دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا


ارتقای موقعیت ونزوئلا در بازار نفتی


ارتقای موقعیت ونزوئلا در بازار نفتی
این حالت فراریاست‌جمهوری كه نه صرفا نتیجه تلاش‌های تقویت قدرت یك فرد خاص بلكه به عنوان واكنشی به نیاز دائمی برای اقتدار مركزی قابل درك بود، فرهنگ سیاسی كشور را منقش كرد.
حقیقتا شبكه‌هایی كه رییس‌جمهور، روسای احزاب منطقه‌ای و ارتش حرفه‌ای در دموكراسی ونزوئلا تشكیل دادند، شباهت حیرت‌آوری با الگوهای برقرارشده بین روسای‌جمهور، روسای منطقه‌ای و سربازان محلی تحت حاكمیت كودیلیو داشت. ونزوئلا هنگامی كه وارد عصر مدرن شد از اكثر قاره در دولت‌سازی عقب ماند. از پایان جنگ‌های استقلال تا استقرار حكومت نظامی در آغاز قرن بیستم، تاریخ این كشور تحت‌الشعاع مبارزات بر سر تمركزگرایی یا فدرالیسم و جنگ بین كودیلوها بود. در همان اثنا كه نخستین مته نفتی در تیتوس ایالت پنسیلوانیا پایین می‌رفت و قدرتمندترین صنعت جهان آغاز می‌شد، حداقل تشكیلات موجود دولتی مهمترین تولیدكننده نفت آتی آمریكای لاتین یكبار دیگر در جنگ‌های فدرال (۶۹-۱۸۵۸) از هم پاشید. در این انقلاب اجتماعی، كه پرهرج و مرج‌تر از دوره استقلال بود، هر چند كه ساختار لاتینی تولید قهوه دست نخورده باقی ماند طبقات سفید و ممتازه اساسا ناپدید شدند. با وجود برخی گام‌ها به سمت تاسیس اقتدار مركزی بر جوامع منطقه‌ای طی حكومت آنتونیو گوزمن پلانكو، جنگ همچنان سازوكار برگزیده اصلی برای دسترسی به پست و مقام بود. در تمام آمریكای لاتین، فقط مكزیك این میزان از خشونت را تجربه كرد.
ضعف نیروهای اجتماعی این میراث ضعیف دولت را تشدید كردند. سرمایه‌داری مدرنی در آغاز قرن بیستم در این كشور وجود نداشت. در سال۱۹۰۰، بندرت طبقات اجتماعی شهرنشین وجود داشت. فقط شش شهر جمعیت بالای بیست هزار نفر داشتند. از جمعیت ۴/۲‌میلیونی كشور، بیش از ۸۵‌درصد روستایی بودند و بیش از دو‌میلیون زارع بی‌زمین در زمین‌های اربابی كار می‌كردند. در كشوری كه بین زمین‌داران بی‌قدرت و كشاورزان خسته از جنگ تقسیم شده بود و بازار داخلی به شدت كوچكی داشت، تقریبا هیچ گروه سازمان یافته‌ای وجود نداشت كه تقاضایی از دولت كند یا با شركت‌های نفتی مجادله نماید. صادركنندگان و واردكنندگان بزرگ كه عمده آنها خارجی بودند قدرت اصلی را در دست داشتند آنها كاركرد بانك مركزی را داشتند، زیر ساختارها را گسترش داده و اعتبار در اختیار عموم می‌گذاشتند.
زمانی كه یك گروه منطقه‌ای، به جای طبقه مسلط ملی، جلوی وخامت بیشتر قلمرو عمومی را گرفت مبارزه برای تمركز اقتدار دولت سرانجام به نتیجه رسید. گروه «تاچیرا» كه متشكل از حكام خودكامه منطقه تولید قهوه در آند بود نیم قرن سلطه سیاسی را در ۱۸۹۹ آغاز كردند، زمانی كه ژنرال سیپریانو كاسترو، با یك دسته كوچك شصت نفره كه دو نفرشان مدتی بعد رییس‌جمهور شدند و از ۱۹۰۸ تا ۱۹۴۱ بر ونزوئلا حكومت كردند كاراكاس را تصرف نمودند. اعلام تشكیل دولت كاسترو با تجدید جنگ‌های مسلحانه همراه شد كه گسترده‌ترین منازعه از زمان جنگ‌های استقلال بود. این جنگ‌ها امید به ساختن ساختار اداری قابل قبول را از بین برد اما آنها موفق به متمركز كردن قدرت در كاراكاس برای همیشه شدند كه به قیمت فاجعه اقتصادی، بحران سیاسی و از دست دادن حق حاكمیت ملی بود. چون كاسترو قادر به بازپرداخت بدهی‌های خارجی كه به بارآورده بود نبود قدرت‌های خارجی در دسامبر ۱۹۰۲ حساب‌های بانكی ونزوئلا را مسدود كردند تا مجبور به قسط‌بندی با طلبكاران شود. این تحریم تاریخی به سقوط كاسترو به دست سرهنگ زیردستش خوان ویسنت گومز، با كمك حتمی ایالات متحده انجامید.
حاكم نظامی كه در مورد شرایط ورود صنایع نفتی به ونزوئلا مذاكره می‌كرد تشكیلات اداری توسعه نیافته و ساده‌ای به ارث برده بود كه متكی به اقتدار شخصی، عدالت متزلزل و غیررسمی و استخدام براساس روابط بود.
حوزه اختیارات دولت به شدت محدود بود، دولت اساسا هیچ ظرفیتی برای استخراج، انتقال یا توزیع درونی منابع نداشت و اندك تقاضایی برای این‌كار وجود داشت. گومز كشاورزی بود كه تا سن چهل و دوسالگی هرگز كاراكاس را ندیده بود بیست و هفت سال بعد را در چانه‌زنی با قدرتمندترین بنگاه‌های سرمایه‌داری جهان و ترسیم خطوط كلی یك دولت مدرن به سر برد. او در زمان مرگش در ۱۹۳۵ بر ایجاد ساختارهایی ریاست كرده بود كه تحكیم دائمی قدرت در دولت مركزی و به طور ویژه در ریاست جمهوری تضمین نمود. بیش از هر چیز دیگری، نیاز به اطمینان از پیروزی دولت مركزی بر سر كودیلوها، نوآوری‌های نهادی گومز را باعث شد. شواهد برای این انگیزه را می‌توان اول در ایجاد یك ارتش ملی حرفه‌ای و دوم در تحكیم كنترل و حسابداری همه درآمدهای عمومی در وزارت مالیه پیدا كرد.
كنترل بر نظامیان و خزانه عمومی به گومز قدرت مطلقه داد اما انگیزه‌ای برای گسترش حوزه اختیارات دولت نداشت. گومز با وجود حمایت قوی از اصلاحات مالی كه به قوه مجریه كنترل مستقیمی بر درآمدهایش برای اولین بار می‌داد یك طرفدار حفظ شرایط بی‌سروصدای فعالیت دولت بود. او كشور را به نحوی اداره می‌كرد كه گویی یكی از مزارع وی بود و هر شخص مخالف سیاست‌های خویش را زندانی می‌كرد و به وزیر مالیه توصیه می‌كرد تا بهره بدهی‌های خارجی را بپردازد در حالی‌كه با كاهش شدید دستمزدها و كارهای عمومی، كسری بودجه را متوازن می‌ساخت. در آن هنگام كه درآمد فروش نفت شروع به وارد شدن به خزانه دولت كرد، دولت ضعیف ونزوئلا فقط اساسی‌ترین مخارج اداری را داشت.
● شركت‌های نفت بین‌المللی و شكل‌گیری دولت
آمدن شركت‌های نفت بین‌المللی، جهت‌گیری حداقل‌گرایانه دولت را عمیقا دگرگون كرد. برای شركت‌های نفتی، ورود به ونزوئلا بخشی از راهبرد جهانی برای كنترل و بازاریابی نفت و تنبیه دولت‌های انقلابی معاند در روسیه و مكزیك از طریق انتقال تولید به جاهای دیگر بود. اما برای گومز، نفت وسیله‌ای جهت تحكیم قدرت در ریاست جمهوری، حفظ حكومت و پولدار شدن خودش و دوستانش بود. این تركیب نگرانی‌های شخصی و رژیم را نباید با منطق یا علت وجودی بوروكراسی خودمختار اشتباه گرفت.
نویسنده: تری کارل
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد