یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

کـلام امـام حسیـن (ع)به هرثمهٔ بن سلیم


کـلام امـام حسیـن (ع)به هرثمهٔ بن سلیم
((فـول هـربـا حـتی لا تری لنا مقتلا فوالذی نفس محمد(ص ) بیده , لا یری مقتلناالیوم رجل ولا یغیثنا الا ادخله اللّه النار)). از كـسـانـی كه در كربلا با امام (ع) ملاقات داشته وازنصرت وهمراهی آن حضرت خودداری كرده ((هرثمهٔ بن سلیم ))است .
جـریـان او در حادثه كربلا به جنگ صفین بر می گردد, هنگامی كه جز سربازان امیرالمؤمنین (ع) بـود, گـویـد وقـتـی امـیـرالمؤمنین (ع) به سرزمین كربلا رسید, پیاده شدونمازرا با آن حضرت خواندیم , بعد از نماز, مقداری از خاك كربلارا برداشت وبوییدوفرمود: ((واها لك ایتها التربهٔ ! لیحشرن منك قوم یدخلون الجنهٔ بغیر حساب )).
((ای خاك ! جمیعتی از اینجا محشور می شوند كه بدون حساب وارد بهشت می گردند)). ((هرثمهٔ )) كه این خبر غیبی را شنید, چون اعتقاد كاملی به امام (ع) نداشت , درمراجعت از صفین , بـه هـمـسـرش ((جردا بنت سمیر)) كه از شیعیان مخلص امیرالمؤمنین (ع) بود, می گوید: ((الا اعـجـبك من صدیقك ابی الحسن ؟, می خواهی مطلب عجیبی را از امامت علی (ع) برایت نقل كنم وآن این است كه درباره آینده كربلا خبرغیبی را فرمود ولی او از غیب چه خبردارد))؟
((جردا)) گفت : ((ان امیرالمؤمنین لم یقل الا حقا, حضرت , هرچه می گویدحق است )). بـیش از ۲۳ سال از این خبر غیبی گذشت تا هنگامی كه ((عبیداللّه بن زیاد))سپاهی را برای جنگ با حسین (ع) به كربلا فرستاد ویكی از سربازان این سپاه همین ((هرثمه ))است .
((هـرثـمـه )) مـی گـوید چون به كربلا رسیدیم وحسین (ع) را دیدم به یاد آن خبرغیبی علی (ع) افـتادم , ومتاسف وناراحت شدم كه چرا برای جنگ با حسین (ع)به اینجا كشیده شده ام لذا سوار بر اسـب , شـرفـیاب محضر مقدس سیدالشهدا(ع) شدوسلام كرد وآنچه را از پدر بزرگوارش در این مكان دیده وشنیده بود, برای حضرت عرض كرد. ((فـقـال الحسین : معنا انت او علینا؟
فقلت : یابن رسول اللّه ! لا معك ولا علیك ,تركت اهلی وولدی اخاف علیهم من ابن زیاد)). ((حضرت فرمود: اكنون با ما هستی یا در مقابل ما؟ عرض كردم , باهیچكدام ,چون زن وبچه ام را در كوفه گذاشته ام وآمده ام واز ابن زیاد بر جان آنان می ترسم )). ایـنـجـا بـود كه حضرت فرمود: ((پس زود از این منطقه فرار كن ودور شو تا جنگ مارا نبینی , به خـدایـی كـه جـان پیامبر(ص ) در دست اوست , سوگند كه هركس مقاتله مارا شاهد باشد اما مارا كمك نكند, خداوند اورا وارد آتش می كند)) لذا ((هرثمهٔ ))مخفیانه از كربلا خارج شد[۱] .
● نكات قابل توجه در این جریان
۱) خـبـر غـیبی امیرالمؤمنین (ع) از حادثه كربلا, چنانچه حضرت در مسجدكوفه هم , ((خالد بن عـرفـطه ))را امیر لشكر و((حبیب بن حمار)) را پرچمدار سپاه ابن زیاددر فاجعه طف معرفی كرد و((ابن ابی الحدید)) این خبررا در فهرست اخبار غیبیه امیرالمؤمنین (ع) آورده است [۲] .
۲) اعـتقاد قلبی ((جردا)) همسر هرثمه به امیرالمؤمنین (ع) واینكه این خبر, لامحاله واقع خواهد شد واینكه در آن عصر هم چه بسا شوهر, شیعه نبوده ولی زن ازطرفداران جدی تشیع بوده است .
۳) بـهـانـه ((هـرثمه )) كه گفت : ((تركت اهلی وولدی اخاف علیهم من ابن زیاد)) بهانه تازه ای نـیست ومشابه آن در ((غزوه احزاب ))است عده ای خدمت رسول خدا(ص )رسیدند وبرای شركت نـكـردن در جنگ گفتند خانه های ما درب وپیكر ندارد وایمن ازدزد ودشمن نیست , اما در واقع قصد فرار از جنگ داشتند: (ان بیوتنا عورهٔ وماهی بع ورهٔ ان یریدون الا فرارا)[۳] .
بـهـانـه دیـگـر در ((غـزوه تـبوك )) بود, هنگامی كه پیامبر(ص ) مسلمانان را آماده نبردبا رومیان مـی كـرد, ((جـد بـن قـیس )) از بنی سلمه گفت : ((یا رسول اللّه (ص )! اجازه دهیدمن در مدینه بـمـانـم , زیـرا اگـر به تبوك بیایم ونگاهم به دختران رومی بیفتد, دچار فتنه وفساد می شوم ))!! پیامبر(ص ) هم اجازه فرمود تا در مدینه بماند اما آیه ۴۹ سوره برائت در مذمت او نازل شد كه شما الان هم در فتنه واقع شده اید[۴] .
(ومنهم من یقول ائذن لی ولا تفتنی الا فی الفتنهٔ سقطوا وان جهنم لمحیطهٔ بالكافرین )[۵] . ولـی ((هـرثـمهٔ )) هرچند سعادت شركت در واقعه كربلارا پیدا نكرد,ولی سپاه دشمن را هم كمك نكرد.
۴) شـبـیـه عبارت ((لا یغیثنا الا ادخله اللّه النار))را خطاب به ((عبیداللّه بن حرجعفی وعمرو بن قیس مشرقی )) هم تكرار شده است وتكرار آن دلیل اهمیت مساله است كه تمام كسانی كه در كربلا واطراف آن فریاد استغاثه سیدالشهدا(ع) راشنیدند ولی بی تفاوت ماندند ویا به كمك سپاه مقابل شـتافتند, همه آنان اهل آتش هستند واین مساله , شدت وجوب اطاعت امام معصوم (ع)را میرساند ومـخـالـفـت بـاآنـان مـوجب عذاب الهی می شود, چنانچه وقتی ((عروهٔ بن داوود دمشقی )) در نبردصفین در مقابل امیرالمؤمنین (ع) قرار گرفت گفت :
((ای ابـو الـحـسـن ! اگـر معاویه از جنگ با تو اكراه دارد, من مشتاق جنگیدن باشماهستم ))!!!, حضرت ضربه ای به او زدند كه نیمی از بدنش به سمت راست ونیمی دیگر به سمت چپ افتاد آنگاه امام (ع) فرمود:
((اذهـب یـا عـروهٔ ! فـاخـبـر قـومك , اما والذی بعث محمدا بالحق لقد عاینت النارواصبحت من النادمین ))[۶] . ((ای عـروه ! بـه دوسـتانت خبر ده , به خدایی كه پیامبر(ص ) را بر گزید سوگند!آتش را دیدی و پشیمان شدی )).
پی‌نوشتها:
۱) وقعهٔ صفین , ۱۴۰ ـ بحار, ۳۲ / ۴۱۹ الحدید, ۳ / ۱۶۹.
۲) الحدید, ۲ / ۲۸۶.
۳) احزاب / ۱۲.
۴) مجمع البیان , ۵ / ۳۶.
۵) توبه / ۴۹.
۶) وقعه صفین , ۴۵۸.
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید