شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دموکریتوس


دموکریتوس
دموکریتوس فرزند هگسیستراتوس و زادگاه وی شهر آیدرا بود. هرچند سال تولد وی به درستی مشخص نیست اما می توان سال تولد وی را در حدود ۴۶۰ پیش از میلاد دانست. گروهی نیز سال تولد وی را هشتادمین المپیاد می دانند. گفته می شود وی عمری طولانی داشته است و هنگام مرگ ۱۰۹ساله بوده است و بدین ترتیب سال مرگش را حدود ۳۸۰ می دانند. درباره زندگی و رویدادهای عمر وی گزارش های فراوانی در دست است که جز اندکی از آنها بقیه همه افسانه و ساختگی است و اصالت تاریخی ندارد. اما آنچه از این میان می توان پذیرفت این است که وی در جوانی با لوکیپوس ارتباط داشته و نزد وی چیزهای زیادی آموخته است. رویداد مهم در زندگی این فیلسوف سفرهای فراوانی است که وی به کشورهای آن دوران و در جست وجوی دانش و گرد آوردن تجارب و دانستنی ها کرده بود.
وی در جوانی، میراث پدری خود را به برادرانش بخشید و سهم خود را که از همه کمتر بود به پول نقد دریافت داشت و با آن سفر های خود را آغاز کرد. گفته می شود وی نخست به مصر رفت و سپس به بابل و در پایان به ایران سفر کرد. از جمله سفرهای او رفتن به هندوستان و همنشینی با «فیلسوفان» آن سرزمین بود.
دموکریتوس پس از پنج سال جهانگردی سرانجام به زادگاه خود بازگشت و در آنجا بقیه عمر را به کار نوشتن و آموزش دادن به دیگران پرداخت. داستان هایی که درباره پایان کار وی و این که از ترس ناتوانی و سالخوردگی به خودکشی دست زده بود باورکردنی نیست و همچنین افسانه این که وی به همه چیز جهان می خندید و همه چیز را بازیچه می پنداشت و لقب فیلسوف خندان لقب گرفته بود.
دموکریتوس از شهرت گریزان بود اما به دلیل آگاهی، دانایی و برتری علمی و عقلی بی شک از احترام و بزرگداشت همشهریانش برخوردار بوده است. دموکریتوس مردی بسیار آگاه و دانشمند بوده و از نظر جامعیت و چیره دستی در شاخه های گوناگون دانش، وی را می توان در دوران باستان تنها با ارسطو برابر دانست که البته ارسطو در نوشته های خود از وی به نیکی یاد می کند و در رساله «درباره پیدایش و تباهی» معتقد است: «این مرد (دموکریتوس) به نظر می رسد که درباره همه چیز اندیشیده است.» در مدرسه ارسطو و شاگردان وی، نوشته های دموکریتوس مانند دیگر فیلسوفان پیشین فراوان یافت می شده است. ارسطو با عقاید و نوشته های دموکریتوس کاملاً آشنا بود و کتاب های شخص ارسطو، سرچشمه مهم آگاهی ما از عقاید دموکریتوس است. این شخصیت جامع و درخشان با اندیشه ناآرام و پرتکاپو در همه جا و در هر زمینه جویای حقیقت بوده است و همواره داشتن دوستان و پژوهندگان را در تاریخ اندیشه انسانی به شگفتی و ستایش واداشته است و حتی مخالفین فلسفی او را مجبور به ستایش و تمجید از وی کرده است.
در میان فیلسوفان و دانشمندان یونانی دموکریتوس متفکری بسیار پرکار و با نوشته های بسیار بود که همین امر نشانگر جامعیت و احاطه حیرت انگیز او در رشته ها و شیوه های دانش های گوناگون است. بسیاری پرکاری وی را با ارسطو مقایسه می کنند و اما این پرسش بارها مطرح گردیده است که چرا از نوشته های دموکریتوس چیزی برجای نمانده است؟ آیا این امر یک موضوع تصادفی است یا بداقبالی وی. و شاید نیز جنگ ها، ویرانی ها، آتش سوزی ها و تاراج های گوناگون و متعدد که طی قرن ها در سرزمین آسیای صغیر و نیز در خود سرزمین یونان روی داده است و یا این که فیلسوفان بعدی در حفظ آثار ایشان و متفکران پیشین سهل انگاری و کوتاهی کرده اند. اما آنچه که تردید در آن نیست این که تاثیر عامل انسانی و تلقی او از فرهنگ و دانش پیشین و به دیگر سخن تاثیر احساسات، عقاید دینی و اجتماعی در حفظ آثار پیشینیان یا تعمد در فراموش کردن و حتی از میان بردن آنها است.
وی عملاً در زمینه همه علوم و دانستنی های انسانی صاحب نظر بوده و کتب و رساله های متعددی نوشته که هیچ کدام از دستبرد مصون نمانده است. مجموعه نوشته های وی ۵۲رساله است که در پنج عنوان «اخلاقیات، فیزیک یا مبحث طبیعت، ریاضیات، موسیقی و موضوعات فنی» بوده است. بزرگترین کتاب وی «نظام جهانی کوچک» است که وی اصول عقاید خود درباره هستی و پیدایش جهان را در آن عرضه کرده است. شگفت انگیز اینجا است که کتاب های افلاطون برای آیندگان باقی ماند اما نوشته های دموکریتوس ناپدید شد که یکی از علل این امر می تواند این باشد که پس از نفوذ مسیحیت، کلیسا و وابستگان به آن در کتاب های افلاطون و نیز ارسطو، پیشینیان فکری و پایه فلسفی و عقلی استوار و نیرومندی برای توجیه عقلایی ایمان و عقیده خود یافتند. بدین ترتیب کشیشان که دانشوران آن دوران ها بودند هنگام جنگ ها، تاراج ها و آتش سوزی ها این نوشته ها را یا در جایی مطمئن پنهان می کردند و یا همراه خود می بردند و در حفظ و نگهداری آن می کوشیدند. اما چون به کتاب های دیگر دلبستگی هایی نشان نمی دادند طی دوران ها و رویدادهای گوناگون تاریخی، نوشته های بسیاری از فیلسوفان و دانشمندان دوران های پیش از میان رفت، اما کتاب های افلاطون و ارسطو که کلیسا حفظ آنها را لازم می دانست و کتاب هایی پیرامون ریاضیات، پزشکی و هندسه که برای زندگی روزانه اجتناب ناپذیر بودند، نگهداری شدند و برای دوران های بعدی باقی ماندند.
برای دموکریتوس برترین خیر، نیکبختی فردی و اجتماعی انسان ها است و سرچشمه نیکبختی هرکس در درون خود وی نهفته است. این سرچشمه در روح او است. از اندیشه های درخشان وی مسئله زندگی اجتماعی و سیاسی انسان ها و مسئولیت ایشان در برابر آن است. کارهای اجتماعی را باید از هرچیزی مهم تر دانست و در آنها شرکت کرد. باید در دفاع از آنچه خیر و صلاح همگان در آن است، کوشید. کشوری که به درستی اداره شود گنجینه ای است که همه چیز در آن هست و اگر از دست برود همه چیز از کف رفته است. و بهترین شکل حکومت و دولت، حکومت و فرمانروایی دموکراسی است.
محمود فاضلی
منبع : مجله فلسفی زیزفون


همچنین مشاهده کنید