یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


قلمرو اتاق نوجوانان


قلمرو اتاق نوجوانان
● آیا اتاق نوجوان باید همیشه تمیز و مرتب باشد؟
▪ «بله من می خواهم که اتاقم تمیز باشد، اما یک مقدار بی نظمی را هم دوست دارم چون در این صورت احساس آسودگی و رضایت می کنم. من دوست ندارم اتاقم را زیاد مرتب کنم، ولی وقتی تمیز است احساس بهتری دارم. هر وقت اتاقم را تمیز می کنم دچار احساس خوبی می شوم و اعتماد به نفس پیدا می کنم. برای همین بیشتر اوقات را در اتاق خودم به سر می برم و کمتر به آشپزخانه یا سالن می روم. وقتی باید تکالیف مدرسه را انجام دهم، نمی خواهم اول میزم را مرتب کنم. در آن لحظه دوست ندارم این کار را بکنم. مادرم می خواهد که من هفته ای یک بار اتاقم را مرتب کنم، جاروبرقی بزنم و گردگیری کنم.»
▪ «نه، زیرا ظاهر اتاقم فقط به خودم ارتباط دارد. در طول روز وقتی در خانه نیستم دوست دارم در اتاقم را قفل کنم. با این کار خاطرجمع می شوم زیرا برادرانم خیلی دوست دارند وارد اتاقم شوند و وسایلم را بردارند. اتاق من زیرشیروانی است و مادرم خیلی کم بالا می آید، پدرم هرگز نمی آید. وقتی اتاق خیلی به هم ریخته می شود، مادرم از من می خواهد آن را مرتب کنم. چیزی که هر بار باعث مشاجره ما می شود چون نمی خواهم که او در کارهایم دخالت کند.»
▪ «بله، زیرا فقط در صورتی احساس رضایت و آرامش می کنم که اتاقم مرتب و تمیز باشد. اتاق من، سرزمین من است و من می خواهم که از آن خوب نگهداری کنم. وقتی دوستانم به خانه ما می آیند، می خواهم ببینند که اتاقم چقدر زیبا و مرتب است. گاهی بعضی چیزها را روی زمین می ریزم، مثلاً شب هایی که خیلی خسته هستم و نمی توانم لباس هایم را جمع کنم، ولی روز بعد، همه را جمع می کنم. در واقع پدر و مادرم هم روی این موضوع بسیار سختگیر هستند. آنها بی نظمی را تحمل نمی کنند و خانه ما همیشه کاملاً تمیز و مرتب است.»سه گروه عمده از پاسخ های نوجوانان و جوانان را شنیدید.
اگر شما نیز فرزند نوجوان دارید به خوبی می دانید که «اتاق نوجوان» یکی از مهمترین موضوعاتی است که باعث بروز مشاجرات میان والدین و فرزندان می شود. پدر و مادرها گاهی در برابر کودکانی که ظاهراً بزرگ شده اند ولی هنوز کوچکند، مستاصل می شوند.
بهتر است برای روشن تر شدن موضوع، تفاوت واکنش های والدین در برابر «قلمرو» فرزندشان را مقایسه کنیم.مادری با ناراحتی از جدال هر روزه اش با دختر ۱۴ ساله اش «سارا» شکوه می کرد، دخترش دور تا دور اتاق را ریخت و پاش می کند از لباس های تمیز و کثیف گرفته تا ملافه ها و حتی کشوی کمدها.
بدتر از آن اینکه گردگیری اتاق او غیرممکن است زیرا سارا مدال ها و جایزه های گوناگون تحصیلی خود را بالای یک کمد پهن می چیند و به محض اینکه مادرش به قطعه ای دست بزند و دقیقاً سر جای همیشگی نگذارد، دخترش با جنگ و دعوا آن را در جای اصلی می گذارد. ویژگی «محافظت از اشیا» در وجود دخترش هر روز بیشتر گسترش یافته و مادر بدون اینکه سارا بداند برای مرتب کردن کمدها و کشوها به اتاق او می رود؛ آنچه را باید نگه داشت «جدا می کند» و آنچه را به نظرش زائد می آید «دور می ریزد» و خدا به داد روزی برسد که دخترش از قضیه باخبر شود.
البته میان این دو وضعیت افراطی، حالت های میانگین فراوانی در زندگی روزمره یافت می شود.
● قلمرو من
کودک همزمان با رشد و رسیدن به سن نوجوانی، هر روز بیش از پیش علاقه اش را آشکار می کند که نشان دهد دوست دارد مکان خاصی را در اختیار داشته باشد، از اتاق هایی که خانواده در آن جمع هستند (و حتی مهمانی های خانوادگی) دوری می کند و در اتاقش پناه می گیرد تا خود را با فعالیت های گوناگون مرتبط با «مایملک» خود سرگرم کند؛ تماشای تلویزیون، بازی با کامپیوتر، گشت زدن در اینترنت، تلفن زدن، کتاب خواندن، گوش دادن یا نواختن موسیقی، کاردستی، خرده کاری، انجام تکالیف درسی و...زمانی که او خود را از والدین و خواهر و برادرانش جدا می کند و گاهی احساس خجالتش را از شرکت در جمع بروز می دهد، احساس می کند در خانه هیچ چیز خوب نیست، در حالی که اگر با دوستانش باشد همه چیز کامل است، بنابراین ترجیح می دهد دوستش را به خانه دعوت کند.
این دعوت برای او موقعیتی است که چیزهایی را که «دارد» به دوستانش نشان دهد، آخرین سی دی هایی که خریده، آخرین لباسی که با فلان مارک خریده و... به علاوه وجود دوست فرصتی است برای درددل کردن و حل و فصل کردن نگرانی ها و دلمشغولی های لحظه ای و موقتی در قلمرو خود.به همین دلیل است که وقتی دختری مانند سارا می بیند مادرش ملافه های او را مرتب و «گنجینه های» او را تمیز کرده و آنچه را به نظرش می آمده دور ریخته است، احساس می کند دیگر مالک قلمرو خود نیست و سرزمینش از تصرف او خارج شده است. کشمکش های پیوسته و مداوم او، تقاضای مهم و اساسی اش را بیان می کند؛ «من یک قلمرو برای خودم می خواهم،» چیزی که از نظر نوجوان شاید اولین و مهمترین خواسته است.به مثال زیر توجه کنید؛ چند سال قبل یک گروه چند رشته ای پزشکی مسوول تحقیق روی پروژه ای شدند که مداوای نوعی شب ادراری در مورد یک نوجوانان بود.
تحقیقات و معالجات گوناگون هیچ کدام نتیجه ای نداشت. تا روزی که پزشکی این سوال را مطرح کرد؛ «این اتفاق از چه زمانی شروع شد؟» و پس از آن بود که توانستند مساله را حل کنند؛ دو برادر که پیش از این هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند به دنبال یک اسباب کشی، در یک اتاق مشترک، سهیم شدند. کافی بود چیدمان خاصی برقرار شود تا یک «قلمرو» خاص به هر کدام اختصاص یابد تا شب ادراری پایان یابد.
نوجوانی دوره جست وجوهای ژرف و عمیق است که نقش مهمی در یافتن هویت فرد دارد. آیا به هم ریختگی های اتاق نوجوان، بازتاب سوالات ذهنی ناشناخته اوست؟ مادری به خاطر می آورد که چگونه متزلزل شده بود وقتی یکی از فرزندانش چند روز پس از ۱۵سالگی، به طور ناگهانی، از او درباره معنای حیات، جنبه گذرا و ناپایدار خوشبختی، وجود خداوند و... سوالاتی پرسیده بود. ماهیت فطری و آنی این پرسش ها نظر او را به سمت دیگری منعطف کرد تا بتواند از دید دیگری به چیدمان اتاق فرزندش نگاه کند؛ جایی که فرزندان پاسخ سوالات بنیادی شان را در آنجا جست وجو می کنند.
به علاوه، اتاق نوجوان یک جزیره متروکه و دورافتاده در اقیانوس بیکران نیست بلکه تنها، اتاقی است در بین اتاق های دیگر خانه. بسیاری از پدر و مادرها نمی توانند به هم ریختگی اتاق فرزندانشان را تحمل کنند؛ «من هر چه او می خواهد در اختیارش می گذارم اما اتاق او مانند زمانی است که خیلی کوچک بود. هیچ چیز سر جایش نیست و هرگز اتاق را مرتب نمی کند. باید برای رسیدن به تختخواب به زحمت راه باریکی باز کرد.»در این صورت چگونه می توان کاری کرد که هم نوجوان در قلمرو خود حکومت کند و هم والدین ببینند که خواسته های اولیه شان رعایت شده، آیا می توان یک زندگی عادی و حاکی از احترام داشت که هر کس بتواند زیر سقف آن کارهای خود را نظم و ترتیب دهد؟
از نظر والدین بهداشت مقدم بر هر چیز و نظم جزء لاینفک آن است. مکان زندگی باید پاکیزه و قبل از آن مرتب و منظم باشد. اما آیا می توان در این مورد حکم کلی داد؟ صحبت از نظافت چه مکان هایی است؟ فقط زمین، شیشه ها و دیوارها؟ همه آنها به علاوه کمدها؟ خواسته ها و توقعات والدین اغلب پیرامون کدام موضوع است؟ آیا در رعایت بهداشت دچار وسواس هستند؟ آیا کم و بیش بی تفاوت اند؟ نظافت را چند وقت یک بار باید انجام داد؟ چه کسی باید نظافت کند؟
نظافت اتاق نوجوان باید بر عهده خودش باشد زیرا تجربه جالب و آموزنده ای برای زندگی آینده او خواهد بود. او به زودی در خوابگاه های دانشجویی یا خانه خودش زندگی خواهد کرد. به عهده گرفتن نظم و نظافت اتاق به او کمک می کند جنبه ظاهری زندگی جدیدش را سروسامان دهد. در آن زمان مادر خانواده کجاست که زندگی او را پاکیزه گرداند؟ بسیاری از مادران بر این باورند که نظافت اتاق فرزندان جزیی از «وظایف» والدین است، به خصوص زمانی که نوجوان، پسر باشد. در حالی که شاید برای پسران به عهده گرفتن نظافت اتاق ضروری تر از دختران باشد.
استفاده از خدمتکار نیز گاهی راه حل خوبی است، البته برای آنهایی که می توانند از عهده مخارج آن برآیند (معمولاً این کار هزینه زیادی روی بودجه خانواده ندارد). زمانی که اختلاف میان والدین و نوجوان بر سر اتاق او زیاد پیش می آید، این کار بسیار موثر است. در واقع وقتی نوجوان می داند که مثلاً سه شنبه خدمتکار می آید، به دلخواه خود اتاقش را مرتب می کند تا سه شنبه صبح به اندازه کافی مرتب باشد و خدمتکار بتواند کار نظافت را به خوبی انجام دهد. نوجوانان نیز وقتی می بینند که برای این کار از آنها قدردانی می شود احساس لذت و اعتماد به نفس می کنند.
● ابتکار و نوآوری
هر زندگی، کتاب مخصوص به خود را دارد. خانواده ها می توانند زمانی را اختصاص دهند تا به اتفاق هم راه حل های تازه و نویی برای سامان دادن به اوضاع خانه بیابند. باید با فرزندان صحبت کنیم، نگرانی ها و دلمشغولی هایمان را با آنان در میان بگذاریم، متقابلاً به حرف آنها گوش کنیم تا راهکارهای ملموسی بیابیم و «قواعد بازی» را تعیین کنیم (با نوشتن نظرات در شورای خانوادگی و روشن کردن انتظارات و تعهدات پدر، مادر و نوجوان).
این کار تضمین نمی کند که فرزند ما از این به بعد به همه وعده هایش عمل کند، اما یک امتیاز دارد و آن اینکه به جای پرخاش و بگومگو می توان به آرامی گفت؛ «ما توافق کردیم که... یا من احساس می کنم که تو حرف را خوب نگرفتی و از تو می خواهم دفعه بعد به آن عمل کنی و...»نوجوانان اغلب وقتی کاری را به طور ارادی انجام می دهند بهتر از زمانی عمل می کنند که به آنها امر و نهی می شود؛ «تو از من خواستی اتاق را مرتب کنم چون سرحال نبودی یا چون خواستی مرا تنبیه کنی و...» نمونه دیگر؛ خانواده ای که سه پسر ملافه هایشان را پخش و پلا کرده، لباس های تمیز و کثیف را قاطی کرده بودند چون مادرشان تنها از آنها خواسته بود لباس های کثیف را در سبد لباس های کثیف بگذارند بعد از مذاکره، هر پسر صاحب یک سبد شخصی شد که خودش انتخاب کرده و خریده بود.
این سبد فقط مخصوص لباس ها و ملافه های کثیف بود که روزهای لباس شستن باید بیرون اتاق می گذاشتند (بنابراین مادر وارد اتاق نمی شود)، یک راه حل موقتی برای یک خانواده در این مورد خاص.بنابراین احترام به نوجوان، شنیدن حرف های او و خلاقیت و نوآوری می تواند به کشمکش ها خاتمه دهد.بدین ترتیب مزایای نظم کم کم و به مرور زمان برای نوجوان آشکار می شود. زمان و تجربه بهترین راهنما برای نوجوانان و والدین هستند.
در پایان یک بار دیگر یادآور می شویم که میل به گهگاهی تنها بودن برای گوش کردن به موسیقی یا تلفن زدن به دوستان، برای هر نوجوانی طبیعی است و بزرگترها باید به این تمایلات احترام بگذارند. در عوض نوجوان نیز باید وظایف خود را در برابر خواسته های والدین انجام دهد؛ وظایفی مانند منظم کردن اتاق، انجام تکالیف درسی یا حتی تنظیم صدای موسیقی یا مدت زمان مکالمات تلفنی.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید