چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

گفتگوی سپید با دکتر محمدعلی محققی، دبیر شورای آموزش پزشکی تخصصی کشور


گفتگوی سپید با دکتر محمدعلی محققی، دبیر شورای آموزش پزشکی تخصصی کشور
● پیشرفت علمی، آزمون پیش روی ملت
گفتگوی سپیید این بار با دکتر محمدعلی محققی، دبیر شورای آموزش پزشکی تخصصی کشور است. کسی که پس از پایان دوره جراحی عمومی در سال ۶۵، به ریاست انستیتو کانسر دانشگاه تهران رسیده و سپس به طور همزمان با اداره کل نظارت و ارزشیابی وزارت بهداشت همکاری داشته است. وی که مدت شش سال معاون درمان دانشگاه تهران و بیست ماه معاون آموزشی وزارت بهداشت بوده است، تنها از یک سالی که مسوولیت اجرایی نداشته به عنوان بهترین دوران علمی خود یاد می‌کند.
● می‌خواهیم به خیلی پیشتر برگردیم، به دوران کودکی و پس از آن.
▪ در یک خانواده روحانی متولد و تربیت شدم. مرحوم پدرم مدرس ادبیات عرب و علوم دینی بودند و مجالس وعظ و تبلیغ داشتند و طبعا از محضر ایشان استفاده می‌کردم.
● اهل کجا هستید؟
▪ اهل رفسنجان هستم. می‌دانید که رفسنجان شهری قدیمی نیست. وقتی وارد دوره ابتدایی می‌شدم، یعنی سال قیام حضرت امام ۱۳۴۲، بخشی بود که تازه شهر شده بود. البته بعدها توسعه نسبتا خوبی داشت (به خصوص بعد از انقلاب).
● چطور به پزشکی علاقه‌مند شدید؟
▪ علاقه‌مند نبودم، علاقه من ادبیات فارسی بود و بیشتر مطالعات غیردرسی‌ام را شامل می‌شد. زمانی که هنوز دانشگاه برایم مطرح نبود و سیکل اول دبیرستان را می‌خواندم، پدرم گفتند پزشکی بخوانم و در این رشته، جراحی را انتخاب کنم.ایشان دلایل خودشان را توضیح دادند. با اینکه در آن سال‌ها اغلب بچه‌های درس‌خوان به رشته ریاضی می‌رفتند، من به خاطر رشته پزشکی، طبیعی را انتخاب کردم که برخلاف عرف رایج شاگردان با استعداد‌تر بود. یعنی باوجود گرایش شخصی خودم و گرایش رایج اجتماع، وارد رشته طبیعی شدم.
● هدف‌گذاری به این روشنی در آن زمان جالب و کمی دور از انتظار نبود؟
▪ در تحصیلات دینی که داشتم، بهترین خدمت به خوبی تعریف شده بود. اینکه خدمتی موثر برای خلق خدا باشد و ناب و خالص باشد و به انگیزه دیگری آلوده نشود، کامل و جامع باشد و بتوان آن را عالمانه و ماهرانه به انجام رساند. دیگر اینکه عده بیشتری از مردم از آن استفاده کنند. همه اینها شکل‌گیری انگیزه را در من موجب شدند.
● پس هیچ‌وقت از اینکه پزشک هستید، پشیمان نشدید؟
▪ چون آگاهانه انتخاب کرده بودم، هرگز پشیمان نشدم. اگر خداوند توفیقاتی را نیز عنایت کرده بر مبنای همان انگیزه‌ها بوده است.
● کی وارد دانشگاه شدید؟
▪ ورودی سال ۵۴ دانشگاه تهران هستم.
● زمان اوج‌گیری انقلاب؟
▪ بله، پیش از دانشگاه نیز از نظر سیاسی فعالیت‌هایی داشتم ولی پس از دانشگاه شکل گسترده‌ای گرفت.
● پس به دانشگاهیان حق ابراز نظرات سیاسی اجتماعی را می‌دهید؟
▪ دانشگاه همیشه جایی برای آزاد اندیشی، انتقاد سازنده و حرکت پویا بوده است. دانشگاه جایگاه سالم و مقدسی است. این تقدس از عمق و ذات دانشگاه است.
● پس از پیروزی انقلاب و دوران جنگ کجا بودید؟
▪ هنگام حمله عراق به کشور و در دوران دفاع مقدس، دستیار جراحی عمومی در بیمارستان سینا بودم. انتخاب رشته جراحی عمومی برایم به واسطه جنگ اهمیت بیشتری یافت.
● جنگ چه تاثیری بر شما داشت؟
▪ توفیق خدمت به رزمندگان و مجروحان را داشتم. در اوج جنگ تحمیلی تجربیاتی را کسب کردیم که منحصر به فرد و بی‌نظیر است، تجربیاتی که حتی یک موردش هم در شرایط عادی تا به حال پیش نیامده است.
● بیشتر توضیح می‌دهید؟
▪ الان در دانشگاه و در جراحی سرطان فعال هستم، باوجود اینکه جراحی‌های سرطان بسیار پیچیده و وسیع هستند ولی هنوز تجربیات جنگ تکرار نشده است. در شرایط اضطرار اعمال جراحی بسیار وسیعی را که قبلا انجام نداده بودیم را تجربه کردیم که بعدها بسیار مورد استفاده قرار گرفت. به هر حال مقتضیات آن زمان بود.
● این‌طور که پیداست، بسیار درگیر مسایل اجرایی و جنگ بوده‌اید. پس کی ازدواج کردید؟
▪ بعد از پایان جنگ، در پایان دوره دستیاری ازدواج کردم.
● همسرتان و بچه‌ها چه کار می‌کنند؟
▪ ایشان خانه‌دار هستند. سه فرزند دارم که هر سه دختر هستند. در مقطع دبیرستان، راهنمایی و پیش دبستانی هستند.
● پس حتی تشکیل زندگی مشترک شما از جریانات انقلاب و جنگ تاثیر گرفته است؟
▪ به هر حال تشکیل زندگی اقتضائات و حداقل‌هایی را لازم دارد.
● با این نظر که پزشکان جوان بی‌انگیزه هستند موافق‌اید؟
▪ اینکه انگیزه نیست، جمله غلطی است. چطور می‌توان تصمیمات مهمی مانند رشته تحصیلی و تخصصی رابدون انگیزه گرفت! چطور می‌توان بدون انگیزه درباره نوع خدمت و محل خدمت تصمیم گرفت؟ حتما انگیزه‌هایی هست. مهم تشخیص آنهاست.
● بالاخره بی‌انگیزه هستند یا خیر؟
▪ همان‌طور که گفتم، مهم تشخیص انگیزه‌ها و گم نشدن میان انگیزه‌هایی است که شاید زیاد درست نباشند. ببینید، در اصول پزشکی و ماهیت وجودی آن از زمان تاسیس تا امروز و از امروز تا هر زمانی که بشر هست و پزشکی هست، انگیزه‌ها برای این شغل مقدس بوده و در مسیر زمان کامل‌تر و مقدس‌تر می‌شود ولی از بین نمی‌رود. برخی از دلایل و انگیزه‌ها که جزو بدی‌ها قرار می‌گیرند، جزو مسایل عارضی و محدثه است. همیشه انگیزه‌ها و دلایل منفی بوده و هست، فقط شکل عوض می‌کنند. باید دقت کنیم در انتخاب اصلی‌ترین انگیزه اشتباه نکنیم.
● اصلی‌ترین انگیزه، کدام است؟
▪ جلب رضایت الهی و خدمت خالصانه به انسان‌های نیازمند.
● پس احتیاجات فردی و انگیزه‌های شخصی در کجا قرار می‌گیرند؟
▪ هر انسان فرهیخته و تحصیل کرده‌ای می‌تواند نسبت به شرایط خودش، انگیزه درست را تشخیص دهد و می‌تواند تصمیمات سرنوشت‌ساز را بدون اشتباه بگیرد. تشخیص اشتباه، کار آسانی است. سایر انگیزه‌ها را نمی‌توان نفی کرد، برای‌ آنها هم می‌توان راه‌هایی را انتخاب کرد تا هم فرد و هم مردم بهره‌مند شوند.
● پزشکان جوان را چگونه وصف می‌کنید؟
▪ در وزارت بهداشت تماس بسیاری با پزشکان جوان دارم و این را موهبتی برای خود می‌دانم. در واقع برای شناختن مسایل امروز پزشکان و دانشجویان، از وجودشان بهره می‌برم. نسل جوان پزشک امروزه نسلی بسیار عمیق، آگاه و خودباور است. در خیلی از جهات نیاز به نصیحت از زبان افرادی که در شرایطی متفاوت با امروز آنان زندگی کرده‌اند، ندارند.: این نسلی را که وصف کردید، احساس نزدیکی و تفاهم با استادان خود را ندارد!
این مطلبی است که در محیط دانشگاهی نگران آن هستم. متاسفانه برخی حریم‌ها هستند که گاهی ناآگاهانه به آنها تعدی می‌شود. در دانشگاه از مهم‌ترین‌ موضوعات، حریم استاد و دانشجو است. در دانشگاه که محل درس و علم است یکی از موضوعات مهم این رابطه است که در فرهنگ‌ها از جایگاه بسیار والایی برخوردار است. این نگرانی را نمی‌توان انکار کرد که این جایگاه در حال متزلزل ‌شدن است و متاسفانه فاصله میان استاد و دانشجو بیشتر می‌شود. هر کس در جای خود باید سعی کند تا قداست این رابطه حفظ شود. نباید بگذاریم این رابطه زیبا که در طول تمدن، شکل گرفته تحت تاثیر برخی پدیده‌ها و عوارض مخدوش شود. همه باید سعی کنیم این رابطه در جایگاه مقدس خود باقی بماند.
● یکی از راه‌حل‌هایی که پزشکان جوان برای این شرایط یافته‌اند، مهاجرت است. آیا موافق هستید؟
▪ از چالش‌های اساسی جامعه پزشکی و از تقاضاهای اصلی و روز افزون رشته دکتری، ادامه تحصیل است که این به تنهایی جای بحث بسیار زیاد دارد ولی همیشه رویکرد به علم را مثبت می‌دانم. ادامه تحصیل با هر انگیزه‌ای را مثبت می‌دانم.
بسیاری از این پزشکان برای ادامه تحصیل مهاجرت نمی‌کنند، برای کار می‌روند. حتی اگر دلیل آنان فرار از شرایط بیکاری یا اشتغال نامناسب باشد، باز هم قابل دفاع است.
● پس حق می‌دهید که بروند؟
▪ مطمئنا به دنبال اشتغال بودن از سوی هرکس، امری پسندیده و مقدس است ولی به نظر من تجربه و ظرفیت جامعه برای به کارگیری نسل تحصیل کرده کافی نیست. به طور طبیعی این تقاضا به سمت‌های دیگر انتقال پیدا می‌کند. در جامعه ما ظرفیت‌های اشباع نشده زیادی داریم که باید به بحث و تحقیق بگذاریم، ظرفیت‌های اشباع نشده کاری در مناطق محروم کشور را ببینید، بسیار زیاد است و این مسوولیت مسوولان را بسیار سنگین می‌کند.
● کمبود وقت و مسایل ناشی از کار اجرایی باعث خداحافظی شما از ادبیات شده؟
▪ ادبیات روح حیات انسانی است و در هر شرایطی به من کمک می‌کند. نمی‌توان با آن خداحافظی کرد. موضوعات ادبی و جریان‌های آن را دنبال می‌کنم. علاقه‌ مفرط من به شعر شهریار موجب شده تا سبک شعری او و تابعین او را دنبال کنم.
● اهل ورزش هم هستید؟
▪ وقت کم دارم ولی از من نرمش روزانه و پیاده‌روی را بپذیرید. در شرایط کنونی فقط موفق به این دو ورزش می‌شوم. مسیرهای طولانی را پیاده‌ می‌روم. زمانی ۱۴ کیلومتر را به صورت آهسته و پیوسته پیاده‌روی می‌کردم. الان هم در حدود ۱۰ تا ۱۴ کیلومتر را پیاده‌روی می‌کنم.
● سخن آخر...
▪ جنگ حادثه‌ای بود که به ملت ما تحمیل شد ولی ملت فهیم ما آن را به صحنه‌های بی‌مانند تبدیل‌ کرد که هنوز هم مورد استفاده است. امروز جنگ نیست ولی حوادث و اتفاقاتی هست که هر کدام میدان جنگی است. می‌توان صحنه‌های ایثار و تجربیات آن دوران را دوباره خلق کرد. حوادث غیرمترقبه، پدیده‌های اجتماعی مانند فقر، بیکاری، مسایل و مشکلات فرهنگی که تهاجم بیرونی هم دارد، اعتیاد، آمار تلفات حوادث رانندگی، اینها هیچ کدام کمتر از جنگ نیست. نوع عملکرد ما تفاوت کرده و تعریف نشده است. انسان‌های خلاق و به طور خاص گروه پزشکی باید مداخله کنند و تاثیرگذار باشند، مسوولیت خود را بشناسند و به وظیفه عمل کنند. همان‌طور که جوانان نسل جنگ توانستند طوری عمل کنند که هم اشغال‌گران توهم جنگ با این ملت بزرگ را از سر بیرون کنند، جوانان این نسل این همه میدان جنگ دارند که خود را نشان دهند و موثر واقع شوند.
آخرین حرف، بحث علمی است. پیشرفت علمی، آزمون پیش روی ملت ماست. اگر در این آزمون سربلند شویم می‌توانیم مانند حرکت جنگ آن را به کمال برسانیم. باید باور کنیم سرنوشت ما در عرصه‌های علمی تعیین می‌شود. در حین کلاس‌های درس و بحث است که آینده شکل می‌گیرد.
منبع : هفته نامه سپید