یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تشنه بازآوران از سرچشمه


تشنه بازآوران از سرچشمه
مایه هایی از شخصیت نمایشگر در هر آدمی وجود داشته و دست کم حضور کمرنگ این ویژگی ها برای کامیابی بهتر و بیشتر افراد، به ویژه زنان در زندگی اجتماعی و زناشویی سودمند و گاه حتی سرنوشت ساز است. نبود مطلق این ویژگی شخصیتی در یک خانم می تواند در ازدواج او مشکل آفرین شود. افراد دارای ویژگی های پررنگ شخصیتی و اختلال شخصیت نمایشگر، تحریک پذیر و هیجانی اند و رفتاری پررنگ و لعاب، نمایشی و برون گرایانه دارند؛ اما با وجود کردار متظاهرانه و پرزرق و برق اغلب نمی توانند دلبستگی ژرف و دیرینی را به مدت طولانی حفظ کنند، چرا که همواره در تشنگی و اشتیاق به هیجان به سر می برند. به همین سبب به آنان که خواستار ازدواج با آنان اند، درباره بر دوش گرفتن مهریه های سنگین باید به گونه یی جدی هشدار و بیدارباش داد، شوریدگی و شیفتگی شخصیت نمایشگر پرسوز و گداز هست، اما دولت عشق شان دوام ندارد. هیستریونیک ها همواره از ظاهر جسمی و فیزیکی بدن خود برای جلب توجه دیگران استفاده کمی می کنند. شیوه رفتاری شان متناسب با دیگران نبوده، بلکه در اغلب موارد (تقریباً همیشه) به صورت تحریک و اغواگری آنان است. این وجه مشخصه برهمکنش هیستریونیک ها با دیگران بوده و هست. این افراد بسیار و بیش از اندازه نیازمند توجه از سوی دیگران هستند؛ آنچنان که هنگامی که مرکز توجه و کانون دقت دیگران نیستند، ناراحت و در رنج و عذابند.
هیستریونیک ها مشتاقند با برون گرایی، تاریخچه زندگی خویش را با جزئیات کامل شرح دهند و شیوه سخن گفتن شان به گونه یی افراطی بر حدس و گمان و امپرسیونیستیک است. در سخن گفتن آنها، گشتار (Gesture)ها، تاکیدها و مکث های نمایشی فراوان و نمایان به چشم می آید و لغزش های زبانی زیاد است، اما همه اینها سبب نمی شود که ایشان زبانی چرب،نرم، پر رنگ و لعاب داشته باشند.
آنگاه که سخن می گویند با مکث های نمایشی و اداهای گوناگون واژگان مخاطب را متوجه ژست های لبان خویش می سازند و در نگاه کردن به او آنچنان استادانه پلک ها را بسته و می گشایند تا حرکات کلیشه یی مژگان طبیعی یا مصنوعی شان، هارمونی هماهنگ و هم آوای پاروهای کشتی های روم باستان را تقلید کند. همه این هنرها و مهارت های جای گرفته در سرشت و منش اینان در راستای رسالتی ذاتی و همیشگی است. سر چشمه بردن و تشنه باز آوردن ابژه؛ که بسته به گرایش جنسی فرد، ناهمجنس، همجنس یا هر دو است.
بیان عاطفی شیوه یی شایع در کردار شخصیت های نمایشگر است؛ اما اگر مجبور شوند که وجود احساس های خاصی همچون خشم، اندوه، تمایلات جنسی و مانند آن را بپذیرند، این احساسات را انکار کرده و حتی ابراز شگفتی می کنند. در این افراد، احساساتی بودن به گونه یی است که ابراز احساسات، سطحی و به سرعت متغیر است. هیستریونیک ها آدم هایی خودنما و نمایشی بوده و در ابراز احساسات گزافه گویی می کنند. اینان تلقین پذیرند و به آسانی تحت تاثیر افراد یا موقعیت ها قرار می گیرند و روابط را خودمانی تر از آنچه واقعاً هست، می پندارند. از این رو بیش از دیگران در معرض فریب خوردن، به ویژه از سوی افراد جنس مقابل دارای شخصیت های پررنگ و مختل ضداجتماعی (آنتی سوشیال)، مرزی -آشوبناک (بوردرلاین) و خودشیفته (نارسیسیستیک) هستند. اینان در تکالیف و تمرین های نیازمند تمرکز، مداومت و پشتکار پافشاری نشان نمی دهند و جالب است که حتی موضوعات عاطفی را نیز خیلی زود از یاد می برند.
افراد دارای شخصیت نمایشی، اغلب رفتار توجه طلبانه بسیار زیادی از خود نشان می دهند و در افکار و احساسات خویش گزافه گویی و مبالغه می کنند و هر چیز ساده یی را مهم تر از آنچه در واقع هست، جلوه می دهند. اگر کانون توجه واقع نشوند یا مورد تحسین و تایید قرار نگیرند، تندخو می شوند یا زیر گریه می زنند و دیگران را سرزنش کرده و به آنها افتراهای ناروا می زنند.
رفتار اغواگرایانه (Seductive) در این گونه افراد (چه زن، چه مرد) فراوان و چشمگیر دیده می شود. هیستریونیک هایی که دارای ویژگی های شخصیتی دیگری همچون خودشیفته و... نیستند و در واقع ویژگی و یا اختلال شخصیتی بارز و خالص نمایشی دارند، مرزهای خودساره شکننده و نامطمئن داشته و در همبستگی، یکپارچگی و تمامیت تنی و روانی خویش به گونه یی تکرارشونده یا همیشگی احساس شک و تردید می کنند. از این رو، اینان بر خلاف هیستریونیک های دارای شخصیت به هم آمیخته (Mixed) و پیچیده زندگی زناشویی شان دچار کژکاری های گوناگون می شوند. به ویژه الگوی کرداری در برهمکنش شخصیت های پررنگ و مختل نمایشگر با افراد دارای شخصیت های پررنگ و مختل ضداجتماعی، مرزی - آشوبناک و خودشیفته که چگونگی انجام بازی های روانی - جنسی را با برخورد مغرورانه و همراه با بی محلی، سر خود معطلی و کلاس گذاشتن های کلیشه یی خوب بلد هستند، فراوان دیده می شود. نیاز هیستریونیک ها به مطمئن ساختن خود پایان ندارد، با این حال روابط آنها به دلیل تشنگی و اشتیاق همیشگی شان به تنوع و تازگی (نوخواهی) و هیجان و هیاهو، اغلب سطحی و زودگذر است و در بسیاری اوقات باعث می شود که افرادی مغرور، غرق در خود، دمدمی مزاج، نامطمئن و بی ثبات باشند. واقعیتی مکرر است که هیستریونیک ها نمی توانند دلبستگی ژرفی را به مدت طولانی حفظ کنند، مگر اینکه همزمان دارای دیگر ویژگی های شخصیتی دیگری همچون نظام مند- چارچوب مدار (وسواسی-جبری)، خودشیفته ، افسرده (دپرسیو) و... باشند.
نیازهای بسیار شدید افراد هیستریونیک به وابستگی، مهرجویی و توجه خواهی باعث می شود زود به هر کسی اعتماد کنند و به راحتی بتوان فریب شان داد.
افراد دچار اختلال شخصیت نمایشگر (هیستریونیک) اغلب از احساسات واقعی خود بی خبر و ناآگاهند، از این رو نمایان ساختن احساسات درونی آنها فرآیند درمانی مهمی در روان درمانی این بیماران است. نمایشگرها اگر در رخدادی ناگوار زیر فشار روانی قرار بگیرند، حس واقعیت سنجی شان به سادگی مختل می شود و در آنها حالات «روان پریشی» (سایکوتیک) و «تجزیه» یی پدید می آید. اینان دردهای روانی خود را از طریق مکانیسم دفاعی جسمانی سازی (سوماتیزاسیون)، تنی و جسمانی ساخته، از این رو همواره از دردها و مشکلات بدنی شکایت می کنند. مصرف الکل و مواد محرک و مخدر گاه به همین سبب (و گاه برای دستیابی به هیجان و تازه خواهی) در اینان دیده می شود.
افراد هیستریونیک به دلیل واپس زنی - که طی آن مطالب ناخوشایند به ناخودآگاه منتقل می شود- از فهم و درک احساسات واقعی خود ناتوانند و به سبب «تجزیه» نمی توانند انگیزه های خود را توضیح بدهند.
«تجزیه» نیز به عنوان یک دفاع در برابر آسیب (تروما) پدید می آید که طی آن محتویات ذهنی و نمودهای متناقض خویشتن (که با یکدیگر در تضاد هستند) در بخش های مجزای ذهنی نگهداری شده و از این رو در هشیاری های موازی حضور همزمان پیدا می کنند. این گونه است که هیستریونیک (نمایشگر)ها برجسته و بیتاترین مدیوم ها و احضارگرها در کیش ها و فرقه های بنا شده بر باورهای شبه روان پریشانه و ماورایی اسکیزوتایپال می شوند و از سوی رهبر فرقه مورد لطف و عنایت ویژه قرار می گیرند.
در مواردی که ویژگی و به ویژه اختلال شخصیتی نمایشی همراه و همزمان با ویژگی ها و اختلال شخصیتی مرزی-آشفته (بوردرلاین) وجود داشته باشد، مواردی چون پوچی مزمن، ابهام و آشفتگی در هویت، مشکل و اختلال در کنترل تکانه، اقدام به خودکشی، حملات زودگذر روان پریشی (سایکوز) و دونیمه (سیاه و سپید سازی) رخدادها، واقعیات و دیگران فراوان تر و پررنگ تر دیده می شود. زیرساخت ها و ویژگی های پررنگی از ویژگی های شخصیتی نمایشی (هیستریونیک) در افراد دارای دیگر شخصیت های کلاستر B- خودشیفته (نارسیسیستیک)، مرزی-آشفته (بوردرلاین) و ضداجتماعی (آنتی سوشیال)- دیده می شود. از این رو جدا کردن افراد دارای شخصیت نمایشی از این سه شخصیت بسیار دشوار می تواند باشد.
در اغلب موارد ویژگی های هر چهار شخصیت «کلاستر B» همزمان، همراه و همبسته با یکدیگر وجود دارند. افراد دارای این ویژگی ها و به ویژه اختلال شخصیتی کلاستر B را می توان افراد دچار اختلال «خلقی دوقطبی»خفیف و ملایم در نظر گرفت. برخی روانپزشکان از سه شخصیت «نمایشگر، خودشیفته و ضداجتماعی» با عنوان «اختلالات پیوستار» (طیف) یاد می کنند که همراه با همدیگر در یک خانواده یا یک نفر به چشم می آیند. در واقع، گاهی اختلالات پیوستار (اسپکتروم) می تواند نمایان شدن جداگانه یک گونه از بی ثباتی باشد. اختلال شخصیت نمایشگر تمایل دارد که انتقال خانوادگی داشته باشد. یک پیوند ژنتیکی میان اختلال شخصیت نمایشگر و ضداجتماعی و وابستگی به الکل (الکلیسم) دیده می شود. همچنین شخصیت پررنگ و مختل نمایشگر می تواند همراه و همبسته با صفات پررنگ و اختلال شخصیت وابسته خود را بنماید که در این حالات بیشتر مشکلات و کاستی های فرد مبتلا در بستر روابط رمانتیک بین فردی اش رخ می دهد و می تواند با اختلالاتی همچون افسردگی شدید و ژرف، اختلال سازگاری، اضطراب فراگیر، اختلال جسمانی سازی و اختلال تبدیلی (هیستری) نمایان شود.
افزون بر معیارهای تشخیصی برای اختلال شخصیت نمایشی، نماهای وابسته به این تشخیص وجود دارد که از آن جمله می توان به دشواری در دستیابی به صمیمیت و نزدیکی عاطفی در روابط رمانتیک، تشنگی (عطش) فراوان همیشگی برای هیجان و برانگیختگی، بی قیدی، لاابالی گری یا ساده لوحی جنسی کامل و بیقراری فراوان و بردباری اندک برای کامیابی (ارضا) و خشنودی به تاخیر و تعویق افتاده اشاره کرد.
از لحاظ ویژگی های سرشتی، هیستریونیک ها دارای نوجویی و تازه خواهی فراوان، خطرگریزی (پرهیز از آسیب) اندک، وابستگی به پاداش بسیار و پشتکار (استمرار) اندک هستند. همین ویژگی ها سبب می شود که هیستریونیک ها بیشترین شخصیت در معرض برقراری روابط فرا زناشویی باشند.
ویژگی های منشی آنها را می توان این گونه در نظر گرفت؛
خودراهبری (خودگردانی) اندک، خودفراروی متوسط و همکاری متوسط. البته در مواردی که شخصیت نمایشگر همراه و همبسته با شخصیت وابسته حضور دارد، برخلاف کاهش خودراهبری و خودفراروی همکاری فرد با دیگران در برهمکنش اجتماعی افزایش می یابد.
با وجود هم اندیشی فراگیر مبنی بر شیوع بیشتر این شخصیت در زنان، به گونه یی شگفت انگیز بازنگری چهارمین ویرایش کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی، شیوع این اختلال را در مردان به اندازه و همانند شیوع آن در زنان برآورد کرده است.
این علائم و نشانه ها با بالا رفتن سن، کمتر و کمرنگ تر می شود که شاید این کاهش، ظاهری و به دلیل کاهش کلی زیست مایه و انرژی آنها و نه به دلیل بهبودی شان باشد. البته باید دانست که هیستریونیک ها با فرآیند پیری مشکل داشته و ممکن است در پایان میانسالی و آغاز سالمندی دچار اختلال سازگاری با فرآیند پیری و از دست رفتن زیبایی ها و گیرایی های پیکری، تنش، اختلالات خلقی و اضطرابی شوند. هرچند مشکل افراد دچار اختلال شخصیت خودشیفته (نارسیسیستیک) با مساله پیری، سالخوردگی و مرگ بسیار ژرف تر و بیشتر از نمایشگر (هیستریونیک)ها است.
بدین ترتیب مردان میانسال و سالمندی که بسان سپری در برابر مرگ، موی خویش را به گونه یی پیوسته و همیشگی به رنگ موی دوران جوانی خویش می سپارند را باید دچار شخصیت پررنگ یا مختل خودشیفته (نارسیسیستیک) دانست؛ مگر خلاف آن ثابت شود.
از آنجا که هیستریونیک ها اغلب افرادی هیجان خواه هستند، به ویژه در گونه های همزمان، همراه و آمیخته با ویژگی های پررنگ و اختلال شخصیت های مرزی-آشفته (بوردرلاین) و ضداجتماعی (آنتی سوشیال)، ممکن است دچار درگیری با قانون شده، به سوء مصرف مواد روی آورند یا لاابالی گری های گوناگون انجام دهند. پیوستن اینها به گروه های گانگستری دربرگیرنده جوانان و نوجوانان هرگز دور از ذهن نیست. افراد دچار اختلال شخصیت نمایشگر، آشکارا بی ثبات، پرتنش و تحریک پذیرند؛ اینان در صورت برانگیخته شدن آتش خشم شان (ولو عمری روزگار در منطقه مرفه شهر و خانواده یی دانش آموخته سپری کرده باشند) بی اندیشه و درنگ معرکه گرفته، رکیک ترین ادبیات چاروادار و لات مدارانه فرومایگان پیرامون شهر را به راحتی بر زبان جاری می سازند و با آسودگی معرکه را ترک می کنند،
داماد نگون بخت که چندین و چند سکه و سند را با هزاران آرزو برای کامیابی از مهر و عشق این پری افسانه یی، پشتیبان قباله ساخته است، چند هفته یا ماه پس از ازدواج تازه آگاه می شود که نه تنها این زیباروی مه وش رویایی دیگر از او برانگیخته نشده و هیجان به چنگ نمی آورد که اصولاً دیگر مهر او را به دل نداشته و عاطفه و احساسی به سوی او در خویش نمی جوید. از این بدتر و آزاردهنده تر این واقعیت دردناک است که به محض عقب افتادن برآورده شدن وعده ها و خواست های بلندپروازانه و رویاگرایانه شاه پری افسانه یی، هرازگاه افسار خشم را ساده و آسوده رها می کند تا آتش پرخاش، درون و پیرامون خانه و خانواده را به سوز و گداز بیفکند. غنای ادبیات هزل آمیز و لمپن گرایانه پری وش مه پیکر قصه ها، دهان داماد مجنون را از اندازه شگفت زدگی نه تا بناگوش که تا آن سوی پشت گوش باز نگاه می دارد.
مادر و خواهر داماد در این گونه موارد درمانده تر از داماد نگون بخت هستند؛ چرا که یا بنا بر آموزه هایشان در برهمکنش با اجتماع، نهایت کوشش خویش را در پیشگیری از این پیوند به کار بسته بوده اند و گوش داماد شیفته و شیدا به پند و منطق بند و بدهکار نبوده یا از آن بدتر، خود برای آقا پسر دردانه شان به دنبال شاه پری افسانه یی و سیمین بر مه وش رویایی بوده اند تا گدازه حسرت بر دل بیگانه و آشنا بگذارند.
زنان دچار اختلال شخصیت نمایشگر (هیستریونیک)، مرزی- آشفته (بوردرلاین)، خودشیفته (نارسیسیسم) و جامعه ستیز (آنتی سوشیال) را می توان باتلاق های دلربا و آرامش ستان ازدواج مردان دانست. درست همانند مردان گیرا و چیره دچار اختلال شخصیت درخودمانده (اسکیزوئید-آسپرگر)، بدگمان (پارانوئید)، جامعه ستیز (آنتی سوشیال)، خودشیفته (نارسیسیسم) و مرزی-آشوبناک (بوردرلاین) که باتلاق های نابودگر زنان ساده انگار و زودباور هستند.
واقعیت جالب و شگفتی آور این است که زنان دچار شخصیت های پررنگ یا مختل نمایشگر (هیستریونیک)، ناخودآگاه یا نیمه خودآگاه، دقیقاً به سوی همین باتلاق های نرینه کشیده و شیفته می شوند.
گرایش اینان به شخصیت های پررنگ یا مختل کلاستر B- به ویژه جامعه ستیز (آنتی سوشیال)، مرزی-آشوبناک (بوردرلاین) و خودشیفته (نارسیسیسم)- به دلیل همان تشنگی (عطش) همیشگی اینان به هیجان و برانگیختگی مکرر است که از دست هم آغوشی جز کلاستر B برنمی آید.
اما گرایش برخی شخصیت های نمایشگر به ظاهر خردمند، منطقی و دوراندیش به مردان دانش آموخته و فرهیخته کلاستر A وC - به ویژه درخودمانده (اسکیزوئید)، پرهیزمدار، وابسته، بدگمان (پارانوئید) و نظام مند (وسواسی)- به دو دلیل دیگر است.
دلیل نخست این است که نمایشگر (هیستریونیک)های دانش آموخته خود تا اندازه یی از ناآرامی، تنش و بی ثباتی خویشتن آگاه هستند و خبر دارند؛ بنابراین برای به تعادل و هماهنگی رساندن خانواده خود به سراغ مردی خونسرد، آرام و با ثبات می روند.
دلیل دیگر این است که هیستریونیک ها بسیار خودشیفته و خودپسندند و نمی توانند بر «هیزی» و چشم چرانی همسرشان هم بردباری و شکیبایی داشته باشند، تا چه رسد به اینکه شوهرشان بخواهد زمانی در پی روابط عاطفی فرازناشویی برود، از این رو با در نظر گرفتن آموزه های شخصی و اجتماعی خویش، مردان بازیگوش، بی ثبات، ناآرام و نوجو (تنوع طلب) دارای شخصیت های کلاستر B را برای ازدواج مردود شمرده، کنار می گذارند. مشکل دو، سه سال پس از ازدواج رخ می دهد که خانم نمایشگر و توجه خواه تشنه هیجان ناکامانه درمی یابد که این مرد ایمن توانایی برآورده ساختن (ارضای) نیازهای عاطفی-هیجانی - زناشویی او را در طولانی مدت نداشته و ندارد.
دلیل سومی برای گرایش خطرناک و گاه فاجعه آمیز زنان هیستریونیک به مردان بدگمان (پارانوئید) وجود دارد که از توجه طلبی و هیجان خواهی استوار بر خودشیفتگی (نارسیسیسم) پررنگ این زنان سرچشمه می گیرد و این همانا اندازه فراوان و سرشار غیرتی است که یک مرد پارانوئید در میان مردان برای این گونه خانم های نمایشگر به دوش و بازو می کشد و مگر چه چیزی بیش از این می تواند برای یک خانم مبتلا به اختلال یا شخصیت پررنگ نمایشگر (هیستریونیک) گیرایی بیشتری داشته باشد؟، و البته خانم نمی داند که این غیرتی شدن گزافه آمیز برای مردان، فقط پیشگفتاری برای داستان و ماجرای دردناک و رنج آور اصلی است.
از این رو آنگاه که یک سوی ازدواج، فردی از کلاستر B است، حتماً انجام مشاوره ازدواج توسط روانپزشک، روانشناس و مشاور کاربلد و دانش آموخته ضروری تر به نظر می رسد تا از جدایی ها یا روابط فرازناشویی آتی و رخدادهای ناگوارتر به خوبی پیشگیری شود.
معیارهای تشخیصی بازبینی چهارمین ویرایش کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی درباره اختلال شخصیت نمایشی؛
احساساتی بودن و توجه خواهی بیش از اندازه به گونه الگویی ژرف و فراگیر که از اوایل بزرگسالی آغاز شده باشد و در زمینه های گوناگون نمایان شود که نشانه اش وجود دست کم پنج مورد از موارد زیر است؛
۱) در موقعیت هایی که کانون توجه نیست، ناراحت باشد و در رنج و مشقت به سر برد.
۲) ویژگی برهمکنش او با دیگران، کردار نامتناسب به گونه یی که اغواگری یا برانگیختگی جنسی باشد.
۳) ابراز احساساتش با شتاب تغییر کند و سطحی باشد.
۴) همواره از ظاهر جسمی خود برای جلب توجه دیگران استفاده کند.
۵) سبک گفتارش به شیوه یی گزافه آمیز استوار بر گمان و پندار (امپرسیونیستیک) و بدون جزئیات باشد.
۶) خودنما و نمایشی باشد و در ابراز احساسات بیانی گزافه گو داشته باشد.
۷) تلقین پذیر باشد؛ یعنی به آسانی مورد تاثیر افراد یا ایستار (موقعیت)ها قرار گیرد.
۸) روابط را خودمانی تر از آنچه در واقعیت هستند، بپندارد.
دکتر بهنام اوحدی
روانپزشک و درمانگر مشکلات جنسی، زناشویی و خانوادگی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید