جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جادوی فوتبال در آفتاب و سایه


جادوی فوتبال در آفتاب و سایه
در سال ۱۳۱۴ شاه ادوارد دوم مهر خود را بر حکمی سلطنتی زد که بازی فوتبال را به عنوان چیزی پست و عامیانه و فتنه انگیز محکوم می کرد: « بر اثر کشمکش بر سر توپ های بزرگ سر و صدای زیادی در شهر به راه می افتد، که ممکن است متضمن مفاسد عدیده باشد» روایت«ادواردو گالئانو»نویسنده و روزنامه نگار اروگوئه ای از بازی فوتبال در کتابی با عنوان «فوتبال در آفتاب و سایه» سرشار از واکاوی های حیرت انگیز در ورزشی است که خواه نا خواه پیوندی عجیب با عرصه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع مختلف پیدا کرده است.
او در ادامه این واکاوی به نکته هایی از این دست اشارات بی شمار می کند: «در ،۱۳۴۹ ادوارد سوم فوتبال را در شمار بازی هایی قرار داد که «احمقانه و کاملاً بی فایده» بودند و فرمانهایی در دست است که هنری چهارم در ۱۴۱۰ و هنری پنجم در ۱۴۴۷ علیه این بازی حکم امضا کرده اند. این موارد فقط مؤید این نکته است که ممنوعیت، اشتها را تیزتر می کند زیرا که هر قدر بیشتر ممنوع اش می کردند، بیشتر بازی می شد.» بازی ای که باز به گفته این منتقد سرشناس: «به صورت نمایش در آمده است با چند قهرمان اصلی نمایش و تعداد زیادی تماشاگر: فوتبال برای تماشا.
و آن نمایش به صورت یکی از سود آورترین کسب و کارهای جهان در آمده است» با این حال با همه فراز و نشیب هایی که فوتبال از بدو تولد تا کنون سپری کرده است، این ظرفیت را دارد که هر از گاه شما را بر جای خود میخکوب کند یا به واسطه نمایش خیره کننده یک یا دو بازیکن در مستطیل سبز روانه خیابان تان کند.توصیف «گالئانو» منطبق بر چنین وضعیتی است: «خوشبختانه هنوز می توانید در زمین بازی، ولو فقط یک بار در فواصل طولانی، فلان فرد جسور را ببینید که نمایشنامه را کنار می زند و مرتکب اشتباه فاحش دریبل کردن کل طرف مقابل، داور و جمعیت جایگاه تماشاگران می شود...»و اما واکنش تماشاگر به این پرنده از قفس رها شده چه می تواند باشد. بگذارید «گالئانو» برایمان این واکنش را به تصویر بکشد: «اینجا عاشق سینه چاک دستمالش را تکان می دهد، آب دهنش را قورت می دهد، زردآب اش را فرو می دهد، کلاهش را می جود،دعا می خواند و بد و بیراه می گوید و ناگهان با ابراز احساسات می ترکد، مثل کبک از جا می جهد تا غریبه کنار دستی اش را که از گل به شوق آمده در آغوش بکشد. وقتی این آئین... به درازا می کشد عاشق سینه چاک بسیار می شود. او نیز همراه هزاران هوادار دیگر در این یقین شریک است که ما بهترین ایم...عاشق سینه چاک به ندرت می گوید: «باشگاه من امروز بازی می کند.» او اغلب می گوید: «ما امروز بازی داریم.» او می داند که خود او «بازیکن شماره دوازده» است که وقتی توپ به خواب رفته با شور و حالی که به پا می کند او را از خواب بر می انگیزاند، همانطور که یازده بازیکن دیگر می دانند...»
تصویر منحصر به فرد گالئانو وضعیت ورزشی را برای ما بازگو می کند که در روایتی تاریخ پیدایش آن را به چینی ها نسبت می دهند و اکنون با گذشت چندین قرن از تأسیس آن به شکل امروزی خود در پیوندی عمیق با اقتصاد، فرهنگ، سیاست، تبلیغات و حیات اجتماعی قرار می گیرد. با این حال هنوز هم ویژگی اصلی آن را در شور و حرارتی می جویند که گاه انسان را تا مرز جنون لحظه ای شیفته خود می کند. چه رمزی در فوتبال نهفته است که امروز ما را هنگام تماشای بازی تیم های مورد علاقه خود میخکوب می کند
* فوتبال و تمدن
فوتبال درجامعه به چیزی فراتر از یک ورزش صرف بدل شده است. تصویر ورزشگاه های مملو از جمعیت خروشان در بسیاری از کشور ها برای ما امری دیگر عادی است.کنترل خشم و شادی تماشاگرانی که تیم محبوب شان یا باخته و یا برده، بخشی از نظمی است که باید اعمال شود.بخش دیگری از این نظم متوجه بازیکنانی است که در زمین بازی با حرکاتشان توپ را به چرخش در می آورند. اعمال این نظم، خود سبب ساز شکل گیری نهاد هایی بین المللی شده است که قوانین شان به یکسان برای همه کشور ها اعمال می شود و تخطی از آن مجازات هایی به دنبال دارد. «بری ریچاردز» روانکاو انگلیسی در کتاب «روانکاوی فرهنگ عامه»به تحلیل دلالت های روانکاوانه این ورزش می پردازد و از آن به عنوان فرایندی «تمدن ساز» یاد می کند.
او به تحلیل ورزشی می پردازد که ساختاری جنسیتی داشته و از بدو تأسیس تا کنون فرایندی پیچیده را طی کرده است. در این فرایند پیچیده، تدوین قوانین از صبح روزی در اکتبر ۱۸۶۳ کلید خورد.در آن روز، آخرین جلسه از مجموعه جلساتی ظاهراً پر هیاهو در مهمانسرایی واقع در خیابان گریت کوئین لندن برگزار شد که شرکت کنندگان آن اکثراً دانش آموزان سابق دبیرستان های خصوصی بودند. پیامدهای این جلسه، متعاقباً تأثیر بسزایی در تاریخ جهان باقی گذاشت. در این جلسه تصمیم گرفته شد که«انجمن فوتبال» تشکیل شود و این به گفته «ریچاردز» صرفاً ابتکاری تشکیلاتی نبود بلکه همچنین تصمیمی درباره ماهیت این بازی بود و از این حیث بسیار درخور اهمیت بود.
به نوشته وی در اوخر دهه ،۱۸۴۰ دانشجویان دوره کارشناسی در دانشگاه کمبریج که از دبیرستان های مختلف به آن دانشگاه راه یافته بودند اما می خواستند بتوانند با یکدیگر فوتبال بازی کنند، تعدادی از گونه های متفاوت این بازی را بر اساس مجموعه واحدی از قواعد هم شکل کردند.
می توان این اقدامات اولیه را سنگ بنای ساختار قانونی فدراسیون های امروزی دانست. قوانینی که شکلی جهانی پیدا کرده و همه کشورها به یکسان از آن تبعیت می کنند. به گفته کارشناسان فوتبال با همه قوانینی که در یک فرایند تاریخی مدون شده و مورد پذیرش جهانی قرار گرفته شبیه ترین ورزش به ساختار جامعه است.
«محمد کریم زاده» کارشناس مسائل اجتماعی در تحلیل این ورزش و چنین نگاهی به آن می گوید: «به گفته بری ریچاردز فوتبال ورزشی است که در آن از طریق مجموعه مختلفی از «نهی ها» ما یاد می گیریم که چگونه در ارتباط با توپ بخشی از خشونت مستتر در وجود خود را کنترل کنیم. فوتبال از این نظر به عقیده وی واجد اهمیت و تمدن ساز تلقی می شود. چه آن که بخشی از وجود انسان را کنترل کرده و آرام می کند. این روانکاو برای توضیح این نکته به مثال پا به عنوان یک عضو از بدن اشاره کرده و نشان می دهد که چگونه این عضو از بدن که می توان از آن با ضربه زدن به دیگران استفاده ای خشن داشت، از طریق بازی فوتبال کنترل شده جنبه ای زیباشناسانه به خود می گیرد.»
● اوج هیجان
توپ زیر پای بازیکن آرام می گیرد. قل می خورد، پا در این نمایش فرصت آن را پیدا کرده تا با توپ به ابداع حرکاتی بپردازد. تماشاگر فوتبال به عنوان همان یار دوازدهم این نمایش؛ هیجان زده شده فریاد می کشد و بازیکنان مورد علاقه خود را به جلو فرا می خواند. این نوع هیجان به گفته صاحبنظران هر چند از زیبایی ذاتی فوتبال نشأت می گیرد، اما برای بسیاری از ما دلالت اجتماعی خاصی دارد که موجب تقویت آن می شود. در نتیجه به گفته «ریچاردز» در دنیای مدرن، فوتبال بازی ای دارای زیبایی های جهانشمول قلمداد می شود و محملی عالمگیر برای صحه گذاشتن بر وجه اشتراک بشریت بر اساس نهی ای مشترک است. پرچم ها تاب می خورند و هیاهوی تماشاگران اوج می گیرد، صدای طبل و ترقه در هم می پیچد تا تماشاگران دل از دست داده ورزشگاه را روی سر خود بگذارند. در این میان برخی نیز به خشونت دست می زنند.قانون برای کنترل این خشونت معیارلازم را در اختیار گذاشته است. تصاویر نبرد فوتبالیستهایی که در میان التهاب و هیجان تماشاگران صحنه هایی تاریخی از هیجان محض را به نمایش نهاده اند، برای همه ما آشناست.بهتر است اینجا نیز «ادواردو گالئانو» را به یاد بیاوریم که سرشار از هیجان این ورزش عجیب، روایتگر خلق یکی از تصاویر تاریخی یکی از افسانه ای ترین ورزشکاران این رشته شده است: «سال ۱۹۷۳ بود. تیم های جوانان آرژانتینوس جونیورز و ریورپلاته در بوینوس آیرس با هم رو در رو شدند. شماره ۱۰ تیم آرژانتینوس توپ را از دروازه بانش گرفت، بازیکن نوک حمله ریور را رد کرد و جلو رفت. چند تا از بازیکن ها سعی کردند که راهش را سد کنند. او توپ را پشت سر اولی انداخت، دومی را لایی زد و با یک ضربه پاشنه پا سومی را گول زد. بعد بدون یک لحظه مکث، مدافعان را زمین گیر کرد، دروازه بان را پخش زمین به حال خود گذاشت و توپ را تا قعر تور برد. در زمین بازی هفت پسر درهم شکسته ایستاده بودند و چهار تای دیگر که دهانشان از حیرت باز مانده بود. تیم این پسرک، «سبولتاس»، صد بازی را بدون شکست پشت سر گذاشت و توجه مطبوعات را جلب کرد. یکی از بازیکنان به نام «پویسون» که سیزده سالش بود گفته بود: «ما برای تفریح بازی می کنیم. هیچ وقت برای پول بازی نمی کنیم. وقتی پول توی بازی باشد، هر کس خودش را می کشد تا ستاره بشود و آن وقت است که حسادت و خودخواهی دست بالا را پیدا می کند.»
همچنان که حرف می زند دست اش را دور گردن محبوب ترین بازیکن همگان، که او هم کوتاه ترین و خوشبخت ترین است، انداخته است: دیه گو آرماندا مارادونا که دوازده سال داشت و آن گل باور نکردنی را زده بود. مارادونا عادت داشت که وقتی بنای حمله را می گذاشت، زبانش را از دهان بیرون می آورد. همه گل هایش را با زبان بیرون آمده زد. شب با دست های حلقه شده به دور توپ به خواب می رفت و روز با آن معجزه ها می کرد. در خانه ای محقر در حومه شهر زندگی می کرد و دلش می خواست متخصص صنعتی شود.
داوود پنهانی
منبع : روزنامه ایران