سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

پاسخ امام حسین (ع) به نامه معاویه در مورد بیعت با یزید


پاسخ امام حسین (ع) به نامه معاویه در مورد بیعت با یزید
● پاسخ امام حسین (ع ) به نامه معاویه در مورد تقاضای بیعت با یزید.
((وانی لا اعلم لها فتنهٔ اعظم من امارتك علیها)). مـعـاویـه , طی نـامـه ای به ((عمرو بن سعید)) حاكم مدینه , از او خواست كه از((حسین (ع ), ابن عـبـاس , عبداللّه بن جعفر وعبداللّه بن زبیر)) برای ولایت عهدی یزیدبیعت بگیرد وچون حاضر به بیعت نشدند, معاویه برای هر یك نامه ای جداگانه نوشت , از جمله نامه ای هم برای امام حسین (ع ) نوشت ومتذكر شد اخباری از شمارسیده كه متوقع نبود متن نامه معاویه این است : ((اما بعد: فقد انتهت الی منك امور, لم اكن اظنك بها رغبهٔ عنها وان احق الناس بالوفا لمن اعطی بیعهٔ من كان مثلك فی خطرك وشرفك ومنزلتك التی انزلك اللّه فلا تنازع الی قطیعتك واتق اللّه ولا تردن هذه الامهٔ فی فتنهٔ وانظر لنفسك ودینك وامهٔ محمدولا یستخ فنك الذین لا یوقنون )). ((امـا بـعد, اخباری از شما به من رسیده كه خیال نمی كردم آنهارا از روی میل ورغبت انجام داده باشی وسزاوارترین مردم در میان كسانی كه بیعت كرده ودرموقعیت وعظمت وشرافت خدادادی شما باشد, باید به بیعت وفادار بماند, از خدابترس ومردم را به فتنه نینداز وبه خودت ودینت وامت پیامبر(ص ) دقت كن وكسانی كه یقین به آخرت ندارند, شمارا سبك نكنند)). پاسخ امام حسین (ع ). حـضـرت در جواب , پاسخ كوبنده ورسوا كننده ای برای معاویه نوشت ومعاویه را مبدا تمام مصایب مـسلمین دانستند وجنایات معاویه وبدعتهای اورا متذكرشدند كه به خاطر اهمیت آن , متن نامه وترجمه آن را می آوریم : ((اما بعد: فقد جانی كتابك تذكر فیه انه انتهت الیك عنی امور, لم تكن تظننی بها,رغبهٔ بی عنها, وان الحسنات لا یهدی لها, ولا یسدد الیها الا اللّه تعالی . وامـا ما ذكرت انه رقی الیك عنی فانما رقاه الملا قون , المشاؤون بالنمیمهٔ ,المفرقون بین الجمع , وكـذب الـغـاوون الـمـارقون , ما اردت حربا ولا خلافا, وانی لا خشی اللّه فی ترك ذلك , منك ومن حزبك , القاسطین الملحدین حزب الظالم , واعوان الشیطان الرجیم . الـسـت قاتل حجر, واصحابه العابدین المخبتین , الذین كانوا یستفظعون البدع ویا مرون بالمعروف ویـنـهـون عـن الـمـنـكـر فقتلتهم ظلما وعدوانا, من بعد مااعطیتهم المواثیق الغلیظهٔ , والعهود المؤكدهٔ , جراهٔ علی اللّه واستخفافا بعهده ؟
!. اولـسـت بـقـاتل عمرو بن الحمق الذی اخلقت وابلت وجهه العبادهٔ , فقتلته من بعدما اعطیته من العهود ما لو فهمته العصم نزلت من شعف الجبال ؟
!. اولـسـت الـمـدعـی زیادا فی الاسلام فزعمت انه ابن ابی سفیان وقد قضی رسول اللّه (ص ) ان الولد لـلفراش ول لعاهر الحجر ثم سلطته علی اهل الاسلام , یقتلهم ویقطع ایدیهم وارجلهم من خلا ف , ویصلبهم علی جذوع النخل ؟
! سبحان اللّه یا معاویهٔ !كانك لست من هذه الامهٔ ولیسوا منك . اولـسـت قاتل الحضرمی الذی كتب الیك فیه زیاد, انه علی دین علی كرم اللّه وجهه ودین علی هو دیـن ابـن عـمـه (ص ) الذی اجلسك مجلسك الذی انت فیه , ولولا ذلك كان افضل شرفك وشرف ابائك تجشم الرحلتین رحلهٔ الشتا والصیف , فوضعها اللّه عنكم بنا, منهٔ علیكم ؟
!. وقلت فیما قلت : لا ترد هذه الامهٔ فی فتنهٔ وانی لا اعلم لها فتنهٔ اعظم من امارتك علیها. وقلت فیما قلت انظر لنفسك ولدینك ولامهٔ محمد وانی واللّه ما اعرف افضل من جهادك فان افعل فانه قربهٔ الی ربی وان لم افعله فاستغفر اللّه لدینی , واساله التوفیق لما یحب ویرضی . وقلت فیما قلت : متی تكدنی , اكدك , فكدنی یا معاویهٔ ! فیما بدالك , فلعمری قدیمایكاد الصالحون , وانی لارجو ان لا تضر الا نفسك , ولا تمحق الا عملك , فكدنی ما بدالك واتق اللّه یا معاویهٔ ! واعلم ان للّه كتابا لا یغادر صغیرهٔ ولا كبیرهٔ الا احصاها. واعـلـم ان اللّه لیس بناس لك قتلك بالظنه , واخذك بالتهمهٔ , وامارتك صبیایشرب الشراب ویلعب بالكلاب ما اراك الا وقد ابقت نفسك , واهلكت دینك واضعت الرعیهٔ , والسلام ))[۱]
اما بعد, نامه تو به من رسید ویاد آور شدی كه اموری از من به تو رسیده كه به گمان تو, سزاوار من نبوده است , همانا برای رسیدن به خوبیها وتوفیق , جز پروردگارعالم , كسی وجود ندارد. وامـا آنـچـه از من به تو رسیده , سخن افراد چاپلوس وسخن چین است كه تفرقه انداز ودروغگویان گـمراه هستند من تصمیم به جنگ ومخالفت با تورا نگرفته ام وازاینكه جنگ با تو وحزب ظالم تو كه یاران شیطان هستند, ترك كردم از خداوند خائف هستم . آیـا تـو قـاتـل ((حـجـر بن عدی )) ویارانش نیستی كه عابد ومتواضع بودند, آنها كه بدعتهارا ناروا مـی شمردند, امر به معروف ونهی از منكر می كردند, بعد از آنكه امان وعهد محكم دادی , به ناحق آنان را كشتی , با این عمل بر خدا جرات كردی وعهد اوراسبك شمردی . آیـا تـو قـاتـل ((عـمـر بن حمق )) نیستی ؟
آن انسانی كه در اثر عبادت , بدنش لاغروصورتش زرد ونـحـیـف شده بود, بعد از آن همه عهد وپیمانهای محكم , اورا هم كشتی به نحوی كه اگر آهوان می فهمیدند از بالای كوهها پایین می آمدند. آیا تو ((زیاد بن ابیه ))را به پدرت ابو سفیان ملحق نكردی در حالی كه پیامبر(ص ) فرمود كه فرزند بـرای صـاحـب بستراست وبرای زنا كار سنگ است ؟
واورابر مردم مسلط كردی كه آنان را می كشد ودسـت وپـایشان را قطع می كند وآنان را برشاخه های درخت خرما آویزان می كند, سبحان اللّه ! ای معاویه ! گویا تو از این امت نیستی واین امت هم از تو نیستند؟
. آیـا تـو قـاتـل ((حـضرمیین ))[۲] نیستی كه ((زیادبن ابیه )) با تو مكاتبه كرد كه اینان طرفدار علی (ع ) هستند ودین علی همان دین پیامبر(ص )است كه تو امروز به جای اونشسته ای , اگر دین پـیـامـبـر نـبـود, شرافت تو وپدرانت همانند شرافت كوچ كنندگان درزمستان وتابستان بود كه خداوند به خاطر ما بر شما منت نهاد وآن را بر داشت . معاویه ! در نامه ات نوشته ای كه این امت را به فتنه نیندازم , ولی من فتنه ای رابالاتر از این نمی بینم كه تو امیر بر این مردم هستی . بـاز گفته ای كه مصلحت خود ودین وامت پیامبر(ص )را در نظر بگیرم , به خداقسم ! من چیزی را بـهـتر از جنگ با تو نمی بینم كه اگر این كاررا انجام بدهم , مقرب درگاه الهی شده ام واگر ترك كنم , از خدا استغفار می كنم واز خداوند آنچه موجب محبت ورضایت اوست , می طلبم . باز گفته ای كه هر وقت من حیله كنم , تو هم حیله می كنی , پس معاویه هر چه می توانی حیله كن , به جان خودم قسم همیشه صالحین مورد حیله قرار می گرفتندومن امیدوارم كه ضررش متوجه خودت بشود واعمالت را نابود سازد. مـعـاویـه ! از خـدا بترس كه خداوند متعال نامه اعمالی دارد كه تمام اعمال صغیره وكبیره در آن ضبطاست . معاویه ! خداوند فراموش نمی كند كه چگونه اولیااللّه را به صرف گمان درباره آنان , آنان را كشتی یا دسـتـگـیـر نـمودی وپسرت (یزید)را كه شراب می نوشد وسگ بازی می كند بر گرده مردم سوار كـرده ای مـی بـیـنم تورا كه خود واهل ودینت را نابودكرده ای ومردم را حقیر وكوچك شمرده ای , والسلام )).
● رؤوس مهم جوابیه امام (ع )
۱ ) سـیـاسـت امـام حـسـیـن (ع ) هـمان سیاست امام مجتبی (ع ) نسبت به معاویه است وتا معاویه زنده است , قصد جنگ ومبارزه با اورا ندارد, چنانچه در پاسخ ((جعده )), همین را متذكر شد.
۲) مـعاویه , ((قاتل حجربن عدی )) است ((حجر)) در قریه ((مرج عذرا)) نزدیك شام با شش نفر از دوسـتـان ویارانش به دستور معاویه به شهادت رسیدند شهادت ((حجر)),تاثیر عمیقی در روحیه مـسـلـمـانان گذاشت ونقاب از چهره معاویه بر گرفت , ((عایشه وحسن بصری ))نیز از قتل آنان شگفت زده شدند وحتی خود معاویه از كشتن ((حجر))پشیمان شد. حـضـرت مـی فـرمـاید: جرم ((حجر)) چه بود؟
آیا نماز نمی خواند؟
آیا امر به معروف ونهی از منكر نمی كرد؟
چه حلالی را حرام وچه حرامی را حلال كرده بود؟
دراولین بر خورد عایشه با معاویه این مـساله مطرح شد, معاویه گفت : ((دعینی وحجراحتی نلتقی عند ربنا, امر من وحجررا به فردای قـیامت بگذارید)) در موقع شهادت ,حجر وصیت كرد: (( لا تنزعوا عنی حدیدا ولا تغسلوا عنی دما فانی لاق معاویهٔ علی الجادهٔ ))[۳] ((زنجیررا از تنم در نیاورید وخونهارا نشویید تا فردای قیامت با همین وضع ,جلو معاویه را بگیرم )).
۳) مـعـاویه , قاتل ((عمرو بن حمق ))است , وی از رفقای ((حجربن عدی )) می باشدكه ((زیاد بن ابـیـه )) در تـعـقـیـب اوست , لذا به كوههای موصل فرار می كند وبا سربازان آنجا درگیر وكشته می شود, سرش را جدا كرده به نزد معاویه فرستاد ومعاویه آن سررابه نیزه زد واین اولین سری بود كـه در اسـلام بـه نیزه رفت وی از اصحاب رسول خدا(ص ) بود ودر جمل , صفین ونهروان شركت كرد وبرای علی (ع )به منزله ((سلمان )) برای پیامبر(ص ) بود [۴].
۴) مـخالفت با حدیث نبوی (ص ): پیامبر(ص ) در حدیثی فرموده : ((فرزند برای صاحب بستراست وسزای زناكار, سنگ می باشد)) وقتی ((زیاد)) متولد شد, هفت نفر ازجمله ((ابو سفیان )), ادعای پـدری اورا داشتند با اینكه در خانه ای متولد شد كه مادرش سمیه وپدرش غلامی به نام ((عبید)) بود.
۵) معاویه , قاتل طایفه حضرمیین است .
۶) امارت معاویه بر مردم , بزرگترین بلیه می باشد وبزرگترین فضلیت , جهادبا معاویه است منتها شرایط زمانی ومكانی , اجازه این كاررا نمی دهد.
۷) بدتر از معاویه , ولایت عهدی یزیدبن معاویه است , جوانی كه شرب خمرمی كند.
● یزید در دوران خلافتش مرتكب سه جنایت بزرگ شد:
۱) شهادت حسین (ع ) ویارانش در كربلا.
۲) حمله به مدینه ومباح شمردن جان ومال وناموس مسلمین وكشتن بالغ برده هزار نفر از جمله هشتاد نفر از صحابه پیامبر(ص ) وهفتصد نفر از قریش وانصار.
۳) حمله به مكه معظمه ونصب منجنیق برای سرنگونی ((عبداللّه بن زبیر) [۵]
پی‌نوشتها:
۱) الامامهٔ والسیاسهٔ , ۱/۱۵۵ ـ ۱۵۷, اعیان الشیعه , ۱/۵۸۳, بحار ۴۴/۲۱۲.
۲) ((زیـاد بـن ابـیـه )) به دستور معاویه , ((مسلم بن زیمر وعبداللّه بن نجر حضرمی ))را به جرم تشیع به دار زد وچندین روز جنازه اینان جلو خانه هایشان بر دار بود (الغدیر, ۱۱/۶۱).
۳) اعیان الشیعه , ۴/۵۸۰, اسد الغابه , ۱/۳۸۶.
۴) سفینه , ((عمرو)) كشی , ۴۶.
۵) الامامهٔ والسیاسهٔ , ۱/۱۸۷, حیاهٔ الحیوان , ۱/۸۶.
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید