چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


شهرنشینی بی‌رویه و پیامدهای اجتماعی - فرهنگی آن


شهرنشینی بی‌رویه و پیامدهای اجتماعی - فرهنگی آن
●مقدمه
کره‌زمین رد حال تبدیل شدن به دنیائی از شهرها است. به‌طوری که قرن بیستم شاهد توسعه چشمگیر شهرها چه از لحاظ تعداد و چه از نظر وسعت بوده است (اسکورو، ۱۳۷۲). در ابتدای قرن نوزدهم حدود سه درصد از جمعیت دنیا در نواحی شهری زندگی می‌کردند. این تعداد در ابتدای قرن بیستم به حدود ۱۵ درصد و در اواخر قرن ۱۹ به حدود ۴۶ درصد رسید. در سال ۲۰۰۰ این مقدار به ۲/۴۸ درصد افزایش یافت. بررسی‌ها و مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که در سال ۲۰۲۵ به ۵/۶۲ درصد خواهد رسید. بر این اساس در این سال قریب به دوسوم جمعیت دنیا در شهرها زندگی خواهند کرد (Bradshaw, ۱۹۸۷).
نگاهی به روند رشد افزایش جمعیت کشورهای در حال توسعه بسیار نگران‌کننده‌تر از کل جهان می‌باشد. به‌عنوان مثال، در سال ۱۹۶۰ سهم این‌گونه کشورها از ۱۹ کلان شهر در جهان ۹ منطقه شهری بوده است. در حالی‌که این تعداد در سال ۲۰۰۰ به ۵۰ کلان شهر از مجموع ۶۶ مادر شهر رسیده است. (Lo, Fu-Chen ۲۰۰۱) این در حالی است که تفاوت‌های ماهوی بین عوامل به‌وجودآورنده شهرنشینی و پیامدهای آن در جهان سوم با کل جهان و به‌خصوص کشورهای توسعه‌یافته وجود دارد (Roberts, ۱۹۷۸) تفاوت‌های موجود در سطوح شهرنشینی و میزان رشد در این دو سیستم بیانگر تفاوت‌های موجود در سیستم‌های اقتصادی - اجتماعی است که ریشه در فرآیندهای تاریخی، فرهنگی و ... دارد. در کشورهای غنی پردرآمد، ساختارهای شهری به روشنی تعریف شده‌اند. رشد جمعیت در حداقل است و روند مهاجرت بین‌شهری ناچیز می‌باشد. اما برای یک کشور در حال توسعه، این چشم‌انداز شهرها و این ارزیابی خوش‌بینانه گیج‌کننده است.
همانطور که بیان شد، زمین تا چند ده هزار سال پیش از هر نوع ترکیب ساختمانی که ساخته دست انسان باشد خالی بود. این سکونتگاه‌ها به‌تدریج فشرده‌تر شدند، به‌صورت دهکده و پس از آن به‌صورت شهر درآمدند. از چند قرن گذشته به این سو، شهرها از هسته‌های سکونتی ساده انسان تبدیل به واحدهای بسیار پیچیده شدند. با وجود آنکه پیدایش شهر، تاریخی به نسبت طولانی دارد، اما شهرنشینی در سطح گسترده دارای تاریخی کمتر از ۲۰۰ سال است.
●فرآیندها و اشکال شهرنشینی
براساس برآوردهای انجام‌شده، میزان جمعیت شهرنشین که در سال ۲۰۰۰ حدود ۲/۴۸ درصد از کل جمعیت دنیا را به خود اختصاص داده بود، در سال ۲۰۱۰ به ۸/۵۳ و در سال ۲۲۵ به ۵/۶۲ درصد خواهد رسید. این در حالی است که ارقام فوق‌الذکر برای کشورهای در حال توسعه که پیش‌بینی مقادیر موردنظر را به ترتیب ۲/۸۱ و ۴/۸۵ درصد نشان می‌دهد، از درصد جمعیت شهرنشین در کشورهای بسیار توسعه‌یافته بیشتر است. اما با توجه به چگونگی رشد و سوابق اقتصادی و اجتماعی این دو گروه چالش‌های بسیار اساسی را در برابر دید دانشمندان قرار می‌دهد. بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که میزان شهرنشینی در فاصله زمانی ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ افزایش و از آن به بعد کاهش خواهد یافت. با توجه به سطح بسیار بالای شهرنشینی در کشورهای توسعه‌یافته در سال ۱۹۷۰، میزان شهرنشینی به‌صورت قابل ملاحظه‌ای پائین‌تر از میزان شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه بوده است.
مقایسه روند میزان شهرنشینی برای کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه در دنیا نشان می‌دهد که در مناطق در حال توسعه به‌دلیل میزان بالای رشد جمعیت، مناطق شهری، نقش بیشتری در روند افزایش کل جمعیت دارند. به‌عبارت دیگر با وجود درصد بالا و روند کلی، میزان افزایش رو به ‌کاهش بوده است. به‌عبارت دیگر درست است که نسبت جمعیت شهرنشین در مناطق توسعه‌یافته در ۱۹۹۰، ۲/۷۴ درصد و در سال ۱۹۹۵ به ۷۶ درصد رسیده است. اما میزان رشد برای دوره ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵ سالانه حدود ۴۸ درصد و همین مقدار برای دوره ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۰ حدود ۴۹ درصد و در دوره ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۵ به حدود ۳۴ درصد خواهد رسید.
در عین حال بایستی توجه داشت که تغییر جهت در شهرنشینی از بزرگترین شهرها به شهرهای متوسط به معنی کاهش شهرنشینی نیست، بلکه به معنای تغییر در سلسله مراتب شهری در جهت رشد شهرهای کوچک و متوسط است که در واقع رسیدن به یک توازن در روند شهرنشینی محسوب می‌شود. بنابراین برای تجزیه و تحلیل فرآیند هشرنشینی باید علاوه بر سطح و میزان شهرنشینی، خصوصیت ساختار شهری مورد مطالعه قرار گیرد. (Tilly, ۱۹۷۴) در این حالت مشخص می‌گردد که سطوح شهرنشینی مشابه ساختارهای متفاوتی را خلق خواهد کرد. به‌عبارت دیگر در یک کشور مکن است اغلب جمعیت شهرنشین در یک شهر جمع شود در حالی که در کشور دیگر این تعداد به‌طور متوازن بین شهرهای بزرگ، متوسط و کوچک توزیع گردد. درست مانند روندائی که در کشورهای در حال توسعه و توسعه‌یافته، در حال وقوع می‌باشد. یعنی در کشورهای گروه اول جمعیت شهری عمدتاً از نظر مکانی در بزرگترین شهرها متمرکز شده و الگوی اولیه شهرنشینی را به نمایش می‌گذارد (Gugler, ۱۹۹۸) در این حالت رشد جمعیت در کشورهای در حال توسعه فشار زیادی بر شهرهای معدودی می‌گذارند که در حال جذب افزایش جمعیت شهری می‌باشند. در نتیجه اگر نگرانی و چالشی مشاهده می‌شود مربوط به نحوه توزیع جمعیت شهری است. برای بررسی دقیقتر ساختار شهری می‌توان توزیع جمعیت در شهرهای بزرگ را مورد بررسی دقیقتر قرار داد. در سال ۱۹۷۰ تعداد شهرهای با جمعیت شهری ۴ میلیون و بالاتر ۲۳ شهر و در سال ۱۹۸۰، ۳۵ شهر بوده است. در این دوره سهم این‌گونه شهرها در سال ۲۰۲۵ به ۱۳۵ شهر و شامل ۲۵ درصد کل جمعیت شهری خواهد بود. در دوره مورد بررسی شهرهای ۱ تا ۴ میلیون نفری تقریباً ثابت و سهم شهرهای با جمعیت کمتر از یک میلیون نفر همچون دهه ۱۹۷۰ در حال کاهش خواهد بود.
مقایسه‌های انجام شده نشان می‌دهد که در مناطق توسعه‌یافته، نسبت کل جمعیت شهری در بزرگترین طبقه شهرها در طول دهه ۱۹۷۰ ثابت باقی مانده و پیش‌بینی می‌شود در طول سال‌های ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۵ به‌طور مدام کاهش پیدا کند. روندی که نشانگر بازگشت به‌سوی شهرهای بزرگ است. برعکس تجمع جمعیت در کشورهای توسعه‌یافته بیشتر به طرف شهرهائی است که در سلسله مراتب شهری در طبقات پائین‌تر قرار دارند. به‌طور کلی تفاوت‌های بنیادی فرآیندهای شهرنشینی و شهری شدن جهان سوم و کشورهای سرمایه‌داری غرب را می‌توان چنین توصیف نمود: شهری شدن جهان سرمایه‌داری طی ۲۰۰ سال و در اکثر نقاط حداقل در مرحله آغازی با تأنی صورت گرفته است. اما در جهان سوم با شروع فرآیند شهری شدن، شبکه همگونی سنتی شهری کاملاً تحت‌تأثیر قرار گرفته، چند شهر و در اکثر موارد فقط یک شهر با سرعتی چشمگیر رشد خود را آغاز کرده است و تمامی تحولات فضائی - مکانی کشور تحت‌تأثیر این شهر یا چند شهر محدود بوده است. این امر به پدیده بزرگ سری یا ماکروسفالی در شبکه شهری جهان سوم جان بخشیده و تمامی تحولات اقتصادی، جمعیتی و حتی سیاسی و اداری کشور را تحت‌الشعاع قرار داده است.
علاوه بر آن در جهان پیشرفته ترکیب سه عامل انقلاب سبز و یا تشدید استثمار دهقانان برای تولید سوداگرانه محصولات کشاورزی، غارت جهان سوم یا تحمیل غرامت جنگی و رونق سرمایه‌داری تجاری در راه‌های دور، انباشت اولیه لازم برای سرمایه‌گذاری صنعتی را فراهم آورده و صنعتی شدن با کندی با شروع از صنایع سبک و تبدیل تدریجی کارگاه به کارخانه صورت پذیرفت.
●ساختارهای شهری موجود
در سال ۱۹۷۰ نیمی از ۳۵ شهر بزرگ دنیا در کشورهای توسعه‌یافته قرار داشت، ولی افزایش جمعیت شهری در مناطق در حال توسعه وضعیت را به شدت متحول کرد و سهم کشورهای در حال توسعه را افزایش داد. در این مناطق حتی شهرهائی که میزان رشد نسبتاً پائینی دارند. به‌دلیل آنکه جمعیت پایه آنها بسیار بالا است، تعداد جمعیت افزوده شده بر آن بسیار زیاد خواهد بود. به‌عبارت دیگر شهر ۴ میلیون نفری حتی اگر نصف میزان رشد کل جمعیت شهری را به خود اختصاص دهد، در طی حدود ۵ سال ۸۰۰ هزار نفر و در ۵ سال بعدی یک میلیون نفر بر جمعیت قبلی خود می‌افزاید (Todaro, ۱۹۷۹) این در حالی است که در کشورهای توسعه‌یافته بزرگترین شهرها رشد نسبتاً پائینی داشته و در مواردی رشد منفی دارند.
●مؤلفه‌های رشد
در شرایط مساوی را در صورتی‌که هیچ‌گونه پیشگیری در رابطه با ازدیاد جمعیت صورت نگیرد، رشد طبیعی جمعیت در مناطق شهری بسیار بالاتر از روستاها است. زیرا در مناطق شهری امکانات بهداشتی، درمانی و تغذیه‌ای به مراتب فراوانتر از روستاها می‌باشد اگرچه این روند افزایش معمولاً به دلایل متعدد و از جمله مشغله افراد، سطح فرهنگ، سواد و غیره از حد زیادی تحت کنترل درمی‌آید. در عین حال آنچه که از بررسی‌ها و تحقیقات انجام شده برمی‌آید. آن است که در سطوح متوسط شهرنشینی، رشد جمعیت شهری در مرحله اول حاصل رشد طبیعی جمعیت است. ساختار سنی در این مرحله چنان است که افزایش جمعیت شهری بیش از جمیت روستائی می‌باشد. در سطوح بالای شهرنشینی، به‌دلیل اینکه از رشد طبیعی جمعیت کاسته می‌شود مهاجرت، بخش عمده رشد جمعیت شهری را تشیل می‌دهد. و این امر در کشورهای توسعه‌یافته به وضوح قابل مشاهد است. در عین حال میزان رشد جمعیت شهری از طریق مهاجرت و افزایش طبیعی جمعیت برای کشورهای در حال توسعه بالاتر از کشورهای توسعه‌یافته است (United nations, ۱۹۸۵).
به‌طور کلی مجموع افزایش طبیعی جمعیت و مهاجرت خالص سبب رشد سریع جمعیت شهری می‌شود، اما رشد سریع شهرنشینی منجر به ثبات یا کاهش جمعیت روستائی در کشورهای در حال توسعه نشده و در بسیاری از کشورها جمعیت مطلق روستائی بیش از جمعیت مطلق شهری است.
همین باعث می‌شود که همیشه سیل مهاجرت از روستاها به شهرها روان باشد. این روند را بی‌توجه به برنامه‌های عمرانی و اجتماعی روستاها و صرف هزینه‌های هنگفت زرق و برق‌های شهری تشدید می‌نماید. در واقع این مسائل مشکلات جاری روستاها یعنی بیکاری، فقر، جرم و جنایت و غیره را به شهرها انتقال می‌دهد. این دور بسته صرف هزینه‌های بیشتر و بیشتر ار در میحط‌های شهری ضروری ساخته و همچنان معضل موجود را پیچیده‌تر و نیز غیرقابل حل جلوه‌گر می‌نماید.●آثار و پیامدهای شهرنشینی فزاینده
شهرنشینی اگرچه باعث رفاه و راحتی انسان‌ها می‌شود، گرفتاری‌هائی را نیز به دنبال دارد. از جمله مسئله در خطر افتادن بهداشت و سلامتی افراد است. افزایش جمعیت موجب بروز مسائلی همچون افزایش ترافیک، افزایش کارگاه‌های کوچک و بزرگ، افزایش حجم زباله و ... می‌شود. این مسائل باعث ایجاد انواع آلودگی‌های شهری مثل آلودگی هوا، آب و آلودگی صوتی می‌گردد.
علاوه بر مشکلات فوق به‌دلیل گسترش کمی و کیفی نقاط شهری، روابط اجتماعی افراد، روش زندگی آنها، ساختار شخصیتی و ... شهرنشینان ینز تحت‌تأثیر قرار گرفته و به قول جامعه‌شناس شهری لوئیس ورث آنها دیگر کمتر در امور غیررسمی نظیر خانواده و دوستان شرکت می‌کنند. به این معنا که روابط انسانی، عاطفی و خویشاوندی در نقاط شهری شدیداً کمرنگ می‌گردد (شیخی، ۱۳۷۸).
به‌طور کلی گرایش به‌سوی شهرهای بزرگ و توسعه شهرنشینی، مهاجرت روستائیان، سکونت مهاجرین در اطراف شهر و رشد بالای طبیعی سبب پیدایش مشکلات مختلفی در شهرها می‌شود که معمولاً با آسیب‌های اجتماعی در شهرها همراه است. به همان نسبت که رشد شهرها و جمعیت شهرنشین تسریع شده است. شهرهای بزرگ جدید نیز از گوشه و کنار جهان سربرآورده‌اند و به همان نسبت، فقر، جنایت و آلودگی‌های وحشتناک زیست‌محیطی افزایش یافته است.
به هر صورت، به دنبال رشد جمعیت و افزایش اشکال مختلف مهاجرت، تراکم جمعیت در نقاط مختلف شهری رو به افزایش است.
همین‌طور، تسهیلات زیربنائی نظیر منابع آب، راه‌ها، مسکن و نظیر آن تحت فشار و بهره‌برداری بیش از حد قرار می‌گیرد. تنها در صورت برنامه‌ریزی دقیق، به‌هنگام و متناسب می‌توان نیازهای اساسی شهرنشینان را پاسخ گفت. باید گفت که کم و کیف شهرها در عصر حاضر به شکل بی‌سابقه‌ای در حال تغییر است. یعنی، هم نیازهای شهری افزایش یافته است و هم تعداد شهرها رو به افزایش هستند که این وضعیت نیاز به برنامه‌ریزی مستمر شهری دارد (شیخی، ۱۳۷۸).
در بررسی پدیده فوق، اکثر اندیشندان شهری پدیده مهاجرت را بیش از سایر موارد مورد توجه قرار می‌دهند. به همین دلیل اعتقاد دارند که جمعیت مهاجر ناهماهنگی‌های فرهنگی زیادی با جعیت شهر داشته و علاوه بر آن شیوه زندگی روستائی، پائین بودن سطح سواد و غیر ماهیت حرفه و زندگی حادث شده برای مهاجرین بسیاری از تفاوت‌های قبلی آنها را دچار دگرگونی شدید می‌نماید. مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که معمولاً انحرافات اجتماعی از قبیل جنایت، خودکشی، اعتیاد و سرقت در نواحی خاصی از شهر صورت می‌گیرد. جائی‌که معمولاً تراکم جمعیت بالاتر و فقر بیشتر است. نواحی که جمعیت مهاجرنشین در سطح بالاتری بوده و به همین دلیل گوناگونی نژادی و فرهنگی در بالاترین سطح خود می‌باشد. در چنین نقاطی تحرک مکانی بیشتر و جنایت و فساد که نتیجه فقدان سازماندهی اجتماعی است چهره بارزتری دارد (Lander, ۱۹۷۹).
در بررسی‌های انجام شده در ایران مشخص شده است که مناطق مساعد برای توسعه اعتیاد و آلودگی به موادمخدر آنهائی است که اکثر ساکنین آنها مهاجرین هستند و شرایط اقتصادی نامطلوبی دارند (ساداتی، ۱۳۶۰) در مطالعه‌ای دیگر مشخص شده است که جرایم مهاجرین بیش از ۳/۲ درصد کل جرایم بوده است (آشوری، ۱۳۷۱) بررسی‌ها نشان می‌دهد که تهران به‌دلیل تراکم جمعیت و مهاجرت وسیع افراد به این شهر بعد از سیستان و بلوچستان بالاترین سهم را در کشف موادمخدر، تعداد معتادان و قاچاقچیان دارد. در سال ۱۳۶۲ معتادین ۵/۲۵ درصد به سیستان و بلوچستان و ۳/۱۸ درصد به تهران اختصاص داشته است. میزان هروئین کشف شده در تهران در همین سال ۴/۲۷ درصد بوده است (توسلی، ۱۳۷۱) بالا رفتن بیکاری، افزایش قیمت‌ها و رقابت در تأمین نیازهای اساسی، مشاغل کاذب و ... از جمله مشکلات دیگری است که به تبع افزایش جمعیت در شهرها حادث می‌شود.
یکی از مسائل اساسی دیگر که نتیجه بلافصل رشد شهرنشینی است، توسعه حاشیه‌ها و حاشیه‌نشینی شهری است. حاشیه‌نشینان، ضمن اینکه از لحاظ اقتصادی در وضعیت کاملاً نامساعدی قرار دارند از برخوردهای اجتماعی فراوانی رنج می‌برند. توسعه انواع جرایم بزرگ و کوچک از جمله ویژگی‌های غیرقابل انکار حشایه‌نشینی تلقی می‌شود.
به‌طوری که بیش از نصف جمعیت بیشتر شهرها در کشورهای در حال توسعه، در شهرک‌های کثیف و در زاغه‌ها زندگی می‌کنند. به‌عنوان مثال تنها در بمبئی بیش از ۶۰ درصد مردم در آلونک‌های زاغه‌ای و ۷۰۰ هزار نفر دیگر در خیابان‌ها می‌خوابند.
●پیشنهادات و راهکارها
مردمان عصر حاضر از محیط‌های شهری خود خشنود نیستند. برای تغییر وضعیت حاضر و استوار گرداندن آن بر مبنائی رضایت‌بخش می‌باید بدون هرگونه درنگ نسبت به پایان یافتن عوامل و عناصری که باعث اختلال در زندگی شهری شده است، اقدام نمود. یکی از مهمترین پارامترها در این زمینه علاوه بر پیشرفت در زمینه‌های فن‌آوری و صنعت، افزایش سرگیجه‌آور جمعیت جهانی است که به شکل بحران جمعیتی ظاهر می‌گردد، و تمایل عمومی این جمعیت به زندگی در شهرها است که بایستی قبل از هر اقدامی نسبت به چاره‌جوئی‌ برای آن راهکارهای مناسب اندیشیده شود.
مطمئناً همه آنها که به‌سوی شهر می‌آیند به خاطر زرق و برق‌های شهری و نقاط تفریحی و ... نیست. اکثر قریب به اتفاق آنها در پی شغل و درآمد کافی می‌گردند که کمتر در روستاها و دهکده‌های ما پیدا می‌شود. بدون برنامه‌ریزی اقتصادی و تأمین حداقلی از رفاه نگهداشت جمعیت در مناطق روستائی خیالی بیش نیست. تا زمانی‌که این تثبیت جمعیتی انجام نشده است، برنامه‌ریزی شهر و مدیران شهرها همیشه دنبال رو حرکت و رشد سریع جمعیت خواهند بود. در این حالت نیز همچنان شهرها با آلودگی، جرم و جنایت، بیکاری و هزاران مشکل دیگر دست به گریبان خواهند بود.
بنابراین برنامه‌ریزی شهری بدون برنامه‌ریزی برای توزیع صحیح جمعیت معنا ندارد. هنگامی‌که این مهم به انجام رسید و در واقع ساختار کلی آمایش سرزمین شکل گرفت برنامه‌های جزئی و موردی نیز در چارچوب و قالب‌های اصلی برنامه‌ریزی مثمرثمر خواهد بود. آنگاه می‌توان از طریق کاربرد اصولی که فرهنگ مبتنی بر زندگی را پایه‌گذاری کرده و شهر را به آبادی انسان‌گرا مبدل می‌سازند. مأمنی زیباتر و مناسبتر برای انسان فراهم نمود. این اصول عبارتند از: (یاراحمدی، ۱۳۷۸).
الف - نظم ارگانیک - شکلی از نظم که هنگام وجود توازن بین نیازهای اجزاء و نیازهای کل آبادی برقرار می‌شود. نظم ارگانیک با ملاحظات هنرمندانه نیز سروکار می‌یاب. شهر به‌عنوان اثر هنری و معمارانه می‌یابد به مفهوم واقعی کلمه زیبا باشد.
ب - مشارکت مردمی - با محتوای احترام و مسئولیت متقابل مشارکت مردمی به معنای حضور به هم رساندن آزادانه، بهره‌وری درست و عادلانه از مکان و داشتن دخالت آزادانه در شکل‌گیری شهر می‌باشد. این مشارکت نوعی بینابین از
مسئولیت است که در آن بناهای شهری با نظارت معماران و شهرسازان همشهری، به‌دست استفاده‌کنندگان کاملاً آگاه طراحی و برپا داشته می‌شوند.
ج - شناخت محیطی - زبانی که بر پایه اندریافت پدیده شناختی از جهان استوار است. اندریافتن پدیده شناختی ساکنین شهرها را با شناختی بهتر نسبت به محیط و بالاتر از آن نسبت به خویشتن مجهز می‌سازد. بی‌خانگی و بیگانگی دو عارضه ناشی از فقدان شناخت از خویشتن هستند.
دکتر رستم صابری‌فر
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور
منابع:
۱. آشوری، محمد، مهاجرت و ارتباط آن با جرم، تحقیقی در حوزه قضائی شهرستان کرج، گزارش مؤسسه تحقیقات قضائی و جرم‌شناسی، تهران، ۱۳۷۱.
۲. اسکورو، ژیزل، اقلیم و شهر، ترجمه دکتر کاظم جاجرمی، بنیاد مطالعات آسیائی، مشهد، ۱۳۷۲.
۳. توسلی، غلام عباس، مهاجرت و تحرک جمعیت شهری و موادمخدر، گزارش تحقیق، ۱۳۶۰.
۴. توسلی، غلامعباس، بررسی آسیب و انحرافات اجتماعی و رابطه آن با مشارکت اجتماعی، بخش جامعه‌شناسی شهری و کار و صنعت، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، ۱۳۷۱.
۵. ساداتی، آذر، حاشیه‌نشینی و جرم‌زائی در تبریز، ۱۳۶۰.
۶. شیخی، محمدتقی، جامعه‌شناسی شهری، انتشارات نورگیتی، ۱۳۷۸.
۷. یاراحمدی، امیر، به‌سوی شهرسازی انسان‌گرا، شرکت پردازش و برنامه‌ریزی شهری تهران، ۱۳۷۸.
۸. Abu-Lughod,Jane t(ed), ۱۹۹۶, third world urbanization Egyept, Menthuen.
۹. Bradshawyork w.۱۹۸۷. urbanization and under development:a Global study of urbanixation , urban , bios and economic Dependency, American sociological Review, ۵۲, pp ۲۲۴, ۲۳۹.
۱۰. Roberts, Brain R. ۱۹۹۸. comparative perspectives on urbanizaton, in David street (ed). Hand book of contemporary urban life, san francisco, jessy-bass.
۱۱. Tilly, charles, ۱۹۴۴. "urbanization, an in trooduction" An urban workd, Boston, little Brown.
۱۲. Gugler, Joseph (ed_. ۱۹۸۸. The urbanization of the third world, London, oxford university press.
۱۳. Todare, micheal. ۱۹۷۹. urbanization in developing nations: Trends, prospects and policies, new york The populaion council center for policy studies. working paper No.۵.
۱۴. United nations, ۱۹۸۶, Urbanization world population Trends, population and Development interelation and population policies. monitoring report. New york united nations.
۱۵. Lo-Fu-Chen and Yue-man- yeuny "Globalization and the world of Large cities", united nations, university press, Tokyo,... ۲۰۰۱.p.۳۱.


همچنین مشاهده کنید