جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


مثل بازیکنی که تا دقیقه نود می دود


مثل بازیکنی که تا دقیقه نود می دود
بازیگر آرام و متین سینمای ایران به اعتقاد بیشتر کارشناسان هنوز به جایگاهی که استحقاقش را داشته، نرسیده است. این درست که «شهاب حسینی» در جشنواره فجر سال گذشته، با کسب دیپلم افتخار بهترین بازیگری برای فیلم «محیا»، توانست رقبایش را پشت سر بگذارد، اما این جایزه برای بازیگری که هفت سال است وارد سینما شده و حدود سی فیلم سینمایی را در کارنامه اش ثبت کرده است، جایزه قانع کننده ای نیست. شهاب حسینی در بیشتر فیلم هایش، بازی روان و گیرایی داشته است. او جزو بازیگرانی است که نقش را جدی می گیرد و برای به ثمر نشستن آن، از جان و دل مایه می گذارد. درست مثل بازیکن فوتبالی که کم فروشی نمی کند و از دقیقه یک تا نود در زمین بازی می دود. وقتی این نکته را بدانیم پاسخ به این سوال که چرا شهاب حسینی در طول دوران بازیگری اش چندان به چشم نیامده است، کمی پیچیده و مشکل می شود.
● حرکت در خارج از محدوده رنگین نامه ها
شهاب حسینی بازیگر سر به زیر و بی سر و صدایی است. او همواره از حاشیه سازی و جنجال پرهیز کرده است. خیلی پیشتر از آن که مشهور شود ازدواج کرد. بنابراین سوژه خوبی برای خبرنگاران رنگین نامه ها نبوده است. چرا که نمی توانستند به زندگی خصوصی اش سرک بکشند و درباره این که چه زمان و چگونه قرار است ازدواج کند، گزارش شکار کنند. او همواره فاصله منطقی خودش با حاشیه ها را حفظ کرده است. در بیشتر مصاحبه هایش مثل زمان مجری گری اش، خیلی محافظه کارانه و مودبانه صحبت می کند. برخلاف برخی از بازیگران از شخص خاصی انتقاد نمی کند و به گونه ای سخن می گوید، تا کسی از دست او دلخور نشود.
حسینی بازیگر کم ادعایی است. برخلاف بازیگرانی که می گویند از همان ابتدا توانایی های چشمگیری داشته اند، وی در مصاحبه هایش همواره تاکید می کند که در زمان آغاز بازیگری، یک جوان صرفا علاقه مند بوده است. او در گفت و گوی تلویزیونی اش با برنامه «شب شیشه ای» گفت: وقتی که در دانشگاه تهران با بر و بچه های تئاتر کار دانشجویی انجام می دادیم بچه هایی در آن جا بودند که به مراتب خیلی خیلی بهتر از من بودند. کارشان تئاتر بود آن ها بازیگری را با روح و جانشان لمس می کردند. او در آن برنامه مدام تاکید می کرد که فرقی با مردم عادی ندارد و جوانی است که تا دیروز، در کوچه «گل کوچک» بازی می کرد و امروز ابر و باد و مه و خورشید و فلک، دست به دست هم داده اند تا او بازیگر شود. همه این عوامل دست به دست هم می دهد که او با وجود پرکار بودنش چندان خبرساز نشود.
او نه از کسی شکایت می کند، نه اجازه می دهد چهره اش بر بیلبوردهای سطح شهر نقش ببندد، نه به موضوعی اعتراض می کند و نه...
● بازی های خوب برای فیلم های متوسط
«شهاب حسینی» در فیلم هایی بازی کرده که در جشنواره های معتبر داخلی، چندان موفقیتی کسب نکرده است. او تا به حال با هیچ یک از کارگردان های سرشناس و نسل اولی همچون بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، بهمن فرمان آرا و... همکاری نداشته است. حال آن که بازیگرانی چون امین حیایی، بهرام رادان، محمدرضا فروتن، لیلا حاتمی، نیکی کریمی، هدیه تهرانی و... حداقل در فیلم یکی از این کارگردان ها، جلوی دوربین رفته اند. به عبارت دیگر فیلم هایی که «شهاب حسینی» در آن ها حضور داشته، به طور عمده نتوانسته است بستر مناسبی برای بروز خلاقیت های بازیگران فراهم کند. این بازیگر بیشتر در قالب نقش هایی فرو رفته که یا خود نقش خیلی جای کار نداشته یا محصول کلی کار با واکنش مثبت منتقدان مواجه نشده است. سهم او از جوایز رنگارنگ تنها یک دیپلم افتخار برای فیلم «محیا» و یک بار نامزدی دریافت سیمرغ جشنواره فیلم فجر، برای فیلم «شمعی در باد» بوده است. کارنامه حرفه ای شهاب حسینی، نشان می دهد که او اصراری برای پذیرفتن نقش های اصلی و محوری ندارد و ترجیح می دهد تلاشش را برای بازی در نقش های دوم و مکمل صرف کند. «درباره الی» اصغر فرهادی، «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» سیروس الوند، «واکنش پنجم» تهمینه میلانی، «این زن حرف نمی زند» احمد امینی، «رخساره» امیر قویدل، «شمعی در باد» پوران درخشنده، «محیا» اکبر خواجویی، «مدار صفر درجه» حسن فتحی و «پیشنهاد پنجاه میلیونی» مهدی صباغ زاده مطرح ترین فیلم هایی است که شهاب حسینی در سینما و تلویزیون در آن ها نقش آفرینی کرده است. در این میان بازی جذاب او در فیلم های رخساره (امیر قویدل)، شمعی در باد (پوران درخشنده)، رستگاری در هشت و بیست دقیقه (سیروس الوند)، مدار صفر درجه (حسن فتحی) و محیا (اکبر خواجویی) مورد توجه کارشناسان و منتقدان قرار گرفته است.
● ماموریت دشواری که موفقیت آمیز بود
شهاب حسینی در «محیا» که فیلمی دوپاره بود و دو فضای متفاوت عاشقانه و عرفانی داشت، به خوبی از پس ایفای نقش برآمد و بازی جذاب و باورپذیری ارائه داد. او در این فیلم مسیر دشواری را پیش روداشت. چرا که بنا به اقتضای موضوع داستان باید در فضاهای متفاوتی چون «غسالخانه» حضور می یافت و در مرحله تحقیقات، با کسانی که حرفه ای چون «غسالی» داشتند، مواجه می شد. ماموریتی که هر بازیگری حاضر به انجام آن نیست. «محیا» فیلمی بود که داستانش بر محورهایی چون «مرگ»، «عشق» و «زندگی» می چرخید. او در طول زمان فیلم برداری می بایست طیف متنوعی از احساسات از جمله خشم، ترس، عشق، حسادت، نفرت، غم، امید، شجاعت و... را از خود بروز می داد. جذاب ترین لحظات بازیگری «شهاب حسینی» مربوط به سکانس هایی بود که «جاوید» از شغل دختر مورد علاقه اش -غسالی- باخبر شده بود و همچنین سکانسی که نزد «میرطاهر» (انوشیروان ارجمند) می رود و به توصیه او هفت مرحله سیر و سلوک عرفانی را طی می کند. این بازیگر در نیمه دوم فیلم «محیا» نقش یک عاشق سمج و سخت کوش را بازی می کند که همچون «فرهاد کوه کن» برای رسیدن به دلداده اش به آب و آتش می زند و متحول می شود.
● پای ثابت فیلم های عاشقانه
منتقدان یکی از نقاط ضعف کارنامه بازیگری «شهاب حسینی» را، کلیشه شدن او در نقش جوان «عاشق و شیفته» می دانند. او در تعداد زیادی از «ملودرام های عاشقانه» بازی کرده و یک پای ثابت این گونه فیلم ها بوده است. برجسته ترین تصویری که از او در ذهنمان داریم شخصیت جوانی است که «غم عشق» به سراغش آمده و چشمانش را نمناک کرده است. جوان شیفته و عاشقی که از دلداده اش، جواب منفی شنیده و برکنار ساحل دریا نشسته و به آتشی که روشن کرده خیره شده است. او در بیشتر داستان ها، قهرمان عشق های شکست خورده و نافرجام است که هر بار، رقیبی بر سر راهش قرار می گیرد و او باید برای کنار زدن عناصر مزاحم تلاش کند. «شهاب حسینی» در چند فیلم کوشید این قالب را بشکند و نقش های متفاوتی را تجربه کند. یکی فیلم «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» که شخصیت یک جوان مذهبی به نام «فواد» را بازی می کند که به اعتقاداتش سخت پایبند است و به همین دلیل، با آدم های اطرافش دچار چالش می شود. او مشابه این شخصیت را در فیلم «دلشکسته» هم ارائه می دهد.
البته در آن جا هم بنا به رسم همیشگی به شخصیت مقابل -که از نظر اعتقادی با او متفاوت است- دل می بندد و ماجراهای داستان را شکل می دهد. او در این فیلم با زنده یاد خسرو شکیبایی هم بازی است و در سکانس های مشترکش با این بازیگر، بده و بستان های زیادی با او دارد. چرا که شکیبایی نقش پدر دختر مورد علاقه «امیرعلی» (شهاب حسینی) را بازی می کند و یکی از مخالفان سرگیری ازدواج است. دیگر نقش متفاوت «شهاب حسینی» مربوط به بازی وی در سریال «مدار صفر درجه» در نقش «حبیب پارسا» است که حال و هوایی تاریخی دارد. وی با بازی در نقش یک جوان سیاستمدار و تحصیلکرده خارج یکی از بهترین بازی های کارنامه حرفه ای اش را رقم می زند.
● یک استثنا در میان مجریانی که بازیگر شدند
سیدشهاب الدین حسینی تنکابنی متولد ١٤ بهمن سال ١٣٥٢ در تهران است. او پس از چندین تجربه گویندگی در رادیو و مجری گری در تلویزیون، راه بازیگری را در پیش گرفت. تحصیلات دانشگاهی او در رشته روان شناسی دانشگاه تهران بود که آن را ناتمام گذاشت.
وی کار خود را با گویندگی در رادیو آغاز کرد. سپس در برنامه ای برای نوجوانان به نام «اکسیژن» و «آفتابگردان» که از شبکه ٢ سیما پخش می شد و چند برنامه دیگر ظاهر شد. پس از آن که به عنوان یک مجری محبوب شناخته شد، بازی در سریال های تلویزیونی را برگزید و در معرض دید مخاطبان پرشمار «جعبه جادو» قرار گرفت. بازی در سریال های پس از باران (سعید سلطانی)، پلیس جوان (سیروس مقدم)، تب سرد (علیرضا افخمی)، مدار صفر درجه (حسن فتحی)، رقص پرواز (احمد مرادپور) بخشی از سریال هایی است که شهاب حسینی در آن ها نقش آفرینی کرده است.
نکته جالب در کارنامه بازیگری شهاب حسینی این است که او تنها مجری است که حضوری موفق و مستمر، در عرصه بازیگری سینما و تلویزیون داشته است. تجربه نشان داده است که همه مجریانی که می خواسته اند بخت خود را در سینما و تلویزیون بسنجند، دست خالی برگشته اند و هیچ کدام موفقیت چندانی کسب نکرده اند.
سودابه آقاجانیان با فیلم های «بر بال فرشتگان»، «جای امن» و «چشمان سیاه»، جواد یحیوی با فیلم های «شوخی»، «سیندرلا» و «باغ فردوس پنج بعدازظهر» و حسین پاکدل با فیلم «یاس های وحشی»، مجریانی بوده اند که پس از حضور در سینما این نکته را دریافتند که در عرصه مجری گری شانس بیشتری برای موفقیت دارند. اما شهاب حسینی در بین همه این افراد یک استثناست. او هم فن بیان خوبی دارد و در اجرا قوی و مسلط نشان می دهد و هم تکنیک های بازیگری را خوب می شناسد و در هنگام نقش آفرینی شخصیت را باورپذیر می کند. او هنوز هم با وجود این که بازیگر مشهوری شده است، برخی از پیشنهادهای مجری گری مثل اجرای برنامه «شب سال تحویل» را می پذیرد. او علاوه بر بازیگری گه گاه به عرصه موسیقی هم سرک می کشد. از فعالیت های او در این حوزه می توان به عضویتش در گروه موسیقی «هفت» و دکلمه کردن اشعار آلبوم «رایا» اشاره کرد. آلبومی که می شود گفت خانوادگی است، چون آهنگ سازی اش را برادر شهاب انجام داده بود و اشعارش هم سروده پدرش بود.
البته این فعالیت های متنوع موجب نشده که او از کار اصلی اش یعنی بازیگری بازبماند. از همین حالا می توان او را یکی از پرکارترین بازیگران جشنواره فیلم فجر امسال دانست.
سایه وحشت (علی اکبر ثقفی)، درباره الی (اصغر فرهادی)، سوپراستار (تهمینه میلانی)، فیلم هایی است که به احتمال زیاد امسال از او، در جشنواره فجر خواهیم دید. ضمن این که او برای این که آموخته هایش در زمینه تئاتر را هم به روز کند، بازی در نمایش «کرگدن» به کارگردانی «فرهاد آئیش» را هم پذیرفته است.
● آرامش همسر و فرزندانم را فدای مسائل کاری نمی کنم
برگردیم به نکته اشاره شده در ابتدای مطلب. شهاب حسینی بازی های خوب و ماندگاری در کارنامه اش ثبت کرده است. اما هنوز به جایگاهی که استحقاقش را داشته، نرسیده است. او می توانست قله های موفقیت بیشتری را فتح کند و به عنوان یک «ستاره محبوب» مطرح شود. جایگاه فعلی او به گونه ای است که به راحتی نمی توان او را در ردیف ستاره های حال حاضر سینما گنجاند. او با وجود شایستگی هایش، چندان قابلیت های یک «ستاره» را ندارد. بازیگری نیست که نامش به تنهایی بتواند تضمین کننده گیشه باشد و مخاطب را، به تماشای یک فیلم تشویق کند. در بین فیلم های پرشماری که بازی کرده است، فیلم چندان پرفروشی دیده نمی شود.
ریشه این اتفاق را باید در انتخاب های شهاب حسینی و نوع مواجهه ای که با پیشنهادهای حرفه ای اش دارد، جست. او در یک برنامه تلویزیونی گفت: من عاشق رفاقت هستم و خیلی از انتخاب هایم را بر این اساس انجام می دهم. یعنی این که اگر امکان دارد از طرف من خیری به شما برسد، خب بگذار برسد. او همچنین به این نکته اشاره کرد که چون در سن ٢٢ سالگی ازدواج کرده و تشکیل خانواده داده است، در انتخاب هایش نمی تواند به مسائل مالی بی توجه باشد: «وقتی که ٢٢ سالم بود برای خودم انتخاب کردم و الان نوبت به ثمر رساندنش است.
دوست داشتم که این اتفاق بیفتد؛ من نمی توانم آرامش همسر و فرزندانم را فدای مسائل کاری کنم.» شهاب حسینی نشان داده است که دوست دارد آهسته و پیوسته حرکت کند و برای رسیدن به بلوغ بازیگری اش، چندان عجله ای ندارد.این نکته را از صحبت هایش در برنامه «شب شیشه ای» به خوبی می شد فهمید.
به زندگی بازیگران بزرگ حرفه ای چه در ایران و چه در جهان نگاه که می کنیم می بینیم که قله های موفقیت برای این آدم ها پس از چهل سالگی اتفاق افتاده است. خودش می گوید: «من احساس می کنم که حکم آن سفال نیمه کاره ای را دارم که هنوز در کوره است. اگر جنسم نامرغوب باشد، قطعا از آن کوره بیرون نمی آیم».
منبع : روزنامه خراسان