یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تقابل روایت های خرد با روایت های کلان


تقابل روایت های خرد با روایت های کلان
مجموعه شعر «بریم هواخوری» سروده مهرداد فلاح توسط نشر شعر پاریس منتشر شده است.
جهان از آغاز دهه ۱۹۷۰ وارد وضعیت جدیدی شده است؛ وضعیتی که مغایر با وضعیت دوران مدرن و دوران ماقبل مدرن و کلاسیک و سنتی است. این وضعیت جدید پست مدرن نام دارد. وضعیت پست مدرن، وضعیت تشکیک و تردید و وضعیت بی ایمانی و بی اعتمادی و وضعیت عدم اطمینان و ناباوری نسبت به هر آنچه که در وضعیت های پیشین (اعم از وضعیت مدرن و وضعیت ماقبل مدرن و کلاسیک و وضعیت سنتی) وجود داشت یا به تعبیر ژان - فرانسوا لیوتار (فیلسوف پست مدرن فرانسوی ۱۹۹۸-۱۹۲۴) وضعیت ناباوری و بی اعتمادی نسبت به هرگونه روایت و فراروایت و روایت کلان و بالاخره نفی و طرد آنها.
وضعیت فوق به صورت های مختلف به جوامع انسانی منتقل شده است و بی شک کشور ایران هم جزء جوامعی محسوب می شود که حداقل از طریق رسانه ها تحت تاثیر وضعیت فوق قرار گرفته است، خاصه جامعه هنری کشور. (این مساله را از این رو عنوان کردم که عده یی معتقدند تا بستر زیستی یک اتفاق در جامعه فراهم نباشد، مثل معماری پست مدرن، جامعه آن اتفاق را تجربه نخواهد کرد. اما این حرف زمانی مصداق داشت که انسان ها برای مسافرت از نقطه یی به نقطه یی دیگر باید سوار اسب می شدند و مسافت را می پیمودند و شاید هم در این بین فرهنگی منتقل می کردند و فرهنگی می آموختند که نمونه اش جاده ابریشم بوده است.
اما امروزه برای برقراری روابط مختلف و نقل و انتقال فرهنگ البته به مثابه کالا فاصله های عینی و ذهنی اندک شده است. امروزه رسانه ها، خاصه اینترنت ابزار و امکان های بزرگی برای تحقق این امر محسوب می شوند و در ادراک و دریافت انسان ها نسبت به وقایع مختلف نقش چشمگیری دارند یا توجه کنید به تلفن همراه و امکانات آن. ) دغدغه شعرهای مجموعه شعر «بریم هواخوری» از تقابل روایت های خرد با روایت های کلان و فراروایت ها شکل می گیرد؛ یادگار کاربلد/ مرگ دیگر افسانه نیست... حیف،/ ناغافل دستی دراز تاریک می شود/ یکی را می برد جایی که جایی نیست/ یکی که عزیز وï نزدیک است وï تا همین دیروز بود.../ این دغدغه همان دغدغه پست مدرن است که لیوتار در توصیف از ویژگی بارز پست مدرن از آن حرف می زند. به نظر لیوتار روایت کلان مدعی است همانند داستانی است که می تواند معنی تمام داستان ها را کشف و آشکار سازد که خواه مربوط به عقب ماندگی و ضعف بشر باشند یا مربوط به پیشرفت وی. فراروایت بودن آن نیز ناشی از این واقعیت است که درباره بسیاری از روایت های مربوط به فرهنگ صحبت می کند و بر آن است تا از این طریق حقیقت یگانه ذاتی آن را کشف و آشکار سازد.
به لحاظ معرفت شناختی نیز فراروایت مدعی پایان دادن به روایتگری از طریق آشکارساختن معنای روایت هاست. فرضی که ادعای مذکور بر آن بنا شده است این است که نیروی روایت ها مترادف با معنایی است که می توان در آنها پیدا کرد و اینکه روایت را کلاً باید برحسب تولید و انتقال معنی درک کرد - مثل شعر بلند صدای پای آب سروده سهراب سپهری، خاصه این سطرهایش؛ و نترسیم از مرگ/ مرگ پایان کبوتر نیست/ مرگ وارونه یک زنجره نیست/ مرگ در ذهن اقاقی جاریست/ مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد.../ مضمون این سطرها، مرگ است که مرگ مضمون بند اول شعر یادگار کار بلد هم هست اما شیوه روایت دو شاعر از این مضمون متفاوت است زیرا نحوه نگرش دو مولف نسبت به «روایت» متفاوت است، سپهری روایتی کلان را مد نظر دارد و فلاح روایتی خرد را. البته ناگفته نماند این نحوه نگرش سپهری به «روایت» را می شود تعمیم داد به نحوه نگرش شاعرانی مثل نیما یوشیج، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث، جواد مجابی، محمد حقوقی و... و این نحوه نگرش فلاح را به «روایت» می شود تعمیم داد به نگاه شاعرانی مثل علی عبدالرضایی، ابوالفضل پاشا، علی باباچاهی، رضابراهنی و... شعرهای مجموعه شعر «بریم هواخوری» با دورشدن از این مساله وارد روایت های خرد شده است و به این طریق از ادغام شدن در تاریخ های کلیت بخش بازنمایی فرهنگی یا پروژه های فرهنگی خودداری می ورزد. دلیل این امر مربوط به روشی است که طی آن واقعه ماجرا (نه به صرف گفتن بلکه کاربرد زبانی انتقال روایت) همانند یک تصویر عمل می کند تا از این طریق بتواند جایگزین ادعاهای عملی نظریه روایی شود. شعرهای مجموعه بریم هواخوری یک مفهوم نیستند که به مخاطب امکان بازکردن و آشکار ساختن معنای فرهنگ را بدهد بلکه تصویری بلاغی (ریطوریقایی) ارائه می دهد که فرهنگ را به مثابه عرصه تحول و تبدیل و مناقشه به روی ما می گشاید.

علی حسن زاده
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید