یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

امام باقر (ع) و موج دوم تمدنی اسلام


امام باقر (ع) و موج دوم تمدنی اسلام
باتوجه به نقش امامان(ع) که همانا تبلیغ، تبیین، دفاع از اسلام ناب محمدی(ص) وهدایت مردم به صراط مستقیم و سعادت و رستگاری است، باید گفت که به راستی آنان سخنگویان واقعی وحقیقی دین به شمار می روند. از این روی به آن ها «قرآن ناطق» گفته شده است. هر یک از این سخنگویان اصلی دین در عصر و زمان خود باسخنگویان بدلی و مدعیانی روبه رو بودند که دم و دستگاهی برای خود فراهم آورده بودند.در دوره امام باقر(ع) که اهل بیت مطهر پیامبر(ص) پس از سال ها فشار و اختناق و محدودیت فرصتی پیدا کرده بود، تا معارف مکتب امامت را گسترش دهد و اندیشه های بلند آن را به گوش حق جویان برساند، با سخنگویانی مواجه شد که به خاطر دوری از عصر پیامبر(ص) و ورود اندیشه های بیگانه به روش هایی روی آورده بودند که دین را به انحراف سوق می داد و امت را از آموزه های ناب وحیانی دور می کرد. در این زمان امام باقر(ع) به عنوان سخنگوی حقیقی اسلام به تاسیس دانشگاه تشیع و گسترش علوم اسلامی اقدام کردند و بر قرآن و سنت قطعی به عنوان میزان سنجش افکار و آموزه ها تاکید ورزیدند.در این عصر، دانش و علوم اسلامی رو به گسترش بود و مکتب ها و نحله های کلامی وفقهی یا شکل گرفته و یا در حال ظهور و شکل گیری بود. می توان گفت که در این دوران موج دوم تمدنی اسلام برخاسته بود و دورانی جدید در حال پیدایی بود.
در چنین شرایطی امام باقر(ع) که پیش تر از سوی جدش پیامبر(ص) به لقب «باقرالعلوم» مفتخر شده بود،دانشگاه اهل بیت را پایه گذاری کرد و دفتر علمش را به روی همگان گشود. آن حضرت با به چالش کشاندن روش ها و منابع کسب معارف سعی کرد، جریان امامت را به عنوان سرچشمه ناب نبوی معرفی کندچنان که بارها به دیگران می فرمود:هر آن چیزی که از این خانه بیرون نیاید بدون عیب و نقص و پیامدهای سوء نخواهد بود. و یا درباره حسن بصری فرمود: حسن بصری راست و چپ (دنیا) که برود به خدا سوگند علمی جز نزد ما نخواهد یافت. و یا خطاب به حکم بن عتیبه از فقهای معاصر امام(ع) فرمود: حکم شرق و غرب عالم را که برود به خدا سوگند علمی نخواهد یافت مگر ازخاندانی که جبرئیل بر آنان نازل شده است. این موضع گیری های امام در برابر فقهای عصر خود که هر یک مکتب و روش علمی خاصی داشتند، در حقیقت تشکیک و به چالش کشاندن روش های کسب معارف اسلامی بود.علاوه بر این امام باقر(ع) برای پالایشگری معارف دینی، بر ٢ سرچشمه مهم آن یعنی قرآن و سنت قطعی پیامبر تاکید می ورزید و به اصحاب خود می گفت: هرگاه حدیثی برای شما گفتم سراغ آن را از کتاب خدا و از من بگیرید امام(ع) بدین نحو می خواست قرآن را به عنوان معیار و ملاک ارزیابی سخنانی که به نام اسلام گفته می شود، مطرح کند و جایگاه آن را در اذهان جامعه به عنوان «فرقان» و تمیزدهنده حق و باطل تثبیت کند.از سوی دیگر، سعی می کرد بر استناد سخنان خود به پیامبر تاکید کند و علاوه بر نقل مستقیم سخنان پیامبر(ص) در مواضع متعدد، بر اتصال اسناد احادیث خود به پیامبر، تاکید ورزد. چنان که می فرمود: هرگاه حدیثی را بدون سند نقل کردم بدانید که آن از پدرم زین العابدین(ع)، از سیدالشهدا، از امیرالمومنین(ع)، از رسول خدا(ص)،از جبرئیل و از خداوند متعال است.والسلام.
مبارزه با کج فکری ها و انحرافات دینی نیز یکی از کارهایی بود که امام باقر(ع) در دوران امامت خویش دنبال می کرد،چنان که بارها تفکری که «دوستی اهل بیت» را برای نجات کافی می دانست و برای فرایض و اعمال دینی جایگاهی قائل نبود، سخت مورد انتقاد قرار داد و بر آن مهر بطلان زد. در روایتی خطاب به جابر می گوید: ای جابر! آیا کسی که ادعای تشیع می کند او را بس است که از محبت ما خانواده دم زند؟! به خدا شیعه ما نیست جز آن که از خدا پروا و او را اطاعت کند. آن گاه در ادامه می فرماید: آیا برای مرد کافی است که بگوید: من علی را دوست دارم و از او پیروی می کنم و با وجود این فعالیت دینی نکند؟!... ای جابر! به خدا جز با اطاعت خدای تعالی تقرب نمی توان جست و همراه بودن با ما برات آزادی از دوزخ نیست و هیچ کس بر خدا حجت ندارد، هر که مطیع خدا باشد دوست ما و هر که نافرمانی خدا کند دشمن ماست، ولایت ما جز با عمل کردن به ورع به دست نمی آید.(اصول کافی ج٣ ص٩-١١٨)
تثبیت «ولایت» به عنوان یکی از ارکان پنجگانه اسلام و حتی مهم ترین آن، محور دیگری است که در سخنان امام باقر(ع) به خوبی می توان آن را مشاهده کرد. در اصول کافی، در بابی تحت عنوان «پایه های اسلام» چند حدیث در این باره از امام باقر(ع) نقل شده است در یکی از آن ها امام می فرماید: اسلام روی ٥ پایه نهاده شده: نماز و زکات و روزه و حج و ولایت و چنان که برای ولایت فریاد زده شد،برای هیچ چیز دیگری فریاد زده نشد. (اصول کافی ج٣ ص٢٩)تربیت مکتبی شاگردان وتقویت روحیه مکتبی آنان از جمله کار ویژه های امام باقر(ع) است. آن حضرت برای افزایش استقامت یاران خود در برابر فشارهای اجتماعی، روحیه و هویت مکتبی اصحاب خود را تقویت واعتماد به نفس را به آنان تزریق می کرد.در سفارش امام (ع) به جابربن یزید جعفی، می توان این رویکرد تربیتی را مشاهده کرد. در این وصیت امام به جابر می فرماید: و بدان که تو دوست ما شمرده نشوی تا چنان محکم شوی که اگر همه همشهریانت گردآیند و به زبان واحد بگویند تو مرد بدی هستی مایه اندوه تو نشود. و اگر هم بگویند تو مرد خوبی هستی، شادت نکند، ولی خود را با قرآن بسنج اگر به راه قرآن می روی و آن چه را قرآن نخواسته نمی خواهی و آن چه را خواسته بخواهی و از آن چه بیم داده بترسی، بر جاباش و مژده ات باد که هر چه درباره تو بگویند به تو زیانی ندارد. (تحف العقول ص ٢٩٢) بدین گونه امام باقر(ع) همچون سایر امامان، خط آگاهی بخشی و بسط معرفت مکتبی و افزایش ایمان و اعتقاد را دنبال کرد و از جایگاه مربی و مصلح جامعه، به تربیت و پرورش انسان های صالح ادامه داد: انسان هایی که بتوانند رسالت امامت را بر دوش گیرند و هم پای امامان، در مسیر تشکیل جامعه مطلوب اسلام قدم بردارند.
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید