جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

رسول ا... (ص)؛ الگوی زندگی


رسول ا... (ص)؛ الگوی زندگی
ماه مبارك رمضان، فرصتی برای خودسازی است. بخشی از این هدف، با تهجد و عبادت، بخشی دیگر با ترك محرمات و بخش مهمتر با درك سیره پیامبر(ص) و آل طاهرینش، و نیز رهروی از راه آن قرآنهای ناطق قابل تحقق خواهد بود.
آن چه همواره به آن محتاجیم و در ماه رمضان محتاجتر، توجه به شخصیت، منش و رهنمودهای راهگشای رسول خداست. كسی كه خداوند متعال، او را رحمتی برای عالمیان قرار داد و بر طریق هدایت، او را «اسوهٔ حسنه» نامید.
آن چه پیش رو دارید، نگاهی است به این موضوع كه به قلم دانشمند ارجمند حجهٔ الاسلام و المسلمین محسن قرائتی نگاشته شده است.
اهمیت این مكتوب، نه فقط به جهت روایتی محض، از زندگی پیامبر خداست، بلكه به خاطر ارائه تحلیل و استخراج نكات ظریفی است كه از زندگانی و شخصیت تابناك آن حضرت صورت پذیرفته است.
●عذرخواهی از رسول خدا(ص)
از این كه سیره پیامبر اكرم(ص) را می نویسم شرمنده ام. زیرا پیامبر(ص) را باید شخصیتی چون امیرمؤمنان(ع) توصیف كند؛ پیامبری كه خدای متعال او را مدح كرده، پیامبری كه خدا او را به آسمانها برده و جایگاه ملائكه را به قدمهای او مبارك گردانیده است.
پیامبری كه مركب آسمانی، او را در یك شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی برد: «سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام الی المسجدالاقصی...» (۱) پیامبری كه جهانی از عاطفه است و گاهی در امور عادی و پیش پا افتاده چنان مهر و عاطفه نشان می دهد كه به راستی انسان را مبهوت می كند.
با دشمن محكمتر از كوه و با دوست، نرمتر از آب است؛ در گذشتن از حق شخصی خود، از سرسخت ترین دشمن خود به راحتی می گذرد، ولی در مقام اجرای قانون كاملاً قاطع است.
در زمانی كه كمتر كسی خواندن و نوشتن می دانست، فرمود: «طلب العلم فریضهٔ علی كل مسلم و مسلمهٔ»(۲) و هنوز با گذشت چهارده قرن درباره اهمیت علم، شعاری رساتر از این شعار نیامده است.
در شرایطی كه به خاطر كشته شدن یك نفر از یك قبیله، تمام افراد آن قبیله به خونخواهی قیام می كردند و چندین نفر از قبیله قاتل را بی گناه می كشتند و بی رحمی در حد اعلای خود بود، پیامبر(ص) دستور می دهد كه اگر كسی حیوان خود را- گرچه در سفر مكه- آزار دهد، گواهی آن شخص، از اعتبار می افتد. زیرا كسی كه حیوان را خسته كرده، قساوت قلب دارد و قبول شهادت از چنین كسی نارواست. آری، این دستورها و لطفی كه در آنها موج می زند، رمز حیات آن ملت مرده شد: «دعاكم لما یحییكم»(۳)
خداوند می فرماید: «هر كه از پیامبر(ص) اطاعت كند، در حقیقت از من اطاعت كرده است»(۴)
مگر می توان در نوشته ای اندك، اخلاق كسی را منعكس كرد كه خدا در باره اش فرموده است: «انك لعلی خلق عظیم» (۵) (تو بر خلق بزرگی هستی).
او كسی است كه تولدش شعله های آتشكده فارس را خاموش كرده و بعثتش شعله های فساد را. تولدش پایه های كاخ كسری را تكان داد و بعثتش قلب و مغز افراد آماده را.
كسی است كه از یك سو به معراج رفت و مهمان خدا شد و از سوی دیگر اگر برده ای او را برای غذای ساده ای در فاصله دوری دعوت می كرد، می پذیرفت.
در عظمتش باید بگوییم جبرئیل از طرف خدا به او سلام می رساند و در تواضعش باید بگوییم به كودكان مكه سلام می كرد.
به هنگام سجده، پیشانی و قلب خود را تسلیم خدا می كرد و در همان حال، اگر كودكان خانه بر پشت او سوار می شدند، آن حضرت، سجده را طولانی می كرد تا بازی بچه ها بر هم نخورد.
در غم از دست دادن كودكش ابراهیم، اشك می ریخت، ولی هرگز سخنی برخلاف حق نمی گفت. برای كودكان اصحاب، مسابقه ترتیب می داد و برای برنده مسابقه، جایزه تعیین می كرد. اما چه مسابقه ای؟ مسابقه ای كه اسب سوار و تیرانداز آن، فردا برای دفاع از مكتب و مبارزه با ستمگر به كار آید، نه مسابقه ای كه دردی از جامعه دوا نكند و گرهی را نگشاید. اما چه جایزه ای می داد؟ درخت خرما، كه از چوب و برگ و میوه و سایه اش استفاده كنند. (جایزه ای تولیدی نه مصرفی)
●عبادت پیامبر(ص)
خداوند با دستورهای روشن و گاهی مكرر كه به پیامبرش می داد، برنامه و سیره زندگی آن حضرت را معین می كرد. و سیره عملی آن حضرت، مطابق دستورات الهی بود. دستور یاد خدا در هر صبح و شام، فرمان سجده، تسبیح و تهجد و تلاوت قرآن، سیره عبادی او را مشخص می كرد.
چون پاسی از شب می گذشت، رسول خدا(ص) از بستر برمی خاست و پس از گرفتن وضو و زدن مسواك و تلاوت آیاتی چند از قرآن كریم، در گوشه ای به عبادت می پرداخت و اشك می ریخت. بعضی همسرانش كه او را به این حال می دیدند، می گفتند: تو كه گناهی نداری، چرا این قدر اشك می ریزی؟ می فرمود: آیا بنده شاكر خدا نباشم؟
ام سلمه می گوید: شبی پیامبر(ص) در خانه من بود، نیمه شب، او را نیافتم. به سراغش شتافتم، دیدم در تاریكی ایستاده، دستها را بلند كرده، اشك می ریزد و می گوید: «خدایا! نعمتهایی كه به من داده ای از من مگیر، دشمنم را خوشنود مكن. به بلاهایی كه مرا از آنها نجات دادی گرفتار مكن، حتی به اندازه چشم بر هم زدنی مرا به خود وا مگذار.»
به او گفتم: پدر و مادرم فدایت شوند، شما كه بخشوده شده ای! فرمود: «هیچ كس از خدا بی نیاز نیست. حضرت یونس آنی به خود واگذار شد، در شكم ماهی زندانی گردید.» (۶)
به هنگام نماز می لرزید و هر گاه نماز را به تنهایی می خواند، ركوع و سجود آن را طول می داد، ولی هر گاه به جماعت نماز می خواند، بسیار عادی و ساده برگزار می كرد. به یكی از یارانش كه امام جماعت سایر مسلمانان شده بود، سفارش فرمود: «هر گاه با مردم به نماز می ایستی، سعی كن بعد از حمد، سوره كوچكی قرائت كنی و نماز را طول ندهی».
●دلسوز و مهربان
اگر كسی برای اصلاح و متحول كردن جامعه، از درون سوز نداشته باشد، محال است بتواند جامعه ای را مشتعل سازد. یكی از صفات برجسته انبیای الهی، سوز و گداز آنها برای هدایت و سعادت انسانها بود. یكی از حرفهایی كه قدیمی ها به بعضی افراد می گفتند، این بود: «ای بی درد!» پیداست كه داشتن درد و سوز، خود یك كمال است و بی دردی یك درد بزرگ است.
خداوند در اوصاف پیامبرش می فرماید: «حریص علیكم» (۷) او نسبت به شما سوز دارد و برای ایمان شما حرص می خورد و در جای دیگر خطاب به پیامبر(ص) می فرماید: شاید خویش را هلاك كنی كه چرا آنها ایمان نمی آورند.(۸) همچنین، در آغاز سوره طه می فرماید: «ای پیامبر! ما قرآن را بر تو فرو نفرستادیم كه این همه خود را به زحمت بیندازی!» آری، سوز و گداز دینی از اوصاف انبیا و اولیاست و نه تنها بر آنها، بلكه برای هر مسلمانی لازم است. یك طلبه و یك دانشجو اگر بسوزد، جامعه را متحول می كند.
البته سوز هم باید از روی اخلاص باشد، دكان نباشد! هر كس باید ببیند چه كاری معطل مانده است، آستینها را بالا بزند و كار را انجام دهد. به نوع كار، پستی وشرافت ظاهری آن نباید نگاه كرد. كاری را كه بر زمین مانده است، باید با نیت پاك و خالص انجام داد.
یكی از خصوصیات انبیا از جمله پیامبر خدا(ص)، پرهیز از تكلف بود. خداوند از پیامبرش می خواهد كه به مردم بگوید: «من اهل تكلف نیستم و خود و دیگران را به سختی نمی اندازم.»
پیش از بعثت پیامبر(ص)، زندگی بر مردم سخت شد و كم كم كار به قحطی كشید. مردم به وحشت افتاده بودند، از جمله ابوطالب پدر بزرگوار حضرت علی(ع) كه پیرمردی عیالمند و كم درآمد بود، نیاز شدیدی به كمك داشت. رسول خدا(ص) با عموی خود (عباس) بنا گذاشتند خدمت ابوطالب برسند و هر یك، یكی از فرزندان او را به خانه خود بیاورند و بدین ترتیب مخارج زندگی او را سبك كنند.
این تصمیم عملی شد. عباس، بعضی را به خانه برد و پیامبر(ص) علی(ع) را به منزل آورد و از همان آغاز كودكی، مربی او گردید.
●پیشگام در مبارزه
در جنگ احزاب كه تمام نیروهای ضد اسلامی یعنی مشركان و كافران و منافقان با طرحی گسترده قصد كودتا علیه اسلام را داشتند، پیامبر(ص) با مشورت اصحاب بنا گذاشتند دور مدینه را خندق بكنند. در این جا نیز رسول خدا(ص) اولین كسی بود كه شروع به كندن خندق نمود و با این كه برخی مسلمانان با كسب اجازه و گروهی هم بدون آن، كار را رها می كردند، اما پیامبر(ص) تا پایان كار ایستاد و همچنان مشغول كندن خندق بود.
برخلاف رهبرانی كه هنگام احساس خطر، اول جان خود را از حادثه به در می برند و پا به فرار می گذارند و مردم و هواداران را در گرفتاریها رها می كنند، پیامبر(ص) در مكه ماندند و به برخی هواداران خود فرمان هجرت به حبشه را صادر كردند و به هنگام هجرت به مدینه نیز اول مسلمانان را فرستادند و بعد خودشان هجرت فرمودند.
●مشورت با مردم
در كارهایی كه از طرف خدا فرمان مخصوصی صادر نشده و كار به خود امت واگذار شده بود، گاه پیامبر(ص)، با مردم مشورت می كرد و حتی در مواردی رأی دیگران را بر نظر خود مقدم می داشت. در جنگ احد، پیامبر(ص)، شورایی تشكیل داد و درباره این كه برای جنگیدن از مدینه بیرون بروند یا در مدینه سنگر بگیرند، مشورت نمود. نظر شخص پیامبر(ص) و عده ای دیگر سنگربندی در مدینه بود، ولی بیشتر جوانهایی كه از یاران پیامبر(ص) بودند، به بیرون رفتن از مدینه تمایل نشان دادند و گفتند: یا رسول ا... ما تابع شما هستیم، ولی چون از ما نظر خواستید، عقیده ما بیرون رفتن است.
در اینجا رسول خدا(ص)، رأی جوانان پرشور و مؤمن را بر رأی دیگران و حتی بر رأی خود مقدم داشت و سلاح برداشت و عازم جبهه نبرد شد. جالب این كه فرمان «و شاورهم فی الامر» پس از شكست احد نازل شد و با اینكه به خاطر عمل به طرح اصحاب، مسلمانان در جنگ احد شكست خوردند، ولی خداوند فرمان می دهد: «باز هم با آنان مشورت كنم.» البته تصمیم گیری نهایی با رهبر است. زیرا قرآن در پایان همین آیه به پیامبر(ص) می گوید: هر گاه تصمیم گرفتی بر خدا توكل كن و كار را شروع كن.(۹)
●قاطعیت رسول ا...
عده ای خدمت آن حضرت رسیدند و گفتند: ما به تو ایمان می آوریم، به شرط این كه نماز نخوانیم. اما پیامبر(ص) نپذیرفت، زیرا حاضر نبود به قیمت زیاد شدن پیروان، گوشه ای از مكتب آسیب ببیند. این دیگرانند كه برای به دست آوردن پیروان زیادتر، هر لحظه به شكلی و نامی تغییر روش می دهند و همچون تاجران دنبال پیدا كردن مشتری هستند.
پیامبر(ص) به كفار می فرمود «دین شما برای شما باشد و دین من برای خودم». (۱۰) در صورتی كه غیر انبیا در دین خود چندان استوار نیستند و راه سازش و نرمش را پیش می گیرند، دشمنان انبیا همواره می خواهند پیامبران و پیروان آنها را به سازش بكشانند؛ اما قرآن مسلمانان را از این نقشه آگاه ساخته و می فرماید: «ودوا لو تدهن فیدهنون» (۱۱)
●سیره تبلیغی پیامبر(ص)
پس از آنكه آیه ۲۱۴ سوره شعرا نازل شدكه «انذر عشیرتك الاقربین»، پیامبر اكرم(ص)، بستگانش را به مهمانی فراخواند و پس از پذیرایی، سخن خود را آغاز و آنان را از شرك و بت پرستی نهی فرمود.
آری، دعوت باید همراه با عواطف و مهربانی باشد و از نزدیكان شروع شود، زیرا اولاً پذیرش دعوت از طرف نزدیكان، زمینه را برای پذیرش دیگران فراهم می كند و ثانیاً انسان در برابر بستگان نزدیك، مسؤولیت بیشتری دارد و روابط فامیلی نباید مانع نهی از منكر باشد.
پیامبر اسلام(ص) در دعوت مردم به وحدت پیشگام بود و عقیده داشت اگر به تمام اهداف حق خود در مرحله اول دست نیافتیم، از تلاش و دعوت برای رسیدن به بعضی از آنها خودداری نكنیم. باید به عقاید صحیح دیگران و مقدسات طرف مقابل تا آن جا كه ممكن است احترام گذاشت و یكی از مراحل تبلیغ، دعوت به مشتركات است.
بر این اساس، رسول خدا(ص) مأمور می شود كه اهل كتاب را به مشتركات دعوت كند: «بگو ای اهل كتاب، به سوی سخنی بیایید كه میان ما و شما مشترك است. جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریك او قرار ندهیم.» (۱۲)
●نگرانیهای پیامبر(ص) و تسلی خداوند
او نگران فتنه های بعد از خود بود كه خداوند در آیه ۴۱ سوره زخرف به پیامبرش فرمود. «نگران مباش، ما از آنان انتقام لجاجتها و توطئه هایشان را خواهیم گرفت.» آن حضرت نگران جمعیت مخالفان بود. قرآن می فرماید گر چه كثرت افراد خبیث تو را به تعجب انداخته، اما نگران مباش. نگران شكنجه ها بود. قرآن می فرماید قبل از تو آزارها دیدند، ولی نصرت ما فرا رسید. (۱۳)
«نگران كفر آنان نباش، آنان آن قدر ارزش ندارند كه تو برای آنان محزون شوی.(۱۴) نگران ریزش مؤمنان بود كه خداوند به او فرمود: «در برابر این ریزشها، رویش داریم و گروهی اگر رفتند، در عوض گروهی خواهند آمد.» (۱۵)
نگران تحریف كتاب مباش كه ما خود آن را نازل كرده ایم و آن را حافظیم.» (۱۶) و خلاصه این كه نگران قهر الهی بر مردم مباش كه تا تو در میان مردم هستی، من آنان را عذاب نمی كنم و تا مردم استغفار كنند، قهر من به آنان نمی رسد.
راستی انسان همین كه سر سفره قرآن می نشیند و نگرانیهای پیامبر(ص) و تسلی و دلداریها و تسكین خداوند را می بیند، به فكر فرو می رود كه چقدر هدایت مردم سخت است كه كسی كه دارای خلق بزرگ و سعه صدر است، این همه دغدغه دارد.
و چقدر گره های كور و تقاضاها و توقعها و طرحها و توطئه های گوناگون كه در مسیر رسالت پیامبر(ص) قرار می دادند و مسلمانان می توانند از این طرحهای كفار و رهنمودهای قرآن و سیره نبوی (ص) برای موضع گیری فكری و سیاسی و اخلاقی خود استفاده كنند.
و به راستی، آیا نشناختن چنین پیامبری با آن همه معجزات و كمالات محرومیت نیست؟ آیا غیر از قرآن، مكتب شفابخشی آمده است؟ آیا بعد از حق، جز ضلالت راه دیگری هم هست؟
نویسنده: محسن قرائتی

پی نوشتها:
۱- سوره اسراء، آیه۱
۲- بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۶۸
۳- سوره انفال، آیه ۲۴
۴- سوره نجم، آیه۳
۵- سوره زخرف، آیه ۴۳
۶- بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۱۷
۷- سوره توبه، آیه ۱۲۸
۸- سوره شعرا، آیه ۳
۹- فروغ ابدیت، ج۲ ص ۴۴۳ و تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۵۹ آل عمران
۱۰- سوره كافرون، آیه۶
۱۱- سوره قلم، آیه ۹
۱۲- سوره آل عمران، آیه ۶۴
۱۳- سوره انعام، آیه ۳۴
۱۴- سوره بقره، آیه ۲۳
۱۵- سوره انعام آیه ۸۹
۱۶- سوره حجر، آیه۹
منبع: مركز اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
منبع : خبرگزاری فارس