چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


در هیئت زندگان مردگانند


در هیئت زندگان مردگانند
مجموعه داستان «آوای نهنگ» شامل سه دفتر است که دفتر اول آن نسبت به بقیه، شکل و شمایل خاص خودش را دارد و نویسنده سعی کرده است با استفاده از ابزاری که در اختیار دارد تجربه های جدیدی در داستان نویسی داشته باشد.
تجربه هایی که در همین دفتر اولش گاهی موفق و گاهی ضعیف از کار درآمده است. اما در این وانفسای نسخه برداری از قدما و پایبندی به اصول نخ نمای داستان نویسی، تجربه کردن شکل دیگری از داستان شجاعت و اعتماد به نفسی می خواهد که از این بابت می توان به نویسنده تبریک گفت. در دفتر اول به جز چند داستان ابتدایی اش که زیاد خوب از کار درنیامده بقیه داستان های جاافتاده یی است( این دفتر شامل ۱۰ داستان است) ؛چند داستان اولی که ما در آنها با قصه های رمانس وار و رمانتیک مواجه هستیم ولی با شکل و شمایلی به ظاهر متفاوت که آدم احساس می کند مادربزرگی روی صفحه ویندوز قصه پریان را می گوید.آن هم به این خاطر که نویسنده در طول و آخر روایت به همان حرف های قصه گویان باستان رسیده و نتوانسته دریچه یی نو به آنها باز کند. اما در داستان هایی مثل «هانریش اولر»، «آوای نهنگ»، «ذهن دوم» و «یکشنبه ها با لورکا» هم نوع داستان گویی با روایت همخوان و موازی است و هم داستانی که در دل آن روایت می شود، ارزشمند است. داستان هایی که می توان گفت بهترین کارهای مجموعه است.
در این داستان ها نویسنده سعی می کند رفتاری با روایتش داشته باشد که نویسندگانی مثل کوندرا یا کورتاسار دارند (البته نه اینکه اینها فرم جدیدی از داستان باشند یا این نویسندگان دیگر نویسندگان امروزی باشند، اما در ادبیات ما کمتر کار شده است ) طوری که در این نوع داستان ها روایت، حکایت سفر یک قهرمان داستانی نیست (یا تنها نیست) بلکه نویسنده است که در دل ماجرای خودش غور می کند تا خودش را در دل شخصیت یا شخصیتی را در درون خودش کشف کند.
مثل رفتاری که آقای بیگدلی در داستان «یکشنبه ها با لورکا» به خوبی بین خودش، که در حال خواندن داستان در جمعی است و شخصیتش نجف که در حال روایت داستان او است، انجام می دهد. ویژگی دیگر این نوع داستان ها این است که در میان روایت داستانی نویسنده هیچ ابایی ندارد که از محتوای مورد نظرش حرف بزند یا آن را به تفسیر بکشد یا حتی از کسی نقل قولی بیاورد و روایتش را رها کند. در واقع با این کار می توان مفاهیم را هنگام کاربردشان تعریف کرد البته تعریفی جدید یا تصویری جدید از آن. و به قول استاد سید رضا حسینی در کتاب «مکتب های ادبی» آنچه در آثار دیگران در افق دید است برای این نوع نویسندگان به صورت نمای نزدیک درمی آید. اینجاست که خلاقیت نویسنده در تعریف دوباره واقعیت های زندگی یا مفاهیم شکل می گیرد. اما نویسنده مجموعه داستان «آوای نهنگ» در همین نقطه لنگ می زند و گاهی واژه ها را با همان تعاریف سابق یا با شناختی که در کلیت مجموعه از ایدئولوژی نویسنده می فهمیم با عینک ایدئولوژیکش نگاه می کند.
در دفتر دوم که شامل چهار داستان است، ما دوباره با همان داستان های همیشگی و گاهی تکراری از موقعیت های کلیشه شده برخورد می کنیم، زن و مردی در دادگاه در حال طلاق (آن وقت باران بارید)، مردی که در حال ترک کردن زنش است و او مغموم و شکست خورده به او نگاه می کند(یک اتفاق خیلی ساده) اما در این میان گاهی نویسنده با تصاویری تکان دهنده شخصیتش را به ما نشان می دهد. البته اگر دست از تصویر سیگار کشیدن شخصیت هایش بردارد که تقریباً در تمام داستان هایش وجود دارد و دائم تکرار می شود. در دفتر سوم نیز که شامل چهار داستان کوتاه است می توان دوباره همان نویسنده دفتر دوم و سنتی شده دفتر اول را دید.
داستان هایی که به جنگ و تعهدات دیگران در قبال هم می پردازد و احساس می شود که نویسنده هنوز نتوانسته با خونسردی و با نگاهی چندجانبه (چیزی که از ملزومات نوشتن در فرم دفتر اول است) به حوادث و موقعیت های داستانی اش بپردازد. درباره مجموعه آقای بیگدلی چیزی که بعد از تمام کردن کتاب به ذهن من رسید این بود که نویسنده تسلط خوبی بر بعضی از فرم های داستان نویسی دارد و اگر بخواهد موقعیت رئالی را با واژه های قشنگ به شکل ادبی نشان دهد برایش کار آسانی است و می تواند تصاویری به یاد ماندنی در ذهن بگذارد اما چیزی که از اینها برایم پررنگ تر بود این است که نویسنده هنوز نگاهش در دوران قبل از جمالزاده باقی مانده است.
اما اینکه چگونه است می توان در این قرن و این مکان کتابی خواند که گاهی از فرم های جدید و گاهی بکر استفاده می کند ولی حرفی که می زند یا تصویری که از اطرافش به ما نشان می دهد گاهی کاملاً بسته و ایدئولوژیک است، شاید به موقعیت خاص تاریخی ما بازگردد؛ موقعیتی که به راحتی می توانیم یا توانسته ایم کتاب ها و نظریات امروزی درباره هنر و ادبیات یا تفکر بشری را بخوانیم و از حفظ کنیم ولی هنوز نتوانسته ایم تجربه یی به وسعت آنها برداریم و خودمان را از بند سنت ها و تعصبات رها کنیم. البته این کتاب سومین کار این نویسنده است («اندکی سایه» نام اولین کتاب آقای بیگدلی است ) و امید است شاهد تجربه هایی بهتر و به روزتر از ایشان باشیم.
مهدی فاتحی
بخشی از شعر شاملو
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید