شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


برنامه‌نویسی در بستر موج سوم جهانی شدن


برنامه‌نویسی در بستر موج سوم جهانی شدن
برای صحبت پیرامون برنامه‌نویسی باید توجه داشت که سه رویکرد کلی در تدوین برنامه‌ها مورد توجه است. برنامه‌های دولت عمدتا یا planig oriented هستند یا problem oniende یا تلفیقی از هر دو. در حال حاضر ایرادی که به برنامه چهارم توسعه گرفته می‌شود این است که این برنامه مجموعه‌ای از حرف‌های خوبِ فاقد اولویت‌گذاری است. این برنامه حرف‌های خوبی دارد، ولی منابع برای آن خوب تخصیص نیافت، اولویت‌گذاری نشد و تغییر دولت باعث شد که میزان تحقق این برنامه کاهش پیدا کند. اما در مورد برنامه پنجم توسعه تدوین این برنامه مقارن شد با طرح تحول اقتصادی اولین نقدی که بر طرح تحول اقتصادی وجود دارد این است که در سال پایانـی برنامـه چهـارم و در آستانه تدوین برنامه پنجم توسعه، ارائه یک برنامه مشکل محور منطقی به نظر نمی‌رسد.
این برنامه problem orientd هست یعنی رویکردش حل مشکلات موضوعی و موضعی هست ولی یک برنامه کلان بر آن سایه ندارد که در چه جهتی؟ با چه رویکردی؟ از چه منابعی و اینکه نحوه تعامل این هفت برنامه با هم چگونه است و دیدمان حاکم بر این هفت برنامه چیست؟ و بارز‌ترین نمونه در این هفت برنامه هدفمند‌ترین یارانه‌هاست که هنوز به‌طور اساسی راجع به نحوه عمل آن حرف‌های علمی متفاوتی وجود دارد و می‌تواند نیت خیر طراحان را قرین به محصول ننماید. البته جریان اخیر جهانی را می‌توان فرصتی جهت برنامه اقتصادی جهشی دانست که با نظام تدبیر قابل تحقق است.
● شکاف منفی بین برنامه و عملکرد
توجه داشته باشیم که جهان در هزاره سوم، دنیایی آکنده از تحول، نوآوری، رقابت و رواج تکنولوژی‌های برتر است. تغییرات و نوسانات سریع، بخشی از هویت جهان امروز را شکل می‌دهد. موج سوم جهانی شدن، ظهور نظام اقتصادی نوین، شکل‌گیری دیدمان جدید توسعه، غلبه فضای عدم ‌قطعیت امور، به تاریخ پیوستن جغرافیا از یک طرف و چالش‌های حال و آینده ایران، دنیای جدید را در برابر چشمان می‌گشاید که مواجهه با آن جزء با علم، تدبیر و نگاه عالمانه به آینده میسر نمی‌باشد. شرط توفیق در این عرصه، بهره‌گیری از فرصت‌ها و توان رویارویی و مدیریت چالش‌های پیش‌رو است.
از این‌رو تشخیص شرایط جدید و شناخت دگرگونی‌ها در ترکیب و روند مناسبات جهانی و منطقه‌ای با نگرش به مهم‌ترین مسائل و تنگناهای ملی، مسیر تحولات کلان و پاسخگویی به الزامات رشد و توسعه همه‌جانبه کشور را هموار می‌سازد. به‌طور مثال جایگزینی آینده‌نگری به‌جای روش‌هایی چون مطالعه تطبیقی، معادل‌سازی از الزامات هزاره سوم است.
موضوع برنامه‌ریزی به شکل و قالب متعارف امروز در یک سیر تطور و تحول علمی و منطقی در جهان، دیگر غیرمتعارف شده است. به‌عبارت دیگر برنامه‌ریزی با نگاه بلندمدت و بدون توجه به تحولات سریع داخلی و خارجی، دیگر هویت مستقل و کارکرد کارآمد ندارد. لذا به نظر می‌رسد با توجه به این نکته ضـروری است فرم، قالـب و چارچوب برنامه پنجم چیزی جدا از قالـب‌های گذشته طراحـی گردد. چون خود فرم و قالب به محتوا جهت می‌دهد، همانطور که محتوا به فرم و قالب جهت می‌دهد.
ویژگی علم، دانش و دانایی تولید از مسـیر هم‌افزایی است. اشـتراک‌گـذاری یکـی از ویژگی‌های عمده تولید علم و دانش است. اگر در تجربه تدوین برنامه به‌عنوان مهم‌ترین سند مدیریت منافع ملی نتوانیم بر این ناهنجار هنجار شده غالب بیاییم در کجا و در چه سطح امکان رفع این نقیصه است. امیدوارم با ارتقای نگاه ملی، تحمل و تکمیل همدیگر بتوانیم در یک جنبش ملی از تمام توان و دغدغه موجود در سطح ملی بهره‌مند شویم.
واقعیتی در فرهنگ ما وجه غالب پیدا کرده است که به نوعی بیماری تبدیل شده و آن علاقه به از صفر تولید کردن و گاهی فراتر از آن زیر سوال بردن هر آنچه قبل از ما بوده است. جمع‌آوری، طبقه‌بندی و استخراج نکات استراتژیک مطالعات گذشته، مبنا و پایه مناسبی برای نقطه عزیمت برنامه پنجم خواهد بود.
این رویکرد که الگوی توسعه مبتنی‌بر مختصات جامعه باشد و به‌عبارت دیگر برنامه بومی تدوین گردد، نکته قابل پذیرفته شدن و از این منظر مورد وفاق است.
اما نکته اصلی و محوری در این رویکرد متدلوژی ورود مفاهیم و ارزش‌های اسلامی در الگو و برنامه‌های توسعه است. این نکته وقتی به‌طور جدی خود را می‌نمایاند که در مقام نظارت و ارزیابی عملکرد الگو و برنامه‌ها برمی‌آییم. آنچه در تمام برنامه‌های توسعه (داخلی – خارجی) دیده می‌شود، شکاف بین اهداف برنامه‌ای و عملکرد است. آنچه مهم است این نکته است که مفاهیم و ارزش‌های اسلامی چگونه وارد الگوی توسعه کشور شوند که در صورت شکاف منفی بین برنامه و عملکرد مفاهیم و ارزش‌ها زیر سوال نروند و حریم آنها مورد سوال واقع نشود.
دغدغه ورود ارزش‌های اسلامی در الگوی توسعه، دغدغه دیرهنگامی است که در ادوار مختلف بعد از انقلاب اسلامی به اشکال مختلف دنبال شده است ولی به‌علت عدم ‌توجه به متدلوژی ورود مفاهیم و ارزش‌های اسلامی در الگو و مدل توسعه تاکنون توفیق چندانی نداشته است.
برنامه‌هایی چون حیات طیبه، شجره طیبه، اقتصاد بدون نفت، تمدن اسلامی، به‌رغم دغدغه موجود و تلاش انجام شده به‌علت عدم ‌تبعیت از یک روش‌شناسی علمی، کمتر توفیق یافته است.
نکته آخـری که علاقه‌مندم به آن اشـاره کنـم ایـن اسـت که رویکرد برنامه‌محور (Planning Oriented) و رویکرد مشکل‌محور (Problem Oriented)دو رویکرد عمده در مواجهه به مسائل پیش‌رو است.
تقارن زمانی تدوین برنامه پنجم توسعه بر محور سند چشم‌انداز و سیاست‌های کلی برنامه که مراحل نهایی خود را می‌گذراند با فعالیت مستقل ارائه هفت برنامه تحول اقتصادی
۱) برنامه هدفمند کردن یارانه‌ها
۲) برنامه اصلاح نظام بانکی
۳) برنامه اصلاح نظام گمرک
۴) برنامه اصلاح نظام مالیات
۵) برنامه بهره‌وری
۶) برنامه شناسایی و مدیریت اقشار آسیب‌پذیر
۷) برنامه نظام توزیع کالا و خدمات) جای تعجب دارد.
امکان دیدن این مشکلات اولویت‌دار به‌عنوان بسته‌های اجرایی با سازگاری درونی و انسجام بیرونی در بـرنامه پنجم توسعه کاملا ممکن و میسر بلکه ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. لذا توصیه می‌شود هیات دولت دغدغه‌های مشکل محور خود را با اولویت‌گذاری و به‌صورت بسته‌های اجرایی در قالب برنامه پنجم توسعه ارائه نماید تا ضمن برخورداری از انسجام درونی از سازگاری بیرونی بین اجزا نیز برخوردار باشد و از بیماری تک‌بعدی دیدن موضوعات و ساده‌سازی مسائل کلان کشور در امان باشیم.
احمد صمیمی
عضو انجمن خبرگان برنامه‌ریزی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید