسیار عینی و ساده ای دارد و ثانیاً تشخیص زودرس، تا چه اندازه می تواند در پیشگیری موثر باشد چه فقر وحشتناک اطلاعاتی در میان مردم وجود دارد آنگاه درمی یابیم که اطلاع رسانی پزشکی ما بر چه مبانی سستی استوار است.
عده زیادی از مردم شبانه روز خود را در خوف ابتلا به «ام اس» می گذرانند تا آنجا که این موضوع می رود تا به یک پانیک عمومی تبدیل شود. از سوی دیگر بیماران مبتلا به میاستنی تا رسیدن به تشخیص و دسترسی به متخصصی که به بیماری آنها می پردازد راه دراز و تلخی را می پیمایند که زندگی آنها را در معرض تهدید قرار می دهد و رسانه ها نیز به جای آنکه وظیفه خود را در ارتقای سلیقه عمومی ایفا کنند تنها از این سلیقه عمومی دنباله روی کرده و برنامه سازان برای جلب مخاطب بیشتر بر این آتش نفت می ریزند.
اما وضعیت اطلاع رسانی بعد از تشخیص نیز هیچ دست کمی از قبل از آن ندارد. اولاً باید پرسید وقتی به بیماری ای مبتلا می شویم اطلاعات مفید در مورد آن بیماری را باید از چه کانالی به دست آوریم؟ اگر به پزشک خاصی مراجعه کرده ایم کسب اطلاعات از کانال دیگر به چه معنی است؟ آیا کار پزشکی چیزی به جز اطلاعات پزشکی و تعیین الزامی بودن یا نبودن آنها برای بیمار است. اساساً مراجعه به پزشک و بعد جمع آوری اطلاعات از کانال های دیگر معنایی به جز بی اطلاعی پزشک مربوطه دارد؟
چه کسی می تواند در مورد صحت و سقم اطلاعات پزشکی خاص قضاوت کند؟ آیا می توان در مورد یک دانش پیچیده تکنولوژیک به فرض داشتن تحصیلات بالا قضاوت کرد؟ البته باید گفت دلیل این بی اعتمادی تا حدودی به خود جامعه پزشکی برمی گردد.
گاه پزشکان اطلاعات لازم را به نحوی درخور در اختیار بیماران قرار نمی دهند یعنی در بسیاری از موارد پزشکان آموزش درستی در مورد نحوه اطلاع رسانی به بیماران ندیده اند و اساساً در دوران تحصیل این موضوع بخشی از کار و آموزش آنان به حساب نیامده در نتیجه آن را نیاموخته اند. نمی دانند چگونه انجام دهند و تلاش نمی کنند روش های آن را ارتقا بخشند. با این همه باز هم باید تاکید کرد هر زمانی که کسی در کارایی پزشک معالجش شک می کند تنها راه، مراجعه به پزشک دیگری است نه جمع آوری اطلاعات.
دکتر بابک زمانی
منبع : روزنامه شرق