چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


کنترل قیمت جهانی نفت


کنترل قیمت جهانی نفت
طی سال های متمادی در گذشته در بسیاری از موارد افزایش یا کاهش تولید نفت خام از طرف کشورهای عضو اوپک به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر قیمت های جهانی نفت نتوانسته است از افزایش یا کاهش قیمت ها جلوگیری کند. در پی یافتن این مساله باید به دنبال تعدیل کننده هایی در بازار جهانی نفت باشیم که مطابق الگوی اقتصاد خرد باید در سمت تقاضای بازار تاثیر خود را گذاشته و تغییرات سمت عرضه نفت را خنثی کنند. از مهم ترین تعدیل کننده ها، ذخایر نفتی تجاری و استراتژیک هستند که توسط کشورهای عمده مصرف کننده نفتی نگهداری می شوند و در زمان های لازم جهت تعدیل بازار مورد استفاده قرار می گیرند.
بررسی میزان تاثیر فروش این ذخایر بر قیمت نفت که نهایتاً بر درآمد کشورهای نفتی و به ویژه جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم اوپک تاثیر خواهد گذاشت، مساله ای است که مهدی قاسمی علی آبادی در رساله خود با عنوان «بررسی میزان تاثیر فروش ذخایر نفتی بر کنترل قیمت های جهانی نفت» به آن پرداخته است.
سوال اصلی که نویسنده رساله در پی پاسخ آن است، این است که اولاً فروش ذخایر تا چه میزان می تواند از افزایش سریع قیمت های نفت جلوگیری کند و ثانیاً میزان تاثیرگذاری این ابزار برای کنترل قیمت نفت خام به چه شرایطی وابسته است؟
فرضیه ای که علی آبادی به عنوان پاسخ موقت برای پرسش اصلی پژوهش خود مطرح کرده این است که اولاً میزان ذخیره سازی ها و فروش از ذخایر روی قیمت های نفت خام تاثیرگذار است، ثانیاً تحت شرایط مختلف از نظر حجم ذخایر فروش از ذخایر روی قیمت های نفت تاثیرات بیشتری را دارد.
در این رساله نویسنده ابتدا به مساله امنیت انرژی از دیدگاه کشورهای صنعتی جهان که بخش عمده ای از نفت جهان را مصرف می کنند پرداخته و طی آن سیاست های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت آنها را جهت دستیابی به انرژی ارزان و سهل الوصول به هر شکل ممکن یادآور می شود و طی آن اشاره می کند که این کشورها با اتخاذ سیاست های مدون در راستای اهداف آژانس بین المللی انرژی (IEA) از جمله سیاست های صرفه جویی، تغییر سوخت، تغییر ساختار تکنولوژیکی، تنوع بازارهای خرید نفت و ذخیره سازی نفت ارزان برای آینده تلاش کردند تا از زیان ناشی از کاهش عرضه نفت (از سوی عرضه کنندگان) به اقتصاد ممالک تابعه خود بکاهند.
وی در ادامه در این بررسی تاکید خود را برفعالیت های ذخیره سازی نفت در کشورهای دنیا معطوف کرده و اشاره می کند که بخشی از نفت ذخیره شده در کشورهای مختلف در اختیار صاحبان صنایع نفت، دولت ها و تاجران مواد نفتی قرار دارد. وی معتقد است اگر فرض خود را برپایبندی کشورهای دنیا به اهداف و خط مشی های درنظر گرفته شده توسط خود آنها بدانیم تنها عاملی که جدای از ذخایر استراتژیک بازار نفت را در کوتاه مدت تحت تاثیر قرار می دهند ذخایر تجاری هستند این درحالی است که سیاست های متنوع سازی مبادی عرضه نفت خام طی سال های اخیر از سوی اعضای آژانس بین المللی انرژی با موفقیت همراه بوده و همچنین با توجه به نقش ذخیره سازی ها که مزید بر علت شده است، قیمت ها تاحدی از کنترل اوپک خارج شده و تحت کنترل بورس بازان و دلالان نفتی درآمده بنابراین نقش سیاسی و استراتژیک بودن نفت از میان رفته و بیشتر تبدیل به یک کالای تجاری شده است. نویسنده رساله بر این باور است، هنگامی که ما مساله مربوط به نقش ذخیره سازی ها را به عنوان یکی از راه حل های کوتاه مدت برای کشورهای صنعتی مورد بررسی قرار می دهیم، بازار جهانی نفت در مقابل امنیت تقاضای نفت قرار گرفته و کشورهای تولیدکننده نفت در جهان به ویژه اعضای اوپک هر کدام به نوعی در تلاشند تا برای نفت تولیدی خود خریداری مطمئن تر و فروش درازمدت تری را پیدا کنند به عبارت دیگر در عرصه امنیت انرژی دیگر تنها امنیت عرضه مدنظر نیست بلکه امنیت تقاضای نفت نیز مساله ای بسیار حائز اهمیت برای تولیدکنندگان است.
در میان کشورهای مصرف کننده نفت مهم ترین ذخایر مربوط به ذخایر تجاری ایالات متحده آمریکاست که بنابر گزارش های موجود همراه با اعلام این ذخایر به صورت هفتگی بازار نفت تحت تاثیر قرار می گیرد. این درحالی است که ایالات متحده آمریکا خود کشوری است که از موقعیت حائز اهمیت و مهمی در تولید نفت برخوردار است. این کشور به دلیل تقاضای بیش از حد در فصول خاص سال با ایجاد ذخایر نفت خام و فرآورده های نفتی به ویژه بنزین می پردازد.
گروه بعدی کشورهای منطقه غرب اروپاست که کشورهای عمده مصرف کننده نفت را در خود جای داده است. این کشورها با توجه به دارا بودن سطح بالاتر امنیت انرژی در ذخیره سازی نسبت به آمریکا به صورت محدودتر فعال بوده و بیشتر به ذخیره کردن فرآورده های نفتی روی آورده اند. این منطقه از یک سو تولیدات دریای شمال را در اختیار دارد که خود عاملی برای اطمینان خاطر این کشورها در زمینه نفت مورد نیاز است و از سوی دیگر دسترسی به نفت روسیه و شمال و شمال غرب آفریقا و نیز خاورمیانه باعث شده است که از حاشیه امنیت بالاتری برخوردار باشد.
ژاپن برخلاف اروپای غربی به ایجاد ذخایر نفت خام و فرآورده در سطح بسیار بالاتری می پردازد که این امر ناشی از دو دلیل است:
الف) این کشور فاصله زیادی از نظر جغرافیایی با آمریکا و اتحادیه اروپا دارد و حتی در چارچوب سیاست های هماهنگ آژانس نیز نمی تواند به صورت سریع با مشکلات احتمالی مقابله کند.
ب) این کشور از منابع تامین نفت فاصله زیادی دارد و نیز گزینه های زیادی برای تامین نفت مورد نیاز خود ندارد بنابراین از امنیت نسبتا پایین تری برخوردار است.
در بررسی تاثیر ذخایر بر بازار نفت خام در این رساله از آمار ماهانه ذخایر تجاری سه منطقه مذکور استفاده شده است که با بهره گیری از این آمارها علی آبادی در مدتی که در این رساله طراحی می کند به نتایج زیر دست یافته است:
▪ در صورت کاهش ذخایر کشش منحنی تقاضای نفت کاهش می یابد بنابراین تحلیل نموداری مشاهده می شود که در این صورت با فروش ذخایر کل باعث افزایش عرضه نفت می شود. تاثیر فروش ذخایر در حالتی که حجم ذخایر پایین تر باشد افزایش می یابد.
▪ از بخش برآورد مدل نیز مشاهده می شود که کشش تابع تقاضای نفت خام پایین و برابر است با ۰۲۶/۰- که این میزان تاییدی است بر صحت فرضیه رساله.
▪ همچنین کشش تابع عرضه جهانی نفت نیز به لحاظ عددی پایین و حدود ۰۹/۰ برآورد شده است.
▪ در مدل برآورد شده به دلیل اینکه ضریب تغییرات قیمت های نقدی پایین و برابر
۱۱/۰ -برآورد شده می توان گفت که آهنگ تغییرات قیمت های نقدی بسیار کندتر از قیمت های آتی است بنابراین با توجه به بررسی ای که در این رساله انجام گرفته می توان گفت افزایش قیمت های نقدی سبب افزایش هزینه های استفاده کننده شده و این خود سبب کاهش ذخیره سازی می شود.
در تحلیل مسایل یاد شده در این رساله نویسنده معتقد است مهم ترین پدیده نوظهوری که طی سال های اخیر اتفاق افتاده این است که کشورهای عمده تولیدکننده نفت تبدیل به پذیرنده قیمت شده اند در نتیجه بازار بین المللی نفت به دو بازار کاملا مجزا تقسیم شده است؛ از یک سو بازار کشورهای تولیدکننده نفت قرار دارد که حجم عمده تحرکات فیزیکی نفت در تجارت بین المللی در آ نجا اتفاق می افتد و در سوی دیگر بازار نفت خام های شاخص است که از مجموعه ای از بازارهای تک محموله (SPOT)، سلف (Forward) و آ تی (Futures) برای نفت خام هایی نظیر «وست تگزاس اینترمدیت» (WTI)، برنت (Brent)، دوبی (Dubai)، یورال(urals) تشکیل شده است. مبنای فیزیکی بازار نفت خام های شاخص هیچ گاه منبع حاشیه ای یا نهایی برای عرضه نفت در بازار بین المللی به شمار نیامده است ولی منبع ارسال علائم قیمت بوده که توسط کشورهای تولید کننده نفت برای فروش نفتشان مورد استفاده قرار می گیرد به عبارت دیگر بازار نفت خام های شاخص قیمت هایی را می سازد که کشورهای تولیدکننده آنها را به عنوان یک مرجع در فرمول قیمت گذاری خود به کار می برند.
معنی دار بودن این علائم قیمتی که توسط بازار نفت خام های شاخص ایجاد می شود غالبا مورد تردید قرار می گیرد. این نگرانی از آنجا ناشی می شود که گاهی اوقات این نفت خام های شاخص تمایل دارند عکس العمل های بی قاعده ای از خود نشان دهند. تحلیلگران پیشنهاد کرده اند در صورت دسترسی صنعتی نفت یا حداقل کشورهای عضو OECD به آمار بهتری از ذخیره سازی ها می توان این رفتار غریب و غیرقابل توجیه را بهبود بخشید؛ اهمیتی که به کیفیت آمار ذخیره سازی ها در بعضی از کشورها و مناطق خاص یا حتی در سطوح جهانی نسبت داده می شود بیانگر آن است که آنچه بازار جهانی نفت را رنج می دهد عدم تلقی درست از آمار ذخیره سازی وجود دارد و هر گونه ابتکار عملی در این مورد نه تنها مورد بی اعتنایی قرار نمی گیرد بلکه مورد حمایت نیز واقع می شود. در حقیقت آمار ذخیره سازی های نفت دارای اهمیت است اما سرانجام آنچه قیمت ها را در بازارهای کلیدی تعیین می کند انتظاراتی است که دست اندرکاران بازار درباره رقابت در زمینه مقادیر صادراتی نفت در هر نقطه ای از بازار کشورهای تولیدکننده دارند. به عبارت دیگر قیمت های ساخته شده توسط بازار نفت خام های شاخص در واقع واکنش به آنچه در بازار کشورهای تولیدکننده می گذرد، ایجاد می شود هر چند که به طور معماگونه ای قیمت های نفت خام های شاخص داده های کلیدی در تصمیم گیری های تجاری فرآیند تولید در کشورهای تولیدکننده به شمار می آیند.
نویسنده رساله همچنین در پایان در مورد بی کشش شدن تابع تقاضا می نویسد: «باید گفت این مساله به مثابه ابزاری است در دست کشورهای مصرف کننده نفتی تا در مواقع تهدید از طرف کشورهای تولیدکننده مبنی بر کاهش یا قطع عرضه نفت خام از طرف آنها به تعدیل بازار بپردازند و در واقع در حال حاضر ذخایر تجاری کشورهای OECD می تواند کاهش مقطعی عرضه نفت را تحت پوشش قرار دهد. به عنوان مثال کاهش هایی نظیر قطع صادرات نفت ایران در دوران پس از انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی توسط ذخایر تجاری دنیا جبران شده و تغییرات عمده ای را در بازار ایجاد نکرده است.
حجت الله کریمی : بررسی میزان تاثیر فروش ذخایر نفتی برکنترل قیمت های جهانی نفت
نگارش: مهدی قاسمی علی آبادی
استاد راهنما: دکتر عبدالناصر همتی
استاد مشاور: دکتر حجت الله غنیمی فرد
پایان نامه برای اخذ درجه کارشناسی ارشد، دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران
زمستان ۱۳۸۲
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید