سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

روح خدا در غرب


روح خدا در غرب
حضرت امام خمینی(ره) پس از انبیای بزرگ الهی و معصومان علیهم‏السلام، از کم‏نظیرترین و ممتازترین شخصیت‏های تاریخ بشریت است که با اندیشه‏های بلند الهی و تلاش‏های صادقانة خویش، مسیر تاریخ را دگرگون کرده و منشاء تحولات عظیمی در جهان گردید.
او، نمونه انسان کامل و شخصیتی جامع است که یکی از اصیل‏ترین انقلاب‏های تاریخ را به پیروزی رساند و نظامی بی‏بدیل را پایه‏ریزی و رهبری کرد و با تکیه بر عنصر آگاهی، استقامت و شجاعت، تزلزلی آشکار در ارکان و مبانی مکاتب الحادی و تمدن‏های مادی غرب و شرق به وجود آورد و کنگره‏های کفر و شرک و نفاق را با انحطاط و تباهی روبه‏رو ساخت. امام موسی کاظم علیه‏السلام می‏فرماید: «مردی از اهل قم، مردم را به حق دعوت می‏کند. گروهی از مردم گرد او جمع می‏شوند که همانند تکه‏های آهن مستحکمند. بادهای سخت آنها را نمی‏لرزاند و از جنگ و مبارزه به ستوه نمی‏آیند و از دشمن نمی‏هراسند و بر خدا توکل می‏کنند و عاقبت با متقین است».۱
بدون تردید، نام امام‏خمینی با تاریخ معاصر جهان آمیخته است. او، مرد قرن و احیاگر میراث عظیم اسلامی در جهان امروز است که با وجود سیطره تمدن غرب و شیفتگی بسیاری به زرق و برق آن، راه جدیدی را برای انسان امروز ارائه کرده و سنتی نو و مکتبی اصیل برای احیای ارزش‏ها و اصول اسلامی در جهان امروز ارائه کرد. نوشتار حاضر، عهده‏دار بررسی مهم‏ترین تأثیرات قیام و انقلاب حضرت امام بر جهان غرب می‏باشد. مفهوم غرب در نوشتار حاضر، به مراتب وسیع‏تر از غرب جغرافیایی است و بیشتر بر ابعاد فرهنگی و تمدنی غرب تکیه دارد؛ ابعادی که در حوزه جغرافیایی غرب - به خصوص بعد از رنسانس - به وجود آمد. از این منظر، غرب عبارت است از تفکری دنیاگرا، تجربی‏نگر و غیردینی، همراه با سلطه و استثمار مادی که سرچشمه آن، در ظاهر نه به غرب، بلکه به همه تمایلات درونی و نفسانیات و خودخواهی‏های انسانی ختم می‏شود.۲
● رویکرد به معنویت، احیای دین و دین‏گرایی
رشد سریع تفکرات الحادی، خداگریزی، انسان‏محوری و گرایش برخی کشورهای جهان به نظام فکری - سیاسی سکولار، بسیاری از صاحب‏نظران را به این باور رساند که انزوا و اضمحلال کامل، سرنوشت محتوم ادیان الهی است؛ اما قیام امام خمینی و موفقیت انقلاب اسلامی به رهبری وی، نه تنها توانست گفتمان دینی در ایران را تغییر دهد، بلکه شرایط جدیدی را به وجود آورد که حاکی از ورود جهان به دوره‏هایی متفاوت از ادوار گذشته و عصری با ویژگی‏های ممتاز دینی و معنوی است.
از دیدگاه بسیاری از تحلیل‏گران، تجدید حیات معنوی و دینی بشر با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آغاز شده است و به این لحاظ، دهه شصت را باید اولین دهه از این تجدید عهد به حساب آورد. از این دیدگاه، اگر بنا باشد تاریخی را برای احیای هویت دینی در نظر بگیریم، آن تاریخ، سال ۱۹۷۹م. است؛ یعنی مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی ایران که خیزش عظیمی را برای تفکرات دینی در تمام ادیان به وجود آورده است. آخرین آمارها در مورد احیای تفکر دینی که در سال ۱۹۹۰م. صورت پذیرفته، نشان می‏دهد که تقریباً ۷۰% مردم اروپا احساس دینداری می‏کنند. در تمام ادیان از هندوئیسم گرفته تا بودیسم و انواع فرقه‏های مسیحیت، همه از یک نوع بازگشت به تفکر دینی خبر می‏دهند و انقلاب اسلامی ایران، موجب احیای فکر دینی در جهان گشت. شخصیت الهی و پیام‏های معنوی حضرت امام، بسیاری از پیروان سایر ادیان و مذاهب را به شدت تحت تأثیر خود قرار داد تا آن جا که در نظر برخی از تحلیل گران و متفکران مسیحی، «او مسیح معاصر بود و دقیقاً اشعه صلابت و سازش ناپذیری عیسی بن مریم علیه‏السلام بود».۳ از دیدگاه هفته نامه آبزرور، «امام خمینی مردی هم‏پای پیامبران کهن است که دنیا را به پیروی از اصول دینی دعوت کرد. پیام وی برای مردم جهان، خلوص عقیده و پیروی از سادگی در مقابل پیچیدگی و آلودگی‏های غرب بود و این، رمز موفقیت وی و احساس افتخار پیروان اوست».۴ از دیدگاه شبکه تلویزیونی بی‏بی‏سی نیز «آن چه در ایران در سال ۱۹۷۹م. رخ داد، نه تنها برای ایرانیان، بلکه برای تمام ادیان جهانی، نقطه عطفی بود؛ نقطه عطفی که از بازگشت میلیون‏ها نفر در سراسر دنیا به اصول‏گرایی مذهبی خبر می‏دهد». به گفته این شبکه، «در سراسر جهان، پیروان دیگر ادیان مانند مسیحیت، یهودیت و هندو نیز به اصول‏گرایی مذهبی روی آوردند؛ حتی در ترکیه نیز که هفتاد سال قبل با مذهب وارد جنگ شده بود، روند بازگشت به اصول اسلامی سرعت گرفته است».۵
● جمع معنویت و حاکمیت
در قرون جدید و تا پیش از قیام شکوهمند حضرت امام، در شرق و غرب جهان، امکان جمع معنویت و حاکمیت، یک معما، افسانه و محال بود. نه تنها در افکار عمومی، بلکه در تمام متون درسی و دانشگاهی در باب سیاست، در این بحث اجماع داشتند؛ چنانکه «برنارد واندویل» صاحب افسانه کندوی زنبورها در غرب و یکی از نخستین تئوریسین‏های جریان مدرنیزم غرب، می‏گوید: «اخلاق از حاکمیت جداست و این دو مقوله، هیچ سازگاری با هم ندارند و با آن چه که در اخلاق به عنوان فضیلت اخلاقی نام برده می‏شود، نمی‏توان جامعه و حکومت را اداره کرد». وی تصریح می‏کند که اگر بنا باشد همه انسان‏ها اهل زهد، توکل، ایثار و شجاعت باشند، دیگر نمی‏توان نظام اجتماعی بنا نمود و حکومت تشکیل داد. جامعه برخلاف این ارزش‏ها و منطبق بر آن چه که «رذیلت» به آن گفته می‏شود، ساخته می‏شود و اتفاقاً پیشرفت، توسعه، آبادانی و رفاه جامعه در این است که مردم اهل سخاوت و انفاق و ایثار نباشند؛ بلکه برعکس باید اهل ویژه خواری، خودخواهی، حسادت و حرص و زیاده طلبی باشند و با چنین شرایطی است که می‏توان اجتماعی زندگی کرد.
حضرت امام این معادله را در دنیا به هم زد و با طرح حیات معنوی و باطنی برای بشریت و ارائه مدل دقیق و کارآمد حکومت اسلامی، عملاً حیات تک‏ساحتی و تک‏بعدی غرب را به چالش کشید و اعلام کرد که فضای غیرمعنوی غرب، نمی‏تواند برای همیشه ادامه داشته باشد و بشر غربی، روزی از زندگی در فضای مادی خسته می‏شود و ناگزیر دوباره به معنویت روی می‏آورد. در حقیقت، بشر امروز، دارد به دوران جدایی مادیت از معنویت پایان می‏دهد؛ مادیتی که کار بشر را با بن‏بست مواجه ساخته است و اینک زمان آن است که فعالیت مادی، زمینه‏ساز اعتلای معنوی انسان باشد و همین تلقی است که بشریت امروز و فردا را به مذهب بازمی‏گرداند. اسلام، دینی است که با تنظیم فعالیت‏های مادی، راه را برای اعتلای معنوی انسان می‏گشاید.۶
از این رو، امروزه نه تنها سکولاریسم نظریه مطلوب نیست، بلکه به عقیده صاحب نظران، آن چه فرهنگ غربی را مورد تهدید قرار می‏دهد، همین سکولاریسم است؛ چنانکه برژنسکی چنین اعتراف می‏کند: سکولاریسم عنان گسیخته حاکم بر نیمکره غربی، در درون خود، نقطه ویرانی فرهنگ غربی را می‏پرورد. از این رو، آن چه ابرقدرتی آمریکا را در معرض زوال قرار می‏دهد، همین سکولاریسم است و تنها راه رهایی از این بحران را در احیای عنصر مذهب می‏دانند.
● رویارویی با ایدئولوژی‏های حاکم و تحول در نظام بین‏المللی
اثرات عمیق اندیشه‏های امام، تنها در بعد نظری و فکری، محدود نشده، بلکه در بعد عملی، حتی موءثرتر هم بوده است و توانسته است که معادلات موجود در نظام بین‏المللی را دگرگون کند و اعمال و رفتار و روابط موجود این سیستم‏های بین‏المللی و مقتضیات حاکم بر نظام بین‏الملل را به چالش کشاند؛ چنانکه هنری کسینجر، مشاور رئیس جمهوری آمریکا در دهه ۷۰م. چنین اعتراف می‏کند: «آیة‏الله خمینی، غرب را با بحران جدی برنامه‏ریزی مواجه کرد. تصمیمات او آن چنان رعد آسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه‏ریزی را از سیاست مداران و نظریه پردازان سیاسی می‏گرفت.هیچ کس نمی‏توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند. او با معیارهای دیگری غیر از معیارهای شناخته شده در دنیا، سخن می‏گفت و عمل می‏کرد؛ گویی از جای دیگر الهام می‏گرفت. دشمنی آیة‏الله خمینی با غرب، بر گرفته از تعالیم الهی او بود. او در دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت».۷
مهم‏ترین تأثیراتی که انقلاب اسلام به رهبری حضرت امام بر نظام بین الملل داشت، عبارتند از:
۱) نقد نظری نظم بین‏المللی دو قطبی.
۲) اصلاح عملی نظم دو قطبی.
۳) طرح وحدت کشورهای اسلامی و آزادی خواه.
۴) اصلاح تصویر جهانی از ابرقدرت‏ها.
در مورد اخیر باید گفت که شکست دو ابرقدرت و به ویژه آمریکا در مدیریت تحولات ایران، به تمامی ملت‏ها نشان داد که توان و قدرت آنها بسیار زیاد و قابل اتکاست. نامه امام به گورباچف، در حقیقت، نقدی بر تغییرهای اقتدارطلبانه و انحصاری مدرنیته و مدرنیسم و مدرنیزاسیون، با وجوه متفاوت چپ و راست بود که تصور می‏کردند هیچ تحولی در دنیا، دگرگونی علمی، مردمی و انسانی نیست؛ مگر این که مطابق با استانداردهای مدینه فاضله غربی باشد. امام در این نامه، افق دگرگونی مفاهیم و نقش‏ها را در آینده نزدیک جهان نشان می‏دهد که عبارتند از:
۱) افول مارکسیسم و کمونیسم و رفتن این نوع جهان نگری به موزه‏های تاریخ.
۲) رشد خداگرایی و دین باوری در میان ملل جهان.
۳) رهایی فرزندان انقلابی جهان از حصارهای آهنین تغییرهای مارکسیستی و تئوری‏های انقلابی چپ.
۴) پوشالی بودن اندیشه مدینه فاضله سرمایه‏داری غرب.
۵) ضرورت تجدید نظر در فهم مفاهیمی چون خدا، دین، باغ سبز دنیای غرب، حقیقت، ابتذال و بن بست، مبدأ هستی و آفرینش، زندان غرب و شیطان بزرگ، خیالات مارکسیسم، معقول و محسوس، ترقی و تحول، انسان و حیوان، خلأ اعتقادی، نظام جهانی و... .۸
● جنبش‏های اسلامی و رهایی‏بخش معاصر
حیات جنبش‏های اسلامی معاصر، مدیون انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام است؛ زیرا قیام و انقلاب امام، به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید؛ آنها را از عزلت و حقارت نجات داد؛ بر ناتوانی مارکسیسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم در اداره و هدایت مسلمانان، مهر تأیید زد و اسلام را به عنوان تنها راه حل برای زندگی سیاسی مسلمین مطرح ساخت.۹
امام خمینی معتقد بود که غرب در پی تسلط فرهنگی خویش بر شرق است و این تسلط، نظم فرهنگی جامعه شرقی را بر هم خواهد زد. از نگاه وی، باید اصلاح یک جامعه را از اصلاح فرهنگی آن جامعه آغاز کرد. این شیوه اصلاح فرهنگی امام، الگویی از تحول فرهنگی را در پرتو تعهد فرهنگی به جهان امروز عرضه کرد. از این رو، غرب‏ستیزی منطقی امام، همواره بر حفظ و کسب استقلال فرهنگی استوار بوده است. از نگاه امام، غرب‏ستیزی فرهنگی در کنار تحول فرهنگی، باید در چارچوب فرهنگ شرقی به استقلال فرهنگی بیانجامد. وی گفته است: «بالأخره باید فرهنگ متحول شود؛ به یک فرهنگ سالم و یک فرهنگ مستقل و یک فرهنگ انسانی».
انقلاب اسلامی از یک سو سبب روی آوردن مردم جهان به دین، رشد گرایش‏های معنوی و تضعیف اندیشه‏های مادی شد و از سوی دیگر، به الگوی مبارزه مردم ستم دیده، در مناطق گوناگون جهان تبدیل شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، «الهیات رهایی بخش» به معنای پناه بردن مردم به کلیسا، برای رهایی از مشکلات اجتماعی و سیاسی، در امریکای لاتین رشد کرد و شمار انجمن‏های مسیحی سیاسی، افزایش چشم گیری یافت.۱۰
● بنیادگرایی دینی در غرب
غرب سکولار و رهبران آن، امروزه منفعلانه نظاره‏گر تأثیرات گسترده پیام‏های دینی و معنوی حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی، بر شهروندان جوامع غربی می‏باشند. حیات مجدد کلیساها، افزیش بی‏سابقه مبلغان مذهبی، طرح گسترده مطالبات دینی مردم از سوی سیاست‏مداران و تحرک چشم‏گیر رهبران مذهبی، تمایل شدید آنها به تأثیرگذاری در صحنه‏های سیاسی، استقبال وسیع مردم از آثار صوتی، تصویری و مکتوب دینی و مذهبی، افزایش مخالفت مردم با پرده‏دری‏های اخلاقی و واکنش شدید آنها در قبال شکسته شدن حرمت مقدسات مذهبی و...، تنها بخشی از نشانه‏های تأثیر فرهنگی انقلاب اسلامی و پیام‏های بیدار کننده دینی و معنوی امام خمینی در غرب می‏باشد.
رشد اسلام در جوامعی که اکثریت آنان را مسیحیان تشکیل می‏دهند، باعث شد تا صاحب نظران آن جوامع از نوعی رنسانس اسلامی سخن به میان آورند و این، نشان دهنده این واقعیت است که غرب اکنون در برابر شمار زیادی از روشنفکران، اندیشمندان، هنرمندان و بازرگانانی که اسلام را انتخاب کرده‏اند، سرگردان شده است. دورنمای تشکیل یک دولت اسلامی در قلب اروپا، غرب را با نگرانی فزاینده و جدیدی مواجه کرد؛ به طوری که به مقابله جدی با این پدیده احتمالی برخاستند و به همین دلیل، بسیاری از تحلیل‏گران وقایع بالکان بر این اعتقادند که صرب‏های جنایت کار، با چراغ سبز غرب و در سایه حکومت مرگبار آنها، به کشتار گسترده و فجیع مسلمانان بوسنی اقدام کردند. برخی از سران اروپا مانند رئیس جمهور وقت فرانسه (میتران)، در دیدار با علی عزت بگویچ، رئیس جمهور بوسنی، ضمن ابراز نگرانی از ملاقات بگویچ با امام خمینی در ایران و تأثیرپذیری وی از انقلاب اسلامی، به صراحت به وی اعلام کرد که اروپا از تشکیل یک دولت اسلامی در منطقه بالکان جلوگیری خواهد کرد.۱۱
دکتر ژیل کیپل (Dr.Gilles Kepel)جامعه شناس فرانسوی و استاد کرسی مطالعات عربی در مرکز پژوهش‏های بین‏المللی پاریس، طی سخنرانی خود در کنفرانس «اروپای ادیان»، در اکتبر ۱۹۹۴م. در وین، تایید کرد که تفکر دینی در فرانسه، به ویژه در بین مسلمانان، احیا شده و «جوانان مسلمان که در اروپا متولد شده‏اند، نیروهای فعال نوینی را به صورت هسته‏هایی به وجود آورده‏اند که بین اراده برای ماندن و تبعیض، در نوسانند».وی به طور ضمنی، اثرگذاری نقش امام خمینی را در احیای تفکر دینی در مسلمانان اروپایی، تأیید کرده و نوشته است: «مسلمانان اروپایی، به خاطر ماجرای سلمان رشدی و حجاب اسلامی، یک حرکت اخلاقی و اجتماعی را آغاز کرده‏اند».
● نقش موءثر طرح گفتمان در سطح جهانی
حضرت امام پیام‏آور همزیستی میان ادیان بود. از این رو، از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون، جلسات بحث و گفتمان با اندیشمندان ادیان بزرگ، به ویژه متفکران مسیحی تشکیل شده است. این گونه گفت‏وگوها که با هدف همزیستی مسالمت‏آمیز، شناخت واقعی ادیان، فرهنگ‏ها و تمدن‏ها، احترام متقابل به پیروان ادیان، استقرار عدالت و صلح جهانی،، گسترش معنویت و ارزش‏های دینی و اخلاقی در سراسر دنیا صورت می‏گیرد، نقشی مثبت و تأثیر فراوانی برجای نهاده است. طرح گفت‏وگوی تمدن‏های جمهوری اسلامی، مورد استقبال گرم جهانیان، به ویژه پیروان ادیان، متفکران و روشنفکران برجسته دنیا قرار گرفت. آنان این ابتکار جالب و شایسته دولت اسلامی ایران را تحسین کردند.۱۲
اسقف خلیل ابی نادر، یکی از رهبران مسیحی لبنان در خصوص اثرگذاری گفتمان و برقراری ارتباط با جامعه مسیحی می‏گوید: « [امام [خمینی در من تأثیر بسیاری بر جای نهاده است. اگر چه من به عنوان یک روحانی مسیحی نمی‏توانم دینم را ترک کنم، امّا با این حال، اندیشه و افکار من از رسالت دینی وی بسیار تأثیر گرفته است. این تأثیر، به صورت زیر جلوه‏گر می‏باشد:
۱) او به این حقیقت دست یافت که عقب‏ماندگی مسلمانان در عصر انحطاط، به ویژه در ایران، اصولاً از دوری آنها از درک صحیح قرآن ناشی می‏شود؛ او صدا و موعظه‏اش را به مردم رساند و آنها را از خواب بیدار کرد؛ به خصوص که اعمال او همواره از قرآن سرچشمه می‏گرفت.
۲) او خواهان وحدت مسلمانان بود و مسلمانان ایران را با اراده و اهداف و آرمان‏هایشان وحدت داد. مردم مستضعف، سلاح او در مبارزات بودند و پیروزی نیز همیشه نصیب او می‏گشت. اگر وی از کلیسایی مسیحی می‏بود، مردم موءمن، وی را قدیس بزرگی می‏دانستند و او را شفیع خویش قرار می‏دادند. [امام [خمینی در خارج از ایران، پیام‏دهنده همزیستی میان مسیحیان و مسلمانان می‏شد. من به عنوان یک روحانی مسیحی، جمهوری اسلامی ایران را درک می‏کنم. اگر شانس آن را داشتم که با [امام [خمینی بزرگ گفت‏وگویی داشته باشم، با روح مسیح علیه‏السلام و محمّد صلی‏الله‏علیه‏وآله همان خط و راه را در پیش می‏گرفتیم».۱۳
● نتیجه
قیام حضرت امام هم از حیث نظری، هم از حیث آرمانی و هم از حیث عملی، تأثیرات و تحولات شگرف و قابل توجهی را بر جهان غرب بر جای گذارده است.۱۴ مقام معظم رهبری می‏گوید: امام، مبشر دوران جدیدی در تاریخ حیات بشری است که مطالبات معنوی بشر و رویکرد دینی و مذهبی انسان، بیش از ادوار گذشته و چند قرن اخیر، جلوه‏گر خواهد شد. «امام خمینی(ره) پیامبر تازه‏ای نبود؛ اما او از یادآوران بود؛ از مخاطبان «انت مذکر» که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یادآوری کرد و پس از چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمع کلی می‏گذشت، چون اسلاف خویش از ابراهیم و اسماعیل و محمد صلی‏الله‏علیه‏وآله عصر دیگری از دینداری را آغاز کرد. این عصر تازه را باید عصر امام خمینی (ره) نام نهاد.» و« این دوران [عصر امام خمینی]، دوران اسلام و دوران غلبه ارزش‏های الهی و معنوی است. این دوران، دوران امام خمینی(ره) می‏باشد و ان‏شاءالله جوان‏های ما این آینده را خواهند دید».۱۵
پدیدآورنده:علیرضا محمدی
پی‏نوشت:
۱. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۶۰، ص ۲۱۶.
۲. ر.ک: غرب در جغرافیای اندیشه، دکتر مجید کاشانی، موءسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
۳. روبین وود زورث، زیباترین تجربه من، ترجمه خدیجه مصطفوی، ص ۳۸.
۴. هفته نامه آبزرور، چاپ لندن.
۵. شبکه اول تلویزیون بی‏بی‏سی انگلیس.
۶. احمد رهدار، نگرشی بر نقد غرب از دیدگاه امام خمینی، غرب‏شناسی اثباتی، پگاه حوزه، ش ۱۶۱.
۷. مجله سروش، ۲۰/۱۱/۱۳۸۰.
۸. صحیفه نور، جلد۲۱، صص ۶۶-۶۹.
۹. جمیله کدیور، رویارویی انقلاب اسلامی و آمریکا، اطلاعات، تهران، ۱۳۷۲، ص ۱۰۰ و ۱۱۴.
۱۰. برای آگاهی بیشتر ر.ک: فیدل کاسترو و مذهب، گفت‏وگوی فیدل کاسترو با کشیش فری بتو، برگردان: حسن پستا و سیروس طاهباز، تهران، نشر همبستگی، چ اول، ۱۳۶۷؛ کلیسای شورشی، کامیلو تورس، برگردان: جواد یوسفیان، تهران، نشر نی، ۱۳۶۸.
۱۱. نگرانی استکبار از تأثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی بر جوامع غربی، میر احمد رضا حاجتی، منبع: خبرگزاری فارس، برگرفته از کتاب عصر امام خمینی، ۲۴/۱۱/۱۳۸۴.
۱۲. گفت‏وگو: مسائل اساسی نظام همزیستی عادلانه از دیدگاه اندیشمندان مسلمان و مسیحی، مرکز گفت‏وگوی ادیان، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ص ۳۰-۳۱، چاپ اول، سال ۱۳۸۰.
۱۳. امام خمینی در حدیث دیگران، مرتضایی، علی اکبر، نشر مرکز بازشناسی اسلام و ایران، ص ۱۴۰-۱۴۱.
۱۴. ر.ک: گفت‏وگو، مجله اندیشه انقلاب اسلامی، ش ۴.
۱۵. ر.ک: رویکرد دینی و معنوی انسان عصر امام خمینی، (میر احمد رضا حاجتی) عصر امام خمینی(ره) از نگاه امام و مقام معظم رهبری.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی تبیان زنجان


همچنین مشاهده کنید