جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بیژن جلالی


بیژن جلالی
▪ نام: بیژن
▪ نام خانوادگی: جلالی
▪ آمد: ۱۳۰۶
▪ رفت:۱۳۷۸
▪ محل تولد: تهران
● و بعد...
خانواده‌ی او در اصل تفرشی بودند. زندگی مشترک پدر و مادر او خیلی دوام نداشت. بیژن نزد پدرش در آلمان ماند.
او پس از چندی به تهران برگشت و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در تهران گذراند. از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۳۱ در رشته‌ی فیزیک دانشگاه تهران و چند سالی را در رشته‌ی علوم طبیعی دانشگاههای تولز و پاریس درس خواند. علاقه او به شعر و ادبیات او را وادار کرد تا در رشته‌ی زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه تهران ثبت نام کند و لیسانس خود را در همین رشته بگیرد. جلالی از سال ۱۳۲۵ مشاغل مختلفی را تجربه کرد: تدریس انگلیسی، کار در موزه مردم شناسی وزارت فرهنگ، کار در شرکت فرانسوی آنتروپوز و ...و سپس در سال ۱۳۵۹ بازنشسته شد.
او از سال ۱۳۴۰ اشعار خود را به چاپ سپرد. جلالی هیچگاه ازدواج نکرد و در تنهایی شعر خواند و شعر گفت.
او چند روزی پس از نیمه‌ی آذرماه ۱۳۷۸ دچار سکته‌ی مغزی شد و روز جمعه ۲۴ دی‌ماه و در ۷۲ سالگی از دنیا رفت.
● آثار:
روزها(۱۳۴۱)، دل ما و جهان(۱۳۴۴)، رنگ آبها(۱۳۵۰)، آب و آفتاب(۱۳۶۲)، روزانه‌ها(۱۳۷۷)، آب و آفتاب(گزینه‌ی اشعار/۱۳۶۹)، درباره شعر(گزینه‌ی اشعار/۱۳۷۷)، نقش جهان(گزیده‌ی شعرهای ۱۳۷۲ تا۱۳۷۵)، شعر خاک، شعر خورشید(گزینه‌ی اشعار منتشر نشده‌ی سالهای ۱۳۳۵ تا۱۳۴۵)
من در بیرون خودم هستم
همچنانکه باد در بیرون پنجره است
یا آب در دریاست
من همه جا هستم ولی بیرون از خود
و آنچه هست بیرونی است
آکنده از من

فقط ممکن ها
به روی من خندیدند
و از کنارم گذشتند
و من با ناممکن ها
دست به گریبان شدم

حرفی دارم
که تا کنون
آن را ننوشته‌ام
زیرا سفیدتر از کاغذهاست

چه سعادتی است
وقتی که برف می‌بارد
دانستن اینکه
تن پرنده‌ها گرم است
منبع : انجمن شاعران ایران