یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آرایش اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری دهم


آرایش اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری دهم
اگر جبهه اصلاحات را از نهضت آزادی بدانیم تا حزب اعتماد ملی طیف وسیعی از نیروهای سنتی، میانه و مدرن را دربر می گیرد و حتی این طیف ها را می تواند به رادیکال و محافظه کار نیز تقسیم کند. اما تمام این طیف ها و گروه ها در انتخابات اخیر در مقابل سه گزینه قرار گرفته اند؛ عدم شرکت، موسوی، کروبی.
● سنتگرایان
هسته اصلی طیف سنتی اصلاحات تشکیل شده است از احزابی مانند اعتماد ملی، مجمع روحانیون مبارز، مجمع نیروهای خط امام، مردمسالاری و... که دبیرکل سه گروه اول سه روحانی نام آشنای جناح چپ جمهوری اسلامی است؛ مهدی کروبی، موسوی خوئینی ها و سیدهادی خامنه یی. اولی که خود کاندیدای ریاست جمهوری است از شاگردان و یاران قدیمی امام است که سال ها در بنیاد شهید بوده و علاوه برآن بر کرسی ریاست دو مجلس چپگرا (سوم و ششم) تکیه زده بود. دومی رابط امام خمینی(ره) با دانشجویان تسخیرکننده سفارت امریکا بوده و پدر معنوی آنان، مدیر مسوول یکی از تاثیرگذارترین روزنامه های جمهوری اسلامی به نام سلام و تاثیرگذار بر بسیاری از جوانان دیروز چپگرای مذهبی و امروز اصلاح طلب پیشرو. سومی هم برادر رهبر جمهوری اسلامی است و مدیرمسوول روزنامه حیات نو؛ روزنامه یی که چند سال پیش و در عصر اصلاحات به خاطر چاپ کاریکاتوری شاهد اعتراض های خشمگین نیروهای مخالف بود و چند روزی هم تعطیل شد. به این سه تشکل می توانید جمعیت توحید و تعاون، حزب مردمسالاری و حزب همبستگی و همچنین تشکل های کارگری درون حکومتی مانند خانه کارگر و انجمن اسلامی کار را نیز اضافه کنید.
این طیف در بین طبقه روحانیون نوگرا و طبقه متوسط سنتی شهرنشین و مدیران میانی نظام جایگاه ویژه یی دارد و از قضا همچنان نفوذ قابل ملاحظه یی برای لابی و چانه زنی در لایه های بالایی حکومت و حوزه علمیه قم دارد. به همین دلیل است که از بیشترین رسانه های چاپی در بین اردوگاه اصلاح طلبان بهره می برد؛ روزنامه های اعتماد ملی، مردمسالاری، حیات نو، آفتاب یزد، کلمه سبز، اندیشه نو و تا حدودی اعتماد متعلق به این طیف هستند. طیف سنتی اصلاحات اکنون دو کاندیدا دارد؛ مهدی کروبی که بعد از انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری از مجمع روحانیون مبارز استعفا داد و حزب اعتماد ملی را تاسیس کرد خود کاندیدای این دوره انتخابات است و از حمایت حزبش بهره می برد و بقیه احزاب و گروه های این طیف از مهندس میرحسین موسوی حمایت می کنند.
این طیف اگرچه دو کاندیدا دارد اما ظاهراً در به کار بردن شیوه های تاکتیکی به پیش بردن اصلاحات روش مشترکی دارند. این طیف چندان علاقه یی به اصلاحات ساختاری ندارد و به اصلاحات از بالا و دموکراتیک کردن نسبی نهادهای حکومتی و چانه زنی و لابی گری برای پیشبرد اهداف اصلاح طلبانه مورد نظر خود علاقه نشان داده است. این طیف را بیش از آنکه دموکراسی خواه بنامند اصلاحگر دینی و مشروطه خواه می نامند و به این دلیل به محافظه کاران اصلاح طلب نیز معروف شده اند و از قضا رابطه خوبی هم با جناح عقلگرای اصولگرا مانند طیف جامعه روحانیت مبارز و ناطق نوری و همچنین اصولگرایان اصلاح طلبی مثل عماد افروغ دارند. این طیف در عرصه سیاست خارجی نیز به تنش زدایی معتقد است و در عرصه اقتصادی نیز خصوصی سازی هدایت شده را دنبال می کند اگرچه طیفی که حامی میرحسین موسوی است ظاهراً به نوعی از اقتصاد اسلامی اعتقاد دارد که در زمره اقتصادهای چپگرا به شمار می رود تا راستگرا با این تفاوت که نیم نگاهی هم به خصوصی سازی در قالب اصل ۴۴ قانون اساسی دارد.
● اصلاح طلبان پیشرو
طیف مدرن اصلاح طلبان دوم خردادی هستند؛ همان هایی که زمانی سفارت امریکا را تسخیر کردند، بعد به مرکز استراتژی ریاست جمهوری دولت هاشمی رفتند و از روزنامه سلام همین دولت را نقد کردند و بعد پایه گذار فکری دوم خرداد مخصوصاً در نحله هایی مانند کیان و راه نو و آیین شدند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت دو تشکل معروف این طیف هستند که در حال حاضر از هیچ رسانه چاپی بهره نمی برند و در عوض به شدت در فضای مجازی مشغول به کار هستند. معروف ترین سایت شان هم سایت نوروز است و البته خبرنامه های داخلی هر دو حزب نیز مرتب به دست طرفداران شان می رسد. این طیف متعلق به طبقه متوسط شهری است که بیشترشان در دوره هشت ساله اصلاحات مدیران دولت خاتمی بودند و برخی ها هم استادان دانشگاه ها هستند. این طیف خود را ادامه روشنفکران دینی می داند و به همین دلیل افرادی مانند تقی رحمانی که متعلق به ملی - مذهبی ها هست برای تمایز قائل شدن بین ملی - مذهبی ها و مشارکتی ها نام روشنفکر مذهبی بر خود نهاده است و روشنفکر دینی بر آنان که تبارشان نیز فرق می کند. ملی - مذهبی ها شریعتی و بازرگان را معلم خود می دانند و اصلاح طلبان پیشرو تحت تاثیر نظریه های دکتر سروش هستند. این طیف به مراتب آکادمیک تر و نوگرا تر از طیف سنتی است و لایه یی از این طیف حتی به سمت سکولاریسم پیش رفته و ارتباط خوبی با نیروهای سکولار اصلاحات دارد. کاندیدای این طیف در انتخابات ریاست جمهوری نهم دکتر معین بوده و این دوره نیز ابتدا سیدمحمد خاتمی و بعد از انصراف وی میرحسین موسوی. این طیف تنها به لابی در ساختار حکومت بسنده نمی کند و مطابق شعار سعید حجاریان (یکی از تئوریسین های این طیف) به دنبال فشار از پایین و چانه زنی در بالا است هرچند که به عقیده منتقدان شان تاکنون اثری از راهبرد فشار از پایین در سیاست های تاکتیکی این طیف دیده نشده است. در هر صورت این طیف شعارهای دموکراسی خواهانه می دهد و کاندیدایش در دوره پیشین یعنی دکتر معین صحبت از ایجاد معاونت حقوق بشر در دولت به میان آورده بود. از این روست که در جبهه اصلاحات تنها طیفی است که با سایر نیروهای اصلاح طلب خارج از جبهه دوم خرداد رابطه برقرار کرده است. هرچند اگر اکنون این رابطه، رابطه یی انتقادی باشد.
این طیف سنتگرایان را متهم به کندروی می کند و سنتگرایان نیز آنان را متهم به تندروی اما هرچه باشد این دو طیف در عرصه سیاست خارجی و اقتصادی معتقد به تنش زدایی و دوستی با غرب و حمایت از خصوصی سازی هستند، البته با کمی تفاوت.
● عملگرایان
چهره بارزش هاشمی رفسنجانی است که در طول سیاست ورزی اش نه متعلق به اردوگاه چپ های مذهبی بوده و نه راست ها و همیشه چهره یی میانه رو از خود نشان داده، اگرچه در بسیاری از مواقع خود را به اردوگاه چپ ها نزدیک کرده است؛ مانند کابینه دولت اولش، حمایتش از خاتمی در دوم خرداد ۱۳۷۶ و شعارهایش در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری که بیشتر مبتنی بر توسعه سیاسی بود. حزب معروف این طیف نیز کارگزاران سازندگی به دبیرکلی کرباسچی و اعتدال و توسعه به دبیرکلی محمدباقر نوبخت است. اولی اگرچه رئیس ستاد انتخابات کروبی است اما حزبش رسماً از موسوی حمایت کرده. دومی هم که سخنانش در دفاع از هاشمی و نقد احمدی نژاد در انتخابات دوره نهم در تلویزیون بسیار مشهور است در زمره حامیان میرحسین موسوی قرار گرفته است.
این طیف را چندان جزء نیروهای دموکراسی خواه نمی دانند اما مخالف دموکراسی و حقوق بشر هم نمی خوانند. به طوری که بیشتر لقب ماقبل دموکراسی و نیروهایی برای دوران گذار به دموکراسی به آنان داده اند؛ نیروهایی که به اقتصاد بازار اعتقاد دارند، به دموکراتیک کردن مناسبات درون حاکمیت و جامعه می اندیشند تا سیاست های اقتصادی خود را به پیش ببرند و از آنجا که بیش از شعار، به عرصه عمل می اندیشند و همانند سیاستمداران واقعیات را در تصمیم هایشان لحاظ می کنند و از این روست که این طیف متشکل از مدیران باسابقه نظام و تکنوکرات هاست و به تنش زدایی در سیاست خارجی و دوستی با دنیا اعتقاد دارد. این طیف نیز آخرین رسانه چاپی خود به نام روزنامه کارگزاران را توقیف شده دید اما اکنون چند روزی هست که روزنامه فرهیختگان را منتشر می کند.
● ملی - مذهبی ها
نهضت آزادی و ائتلاف نیروهای ملی -مذهبی دو تشکل شناخته شده این طیف هستند که خود را از یاران مصدق و بازرگان می دانند. این طیف وجهه روشنفکری دارد و تجربه عملی سیاست ورزانه اش به دو مقطع ملی شدن صنعت نفت و دولت موقت انقلاب می رسد که هر دو زودگذر بود. فعالان این طیف خود را شاگردان فکری شریعتی معرفی می کنند و دموکراسی از نوع دینی آن را طالبند. هرچند بر جدایی دین از دولت تاکید می کنند اما سیاست ورزی را بدون اتکا به دین ممکن نمی دانند و ملی گرایی و مذهبی گرایی را به یک اندازه می خواهند. این طیف متعلق به طبقه متوسط مدرن است که در لایه های بالایی و فرادست شهرهای بزرگ ریشه دارد. اینان را لیبرال هم خوانده اند. از این رو به اقتصاد آزاد اعتقاد دارند و به دنبال برقراری رابطه با کشورهای دنیا از جمله امریکا هستند. اگرچه طیفی از آن مانند همفکران عزت الله سحابی و جنبش مسلمانان مبارز به رهبری حبیب الله پیمان خود را سوسیال دموکرات می خوانند اما آنچه که روشن است آنها نیز مخالف اقتصاد آزاد نیستند مخصوصاً اگر با کنترل و نظارت دولت همراه باشد. نهضت آزادی در انتخابات ابتدا از خاتمی حمایت کرده بود اما با انصراف خاتمی اکنون بیانیه یی صادر کرده و از همه خواسته در انتخابات شرکت کنند و به یکی از دو کاندیدای اصلاح طلب رای دهند. ملی - مذهبی ها هم رویه فوق را در پیش گرفتند تا دچار ریزش نیرو نشوند. بنابراین هر دو گروه از هر دو کاندیدا به طور همزمان حمایت می کنند اگرچه جنبش مسلمانان مبارز از مهندس موسوی حمایت کرده است. طیف ملی - مذهبی ها اکنون یک سایت به همین نام دارد و سایت دیگری به نام میزان نیوز و یک مجله به نام چشم انداز ایران. این طیف بیش از آنکه از خاتمی یا کروبی حمایت کند هر دو کاندیدا را دارای نقاط ضعف و قدرت برای پیشبرد شعارهای اصلاح طلبانه می داند اما نظر غالبش بر دعوت مردم به شرکت در انتخابات و رای به یکی از کاندیداهای اصلاح طلب است.
● سکولارها
آنان را جمهوریخواه نیز نام نهاده اند. در دانشگاه ها و نخبه های فرهنگی و روشنفکران پایگاه دارند و بیش از آنکه به ورود به قدرت بیندیشند شعار دیده بانی حقوق بشر و کار در جامعه مدنی را سر می دهند. سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت) و دفتر تحکیم وحدت دو تشکل معروف و تاثیرگذار این طیف هستند که اولی یک حزب شناسنامه دار است که سال هاست دیگر در جلسات جبهه دوم خرداد شرکت نمی کند و دومی فراگیرترین تشکل دانشجویی است که سال هاست خرجش را از اصلاح طلبان جدا کرده اما ظاهراً به واسطه فشارهای زیادی که در دولت نهم به این دو تشکل وارد شده آنان را به فکر انتخابات انداخته است و منجر به تشکیل جلساتی درخصوص تصمیم گیری در انتخابات شده است. این دو تشکل در انتخابات گذشته شرکت نکرده بودند اما در این انتخابات کاندیدای سازمان دانش آموختگان ابتدا عبدالله نوری بوده و اکنون مهدی کروبی. این طیف در بین دانشگاهیان، استادان دانشگاه، نویسندگان و روزنامه نگاران پایگاه خوبی دارد و ارتباطات گسترده یی هم با جنبش های اجتماعی و تشکل های صنفی مانند جنبش زنان، معلمان و کارگران برقرار کرده است. این طیف در عرصه اقتصادی به بازار آزاد و خصوصی سازی اعتقاد دارد اما همان گونه که در سند چشم انداز سازمان دانش آموختگان آمده نگاهی هم به تامین اجتماعی داشته اند.
از دیگر تشکل های این طیف کانون نویسندگان و جبهه ملی هستند که تاکنون موضعی در قبال انتخابات پیش رو نگرفته اند. این طیف رسانه چاپی ندارد اما مواضعش را از طریق خبرنامه های دانشجویی و سایت ادوارنیوز معرفی می کند. این طیف (متشکل از احزاب شناسنامه دار تا روشنفکران) بین دو گزینه شرکت و عدم شرکت در انتخابات پیش رو در نوسان است اما اگر قرار است در انتخابات شرکت کند ظاهراً بیشتر تمایل به کروبی (سازمان ادوار و تحکیم وحدت و بسیاری از روشنفکران مثل عبدالکریم سروش، بابک احمدی، عباس عبدی و... از مهدی کروبی حمایت کرده اند) دارند. البته بسیاری از روشنفکران و دانشگاهیان مانند خشایار دیهیمی، محسن کدیور، مازیار بهروز، علی پایا و بسیاری از هنرمندان هم از میرحسین موسوی حمایت کرده اند. اما آنچه مهم است آنکه اصلاح طلبان با پایگاه های اجتماعی مختلف شان، راهبردها و تاکتیک های سیاسی متفاوت شان و کاندیداهای متنوع شان برای پیروزی در انتخابات حتماً راه سختی را در پیش دارند. مطمئناً کاندیدایی که حمایت تمامی این طیف ها را در اختیار داشت راه آسان تری را برای پیروزی طی می کرد. به هرحال کروبی به خاطر حمایتش از نیروهای مترقی و زندانیان و دفاعش از اصلاح طلبان محبوب است و میرحسین نیز به خاطر خاطرات خوب کنترل اقتصاد در دوران جنگ و حمایت قاطع سیدمحمد خاتمی از وی. ای کاش می شد هر دو را در یک نفر تلفیق کرد اما حال که نمی شود بهتر آن است که در وهله اول طرفداران این دو کاندیدا از تخریب یکدیگر پرهیز کنند و با حمایت از هم در مقابل رقیبی مشترک به پیروزی اصلاح طلبان فکر کنند، چه آنکه پیروزی موسوی یا کروبی پیروزی اصلاحات است.
بابک مهدیزاده
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید